زندگی نامه امام خمینی(س)
نتیجه گیری
نتیجه گیری
آیتاللّه سید مصطفی خمینی در خانواده و محیطی مذهبی و علمی رشد و نمو یافت و
تحت تأثیر این محیط، پس از سپری کردن دورۀ مکتبخانه و ابتدایی، بنا به مصلحت امام
خمینی(س)، وارد حوزه علمیه قم شد و قدم در راه فراگیری علوم اسلامی نهاد. دیری
نگذشت که سید مصطفی در اثر نبوغ و فعالیتهای علمی، از اقران خود پیشی گرفت و
توجه استادانش را به خود جلب کرد. در شکوفایی نبوغ و جدیت وی در تحصیل،
نظارت و تشویقهای امام خمینی(س) نیز، مؤثر بوده است. استادان وی از هوش و
ذکاوت وی با عنوان «فکر زایا» نام بردهاند.
تحت تأثیر این محیط، پس از سپری کردن دورۀ مکتبخانه و ابتدایی، بنا به مصلحت امام
خمینی(س)، وارد حوزه علمیه قم شد و قدم در راه فراگیری علوم اسلامی نهاد. دیری
نگذشت که سید مصطفی در اثر نبوغ و فعالیتهای علمی، از اقران خود پیشی گرفت و
توجه استادانش را به خود جلب کرد. در شکوفایی نبوغ و جدیت وی در تحصیل،
نظارت و تشویقهای امام خمینی(س) نیز، مؤثر بوده است. استادان وی از هوش و
ذکاوت وی با عنوان «فکر زایا» نام بردهاند.
در اثر نبوغ و تلاشهای ذکر شده، او دروس دوره مقدماتی را که به طور معمولی
بایستی بین چهار تا پنج سال فراگرفته شود، در مدتی کمتر از دو سال و نیم آموخت و با
موفقیت وارد دوره سطح شد. همزمان با پایان دوره مقدماتی به سلک روحانیت نیز
درآمد و معمم شد. در دوره سطح، او نامی آشنا و شناخته شده برای طلاب علوم دینی و
استادان حوزه بود. این دوره را نیز در طول پنج سال به پایان برد. در این دوره از حالت
تعبّد در پذیرش مباحث و علوم به کلی بیرون آمد و تحقیق و استدلال و عقلانیت را
جایگزین آن ساخت. حتی نظریات و گفتههای بزرگان علوم دینی را به صرف نام
صاحبان آنها نمیپذیرفت و به تجزیه و تحلیل آنها میپرداخت. سید مصطفی در پایان
فراگیری برخی علوم مثل فلسفه و به طور مشخص منظومه حکمت سبزواری و اسفار به
بایستی بین چهار تا پنج سال فراگرفته شود، در مدتی کمتر از دو سال و نیم آموخت و با
موفقیت وارد دوره سطح شد. همزمان با پایان دوره مقدماتی به سلک روحانیت نیز
درآمد و معمم شد. در دوره سطح، او نامی آشنا و شناخته شده برای طلاب علوم دینی و
استادان حوزه بود. این دوره را نیز در طول پنج سال به پایان برد. در این دوره از حالت
تعبّد در پذیرش مباحث و علوم به کلی بیرون آمد و تحقیق و استدلال و عقلانیت را
جایگزین آن ساخت. حتی نظریات و گفتههای بزرگان علوم دینی را به صرف نام
صاحبان آنها نمیپذیرفت و به تجزیه و تحلیل آنها میپرداخت. سید مصطفی در پایان
فراگیری برخی علوم مثل فلسفه و به طور مشخص منظومه حکمت سبزواری و اسفار به
تعلیم و آموزش آن پرداخت. بلافاصله وارد دوره خارج نیز شد و در پنجمین سال این
دوره، در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد رسید و از تقلید بینیاز گشت. اجازهنامۀ اجتهاد
وی از طرف امام خمینی(س) بوده است. شایان ذکر است که ادامه تحصیلات سید
مصطفی به اینجا ختم نشد و در سالهای دهه 1340 و 1350، یعنی در زمان تبعید امام
خمینی(س) به ترکیه و عراق، همچنان ادامه پیدا کرد و در این مرحله، بُعد تألیفی نیز بر
تعلّم و تعلیم وی، افزوده شد. حاصل چندین سال تألیف وی، امروزه به صورت چندین
عنوان کتاب به زبانهای فارسی و عربی چاپ و منتشر گردیده است. بُعد تدریس و تألیف
وی از نظر کمّی مربوط به دورۀ اقامت اجباری در نجف میباشد.
