صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان رفراندم عظیم تاسوعا و عاشورا ـ ضرورت بازگشت ارتش به دامن مردم
  • محل پاریس، نوفل‏لوشاتو
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع رفراندم عظیم تاسوعا و عاشورا ـ ضرورت بازگشت ارتش به دامن مردم
  • حضار حضار: دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج

اعوذ باللّه‏ من الشیطان الرجیم

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

رفراندم تاسوعا و عاشورا: سند سقوط شاه

تظاهرات دیروز و امروز در ایران[1]راه عذر را از همه کس و همۀ دولتها سد کرد. دیگر دولتها نمی‏توانند ادعا کنند که شاه قانونی است و در مملکت به طور رضایتِ مردم و به طور قانونْ توقف کرده است. رفراندمی که در دیروز و امروز شد و قطعنامه‏هایی که صادر شد به همۀ دنیا ثابت کرد که شاه ساقط است. ما می‏گفتیم از اول ساقط بوده؛ ادعای من این بود که از اولْ رضاشاه و این شاه به طور قاچاق و به طور یاغی‏گری در ایران حکومت کردند؛ لکن حالا اگر کارتر و امثال اینها انکار داشتند، دیروز و امروز ثابت کرد که هیچ قانونیت ندارد برای اینکه به حَسَب نص قانون اساسی ما، دولت، شاه باید به رأی ملت شاه باشد. و یک امر طبیعی است که باید اینطور باشد. و الآن تمام ملت در تهران، مشهد، قم، تبریز، همه جای ایران اعلام کردند با آرامش ـ که عذری در کار نباشد که یک طوایف دیگری داخل بودند و از آن طرف مرزها آدمهایی آمده‏اند![2]با کمالِ آرامشْ تمام ایران گفتند که ما شاه را نمی‏خواهیم. بنابراین من یک پیامی به دولتهای دنیا دارم، یک پیامی هم به داخل کشور و ارتشیها. آنکه به همۀ دولتهاست این است که ما اعلام می‏کنیم از امروز که رفراندممان به طور تمامیت انجام گرفت و همه می‏دانید که شاه
قانونی نیست، هر دولتی که پشتیبانی از ایران بکند، ما تمام قراردادهایی که با ایران کرده‏اند لغو می‏کنیم و یک قطره نفت به آنها نخواهیم داد و لااقل تا وقتی که دولتشان هست.

مجلس امریکا کارتر را استیضاح کند!

مجلس امریکا باید از کارتر مؤاخذه کند، استیضاح کند او را که چرا پشتیبانی می‏کنی از یک حکومتی که پایۀ ملی ندارد و هیچ کس با او در ایران موافقت ندارد. باید دولت کارتر را استیضاح کنند و شخص کارتر را استیضاح کنند که تو برخلاف مصلحت مملکت امریکا داری عمل می‏کنی اگر چنانچه پشتیبانی بکنی از شاه که برخلاف قانون در ایران سلطه پیدا کرده است و رفراندم دیروز و امروز ایران او را ساقط کرده ـ اگر تا حالا ساقط نبوده است. این خلاف مصلحت مملکت امریکاست برای اینکه اگر چنانچه تو پشتیبانی بکنی، مادامی که تو و دولت تو هست، نفت برای امریکا هیچ نیست. و همین‏طور این اعلام به سایر کشورهاست؛ چه کشور امریکا و چه انگلستان و چه شوروی و چه سایر ممالک که می‏خواهند از ایران نفت بخرند. ما حتی به طور فروش عادلانه هم به این ممالکی که پشتیبانی از امروز بکنند از شاه، نفت نخواهیم داد؛ یعنی، تا آن وقتی که دولتهای اینها سرِ کار است که شاه را پشتیبانی می‏کنند، تا آن وقت نخواهیم نفت به آنها داد. بله، ما با ملتهایشان دشمنی نداریم و دولتهایشان را اگر ملتها ـ مجلس ـ دولتهایشان را وادارند که پشتیبانی‏شان را از شاه قطع کنند و اعلام کنند که ما پشتیبان شاه نیستیم، ما نفت خواهیم داد. و اگر دولتها این کار را نکنند، تا آن دولت هست نفت برای این ملتها هم نیست. حالا مجلسها خودشان می‏دانند با دولتهایشان. این یک پیامی است به خارج و سران دولتها که چشم خودشان را باز کنند و راه صحیح بروند. پشتیبانی از یک ملتی که ایستاده است و می‏گوید من حق خودم را می‏خواهم، من آزادی می‏خواهم، حق‏سرنوشت من با خود من است، من شاه را نمی‏خواهم، باید پشتیبانی بکنند از یک همچو ملتی؛ و اگر پشتیبانی نکنند و از شاه پشتیبانی بکنند، دیگر نفتی در کار نیست برای آنها مادامی که آن دولت هست.

