زندگی نامه احمد خمینی
جنگ تحمیلی و دفاع هشت ساله ملت، و نقش احمد در کنار امام:
روز 31 شهریور 1359 هجری شمسی صدای نفرت انگیز جنایتی هولناک آرامش نسبی جهان را بر هم ریخت. غرّش هزاران عرّادۀ توپ و تانک و هواپیما و خودروهای نظامی دشمن در تجاوزی آشکار و در طول صدها کیلومتر مرز مشترک ایران و عراق فصلی دیگر در تاریخجنایت قدرتهای بزرگ علیه ملتهای مظلوم گشود. ملت ایران از دید سیاست حاکم بر جهان آنروز گناهی بس بزرگ مرتکب شده بود که تنبیهی بزرگتر میطلبید. مردم ایران با کدام مجوّز از یکی از دو قدرت مسلّط و حاکم بر جهان و یا سازمانهای بینالمللی تحت نفوذ آنان بخود اجازه داده است که انقلاب کند و رژیمی وابسته به یکی از این دو قدرت را از ریشه برکند و
ادعای استقلال سر دهد! بعد از جنگ دوم جهانی، چندین دهه است که هیچ جنبشی و تغییری در رژیمهای سیاسی جهان اتفاق نمیافتد مگر آنکه وابسته و پیوسته به یکی از دو بلوک شرق یا غرب باشد. اگر انقلاب اسلامی که نه تنها از استقلال ایران سخن میگوید بلکه دیگر ملل مظلوم عالم را نیز به همین راه فرا میخواند به منصّه ظهور و پیروزی برسد – که رسیده است – و اگر موفق شود خارج از مرزبندیهای سیاسیِ حاکم بر جهان، رژیم وابسته را در ایران سرنگون و رژیم سیاسی دلخواه خویش را برپا دارد – که چنین شده است – و اگر دو ابرقدرت موفق نشوند انقلاب و نظام مستقل برآمده از آن را سرنگون سازند – که به فضل الهی نتوانستند – این به معنای آغاز فروپاشی نظام سیاسی بینالمللی و آغاز دگرگونی در جغرافیای سیاسی جهان به نفع ملتهای دربند است. و این یعنی آغاز لرزهای در ارکان نظام و آرامش دلخواه کاخ سفید و کرملین برای آمریکا و شوروی و اقمار وابسته بدانها و برای صاحبان زرّادخانههای اتمی و پیشرفتهترین سلاحها در سازمانهای نظامی ناتو وورشو و برای قدرتمندترین قطبهای اقتصادی و سیاسی جهان قابل حمل و پذیرفتنی نبود که پیرمردی بیسلاح در گوشهای از جهان با تکیه بر دین و آئین و فرهنگی که هیچ ربطی به ایدئولوژی در قطب سرمایهداری و کمونیسمِ حاکم بر دنیا ندارد، فریاد استقلال و اسلامخواهی سر دهد و قیام کند، و اصحاب و
پیروانش مرحله به مرحله با دست خالی سنگرها را فتح کنند و گروههای وابسته به قدرتهای جهانی را در داخل کشورشان پشت سر گذاشته و منزوی کنند و در مسیر انقلابشان تا حد برچیدن تمامی ارکان و تشکیلات نظام کاملاً وابستۀ شاه پیش روند و در عصر اتم، عصری که تمام رژیمهای سیاسی را پول و سرمایه و فرهنگ مادهپرستی تشکیل میدهد نظامی منبعث از دین و متکی بر ارزشهایی که آشکارا در تضاد با فرهنگ حاکم بر جهان است برپا دارند. اینها زمینههای تحمیل طولانیترین جنگ تاریخ معاصر بر ملت ایران بود.
جنگ در ابعاد و گسترهای بیسابقه در دهههای اخیر آغاز شد. اما دولتها و مجامع بینالمللی که پیش از این در برابر کوچکترین برخورد نظامی در جهان حساس بوده و عکس العمل سریع نشان میدادند و با صدور قطعنامه و تحرکات سیاسی همه جانبه و توافق آمریکا و شوروی سریعاً دایرۀ برخورد را محدود، و درگیری را خاتمه میدادند، این بار با شنیدن خبر آغاز تجاوز صدام، علیرغم ابعاد وسیع جنگ و علیرغم اتفاق آن در حساسترین منطقه سیاسی و اقتصادی جهان، همگی سکوت کردند و نه تنها سکوت بلکه اکثریت قریب به اتفاق دولتها و مجامع بینالمللی به حمایت آشکار از متجاوز برخاستند. برای اولین بار در تاریخ معاصر، ماشین جنگیِ دولت آغازگر جنگ نمایشگاهی از تانکها و موشکها و هواپیماهای روسی و بلوک شرق در کنار ابزار و ادوات
نظامی آمریکا و فرانسوی و بلوک غرب بود.