دوره، در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد رسید و از تقلید بینیاز گشت. اجازهنامۀ اجتهاد
وی از طرف امام خمینی(س) بوده است. شایان ذکر است که ادامه تحصیلات سید
مصطفی به اینجا ختم نشد و در سالهای دهه 1340 و 1350، یعنی در زمان تبعید امام
خمینی(س) به ترکیه و عراق، همچنان ادامه پیدا کرد و در این مرحله، بُعد تألیفی نیز بر
تعلّم و تعلیم وی، افزوده شد. حاصل چندین سال تألیف وی، امروزه به صورت چندین
عنوان کتاب به زبانهای فارسی و عربی چاپ و منتشر گردیده است. بُعد تدریس و تألیف
وی از نظر کمّی مربوط به دورۀ اقامت اجباری در نجف میباشد.
بخش دیگری از زندگی اجتماعی و فردی سید مصطفی، ساده زیستی، ویژگیهای
عبادی، عرفانی و مذهبی میباشد. سادهزیستی، روش پایدار و همیشگی زندگی وی
بود. وی از پایگاه آقازادگی و سایر زمینههای موجود نیز سعی در تغییر وضعیت زندگی
خود نکرد و ترجیح داد که ساده و بی پیرایه باشد. بارزترین گواه ساده زیستی وی،
وصیّتنامهاش میباشد که در آن از اموال دنیا فقط به کتابهایش اشاره شده است و حتی در
این مورد نیز یادآور شده که احتیاط شود که ممکن است برخی از کتابها با وجوه شرعی
خریداری شدهاند.
عبادی، عرفانی و مذهبی میباشد. سادهزیستی، روش پایدار و همیشگی زندگی وی
بود. وی از پایگاه آقازادگی و سایر زمینههای موجود نیز سعی در تغییر وضعیت زندگی
خود نکرد و ترجیح داد که ساده و بی پیرایه باشد. بارزترین گواه ساده زیستی وی،
وصیّتنامهاش میباشد که در آن از اموال دنیا فقط به کتابهایش اشاره شده است و حتی در
این مورد نیز یادآور شده که احتیاط شود که ممکن است برخی از کتابها با وجوه شرعی
خریداری شدهاند.
در بُعد معنوی و عرفانی نیز، دائمالذکر، اهل نماز شب، تقید به قرائت همه روزه قرآن
و انس دائمی با آن، الفت با ادعیه فردی و جمعی و از شیفتگان خاندان عصمت و طهارت
بود. زیارت مشاهد متبرکه؛ حرم ائمه اطهار و زیارتگاههای اسلامی، بخش دیگری از
بُعد معنوی سید مصطفی بود. در مجموع در امور عبادی و معنوی دارای وحدت در نظر
و عمل و همچنین تداوم بود.
و انس دائمی با آن، الفت با ادعیه فردی و جمعی و از شیفتگان خاندان عصمت و طهارت
بود. زیارت مشاهد متبرکه؛ حرم ائمه اطهار و زیارتگاههای اسلامی، بخش دیگری از
بُعد معنوی سید مصطفی بود. در مجموع در امور عبادی و معنوی دارای وحدت در نظر
و عمل و همچنین تداوم بود.
بُعد دیگر شخصیت سید مصطفی، بُعد سیاسی میباشد. سید مصطفی در این بُعد
نیز همچون بُعد اجتماعی و فردی، دارای انسجام، وحدت نظر و عمل، آیندهنگری و
ثبات بود. او پیش از آغاز نهضت امام خمینی(س)، کم و بیش با جریانهای سیاسی فعال
در جامعه آشنایی داشت و بدون شک و تردید، به جریان مذهبی ـ سیاسی تمایل داشت؛
اما نقطه عطف در این زمینه، شروع نهضت امام خمینی(س) و ورود کامل و همه جانبه
نیز همچون بُعد اجتماعی و فردی، دارای انسجام، وحدت نظر و عمل، آیندهنگری و
ثبات بود. او پیش از آغاز نهضت امام خمینی(س)، کم و بیش با جریانهای سیاسی فعال
در جامعه آشنایی داشت و بدون شک و تردید، به جریان مذهبی ـ سیاسی تمایل داشت؛
اما نقطه عطف در این زمینه، شروع نهضت امام خمینی(س) و ورود کامل و همه جانبه
وی به متن نهضت میباشد.
