صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان نهضت ایران، صد در صد اسلامی ـ تشکیل اسرائیل و فاجعه‏ای دردناک
  • محل پاریس، نوفل‏لوشاتو
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع نهضت ایران، صد در صد اسلامی ـ تشکیل اسرائیل و فاجعه‏ای دردناک
  • حضار مصاحبه‏کننده: خبرنگار خبرگزاری فلسطینی وفا

سؤال:[مولانا الامام، بدون شک زندگی طولانی شما پر از تجربه‏های مختلف و تغییرات و تحولاتی بوده است، و این سبب شده است که امروز از موضع قوی با مسائل برخورد کنید و خواسته‏ها و نظرات خود را خیلی واضح بیان نمایید. مضافاً بر اینکه میلیونها نفر از مردم ایران از رهبری شما در مبارزۀ خود برخوردارند. از حضورتان تقاضا داریم که مهمترین مراحل این تجربه‏های تاریخی و آثار آنها را که در خط امروزی مبارزۀ شما تبلور یافته است، بیان نمایید.]

جواب:پیش از بیان تجربیات دورانی که من خودم شاهد آن بوده‏ام، تذکر و توضیح یک نکته لازم است. و آن اینکه نهضت موجود ملت ایران، همچنان که بارها گفته‏ام یک نهضت صد درصد اسلامی است و خط مشی و هدفها و راههای آن از اسلام الهام می‏گیرد. اگر ملت ایران حاضر به سازش با شاه نیست، که یک فرد ظالم و جنایتکاری است، به این دلیل است که اسلام اجازه نمی‏دهد که ظالمی بر مردم حکومت کند. ملت ایران، با رژیم سلطنتی مخالف است، زیرا رژیمی است تحمیلی که هرگز متکی به آرای ملت نبوده و از این جهت به شکل بنیادی، مخالف با اراده و خواست مردم است، و خود را موظف به تأمین هدفها و خواسته‏های مردم نمی‏داند و حکومت چنین رژیمی، حکومت طاغوتی است و اسلام اطاعت از این حکومت را بر مردم حرام کرده و مبارزه با حکومت طاغوتی را واجب شمرده است. و این مبارزه، از ابراز تنفر از ظلم که پایین‏ترین مرتبۀ نهی از منکر است، شروع شده، تا قتال و جنگ با دشمن ادامه دارد، تا ظلم و ظالم از بین برود و حکومت عدل اسلامی مستقر گردد. و اگر ملت ایران علیه تسلط اجانب مبارزه می‏کند، باز هم از اسلام دستور می‏گیرد، زیرا مردم مسلمان حق ندارند که غیر مسلمین را در امور
خود دخالت بدهند، که مسلط بر سرنوشت آنان شوند. و واجب است که با این مسلط مبارزۀ اسلامی کنند، تا استقلال جامعۀ خود را به دست بیاورد. و نسبت به تجربه‏های عمر خودم، ما می‏بینیم که رضاخان که هیچ گونه صلاحیت حکومت را نداشت، به زور اجانب و برخلاف میل ملت، بر مردم ایران تحمیل شد و با روی کار آمدن رضاخان این سه اصل اسلامی در امر حکومت پایمال شد، اول اصل لزوم عدالت در حاکم اسلامی و دوم اصل آزادی مسلمین در رأی به حاکم و تعیین سرنوشت خود و سوم اصل استقلال کشور اسلامی از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمین. و اگر در آن روز برای احیای این سه اصل اسلامی اقدام شده بود، کار به اینجا نمی‏کشید، و دیده‏ایم که رضاخان چه جنایاتی نسبت به کشور اسلامی و ملت مسلمان ایران مرتکب شد. بعد از سقوط رضاخان، پسرش محمدرضاخان سرِ کار آمد و برخلاف اصول سه‏گانۀ فوق، حکومت را در دست گرفت و در آن موقع هم قدرتی نداشت. از این جهت به خواسته‏های جزئی مردم که پدرش نادیده گرفته بود، تن داد و بعد که مسلط شد، جنایاتی مرتکب شد که دست کم از پدرش نداشت. و در 25 سال پیش که شاه ضعیف شد و فرار کرد،
[1]اگر مخالفین در آن روز به این اصول سه گانۀ اسلامی توجه می‏کردند و کار شاه را یکسره می‏کردند به اینجا نمی‏کشید. و دیدیم که شاه بعداً مسلط شد و در این 25 سال و بخصوص در این پانزده سال اخیر جنایاتی مرتکب شده است که روی مغولان و چنگیزها را سفید کرده است، که ابعاد جنایاتش در بیان نمی‏گنجد. و از این رو در این مرحلۀ حساس، ملت ایران تصمیم گرفته است که متکی به اسلام و با الهام از اصول مترقی اسلام، نهضت خود را به پیش برد و بر اساس قواعد و ضوابط اسلامی، جامعه خود را از نو بنا کند و هیچ گونه سازش و راه میانه و امثال این توهمات را نپذیرد.

