دیوان شعر امام خمینی
رُخ خورشید
- عیب از ما است، اگر دوست ز ما مستور است
- دیده بگشای که بینی همه عالم طور است
- لاف کم زن که نبیند رُخ خورشیدِ جهان
- چشم خُفّاش که از دیدن نوری کور است
- یا رب! این پردهی پندار که در دیدهی ماست
- باز کن تا که ببینم همه عالم نور است
- وای اگر پرده ز اسرار بیفتد روزی
- فاش گردد که چه در خرقهی این مهجور است
- چه کنم تا به سر کوی توام راه دهند؟
- کاین سفر توشه همی خواهد و، این ره دور است
- وادی عشق که بیهوشی و، سرگردانی است
- مُدّعی در طلبش بوالهوس و مغرور است
- لب فرو بست هر آن کس رُخ چون ماهش دید
- آنکه مدحت کُند از گفتهی خود مسرور است
- وقت آن است که بنشینم و دم در نزنم
- به همه کون و مکان مدحت او مسطور است.[3]
1
- حافظ فرموده است:مصلحت نیست که از پرده برون افتد رازورنه در مجلس رندان، خبری نیست که نیست.
2 - حضرت امام(س) در این بیت طعنه به حسینبن منصور حلّاج و مدعیان دیگر میزنند که: به جای دم زدن از حق (ناصر) از خویشتن (منصور) دم میزنند!، معظمٌله در غزل «دعوی اخلاص» فرموده است:بر فراز دار فریاد «اناالحق» میزنی!مدعی حقطلب! انّیّت و اِنّا چه شد؟
3 - این غزل، موّشح است بنام نوهی کوچک حضرت امام(س): علی کوچولو.
2 - حضرت امام(س) در این بیت طعنه به حسینبن منصور حلّاج و مدعیان دیگر میزنند که: به جای دم زدن از حق (ناصر) از خویشتن (منصور) دم میزنند!، معظمٌله در غزل «دعوی اخلاص» فرموده است:بر فراز دار فریاد «اناالحق» میزنی!مدعی حقطلب! انّیّت و اِنّا چه شد؟
3 - این غزل، موّشح است بنام نوهی کوچک حضرت امام(س): علی کوچولو.