حیات سیاسی سید مصطفی با حیات سیاسی امام خمینی(س) و نهضت اسلامی
کاملاً آمیخته و تفکیکناپذیر میباشد. از ابتدای نهضت تا پایان زندگی وی، همیشه و در
همه حوادث اصلی و فرعی تاریخی و سیاسی، همراه و همگام با امام بوده و در متن
جریانات و رخدادها قرار داشته است. تنها استثنا، در مورد واقعه مدرسه فیضیه قم در
فروردین 1342 بود که به همراه مادرش به زیارت عتبات عالیه رفته بود. گرچه امام
خمینی(س) همیشه جدّیت سید مصطفی را در تحصیل بر سایر امور و مسائل مقدم
میدانستند؛ اما سید مصطفی عملاً، ضمن برآوردن آن خواسته به صورت کامل،
تلاشهای مضاعفی در مورد مراقبت از تغذیه و سلامتی امام، ارتباطات افراد مختلف با
ایشان، مبادله اطلاعات مربوط به نهضت اسلامی، بویژه در دوران تبعید در ترکیه و
عراق، سفرهای سیاسی به کشورهای اسلامی، ارتباطات گسترده با مبارزین ایرانی و
غیره به منصّۀ ظهور رسانید.
کاملاً آمیخته و تفکیکناپذیر میباشد. از ابتدای نهضت تا پایان زندگی وی، همیشه و در
همه حوادث اصلی و فرعی تاریخی و سیاسی، همراه و همگام با امام بوده و در متن
جریانات و رخدادها قرار داشته است. تنها استثنا، در مورد واقعه مدرسه فیضیه قم در
فروردین 1342 بود که به همراه مادرش به زیارت عتبات عالیه رفته بود. گرچه امام
خمینی(س) همیشه جدّیت سید مصطفی را در تحصیل بر سایر امور و مسائل مقدم
میدانستند؛ اما سید مصطفی عملاً، ضمن برآوردن آن خواسته به صورت کامل،
تلاشهای مضاعفی در مورد مراقبت از تغذیه و سلامتی امام، ارتباطات افراد مختلف با
ایشان، مبادله اطلاعات مربوط به نهضت اسلامی، بویژه در دوران تبعید در ترکیه و
عراق، سفرهای سیاسی به کشورهای اسلامی، ارتباطات گسترده با مبارزین ایرانی و
غیره به منصّۀ ظهور رسانید.
یکی از موضوعات قابل ملاحظه در رفتار سیاسی سید مصطفی، در ارتباط با دولت
عراق میباشد. او در طول اقامت دوازده ساله در نجف، همواره کانون توجه دولت عراق
بود و آن دولت از طرق مختلف در صدد جلب موافقت سید مصطفی و از طریق وی، امام
خمینی(س) برای همکاری مشترک علیه دولت ایران بود؛ اما اسناد و مدارک موجود
اثبات میکنند که دولت عراق به هیچ موفقیتی در این زمینه دست نیافته است. دولت
عراق از روشهای مختلفی همچون تحبیب، تطمیع و تهدید در این زمینه استفاده کرد.
همچنین مقامات بلندپایه عراقی با امام و ایشان ملاقات کرده، دیدگاههای خود را
آشکارا اعلام کردند؛ اما هیچ یک از روشهای ذکر شده، تغییری در رویّه و اراده سیاسی
سید مصطفی پدید نیاورد. او رویهای همسو و کاملاً هماهنگ با امام خمینی(س) داشت
و امام نیز هیچ گاه حاضر به همکاری با دولت عراق نبودند.
عراق میباشد. او در طول اقامت دوازده ساله در نجف، همواره کانون توجه دولت عراق
بود و آن دولت از طرق مختلف در صدد جلب موافقت سید مصطفی و از طریق وی، امام
خمینی(س) برای همکاری مشترک علیه دولت ایران بود؛ اما اسناد و مدارک موجود
اثبات میکنند که دولت عراق به هیچ موفقیتی در این زمینه دست نیافته است. دولت
عراق از روشهای مختلفی همچون تحبیب، تطمیع و تهدید در این زمینه استفاده کرد.
