صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان
  • محل پاریس، نوفل‏لوشاتو
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع
  • حضار ملت ایران

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

6 ذی‏الحجه 98

درود و تحیات وافره بر ملت شجاع ایران! ملتِ با وفایی که با جان‏نثاری برای احیای اسلام و استقلال کشور کاخهای غارتگران را به لرزه درآورد؛ ملتی که پیشنهاد سیاست آشتی ملی را، که جز خدعه‏ای نبود، به چیزی نشمرد؛ ملتی که جوان و جان می‏دهد تا از زیر بار ستمکاران غارتگر بیرون بیاید و رژیم سلطنتی را سرنگون و حکومت جمهوری اسلامی متکی به آرای ملت را مستقر کند.

من گرچه می‏دانم که فریبکاریهای شاه و نرمش لفظی و ارعاب عملی او، در صفوف فشردۀ ملت بزرگ ما تأثیری ندارد، لکن در هر موقع و در هر پیشامد لازم می‏دانم تذکراتی به شما عزیزانم بدهم:

1ـ هدف همان است که در سخنرانیها و اعلامیه‏های خود ذکر نموده‏ام:

الف) سرنگونی سلطنت پهلوی و رژیم منحوس شاهنشاهی؛

ب) به پا داشتن حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ضوابط اسلام، متکی به آرای ملت.

2ـ نهضت با شیوه‏های گوناگون؛ مخصوصاً اعتصابات در همۀ ادارات و دستگاههای دولتی باید ادامه داشته باشد. دولت نظامی[1]ایران غاصب و مخالف قانون است و بر ملت است که از آن اطاعت نکنند، و به سرپیچی و کارشکنی تا حد فلج نمودن
دستگاههای دولتی پیش رود. من از جمیع کارمندان محترم دولت و سایر مؤسسات که با اعتصابات خود پشتیبانی از برادران و خواهران خود کرده‏اند تشکر می‏کنم. این یک وظیفۀ اسلامی است و لازم‏الاجراست.

3ـ شاه با روی کار آوردن دولت نظامی، دست به توطئۀ دیگری زده است؛ و آن اینکه از طرفی در پیشگاه خدا و ملت عذر تقصیر می‏خواهد و اعتراف به اشتباهات و جنایات خویش در طول سلطنت ننگینش می‏کند، و از آیات عظام و علمای اعلام و سایر طبقات استمداد می‏کند، و از طرف دیگر دولت نظامی‏اش با سرکوبی شدید و قتلها و اعزام چماق به دستها و سرنیزه‏دارها و توپ و تانکها بر ملت مظلوم می‏تازد، و عزیزان ما را بیش از پیش به خاک و خون می‏کشد؛ به خیال آنکه با این نقشه می‏تواند خودش را از گناه قتل و غارتهای دوران سلطنتش تبرئه نماید، و با دستگیری مأموران فاسد خود که یک عمر عامل خیانتهای او بوده‏اند، خود را توبه‏کار معرفی نماید. شاه در یک دست چماق و سرنیزه و مسلسل برای سرکوبی ملت دارد، و در دست دیگر توبه‏نامه و اعتراف به خیانتها و جنایتها و عذر تقصیر را گرفته است.

ملت هوشمند و بیدار ایران، نه از آن چماق و سرنیزه هراس دارد و نه از این خدعه و نیرنگ فریب می‏خورد. این شخص که از مراجع عظام و علمای اعلام برای فرو نشاندن نهضت اسلامی و باز کردن راهی برای چپاول و هَدْم اسلام و قرآن کریم استمداد می‏نماید، همان مردکی است که تا دیروز علمای اسلام و روحانیون عظیم‏الشأن را مرتجع و راه آنان را که راه اسلام و قرآن کریم است، ارتجاع سیاه می‏نامید؛ و در یکی از نطقهای خود با کمال وقاحت گفت «از آنها مثل حیوان نجس اجتناب کنید» و در نطقی دیگر با کمال بیشرمی گفت «اینها مثل کرمها در نجاست می‏لولند» چه شد که امروز اینچنین با روحانیون آشتی می‏کند؟! این نیز خدعه نیست؟! این مثل دولت آشتی[2]نیست؟! او که امروز به سیاسیون و جوانان ملت روی آورده و از آنان برای وطن استمداد می‏کند، همان
است که گروههایی از آنان را اعدام و شکنجه و زندان کرده و می‏کند، جوانان ما را به خاک و خون کشیده و می‏کشد، دانشگاههای ما را به قتلگاههای جوانان ما تبدیل نموده است.