جنگ خانمانسوز، مظلومانه بر ملت ایران تحمیل شد. برخلاف همیشه سران ورشو، ناتو، نه رو در رو بلکه برای اولین و آخرین بار در کنار هم به حمایت از متجاوز برخاستند. و آن پیر فرزانه، اینبار نیز، تنها – و البته در جمع یاران و اصحاب باوفایش از ملت ایران – فرمان مقاومت صادر کرد و از وعدۀ الهی سخن گفت و بدین ترتیب حماسهای آغاز شد که قرنها جهان در عطش آن میسوخت.
جنگ، جنگ عقیدتی بود؛ سخن از تصمیم بر زوال و بقای انقلاب، حیات و ممات نظام اسلامی، پیروزی و شکست قدرتهای مسلط بر جهان، امید و ناامیدی استقلالطلبان و مستضعفین بود. دستها که بالا میرفت نشانه پایان کار انقلاب رهاییبخش اسلام و پذیرش سلطۀ نفرتانگیز و
توافق شدۀ دو قطب حاکم بر جهان بود. و صد البته در چنین شرایطی، در قاموس فرهنگ دینمداریِ چون خمینی عزیز و پیروان مؤمنش واژۀ تسلیم جایگاهی ندارد.
بدینسان دوباره و پس از قرنها مهجوریت، آیات شورانگیز جهاد از مأذنه مساجد بگوش رسید، مسجدها مرکز تجهیز سپاه اسلام شد، بسیج مستضعفین به عنوان پایگاه ارتش بیست میلیونی شکل گرفت. سپاه محمد(ص) تشکیل شد، عطر شهادتطلبی در فضا پیچید، میلیونها مجاهد رزمنده از دورترین نقاط ایران و حتی کانونهای اسلامخواهی در جهان گرفته تا مرکز حکومت اسلامی زیر پرچم جهاد مقدسی که فرماندهی کل قوا حضرت روحالله افراشته بود گرد آمدند و دفاع طولانی مدت و هشت ساله خویش را آغاز کردند. هشت سال نبردی خونین و نابرابر. در آنسو ابزار و ادوات نظامی و حمایت اقتصادی و سیاسی جهانی موج میزد و اینسو صدای پای میلیونها رزمندهای شنیده میشد که لبیک یا خمینی میگفتند. بازگویی حقایق جنگ و هریک از وقایعی که در هر روز این هشت سال میگذشت خود نیازمند نگارش کتابی قطور به قطر بیانتهای ایمان و معنویت ملتی است که شهادت در راه خدا را سعادت ابدی میدانست.
در تمام این مدت بوی دلانگیز عشق به خدا و معنویت چنان در فضای جامعه به مشام میرسید که اینک سالها پس
از آن ماجرا، هنوز هر ایرانی با یادآوریِ آن ایام و دیدن تصاویر و شنیدن صدای مناجات رزمندگان در آن روزها احساس غرور و پرواز میکند.
جنگ تحمیلی پس از 8 سال با پیام مورخ 29/4/67 حضرت امام که خود از شاهکارهای ادبی و ارزشی عصر حماسۀ خمینی است، پایان یافت. جنگی پس از 8 سال جانبازی و مقاومت ملت ایران به پایان رسید که آغاز شده بود تا 5 روزه استان غنی و نفتخیز خوزستان و مناطق نفتی وسیعی از استانهای غربی و شمال غربی ایران را تجزیه کند و به خاک دشمن متجاوز ملحق سازد و نظام اسلامی را سرنگون و پایان عمر انقلاب را اعلام کند. اما روزی که متارکۀ جنگ اعلام شد صدام و آمریکا و شرق و غرب به هیچ یک از اهداف پیشبینی شدۀ خود نه تنها نرسیدند بلکه برخلاف پیشبینیهای اولیه و علیرغم میلیاردها دلار و ادوات نظامی پیشرفتهای که در حمایت از صدام هدر داده بودند، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر مستقل و مقتدرتر بود. حقانیت دفاع ملت ایران و تجاوزگری صدام و هزیمت مفتضحانۀ سپاه وی و ناکامی تمامعیار حامیان او بر جهانیان ثابت شده بود و اندیشۀ رهائیبخش انقلاب اسلامی از حصار مرزهای ایران گذشته و در سراسر جهان اسلام هواداران بیشماری یافته بود و از آن پس تا این زمان امواج بیداری و اسلامخواهی چونان طوفانی خواب راحت را از
چشم جهانخواران ربوده است.