ــ[در سال 1948 فلسطین غصب شد و با همکاری دولتهای بزرگ استعماری، خواب صهیونیستی تحقق
یافت. این فاجعه بر مردم ایران چه تأثیری در آن زمان گذاشت؟ و چه عکس‏العملی داشت؟
]

ــبحق باید گفت که غصب فلسطین به دست اسرائیل متجاوز و با همکاری دولتهای بزرگ استعماری، برای همۀ مسلمین و نیز برای مسلمانان ایران فاجعه بود، فاجعه‏ای بسیار دردناک. و باید گفت متجاوز اصلی در این فاجعه همان دولتهای استعماری آن زمان بودند که این توطئه را علیه مسلمین در این منطقه طرح‏ریزی کردند و کشورهای اسلامی از دست ابرقدرتها مصیبتهای زیادی دیده‏اند و این هم یکی از مصایب بزرگ بود، منتها به دست صهیونیستها.

ملت ایران ـ نه شاه و دولت او ـ به دلیل احساس عمیق اسلامی خود از دست رفتن فلسطین را به مثابۀ از دست رفتن پاره‏ای از پیکر خود می‏دانست. و به همین دلیل همیشه، علی‏رغم همکاری شاه و دولتهای دست‏نشاندۀ او با اسرائیل، عمیقترین احساسات پاک خود را نثار مبارزین فلسطینی کرده است. من بیش از پانزده سال است که مکرر به همکاری شاه و دولت او با اسرائیل اعتراض کرده‏ام. و چه بسیار از ایرانیان، از روحانی و غیر روحانی به دلیل اعتراض به تجاوزات اسرائیل، به زندان رفته‏اند و شکنجه دیده‏اند. و ما همیشه به عنوان یک وظیفۀ اسلامی تا حد امکان از فلسطین دفاع کرده‏ایم و به خواست خدا همیشه در کنار سایر مسلمین به این وظیفۀ الهی عمل خواهیم کرد.

ــ[باید دانست که تجربۀ مصدق به همه ثابت کرد که علل شکست را جستجو نمایند و نتیجتاً به گروههای مختلف سیاسی نشان داد که باید روش مبارزه را تغییر دهند. تقاضا داریم نتایجی را که از این تجربه گرفته‏اید بیان نمایید. آنچنان تجاربی که شما را در ایجاد اطمینان و رابطۀ محکم با ملت یاری نمود.]

ــمن همیشه با روشهای مسالمت‏آمیز مخالفت کرده‏ام، شاه به هیچ وجه نمی‏تواند و نباید سلطنت کند.