من از جنایاتی که اخیراً در دانشگاهها با فرزندان اسلام نموده‏اند در سوگم. من از دانشجویان عزیز که در راه اسلام و کشور فدایی داده‏اند و در مقابل شاه با مشتی گره کرده ایستاده و او را محکوم کرده‏اند تشکر می‏کنم.

من از جوانان غیور ایران که ملت ما را سرافراز نموده‏اند احساس غرور می‏کنم. ملت ایران باید بداند که این نطقهای فریبنده برای اغفال مردم و فرونشاندن آتش خشم ملت است، تا تثبیت مقام کرده و قدرت را باز یابد؛ و خدا می‏داند که اسلام و روحانیت و عموم ملت پس از آن با چه مصیبتهای دردناکی مواجه خواهد شد.

عزیزان من! از این هیاهوی نظامی نهراسید؛ که نمی‏هراسید. شما ملت شجاع ثابت کردید که این تانکها و مسلسلها و سرنیزه‏ها زنگ زده است و با ارادۀ آهنین ملت نمی‏تواند مقابله کند، و از این نرمشهای شیطانی و توبه‏نامه‏های ابلیسی فریب نخورید، که نمی‏خورید . شاه در اول سلطنت غاصبانۀ خود سوگند خورد که به اسلام وفادار باشد و به ملت خیانت نکند؛ و اکنون اعتراف می‏کند که خائن است و اسلام و ایران را به تباهی کشانده است و تمام خیانتها عمدی بوده است، که امروز اسم «اشتباه» بر آن می‏گذارد. غفلت نکنید که این اشتباهات عمدی تکرار خواهد شد و کشور را به نیستی و ملت را به تباهی خواهد کشاند. امروز بر تمام طبقات ملت از مراجع عظام و علمای اعلام و مدرسین و فضلای عالیمقام و اساتید محترم دانشگاهها و دانشسراها و دانشجویان دلیر و طلاب شجاع تا جناحهای سیاسی و روشنفکر، و از کارگران و کشاورزان تا بازاریان و اصناف، از کارمندان دولتی تا افسران نیروهای سه‏گانه، از سربازان تا صاحب‏منصبان عالیرتبه و بر همۀ اقشار ملت تکلیف الهی و وجدانی است که با اتحاد کلمه بدون هراس از قدرتها و ابرقدرتها، هدف اسلامی خود را تعقیب، و گلوی این ستمگر تاریخ را بفشارند، و با قاطعیت و جدیت به سوی هدف پیش روند، که وعدۀ خداوند به مستضعفین نزدیک
است، و کشتن و کشته شدن در راه خدا سرفرازی است. در خاتمه از ملت شریف ایران که بارها در اینگونه مسائل امتحان خود را داده‏اند، خواهش می‏کنم که به خواهران و برادران خود که در اثر اعتصابات و تظاهرات صدمۀ مالی و جانی دیده‏اند، با احترام تمام آنان را یاری دهند؛ و این وظیفۀ الهی را به بهترین وجه عمل نمایند که «خمینی» همیشه به یاد آنان است و دست آنان را می‏فشارد.

از خداوند تعالی توفیق و تأیید همه را خواستار و خذلان و شکست دشمنان ملت را خواهانم. والسلام علیکم و رحمة‏اللّه‏ و برکاته.

روح‏اللّه‏ الموسوی الخمینی

 

 

1 ـ دولت نظامی غلامرضا ازهاری. 
2 ـ دولت جعفر شریف‏امامی که خود را «دولت آشتی ملی» می‏نامید.