افتخارات دوران دفاع مقدس مدیون فداکاری کمنظیر ملت ایران و خون دهها هزار شهید و ایثار مثال زدنی دلاوران این مرز و بوم و لیاقت فرماندهان سپاه اسلام و کاردانی مسئولین نظام و مدیران ارشد دولت کریمه اسلام در آن عصر، و بیش از همه مرهون فرماندهی و هدایت مردی الهی بود که پیامش بسیج بیست میلیونی میآفرید و روح امید و ظفر در جبههها میدمید، و تدبیرش کلید حل بنبستهای نظامی و سیاسی، و حضور نورانیش مایۀ صبر و بردباری ملت ایران در تحمل مشکلات و کمبودها، و کلامش عطرآگین ایمان و معنویت در جامعه، و فریادش سبب از هم گسیختگی سپاه
دشمن و انزوای ستون پنجم، و یادش و آرزوی دیدارش قوت قلب رزمندگان و بسیجیان در صحنههای نبرد بود. و در تمام دوران دفاع مقدس و در تمام صحنههای هدایت آن، و هر جا که خمینی بود در کنار او چهرۀ مصمّم و خستگیناپذیرِ مشاورِ کاردان و امینش «احمد» نیز حضور داشت.
کسب اطلاعات دقیق روزمره از آخرین وضعیت نیروهای خودی و قوای دشمن در جبههها، گردآوری آخرین اطلاعات از شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه و موضعگیری افراد و گروهها در قبال مسائل جنگ، و تنظیم و جمعبندی آخرین اطلاعات از مواضع سیاسی و نظامی دولتها و مجامع بینالمللی در رابطه با رخدادهای جبهه و مواضع رادیوها و دیگر رسانههای بیگانه و رساندن به موقع این اطلاعات به فرماندهی کل قوا مسئولیتی بود که مرحوم حاج احمد آقا با مدیریت عالی خود و با مطمئنترین روشها و استفاده از افراد کاردان و امین در دفتر حضرت امام آن را به بهترین وجه ایفاء مینمود و علاوه بر آن، ابلاغ امانتدارانه و سریع پیامهای سرّی و علنی امام در رابطه با امور نظامی، و ارتباط مستمر با شورای عالی دفاع و فرماندهی نظامی و شرکت در جلسات شورا و ارائه رأی و نظر مشورتی خویش به حضرت امام و شورا، و برنامهریزی ملاقاتِ رزمندگان ارتشی و سپاهی و بسیجی با فرمانده کل قوا از دیگر مسئولیتهایی بود که وی در 8 سال دفاع مقدس در کنار مشغلۀ روزمره و بسیار مهم و
مؤثری که در دفتر حضرت امام و در خدمت ایشان داشت بخوبی از عهدۀ آن برآمده است. وقتیکه حضرت امام پیامی در رابطه با جبههها میداد و یا نظری ابراز مینمود وی نخستین کسی بود که با شور و احساس مسئولیت با تمام وجود تلاش میکرد تا پیام و نظر امام به درستی و مو به مو اجرا شود و بدین ترتیب است که نام احمد خمینی در کنار دیگر سرداران دفاع مقدس در خدمت حضرت روحالله ثبت است و تاریخ از نقش و سهم مؤثر او در این رابطه همواره به بزرگی یاد خواهد کرد.
