دیوان شعر امام خمینی
سایهی عشق
- بیهوای دوست، ای جان دلم! جانی ندارم
- دردمندم، عاشقم، بیدوست درمانی ندارم
- آتشی از عشق در جانم فکندی، خوش فکندی
- من که جُز عشق تو، آغازی و پایانی ندارم
- عشق آوردم در این میخانه با مشتی قلندر
- پر گشایم سوی سامانی که سامانی ندارم
- عالم عشق است هر جا بنگری، از پست و بالا
- سایهی عشقم، که خود پیدا و پنهانی ندارم
- هر چه گوید عشق گوید، هر چه سازد عشق سازد
- من چه گویم، من چه سازم؟ من که فرمانی ندارم
- غمزه کردی، هر چه غیر از عشق را بُنیان فکندی
- غمزه کُن بر من! که غیر از عشق بُنیانی ندارم
- سر نهم در کوی عشقت، جان دهم در راه عشقت
- من چه گویم که جُز عشقت سر و جانی ندارم
- عاشقم، جز عشق تو، در دست من چیزی نباشد
- عاشقم، جز عشق تو، بر عشق بُرهانی ندارم.
دی 1365