همچنین مقامات بلندپایه عراقی با امام و ایشان ملاقات کرده، دیدگاههای خود را
آشکارا اعلام کردند؛ اما هیچ یک از روشهای ذکر شده، تغییری در رویّه و اراده سیاسی
سید مصطفی پدید نیاورد. او رویهای همسو و کاملاً هماهنگ با امام خمینی(س) داشت
و امام نیز هیچ گاه حاضر به همکاری با دولت عراق نبودند.
رابطه دولت عراق با امام خمینی(س) و سید مصطفی، از روابط آن کشور با دولت
ایران متأثر بود. تا زمان امضای قرارداد سال 1975 م. / 1354 ه. ش. الجزیره با دولت
ایران، روابط دو کشور تیره بود و در این دوره، دولت عراق به اقدامات مختلفی دست زد.
ایران متأثر بود. تا زمان امضای قرارداد سال 1975 م. / 1354 ه. ش. الجزیره با دولت
ایران، روابط دو کشور تیره بود و در این دوره، دولت عراق به اقدامات مختلفی دست زد.
یکی از مشخصترین آنها، تبلیغات گسترده علیه دولت ایران بود. در این راستا از
مخالفین سیاسی دولت ایران و مبارزین ایرانی دعوت کرد که از طریق رادیو بغداد، علیه
حکومت ایران تبلیغ کنند. گروهها و افراد مختلفی نیز چنین کاری را انجام دادند. دولت
عراق به حاج آقا مصطفی نیز چنین پیشنهادی را داد. ایشان که از جوانب امر و احتمال
سوء استفاده و تبلیغات منفی علیه امام و پیامدهای مشابه، بیمناک بود و از طرف دیگر
نمیخواست این فرصت خوب از دست برود، به صورت غیرمستقیم، از این فرصت
استفاده کرد. بدین ترتیب که از سیدمحمود دعایی، از مبارزین ایرانی مقیم نجف و از
یاران نزدیک امام خواست که از طریق رادیو صدای روحانیت که از طریق رادیو بغداد
پخش میشد، در انطباق با اهداف نهضت اسلامی، علیه رژیم پهلوی تبلیغ کند. هدف
این بود که اگر واکنش و پیامد منفی به دنبال داشت، آن را یک اقدام شخصی قلمداد کنند
و پای امام خمینی(س) و نهضتش به میان کشیده نشود. اگر هم پیامدهای مثبتی داشت،
از آن به نفع نهضت استفاده کنند. چنین نیز شد و به مدت هفت سال از این رادیو به نفع
نهضت تبلیغ شد. این امر، هوشیاری سیاسی حاج آقا مصطفی را میرساند که «سر مار با
دست دشمن میکوبید».
مخالفین سیاسی دولت ایران و مبارزین ایرانی دعوت کرد که از طریق رادیو بغداد، علیه
حکومت ایران تبلیغ کنند. گروهها و افراد مختلفی نیز چنین کاری را انجام دادند. دولت
عراق به حاج آقا مصطفی نیز چنین پیشنهادی را داد. ایشان که از جوانب امر و احتمال
سوء استفاده و تبلیغات منفی علیه امام و پیامدهای مشابه، بیمناک بود و از طرف دیگر
نمیخواست این فرصت خوب از دست برود، به صورت غیرمستقیم، از این فرصت
استفاده کرد. بدین ترتیب که از سیدمحمود دعایی، از مبارزین ایرانی مقیم نجف و از
یاران نزدیک امام خواست که از طریق رادیو صدای روحانیت که از طریق رادیو بغداد
پخش میشد، در انطباق با اهداف نهضت اسلامی، علیه رژیم پهلوی تبلیغ کند. هدف
این بود که اگر واکنش و پیامد منفی به دنبال داشت، آن را یک اقدام شخصی قلمداد کنند
و پای امام خمینی(س) و نهضتش به میان کشیده نشود. اگر هم پیامدهای مثبتی داشت،
از آن به نفع نهضت استفاده کنند. چنین نیز شد و به مدت هفت سال از این رادیو به نفع
نهضت تبلیغ شد. این امر، هوشیاری سیاسی حاج آقا مصطفی را میرساند که «سر مار با
دست دشمن میکوبید».