چنانکه گفتیم نقش فرزند امام در رابطه با مسائل کلی کشور در دوران دفاع مقدس محدود به کسب اطلاع و انتقال آنها به امام و ابلاغ پیامهای امامنبود بلکه او به لحاظ فراست و تجربه و تیزهوشی که داشت به عنوان مشاور فرمانده کل قوا و مسئولین بلندپایۀ نظام در جلسات تصمیمگیریهای مهم آن دورانِ پرمخاطره حضور داشت. حضرت آیةالله خامنهای، رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی که خود از طلایه داران عصر دفاع مقدس میباشد میفرمایند:
«ایشان واقعاً در کنار امام یک عنصر لازم و بیبدیل بود. هیچ کسِ دیگری در کنار امام نمیتوانست این نقش را ایفا کند ... برای رسیدن اخبار به امام کسی لازم بود که به امام نزدیک باشد و چنین شخصی فقط حاج احمد آقا بود. ایشان هم در انتقال
خبرها به امام و هم در انتقال نظرات به بیرون ... نظرات امام را خوب منعکس میکردند و هم در مشورت دادن به امام نقش داشتند. حاج احمدآقا در موارد متعددی به امام مشورت میداد. امام کسی نبود که تحت تأثیر عواطف قرار بگیرد یا ارتباط پدر و فرزندی تاثیر ناروایی در امام داشته باشد. امام از مشورت حاج احمد آقا استفاده بهینه میکرد یعنی اینطور نبود که هر چه حاج احمد آقا میگفت امام بپذیرد... حاج احمد آقا در موارد متعددی نظرات پخته خوبی را به امام منعکس کرده بود و گاهی هم مطالبی میگفت که امام قبول نمیکرد... نباید تصور شود که ایشان چیزی را به امام تلقین میکرد. امام تلقینپذیر نبود ولی نظرات روشن و قویای را در موارد متعددی به امام منتقل میکردند و امام هم از آن استفاده میکردند. ایشان در چند جلسه شرکت میکرد یکی شورای مصلحت... دیگری شورای عالی دفاع که گاهی شرکت میکردند و یکی هم جلسه روسای سه قوه بود که ایشان بطور مرتب و به عنوان عضو شرکت میکرد... در آن جلسات حاج احمد آقا به عنوان یک عنصر خوشفکر و باهوش و با تجربه، انصافاً خیلی بدرد ما میخورد. در مسائل مختلف و بخصوص در مسائل جهانی ذهنش باز بود و نظر او یک نظر خوب و پختهای در بین نظرها بود»[1]
آقای هاشمی رفسنجانی نیز یکی دیگر از طلایهداران دوران دفاع مقدس میگوید:
«در دوران جنگ گاهی نیمه شب، صبح زود، پیش از طلوع فجر و وقتهای خیلی ویژه اتفاقات مهمی را از طریق تلفن یا رفتن به آنجا یا آمدن حاج احمد آقا به منزل ما (چون منزل ما مجاور منزل امام بود) مسائل مهمی را حل میکردیم؛ چه من در مجلس بودم، چه در وزارت کشور بودم و چه در فرماندهی جنگ»[2]
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آقای محسن رضایی نیز دربارۀ نقش و ارتباط یادگار امام با مسائل نظامی و امور جبهههای جنگ چنین میگوید:
«از عملیات بیتالمقدس (آزادی خرمشهر) به این طرف، ارتباط ما در امر جنگ و عملیات، آن قدر با حاج احمد آقا نزدیک شده بود که ما قبل از عملیات یک نقشهای از منطقه عملیات ترسیم و به ایشان میدادیم. احمد آقا هم برای خودشان یک تشکیلات نظامی در بیت درست کرده بودند که آقای انصاری[3]مسؤول آن شده بود. ما یک نقشه نظامی دست حاج احمد آقا و آقای انصاری داد بودیم که روی این نقشه با کد و رمزِ مناطق نقاط مختلفی ثبت شده بود ما از آن طرف در اهواز، یا مثلاً از جبهۀ میانی یا حتی جبهۀ غرب با بیت تماس میگرفتیم. مثلاً ما میگفتیم 315 آن آقایان خودشان طبق نقشه 315 را پیدا میکردند و کاملاً در جریان مسائل جنگ قرار میگرفتند.»
