صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان کارنامۀ حکومت پهلوی
- محل تهران، مدرسۀ علوی
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع کارنامۀ حکومت پهلوی
-
حضار
حضار: صادرکنندگان خشکبار و دانههای کشاورزی
[بسم اللّه الرحمن الرحیم]
عرض کنم که شما آقایان شاید بهتر از من مطلع باشید که در این پنجاه سال حکومت
سیاه، سلسلۀ پهلوی برای ایران تقریباً باید گفت هیچ نگذاشتند؛ یعنی سرمایههای انسانی
را و سرمایههای مادی ما را اینها از بین بردند. دانشگاهها که باید سرمایۀ انسانی برای ما
درست کنند، اینها به وضع عقبافتادهای نگه داشتند و دستور داشتند که نگذارند[در]آنجا یک انسان کامل و خدمتگزار بار بیاید. و سرمایههای مادیمان آنکه زیرزمینی بود، نفت بود دادند به این و آن، و در ازای آن، چیزهایی گرفتند که به درد ما نمیخورَد؛ بلکه پایگاه درست کردند برای امریکا. یعنی نفت ما را دادند، و به اسم اینکه ما اسلحه میخواهیم، میخواهیم که در مقابل همۀ دوَل چه بکنیم... با این اسم اسلحههایی آوردند که در مملکت ما کارشناسی ندارد نسبت به این اسلحههاو باید خود آنها باشند. و این برای این بود که اگر شوروی یک ایرادی میکرد که چرا پایگاه درست کردید، اینها بگویند که پایگاه مال خود ایران است و اسلحه هم پول نفت است. لکن واقع مطلب این بود که اسلحه پول نفت نبود بلکه نفت را خوردند و به ازای او برای خودشان کار درست کردند. این یکی از خیانتها بود که در تاریخ باید ثبت بشود.
و وضع اقتصادی مملکت هم شما بهتر میدانید که چطور[است و]به چه زمینهای رساندهاند. عمده چیزی که در ایران، خاصیتی که در ایران بود کشاورزی بود. کشاورزی
ایران غنی بود و محصولاتش زاید بود بر آن مقداری که احتیاج داشت؛ و[ایران]باید صادر کننده باشد و ما امروز وارد کننده هستیم و هرچه داریم باید از غیر، از خارج بیاوریم. مراتع ما را، مراتعی که بسیار مراتع عالی است، به غیر دادند. یکی از مراتعی که کارشناسان گفتند که بهترین مراتعی است در دنیا از حیث تربیت دام، آن را ـ آنطوری که به من نوشته بودند ـ به ملکۀ انگلستان و آن شرکتی که او شریک بوده است واگذار کردهاند. و جنگلها را منع کردند از مردم لکن دادند به غیر و به خارجیها. بالاخره مملکت ما را به یک صورت مفتضحی درآوردند که من کراراً گفتم که مملکت ما را خراب کردند لکن قبرستانهای ما را آباد کردند! جوانهای ما را در قبرستانها بردند، و مخازن ما را به خارج به غارت بردند. حالا هم که فرار کردند، با جیب پر فرار کردند. چه خودش، چه کسانی که مربوط به خودش بود، جیبها را پر کردند و به خارج رفتند. و مملکتی که الآن دست شما افتاده است یک مملکتی است که از همه چیز وارفته است. حالا باید بسازید. یک مملکتی است که «اجنبی زده» باید گفت، «جنگزده»، «زلزلهزده»؛ این باید ساخته بشود. نه خیال کنید که یک قشری بتواند؛ نه، یعنی نه حکومت میتواند این کار را بکند نه بازرگان میتواند این کار را بکند، نه کشاورز میتواند. همه باید دست به هم بدهید که جامعۀ ملی انسانی ایران انشاءاللّه از زیر بار این اختناق و این گرفتاریها بیرون بیاید. دست به دست هم بدهند و این وظیفۀ ملی را انجام بدهند که مملکت خودشان را از این انهدامی که دارد پیدا میکند نجات بدهند.