مورد دیگر در ارتباط با دولت عراق، آموزش عدهای از مبارزین ایرانی و آموزش
مبارزه مسلحانه توسط دولت عراق بود. حاج آقا مصطفی در این مورد نیز با هوشیاری
کامل عمل کرد و بدون اینکه پای خودش و امام خمینی(س) در میان باشد، موفق به
استفاده از این فرصت شد و افراد آموزش دیده در خدمت نهضت اسلامی قرار گرفتند.
عدهای از اینها، مأموریت محافظت از جان امام را نیز در نجف، انجام دادند. حاج آقا
مصطفی در ارتباط با فراگیری آموزش نظامی وآموزش مبارزه مسلحانه، اقدامات
دیگری نیز انجام داد. خود، آموزش نظامی را فرا گرفت و عدهای از مبارزین، در
پایگاههای سوریه و لبنان (پایگاههای الفتح)، آموزش دیدند.
مبارزه مسلحانه توسط دولت عراق بود. حاج آقا مصطفی در این مورد نیز با هوشیاری
کامل عمل کرد و بدون اینکه پای خودش و امام خمینی(س) در میان باشد، موفق به
استفاده از این فرصت شد و افراد آموزش دیده در خدمت نهضت اسلامی قرار گرفتند.
عدهای از اینها، مأموریت محافظت از جان امام را نیز در نجف، انجام دادند. حاج آقا
مصطفی در ارتباط با فراگیری آموزش نظامی وآموزش مبارزه مسلحانه، اقدامات
دیگری نیز انجام داد. خود، آموزش نظامی را فرا گرفت و عدهای از مبارزین، در
پایگاههای سوریه و لبنان (پایگاههای الفتح)، آموزش دیدند.
در سالهای پس از انعقاد قرارداد الجزایر که به ظاهر روابط دو کشور ایران و عراق
عادی شد و از تیرگی روابط کاسته شد، عرصه بر مبارزین تنگ گردید و محدودیتهایی بر
امام خمینی(س) و حاج آقا مصطفی نیز پدید آمد؛ زیرا عراقیها گرچه برای حفظ ظاهر
عادی شد و از تیرگی روابط کاسته شد، عرصه بر مبارزین تنگ گردید و محدودیتهایی بر
امام خمینی(س) و حاج آقا مصطفی نیز پدید آمد؛ زیرا عراقیها گرچه برای حفظ ظاهر
نمیتوانستند اجازه دهند خطرناکترین دشمن حکومت پهلوی به فعالیتهای خودش ادامه
دهد؛ بنابراین در این سالها شایعات و خبرهای مختلفی در مورد تغییر محل تبعید یا ترور
امام و حاج آقا مصطفی مطرح گردید. به طور مسلم این مدت، جزو سختترین دوران
تبعید امام و سید مصطفی میباشد. یکی از زمینههای مهاجرت امام خمینی(س) در
مهر1357 به پاریس، ریشه در تحولات سیاسی این دوره دارد.
دهد؛ بنابراین در این سالها شایعات و خبرهای مختلفی در مورد تغییر محل تبعید یا ترور
امام و حاج آقا مصطفی مطرح گردید. به طور مسلم این مدت، جزو سختترین دوران
تبعید امام و سید مصطفی میباشد. یکی از زمینههای مهاجرت امام خمینی(س) در
مهر1357 به پاریس، ریشه در تحولات سیاسی این دوره دارد.
موضوع مهم دیگری که در ارتباط با آیتاللّه سید مصطفی و زندگینامه وی و تاریخ
نهضت امام خمینی(س) دارای اهمیت فراوان و جایگاه قابل ملاحظه در تاریخ انقلاب
اسلامی میباشد، درگذشت اسرارآمیز و رازگونۀ وی در اول آبان 1356 میباشد. این
اهمیت، هم ریشه در شخصیت و عملکرد حاج آقا مصطفی در چهارچوب نهضت امام
خمینی(س) و هم شباهت شخصیت، تفکر و رویّه سیاسی وی با امام خمینی(س) و
همچنین اوضاع سیاسی ایران و ماهیت حکومت پهلوی دارد. حاج آقا مصطفی در طول
فعالیتهای سیاسی دهههای 1340 و 1350 که مراحل مختلفی نیز داشت، ثابت کرد که به
اصول محکمی تکیه دارد و به آنها پایبند میباشد و مشکلات روزگار و فشارها،
نمیتوانند در اراده وی خللی وارد کنند. محور فعالیتها، نهضت امام خمینی(س) بود و
هیچ مصلحتی فراتر از مصالح نهضت، قابل تصور نبود. در واقع تفکر امام خمینی(س)
در وی که جوانتر و پویاتر بود شکل گرفته، تداوم داشت. بر این اساس بود که امام
خمینی(س) نیز از سید مصطفی به عنوان «امید آینده اسلام» یاد کردهاند.
