دیوان شعر امام خمینی
چشم بیمار
- من به خال لبت، ای دوست! گرفتار شدم
- چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شُدم[1]
- فارغ از خود شدم و کوسِ «اناالحق» بزدم
- همچو منصور خریدار سر دار شُدم
- غم دلدار، فکنده است به جانم شرری
- که به جان آمدم و، شُهرهی بازار شُدم
- دَر میخانه گُشایید به رویم، شب و روز
- که من از مسجد و از مدرسه بیزار شُدم
- جامهی زُهد و ریا کَندم و، بر تن کردم
- خرقهی پیر خراباتی و، هُشیار شُدم
- واعظ شهر، که از پند خود آزارم داد
- از دم رِند میآلوده، مَددکار شُدم
- بگذارید که از بُتکده یادی بکُنم
- من که با دست بت میکده بیدار شُدم.
1
- غزل «چشم بیمار»، نخستین غزلی بود که پس از عروج ملکوتی حضرت امام(س) و در کوران داغداری امت، از سوی یادگار گرامی آن بزرگ، تقدیم شیفتگان سوگمند شد، از همین رو بیشترین اقتفاءها از این غزل در دست میباشد؛ بنده، افزون بر سیصد اقتفاء و تضمین از این غزل مشاهده کردهام؛ محمود شاهرخی، محمد علی مردانی، جمالی، محدّثی خراسانی، عبدالجبّار کاکایی، محمدرضا یاسری، صدیقه وسمقی، دکتر رحیمنژاد سلیم، دکتر فضلالناظم، امیر عاملی، دکتر غلامرضا باهر، دکتر سیروس نصراللهپور، دکتر سید هاشم جنتپور، محمد علی مجاهدی (پروانه) و، بسیاری دیگر، در زمرهی شاعرانیاند که به استقبال یا تضمین «چشم بیمار» دست یازیدهاند.سرودههای متأثر از «چشم بیمار» میتواند یک مجموعه شعر مستقل را سامان دهد.شروح و تفاسیر بسیاری بر غزل «چشم بیمار» نگاشته شده است، از جمله این بیبضاعت، رسالهی «میخانهی عشق» را – که نخستین تفسیر انتشار یافته است – تألیف نمود.