«از جمله ویژگیهای حاج احمد آقا، کمک ایشان در مسئله جنگ به ما بود، به این صورت که خودشان اظهار نظر میکردند و این غیر از انتقال اخبار و اطلاعاتی بود که به امام میدادند.»[4]
سردار محسن رضایی پس از بیان خاطرهای از چگونگی تاثیر سریع و دگرگون کنندۀ پیام امام در وضعیت جبههها در یکی از عملیات سپاه میگوید:
«وقتی این پیام را برای فرماندهان خواندم به کلی وضعشان تغییر کرد و اصلاً ناراحتی خود را کنار گذاشتند و آماده شدند برای عملیات بعد که عملیات فاو بود. شما ببینید نقش حاج احمدآقا را که در شرایط سخت چگونه تشخیص داد ضرورت دارد حضرت امام به کسانی که در میدانجنگ هستند یک پیام بدهد. این کمک را با هیچ میزان مادی نمیتوان مقایسه کرد. حتی اگر ما تعداد
فراوانی تانک و نفربر به فرماندهانمان میدادیم باز هم نمیتوانست آن قدر که این پیام آنان را تقویت کرد به پای کار بیاورد»
فرمانده کل [سابق] سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از نقش یادگار امام در جنگ چنین یاد میکند:
«در مسئله جنگ نقش حاج احمدآقا را به دو شکل میتوان بیان کرد. یکی اینکه، ایشان بهترین رابط با امام بودند که خیلی خوب جنگ و رزمندگان را درک و به خوبی به امام منتقل میکردند.
دستورات و فرامین امام را به رزمندگان و فرماندهان منتقل میکردند. مسئله دیگر این بود که خود ایشان در مورد جنگ تحلیل داشتند وقتی بسیاری از مشکلات بود که حل نشده میماند، ایشان وارد عمل شده و با انعکاس به محضر امام، مسئله را دنبال و به نتیجه میرساندند»[5]
در پایان این فصل فرازی از سخنان یادگار امام را در حالیکه تنها 6 روز پس از آغاز جنگ تحمیلی در دیدار با یاسر عرفات ایراد شده است نقل میکنیم. ملاحظه این فراز گویای تحلیل روشن او از عاملان اصلی جنگ و ایمان قاطع وی به پیروزی نهایی است و نشان میدهد که بین مواضع و
تحلیل او و حضرت امام از آیندۀ جنگ چقدر قرابت و همسویی وجود دارد و البته این خود حکایتگر تاثیر عمیق امام بر روح و رفتار و مواضع ایشان است. مرحوم حاج احمد آقا در این دیدار میگوید:
«مسئلهای که الآن برای ما مطرح است مسئله جنگ است که ما مصمم هستیم این جنگ را ادامه دهیم و ما مطمئن هستیم که پیروز خواهیم شد. البته ما با عراق نمیجنگیم، ما در حقیقت با آمریکا میجنگیم، با آنکه میدانیم آمریکا یا شوروی اگر بخواهند، از نظر نظامی میتوانند ایران را نابود کنند. امّا ما مطمئن هستیم که با اعتماد بر خدا و ملت ایران پیروز خواهیم شد. چون ما این ملت مصمم را داریم، این ملتی که هماکنون هزاران نفر از زن و مرد به دفتر امام نامهها ارسال کردهاند و آمادگی خود را برای مقابله با تانکهای دشمن با دست خالی اعلام داشتهاند. آنچه برای ما در حقیقت مهم است «لا» گفتن به ابرقدرتها و قدرتهاست، «لا» گفتن به زور و ظلم است و ما مطمئن هستیم که حتی اگر آنها بتوانند ما را در داخل یک دهکده هم محاصره کنند، از این محل اسلامِ مستقل به همۀ جهان صادر خواهد شد. تانکها و توپها و یا قوای نظامی که جای خود دارند، اگر آنها هم نباشند باز این ملتِ به پا خاسته که قوای نظامی هم جزئی از آن است خود را پیروز میداند...
ما با پشتیبانی ارتش و سپاه و ملت خود میجنگیم و مطمئن هستیم که پیروز خواهیمشد. ما با آنکه از نظر آذوقه تأمین هستیم و
از نظر وسایل جنگی و وسایل یدکی هم برخلاف آنچه گفته میشود تأمین هستیم، اما بر فرض آنکه از این نظر هم تأمین نباشیم، باز هم از نظر داشتن یک ملت مصمم که پشتوانۀ اساسی یک پیروزی است، تأمین هستیم»[6]
2 . گنیجینۀ دل، مصحبه با آقای هاشمی رفسنجانی.
3 . حجةالاسلام آقای محمد علی انصاری از اعضای دفتر حضرت امام.
4 . گنجینۀ دل، مصاحبه با آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
5 . همان.
6 . مجموعه آثار یادگار امام، در دیدار با آقای یاسر عرفات، 6/7/1359.