نهضت امام خمینی(س) دارای اهمیت فراوان و جایگاه قابل ملاحظه در تاریخ انقلاب
اسلامی میباشد، درگذشت اسرارآمیز و رازگونۀ وی در اول آبان 1356 میباشد. این
اهمیت، هم ریشه در شخصیت و عملکرد حاج آقا مصطفی در چهارچوب نهضت امام
خمینی(س) و هم شباهت شخصیت، تفکر و رویّه سیاسی وی با امام خمینی(س) و
همچنین اوضاع سیاسی ایران و ماهیت حکومت پهلوی دارد. حاج آقا مصطفی در طول
فعالیتهای سیاسی دهههای 1340 و 1350 که مراحل مختلفی نیز داشت، ثابت کرد که به
اصول محکمی تکیه دارد و به آنها پایبند میباشد و مشکلات روزگار و فشارها،
نمیتوانند در اراده وی خللی وارد کنند. محور فعالیتها، نهضت امام خمینی(س) بود و
هیچ مصلحتی فراتر از مصالح نهضت، قابل تصور نبود. در واقع تفکر امام خمینی(س)
در وی که جوانتر و پویاتر بود شکل گرفته، تداوم داشت. بر این اساس بود که امام
خمینی(س) نیز از سید مصطفی به عنوان «امید آینده اسلام» یاد کردهاند.
اوضاع سیاسی و عملکرد چندین دهه حکومت پهلوی برای از میان برداشتن و یا
ایجاد محدودیتها و موانع جدّی برای مخالفین و مبارزین، این ذهنیت را ایجاد کرده بود
که در هر واقعه و رخدادی علیه مبارزین، اعم از حذف آنها از صحنه سیاست و اجتماع،
رواج شایعات و غیره، ساواک و حکومت پهلوی، نقش دارد. ممکن بود حوادث
مشکوک نیز در این چهارچوب در جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. درگذشت دکتر
علی شریعتی در خرداد 1356، چنین تحلیل و برداشتی را در سطح گستردهای به دنبال
داشت. در حالی که امروزه اسناد و مدارک ثابت میکنند که مرگ وی به دست ساواک
نبوده است. درگذشت رازگونۀ حاج آقا مصطفی در اول آبان سال 1356 نیز چنین
ایجاد محدودیتها و موانع جدّی برای مخالفین و مبارزین، این ذهنیت را ایجاد کرده بود
که در هر واقعه و رخدادی علیه مبارزین، اعم از حذف آنها از صحنه سیاست و اجتماع،
رواج شایعات و غیره، ساواک و حکومت پهلوی، نقش دارد. ممکن بود حوادث
مشکوک نیز در این چهارچوب در جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. درگذشت دکتر
علی شریعتی در خرداد 1356، چنین تحلیل و برداشتی را در سطح گستردهای به دنبال
داشت. در حالی که امروزه اسناد و مدارک ثابت میکنند که مرگ وی به دست ساواک
نبوده است. درگذشت رازگونۀ حاج آقا مصطفی در اول آبان سال 1356 نیز چنین
واکنشها و تحلیلهایی را به دنبال آورد.
