دیوان شعر امام خمینی
خانقاهِ دل[12]
- ألا یا أیها السّاقی! برون بر حسرت دلها
- که جامت حل نماید یکسره اسرار مشکلها[1]
- به می بر بند راه عقل را از خانقاه دل
- که این دارالجنون هرگز نباشد جای عاقلها
- اگر دلبستهای بر عشق جانان، جای خالی کن!
- که این میخانه هرگز نیست جز مأوای بیدلها
- تو گر از نشئهی می کمتر از آنی، به خود آیی
- برون شو! بیدرنگ از مرز خلوتگاه غافلها
- چه از گلهای باغ دوست رنگ آن صنم دیدی
- جدا گشتی ز باغ دوست دریاها و ساحلها[2]
- تو راه جنت و فردوس را در پیش خود دیدی
- جدا گشتی ز راه حق و پیوستی به باطلها
- اگر دل دادهای بر عالم هستی و بالاتر
- به خود بستی ز تار عنکبوتی بس سلاسلها
28 دی 1367
1
- حافظ با همین وزن و قافیه:الا یا ایّها السّاقی! ادر کأساً و ناوِلهاکه عشق آسان نمود اوّل، ولی افتاد مشکلها.فیّاض لاهیجی نیز:الا یا ایّها السّاقی! ادر کأساً و ناولهاکه اقبال تو آسان کرد بر ما حل مشکلها.بیدل دهلوی نیز:جنون آنجا که میگردد دلیل وحشت دلهابه فریاد سپند از خود برون جسته است محفلها.حزین لاهیجی نیز:عنان ریز است از هر سو سپاه عشق بر دلهانپرسد سیل بیزنهار هرگز راه منزلها.
2 - در دستنوشتهی دیگر: جدا گشتی ز باغ یار ...
2 - در دستنوشتهی دیگر: جدا گشتی ز باغ یار ...