زندگی نامه امام خمینی(س)
پیشبینی فروپاشی قطب مارکسیستی جهان در پیام امام خمینی به گورباچف:
گورباچف آخرین صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی دست به اصلاحات و تغییراتی در قطب کمونیستی جهان زده بود. هنوز تحلیلگران سیاسی و رهبران جهان غرب به این تحولات به دیده تردید و بدبینی مینگریستند و هیچ یک باور نداشتند که این تحولات، نظام الحادی هفتاد ساله کمونیسم را در شوروی از بیخ و بن برخواهد کند. حداکثر چیزی که در آن شرایط پیشبینی میشد آن بود که رهبران کرملین در نهایت برخی از پیوندهای مستقیم بین کشورهای عضو بلوک شرق با اتحاد شوروی را برای کاهش مشکلات اقتصادی داخلی نادیده بگیرند و نظام تازهای از اردوگاه کمونیسم با رهبریت محدودتر شوروی و مسئولیتپذیری بیشتر اقمار این کشور پدید آورند. ولی امام خمینی با بصیرتی غیرقابل درک برای محاسبه گران مادی، در همان ایام در تاریخ 11/10/1367 طی نامهای خطاب به گورباچف چنین پیشبینی کرد:
از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.[1]
امام خمینی در همین نامه ژرفترین تحلیلها را از تحولات جاری شوروی ارائه کرد و از آن به «صدای شکستن استخوانهای کمونیسم» تعبیر کرد. و شگفت آنکه در همین پیام پیشبینی دیگری توأم با هشدارهای مستند وجود دارد که نشانگر تسلط امام خمینی بر ارزیابی شرایط سیاسی آن روز جهان است. حضرت امام به وضوح نسبت به در غلتیدن روسها به سمت باغ ـ به ظاهر ـ سبز سرمایهداری غرب و فریب خوردن از امریکا هشدار داده است. امام خمینی با پیش کشیدن مسائل عمیق فلسفی و عرفانی و با اشاره به ناکامی کمونیستها در سیاستهای مذهبستیز آنان، از گورباچف خواست که به جای امید بستن به
مادهپرستی غرب، به خدا و مذهب روی آورد. امام تصریح کرده بود:
مشکل اصلی کشور شما مسئلۀ مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید.[2]
متـأسفانـه رهبـران روسیـه این هشدارها و نصایح امام را جدی نگرفتند و شرکتهای امریکایی و اروپایی، روسیه کنونـی را بازیچـه مطامـع اقتصادی خویش قـرار داده و نوعی دیگر از استثمار در حال شکلگیری است که دورنمـای آینده آن جـز تیرگـی و بن بست نخواهد بود مگر آنکه مردم این کشور به خود آیند.
جالب آنکه وقتی شواردنادزه وزیر خارجه وقت شوروی برای ارائه پاسخ گورباچف به دیدار امام خمینی آمد با شگفتی دید کسی که با آن صلابت و صراحت به دومین قدرت هستهای جهان هشدار و پیام داده است، در خانهای کوچک و گلین در جماران و در اتاقی دوازده متری با وسایلی در نهایت سادگی و بدون آنکه حتی اندک اثری از تشریفات معمول دیده شود، با طمأنینه و به استواری کوه نشسته است و در کنارش قرآن، جانماز و تسبیح، و تعدادی روزنامه و یک رادیوی معمولی قرار دارد. شگفتی شواردنادزه زمانی بیشتر شد که متوجه گردید برای نشستن همراه بلندپایه روسیاش صندلی چوبی دومی نیست و باید برای یک بار هم که شده برزمین بنشیند! شاید وقتی که پیرمرد مؤمنی که در خدمت امام بود، تنها وسیله پذیرایی این دیدار مهم، یعنی استکان چای را با دو حبه قند به دست وزیر خارجه قطب شرق جهان داد او تصور کرده باشد که آنچه میبیند عمدی و استثنایی
است؛ اما واقعیت خلاف این بود. امام در تمام ادوار حیاتش چه در زمان تنهایی و غربت و تبعید و چه در دوران زعامت دینی و رهبری سیاسی تا لحظه رحلت، از زندگی ساده و بیآلایش خویش دست نکشید و هیچ گاه خود را در برابر مقامات اعتباری دنیا هرچند بس مهم و بزرگ، مقید به تغییر رویّه نمیدید.