ــ[همان طور که می‏دانید، انقلاب فلسطین در اوایل ژانویۀ سال 1965 شروع شد و پس از شکست 1967، قدرت و گسترش یافت. آیا اخبار آن به ملت ایران می‏رسید؟ به چه وسیله‏ای؟]

ــآری خبر می‏رسید. به همان وسیله‏ای که به سایر کشورها می‏رسید. البته رژیم ایران سعی می‏کرد که اخبار جنگ مسلمانان با کفار را به نفع کفار گزارش کند و این کار را همیشه
کرده است و همیشه اعراب را مشتی مردمی که مسائل را درست درک نمی‏کنند، معرفی کرده است. رژیم، یکی از پشتیبانان بزرگ اسرائیل است. رادیو ایران و وسایل ارتباط جمعی همه، چه آنها که از خود رژیم است و چه آنها که زیر فشار رژیم بودند، به نفع اسرائیل کار می‏کردند و این ما بودیم که از اول با تمام برنامه‏ها مخالفت کردیم و اکنون نیز می‏کنیم.

ــ[در دهۀ 1960 شاه چیزی به نام «انقلاب سفید» برای اصلاحات ارضی و تغییرات اجتماعی اعلان کرد. تقاضا داریم حقیقت این نمایشنامه را بیان نمایید. بخصوص اینکه بعضی از وسایل تبلیغاتی، این روزها مثل «پاری ماچ» ادعا می‏کنند که یکی از علل انقلاب رجال دینی، حسادتشان نسبت به شاه به خاطر این است که زمینهای ایشان را مصادره کرده است و نیز به خاطر اجرای اصول «انقلاب سفید» است.]

ــشاه پس از سالها فکر و مشاوره با حامیان خارجی‏اش طرحی تهیه کرد که هم بتواند ایران را به نفع خود و اربابانش غارت کند و هم به خیال خام خود، زمینۀ هرگونه انقلاب داخلی علیه خود را نابود کند. برای توجیه برنامه‏های ضد ملی خود ابتدا موضوع اصلاحات ارضی را به میان کشید، به این امید که دهقانان محروم و فقیر ایران را به بهانۀ صاحب زمین شدن بفریبد و آنان را علیه مخالفین خود بسیج نماید. البته اوج داستان غم‏انگیز شاه برای مردم ایران، اصلاحات ارضی بود. ولی مسئله آزادی زنان را هم به این نقطۀ اوج به‏اصطلاح انقلاب خود اضافه کرد و سایر مواد به‏اصطلاح انقلاب سفید، هر یک نیز در این نمایش مبتذل نقش خاصی ایفا کردند. و اما نتیجه چه شد؟ نتیجه اینکه، کشاورز ایرانی که فقیر و محروم و گرفتار چنگال مالکین بزرگ، که همه از قماش خودشان بودند، بود روز به روز بر فقرش افزوده شد، و سرانجام، برای لقمۀ نانی به شهرها روی آورد. شاه بلافاصله از این بازار کار ارزان سوءاستفاده کرد و به بهانۀ صنعتی کردن کشور، راه را برای سرمایه‏گذاران خارجی و داخلی در مؤسسات صنعتی هموار کرد. و نیز همان مالکین بزرگ را می‏بینیم که امروز به صورت کارخانه‏داران بزرگ که همه از وابستگان و سرسپردگان رژیم هستند ظاهر شده‏اند. دیروز اگر کشاورز ایرانی برای کوچکترین تخلف از دستور ارباب ظالم خود، به زیر شلاق می‏رفت و اموالش تاراج می‏شد، امروز
هم کارگران برای به دست آوردن حقوق حَقۀ خود، زیر فشار کارخانه‏داران به توسط مزدوران رژیم به گلوله بسته می‏شوند. و در بعضی از روستاها که روستاییانی که حاضر به مهاجرت نشدند، چون دارای زمینهای نسبتاً مرغوبی بوده‏اند، از خانه‏هایشان آواره کردند و زمینهای مرغوب را به نفع دربار و سرسپردگان دربار تصاحب نمودند. شاه برای ملت ایران دست به اصلاحات ارضی نزده است، بلکه طراح اصلاحات ارضی یعنی امریکا و سایر دول استعماری اقدام به اصلاحات! کرده است، زیرا نتیجۀ اصلاحات ارضی شاه، این شده است که امروز در حدود نود درصد مواد غذایی ایران از خارج بخصوص از امریکا تأمین می‏شود، و نتایج خانمانسوز اصلاحات شاه به همین جا تمام نمی‏شود. مزدوران شاه گفته‏اند که علمای مذهبی به دلیل اینکه اصلاحات ارضی زمینهای آنان را از دستشان بیرون برده، علیه شاه قیام کرده‏اند. کدام زمینها؟ کدام یک از علمای دینی از مالکین ایرانی بوده‏اند. زندگی علمای دینی که با سادگی در حد مردم معمولی است، آیا نیاز به زمینداری دارد؟! تمام دروغهای شاه و حامیانش برای ملت ایران روشن شده است. ابعاد خیانت شاه در زمینۀ مسائل اقتصادی به این مسائل تمام نمی‏شود. شاه از آزادی زنان صحبت می‏کند. آزادی کدام زن؟! در ایران زنان باشخصیت که خواستار حقوق انسانی خود هستند و اکثریت زنان ایرانی را تشکیل می‏دهند، امروز همه علیه شاهند و سرنگونی او را خواستارند و همۀ آنان امروز می‏دانند که آزادی زن در منطق شاه یعنی به انحطاط کشانیدن زن از مقام انسانی او و در حد یک وسیله با او رفتار کردن. آزادی زن در منطق شاه، یعنی پرکردن زندانها از زنان ایرانی که حاضر نیستند به پستیهای اخلاقی شاهانه تن بدهند.