هشدار و اخطار به ارتش

و یک مطلبی که به ارتش می‏خواهم بگویم، به ارتش ایران می‏خواهم بگویم و امید است که برسد به آنها، این است که این جوانهای، از صاحب‏منصبانی که ـ من می‏دانم که اینها محروم هستند ـ آن صاحب‏منصبهای پیری که از سابق بودند، خصوصاً از آنهایی که از زمان رضاشاه بودند با شاه ـ اگر باشند ـ آن پیرها را شاه سیر کرده است! آنها موافقند و این کُشت و کشتار هم به دست آنها واقع شده است، چه در حکومتِ نظامی چه در دولتِ نظامی. ما از آن پیرها دیگر مأیوس هستیم؛ آنها را گفتیم که اسمائشان را ثبت کنند و در دولت اسلامی آنها به مجازات خودشان ان شاءاللّه‏ می‏رسند[ان شاءاللّه‏ حضار]و اما صاحب‏منصبهای جوان که آن رتبه‏ها را ندارند، یعنی به آنها ندادند، یعنی آنها را در یک رتبۀ پایین نگه داشتند که زیردست آن بزرگها باشند که آن بزرگها نوکر رسمی امریکا یا شوروی هستند و برای آنها خدمت می‏کنند و برای شاه هم به دست دوم خدمت می‏کنند و آنها را از پول نفت ما سیر کردند، آنها چون سیر شدند و از نعمت این ملت به دست شاه سیر شدند، اینها ولی نعمت خودشان را شاه و امریکا می‏دانند، ما از آنها مأیوس هستیم؛ و اما طبقۀ جوان که مهم در ارتش این طبقه هستند، اینها را من تنبه به آنها می‏دهم که شما جوانید، شما باز وقت زندگی‏تان مانده است، وقت کارتان مانده است، وقت خدمتتان به ملت مانده است، شما برگردید به این ملت و خدمت به ملت بکنید و رها کنید این دستگاهی که الآن شما می‏دانید که برخلاف قانون است، برخلاف اسلام است؛ دست از این دستگاه بردارید و به ملت بپیوندید و حکومت اسلامی شما را با آغوش باز پذیرایی می‏کند، و بهتر از زمان شاه برای شما خواهد بود، برای اینکه دیگر در حکومت اسلامی که یک پولی بدهند که از حاکم تقویت کنند، این دیگر نیست در آنجا. آنجا حکومت عدل است، حکومت ملی است، حکومت مستند به قانون الهی و به آرای ملت هست؛ اینطور نیست که با قلدری آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را، با آرای ملت می‏آید و ملت او را حفظ می‏کند و هر روزی هم که برخلاف آرای ملت عمل بکند یا برخلاف قانون ـ قانونی که مدون است ـ عمل بکند قهراً ساقط است و دولت ایران هم،
ملت ایران هم او را کنارش می‏گذارند.

نیاز به ارتش در آینده

شماها جوانهایِ از صاحب‏منصبان ارتش که مثل آن پیرها نیست که دیگر آن فطرتتان را از دست داده باشید در مقابل دلار! شما برگردید به آغوش ملت، و ملت شما را می‏پذیرد و حکومت اسلام هم شما را نگهداری می‏کند. گمان نکنید که اگر حکومت اسلامی آمد، دیگر صاحب‏منصب نمی‏خواهد؛ اینها تبلیغاتی است که می‏کنند. حکومت اسلامی هم همۀ این ابزاری که سایر حکومتها دارند دارد، منهای دزدی[خندۀ حضار]؛ دزدی را ما می‏خواهیم جلویش را بگیریم، دزدها را می‏خواهیم بگیریم. آنهایی که خدمت به وطن می‏کنند، ارجمندند پیش همۀ ما، پیش خدا هم ارجمندند. آنها همه چیز برایشان مهیا خواهد شد. آنهایی که دزدند و اموال این ملت را دزدیدند و در خارج بردند و خوردند، آنها البته مؤاخذه خواهند شد و گمان نکنند که اگر از ایران رفتند بیرون، تمام شد قضیه! اگر اینجا بیایند، این جوانها هستند که اینجا به حسابشان می‏رسند[خندۀ حضار]؛ اگر امریکا بروند، باز هم هستند؛ انگلستان بروند، باز هم هستند. اینها گمان نکنند که پولها را بردند، و خود شاه هم همین طور خیال این معنا را بکند که حالا ما پولها را می‏خوریم؛ حالا هم تا می‏توانیم می‏مانیم و بعد هم با طیاره سوار می‏شویم و فرار می‏کنیم می‏رویم به امریکا! هر جا بروید، هستند جوانهای غیور ایرانی در آنجا و به حساب شما خواهند آنجا رسید.[ان شاءاللّه‏ حضار].