بررسی خاطرات نزدیکترین افراد به حاج آقا مصطفی که تا آخرین روز حیات وی با
وی بودند، نشان میدهد که مرگ وی به طور عادی نبوده و در اثر مسمومیت رخ داده
است. آنها با ذکر دلایلی که مشاهده کردهاند، معتقدند که حکومت پهلوی به تنهایی یا با
همدستی با حکومت عراق، دست به این اقدام زده، تا مانع بزرگی را از سر راه خود بر
دارد و از این طریق، آسیب جدی به فعالیتها و اقدامات امام خمینی(س) بزند. بر این
اساس، اعضای خانواده و یاران نزدیک وی معتقدند که حاج آقا مصطفی به شهادت
رسیده است؛ اما آن حادثه به دلیل عدم اجازه امام خمینی(س) به کالبد شکافی، کاملاً
قابل اثبات نبوده، تعیین دقیق صحّت و سقم آن غیرممکن میباشد و برای همیشه
بهعنوان یکی از موضوعات رازناک تاریخ، باقی خواهد ماند. آنچه در این میان مهم
است، این است که واقعه درگذشت رازآلود ایشان، مرگی موجآفرین بود که در اندک
زمانی به طوفان عظیم و فزایندهای تبدیل شد و عمر سلسله پهلوی را درنوردید. مراسم
عزاداری زنجیره وار برای مرحوم حاج آقا مصطفی، فرصت بینظیری برای مبارزین
پدید آورد که در ضمن آن به معرفی بیشتر امام خمینی(س) و نهضت اسلامی و انتقاد از
حکومت پهلوی و اقدامات آن بپردازند. این وضعیت در شرایطی بود که افکار عمومی
جامعه نیز آمادگی فراوانی برای درک انتقادها از حکومت خاندان پهلوی و همگامی با آن
داشت. بدین ترتیب است که تحلیلگران تاریخ این مقطع، مرگ اسرارآمیز حاج آقا
مصطفی را از علل تامّه پیروزی انقلاب اسلامی دانستهاند.
وی بودند، نشان میدهد که مرگ وی به طور عادی نبوده و در اثر مسمومیت رخ داده
است. آنها با ذکر دلایلی که مشاهده کردهاند، معتقدند که حکومت پهلوی به تنهایی یا با
همدستی با حکومت عراق، دست به این اقدام زده، تا مانع بزرگی را از سر راه خود بر
دارد و از این طریق، آسیب جدی به فعالیتها و اقدامات امام خمینی(س) بزند. بر این
اساس، اعضای خانواده و یاران نزدیک وی معتقدند که حاج آقا مصطفی به شهادت
رسیده است؛ اما آن حادثه به دلیل عدم اجازه امام خمینی(س) به کالبد شکافی، کاملاً
قابل اثبات نبوده، تعیین دقیق صحّت و سقم آن غیرممکن میباشد و برای همیشه
بهعنوان یکی از موضوعات رازناک تاریخ، باقی خواهد ماند. آنچه در این میان مهم
است، این است که واقعه درگذشت رازآلود ایشان، مرگی موجآفرین بود که در اندک
زمانی به طوفان عظیم و فزایندهای تبدیل شد و عمر سلسله پهلوی را درنوردید. مراسم
عزاداری زنجیره وار برای مرحوم حاج آقا مصطفی، فرصت بینظیری برای مبارزین
پدید آورد که در ضمن آن به معرفی بیشتر امام خمینی(س) و نهضت اسلامی و انتقاد از
حکومت پهلوی و اقدامات آن بپردازند. این وضعیت در شرایطی بود که افکار عمومی
جامعه نیز آمادگی فراوانی برای درک انتقادها از حکومت خاندان پهلوی و همگامی با آن
داشت. بدین ترتیب است که تحلیلگران تاریخ این مقطع، مرگ اسرارآمیز حاج آقا
مصطفی را از علل تامّه پیروزی انقلاب اسلامی دانستهاند.
در مجموع، دین مداری و حاکمیت اسلام، انگیزۀ اصلی فعالیتهای سیاسی و
اجتماعی آیتاللّه سید مصطفی خمینی بود و برنامههای سیاسی و اجتماعی وی بر
اساس قاعدهها و معیارهای اسلامی پیریزی شده بود. او برای رسیدن به هدف نیز، به
هیچ نوع راه حل غیراسلامی متوسّل نشد. معیار ارتباط وی با مبارزین و مخالفین سیاسی
حکومت پهلوی نیز، اسلام بود. روی این اصل، درگذشت ایشان، همچون حیات
پربارشان، برای حاکمیت اسلام و پیروزی نهضت اسلامی مردم ایران، کمکهای شایان و
انکارناپذیری کرد.
اجتماعی آیتاللّه سید مصطفی خمینی بود و برنامههای سیاسی و اجتماعی وی بر
اساس قاعدهها و معیارهای اسلامی پیریزی شده بود. او برای رسیدن به هدف نیز، به
هیچ نوع راه حل غیراسلامی متوسّل نشد. معیار ارتباط وی با مبارزین و مخالفین سیاسی
حکومت پهلوی نیز، اسلام بود. روی این اصل، درگذشت ایشان، همچون حیات
پربارشان، برای حاکمیت اسلام و پیروزی نهضت اسلامی مردم ایران، کمکهای شایان و
انکارناپذیری کرد.