از جمله اشخاصی که ـ یعنی اصنافی که ـ در این امر خیلی[نقش]دارند، بازرگانها هستند.اینها هم باید در حد خودشان تشریک مساعی بکنند. ماها موعظه بکنیم و صحبت بکنیم،و اینها، آقایان هم فعالیتهای زیادی. از ماکار دیگری که ساختهنیست. ما باید همان صحبت بکنیم، وآقایان هم فعالیت بکنند. و امیدوارم انشاءاللّه که مااگرهیچ پیروزی پیدانکرده بودیم الاّ رفتناین طایفه،این سلسلهکافی بود برایمان؛ لکنالبته الآن کافی
نیست، باید ما دنبال بکنیم تا اینکه این نهضت را به آخر برسانیم و یک حکومت عادل در اینجا باشد. یعنی یک حکومتی باشد که نخواهد جیب خودش را پر بکند، حکومتی باشد که خودش را از ملت بداند و خدمتگزار بداند، نه خودش را آقای ملت بداند. این حکومتهایی که داشتیم[این]سلاطین همیشه اینطور بودند که اینها عقیدهشان این بوده است که همۀ این ملتها عبد ما هستند. این برخلاف سنت انبیا بوده است، برخلاف سنت اولیا بوده است، برخلاف عقل انسانی است، برخلاف حقوق بشر است، برخلاف قوانین دنیاست. و اینها هیچ وقت عمل نمیکردند. باید حالا انشاءاللّه حکومتی پیش بیاید که مسئول باشد پیش ملت. مجلسی باشد[که]از خود ملت باشد. ما در پنجاه سال مجلسی که از خودمان باشد نداشتیم. همیشه مجلسی بوده است که دیگران، حالا یا خارجیها برای ما افراد را تعیین میکردند ـ چنانچه محمدرضاخان گفت که لیست میفرستادند ـ یا اینکه نه، اگرآنها هم نمیکردند خود اینها، سرنیزۀ اینها بود که تعیین میکردند. ما سرنوشتمان سرنوشت سرنیزه بود. و ما امیدواریم که سرنوشتمان سرنوشت قرآنی باشد انشاءاللّه. خداوند انشاءاللّه همۀ شما را موفق کند و همۀ ما را موفق کند به خدمتگزاری.
[یکی از حضار: خیلی متشکریم. عوض همگی استدعا میکنم در تأیید فرمایشاتتان اگر مصلحت باشد، عین همین کمیتههایی که هست یا هرکس دیگری را که حضرتعالی صلاح بدانید یک نفر را تعیین بفرمایید که به امر صادرات این مملکت برسد و ما بتوانیم با او تماس بگیریم و انشاءاللّه به حول و قوۀ خداوند صادرات مملکت را تقویت کنیم که به وضع خیلی بدی درآمده در اثر حکومتهای فاسد.]
انشاءاللّه امیدواریم که این کار درست بشود. و آقای مهندس بازرگان را من انتخاب کردم برای اینکه دولت تشکیل بدهد؛ یعنی دولت موقت. و ایشان را من میشناسم و مرد صالحی است. و آقایان هم باید پشتیبانی بکنند از او و در روزنامهها پشتیبانی خودشان را اعلام بکنند. و ایشان انشاءاللّه دولتش را تشکیل میدهد. و مجاری امور انشاءاللّه امیدواریم به خواست خدا به حال اول برگردد و اینطور مسائل، اینطور مشکلات
انشاءاللّه حل بشود، البته بتدریج.
[همان شخص: خیلی متشکریم؛ البته انتخاب ایشان]آقای بازرگان]مورد تأیید همه هست و واقعاً همان طور که اول حضورتان عرض کردم، به طور کامل تبریک میگوییم به همۀ ملت و ما صد درصد پشتیبان ایشان هستیم و هرچه بتوانیم تا سرحد جانمان از این حکومت آتی که انتخاب فرمودید حمایت میکنیم، همان طور که دیشب امر فرمودید، در روزنامهها و هر وسایل دیگری که بتوانیم در تأیید و پشتیبانی از ایشان کوشا باشیم.]
موفق باشید.
[همان شخص: فقط مطلب این بود که بعضی آقایان در این چند روزی که میخواستیم خدمتتان شرفیاب شویم، چند تا از آقایان به من مراجعه کردند، راجع به این حرف که اگر یکوقتی از حضرت آیتاللّه یک غیبتی شده، ایشان بهخیر]حلال]بفرمایند.]
من همه را بخشیدم.