در هر صورت، من از این جوانهایی که در ارتش هستند... و من می‏دانم که آنها فطرت اسلامی خودشان، فطرت انسانی خودشان را از دست نداده‏اند و اینها قلباً با ملت هستند؛ منتها حالا تحتِ ـ به خیال خودشان ـ فرمانِ این بزرگترهای ارتشبدها و امثال اینها هستند؛ و اینها را ترسانده‏اند از اینکه اگر یکوقتی حکومت اسلامی پیش بیاید دیگر صاحب‏منصبی تو[ی]کار نیست. نخیر، زمان حضرت امیر هم صاحب‏منصبی تو[ی]کار بوده است منتها با یک فرم دیگری بوده است. صاحب‏منصب، آن وقت هم
«مالک اشتر» یکی از صاحب‏منصبهای بزرگِ حضرت امیر بوده است، «محمدبن ابی بکر» یکی از صاحب‏منصبهای بزرگ حضرت امیر بوده است؛ همیشه محتاج است مملکت به ارتش و همیشه محتاج است به صاحب‏منصب و همیشه محتاج به همۀ این قشرهایی که در ادارات هست. آنی که احتیاج به او ندارد، آنهایی است که سرْبار هستند؛ آنهایی است که می‏خواهند مال ملت را بخورند و کار هم نکنند؛ مال ملت را بخورند و نفعی هم نداشته باشند برای ملت؛ آنها البته حساب خودشان را باید بکنند و هر چه کمتر بخورند به نفع خودشان است، هر چه هم کمتر ببرند به نفع خودشان است، برای اینکه در هرجا بروند اینها پیدا خواهند شد.

حکومت اسلامی، مدافع حقوق محرومان

در هر صورت، این تبلیغاتی که می‏شود، چه در بین ارتشیها و سربازها و چه در بین دهقانها و ـ عرض می‏کنم که ـ کشاورزها که اگر حکومت اسلامی بشود این دهقانها دوباره باید به حال فلاکت بیفتند، خود دهقانها می‏دانند این را که این «اصلاحات ارضی» که این آقا کرد، این بیچاره‏ها را به روزگار سیاه نشاند. اینها الآن زندگی‏شان بسیار زندگی پستی است؛ و این بانکهای تعاونی و این هیأتهایی که درست کردند، این بیچاره‏ها را به کلی از هستی ساقط کردند. و حکومت اسلامی که بشود، این حرفها نیست تو[ی]کار. خیال نکنید که این املاکی که حالا از این گردن کلفتها گرفته شده است، حکومت اسلامی می‏آید و می‏گوید نه اینها را بدهید به خودشان. یکی‏یکی را می‏آید می‏نشاند حساب از آنها می‏کشد: شماها مالیات دولت اسلام را باید بدهید؛ و هفتاد سال، صد سال، خودتان، پدرتان، جدتان نداده؛ اگر حساب بکنیم، زاید بر این املاکی که شما دارید، جواهراتتان را هم از شما می‏گیریم؛ پولهای بانکی‏تان را هم از شما می‏گیریم برای اینکه شما بدهکار هستید به دولت. وقتی املاک ملی شد، یعنی مال دولت اسلام شد، آن وقت البته دهقان لازم دارد، رعیت لازم دارد، کشاورز لازم دارد. نمی‏خواهد کشاورزی را مثل حالا بکند که دستش پیش اسرائیل و امریکا دراز باشد که تخم مرغ بده ـ نمی‏دانم ـ جوجه بده ـ
نمی‏دانم ـ گندم بده، جو بده! می‏خواهند یک مملکتی باشد که همه چیز از خودش باشد. همه چیز دارد مملکت ما؛ نه این است که ندارد، همه چیز دارد. مملکت ما کشاورزی‏اش، یک ناحیه‏اش برای یک مملکت کافی است. از بین برد این آدم کشاورزی ما را. دامداری ما را از بین برد برای اینکه مراتع ما را به غیر داد ـ عرض می‏کنم که ـ همه چیز ما را به باد فنا دادند. ما می‏خواهیم یک مملکتی باشد مال خودمان باشد. اینها خیال می‏کنند که اگر این تبلیغات را بکنند... اسلام نیامده که ظلم به ضعفا بکند، اسلام آمده است که ضعفا را پرستاری بکند، خدمت به ضعفا بکند. اسلام از توی ضعفا پیدا شده است، از اغنیا که پیدا نشده. از این گداهای مدینه و مکه اسلام پیدا شد؛ از این بیچاره‏ها و ضعیفها اسلام پیدا شده است. و انبیای دیگر هم همین طور بودند؛ هیچ کدام اشراف نبودند که طرفدار اشراف باشند. اینها از همین ضعفا هستند و از بین همین توده‏ها پیدا شدند و طرفدار همین توده‏ها هم هستند و نمی‏گذارند ظلم به اینها بشود؛ البته به بزرگها هم نمی‏گذارند ظلم بشود، هیچ کس ـ به هیچ کس نباید ظلمی بشود.

