دیوان شعر امام خمینی
قبلهی محراب
- خم ابروی کجت قبلهی محراب من است
- تاب گیسوی تو خود راز تب و تاب من است[1]
- اهل دل را به نیایش اگر آدابی هست
- یاد دیدار رُخ و موی تو، آداب من است
- آنچه دیدم ز حریفان، همه هشیاری بود
- در صف می زده، بیداری من خواب من است
- در یَم علم و عمل، مدعیّان غوطه ورند
- مستی و بیهُشی می زده گرداب من است
- هر کسی از گُنهش پوزش و بخشش طلبد
- دوست در طاعت من غافر و توّاب من است
- حاشَ لِلَّهْ که: جز این ره، ره دیگر پویم[2]
- عشق روی تو سرشته به گل و آب من است
- هر کسی از غم و شادی است نصیبی او را
- مایهی عشرت من جامِ میِ ناب من است.
فروردین 1364