ــ[این روزها، ملاحظه می‏شود که یکی از شعارهایی که مردم در خیابانهای شهرهای ایران می‏دهند و همچنین خود شما می‏دهید این است که کسانی که می‏کوشند سازش کنند خائن هستند. تقاضا داریم محتوای این شعار و عواقب آن (سازش) را بیان نمایید.]

ــسازش با شاه یعنی سازش با ظالمی خائن و سازش با چنین موجودی، پیداست که خیانت به ملت ایران و اسلام است. و اما راه‏حلهای میانه را قبلاً توضیح دادم که چرا نمی‏پذیریم.

ــ[آیا ممکن است از چگونگی روابط بین خود و مقاومت فلسطین گفتگو کنید؟ معروف است که بین شاه و اسرائیل روابط آشکاری در میدانهای مختلف برقرار است و بخصوص اینکه شاه، اسرائیل را به نسبت زیادی از طریق ارسال نفت کمک می‏کند. تقاضا داریم بعد از آزادی ایران از حکم شاه، روابط خود را با اسرائیل بیان نمایید.]

ــهمان طور که قبلاً اشاره کردم، ما همیشه در حد امکانات و قدرتمان از برادران فلسطینی برای پایان دادن به تجاوز اسرائیل و آزاد کردن اراضی اسلامی از دست اسرائیل غاصب، حمایت می‏کنیم و هرگز کمترین کمکی به اسرائیل نخواهیم کرد.

ــ[دربارۀ جمهوری اسلامی با یک برداشت عمومی بگویید و آیا روابط جمهوری اسلامی با دو کشور بزرگ چگونه است؟]

ــجمهوری اسلامی به این معنی است که قانون کشور را قوانین اسلامی تشکیل می‏دهد، ولی فرم حکومت اسلامی جمهوری است. به این معنی که متکی بر آرای عمومی است. و روابط ما با تمام کشورها بر اساس احترام متقابل به طوری که نه به آنها ظلم می‏کنیم و نه به آنها اجازۀ ظلم را می‏دهیم.

1 ـ کودتای امریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد سال 1332 که منجر به سقوط کابینه ملی محمد مصدق و روی کار آمدن زاهدینخست‏وزیر وقت و ادامۀ دیکتاتوری شاه شد.