اسلام، مدافع تمدن و حافظ حقوق مردان و زنان

این تبلیغات که اگر اسلام پیدا شد، مثلاً دیگر زنها باید بروند توی خانه‏ها بنشینند یک قفلی هم درش بزنند بیرون نیایند![خندۀ حضار]این چه حرف غلطی است که به اسلام نسبت می‏دهند. صدر اسلام زنها توی لشکرها هم بودند؛ توی میدانهای جنگ هم می‏رفتند. اسلام با دانشگاهها مخالف نیست، با فساد دانشگاهها مخالف است؛ با عقب نگه داشتن دانشگاهها مخالف است. با دانشگاه استعماری مخالف است اسلام، نه با دانشگاه مخالف است. اسلام با هیچ چیز از این مظاهرِ ـ عرض می‏کنم ـ تمدن مخالفت ندارد، و با هیچ قشری از شماها مخالفت ندارد. اسلام زنها را دستشان گرفته آورده در قبال مردها نگه داشته؛ در صورتی که در زمانی که پیغمبر اسلام آمد، زنها را هیچ حساب می‏کردند. اسلام زنها را قدرت داده است. اسلام زنها را در مقابل مردها قرار داده؛ نسبت با آنها تساوی دارند. البته یک احکامْ خاصِّ به مرد است که مناسب با مرد است؛ یک
احکامْ خاص به زن است، مناسب با زن است. این نه این است که اسلام نسبت به زن و مرد فرقی گذاشته است. زن و مرد همه آزادند در اینکه دانشگاه بروند؛ آزادند در اینکه ـ عرض می‏کنم ـ رأی بدهند، رأی بگیرند. آنی که مخالفند، این است که اینطوری که اینها زن را می‏خواهند بار بیاورند که یک ملعبه‏ای در دست مردها باشد، به قول شاه: «زن خوب است فریبا باشد»!
[3]ما می‏خواهیم این کلمه را بگیریم، این غلط را بگیریم. ما می‏خواهیم زنْ آدم باشد مثل سایر آدمها، انسان باشد مثل سایر انسانها، آزاد باشد مثل سایر آزادها.

این تبلیغاتی که شاه ـ سالی صد میلیون دلار می‏گویند داده برای تبلیغات ـ اینها را گوش نکنید به آنها؛ دیگر هم به گوش کسی نمی‏رود این حرفها. ایشان هم دیگر باید جمع کند بساطش را برود سراغ کاری.[خندۀ حضار].

من امیدوارم که ان شاءاللّه‏ شماها موفق باشید؛ و اسلام ان شاءاللّه‏ با کمال توفیق در ایران حکومتش را قائم مقام حکومتهای ظلم قرار بدهد. خداوند اینهایی که در ایران هستند و کمک به اسلام می‏کنند، همه را مؤید و موفق قرار بدهد؛ و شما جوانهایی که در خارج ملت ـ خارج ایران ـ هستید، همه را موفق کند که بتوانیم ما دست اجانب را از مملکت خودمان قطع کنیم. خداوند همه شما را حفظ کند.[آمین حضار].

1 ـ تظاهرات تاسوعا و عاشورای 1357 ه .ش . 19 و 20 آذر.
2 ـ ادعای شاه و اطرافیانش، پس از تظاهرات مردمی تبریز در 29 بهمن 56 به مناسبت چهلم کشتار 19 دی قم. 
3 ـ مصاحبه محمدرضا پهلوی با خانم اوریانا فالاچی ر.ک: کتاب مصاحبه با تاریخ مصاحبه‏های خانم فالاچی با سران کشورها؛ انتشارات امیرکبیر، 1357 تهران.