زندگی نامه احمد خمینی

تلاشهای کارساز احمد در نوفل لوشاتو:

یادگار عزیز امام خمینی با کوله‌باری افتخارانگیز از سالها تجربه رویارویی با رژیم پهلوی در ایران و با پشتوانه اندوخته‌های معنوی و علمی که سالها در حوزۀ علمیه قم فرا گرفته بود، همراه با مهاجرِ بزرگِ انقلابِ رهائیبخشِ اسلام در مهرماه 1357 بغداد را به قصد پاریس ترک گفت تا در بزرگترین تحول فرهنگی و سیاسی جهانِ اسلام، رهبر انقلاب
را یاوری و همراهی کند. مطالعات سیاسی و اجتماعی احمد و شناخت دقیقی که وی از ماهیت گروههای سیاسی موجود در عرصه آن روز ایران داشت و تیزبینی و فراست منحصر به فرد او سبب شدند تا وی در این مقطع حساس از تاریخ انقلاب، اساسی‌ترین نقش خویش را در تحکیم رهبری امام خمینی ایفا کند. بر آگاهان به تاریخ حوادث انقلاب اسلامی پوشیده نیست که بعد از قیام 15 خرداد در سال 42، مهمترین و بحرانی‌ترین مقطع از تاریخ انقلاب مربوط به همین دوران و حوادث سال 57، بخصوص ماههای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی می‌باشد. در این ایام از یکسو رژیم شاه و حامی اصلی آن آمریکا و همپیمانان اروپایی او برای پیشگیری از سقوط رژیمی که بیش از سه دهۀ متوالی حافظ منافع نامشروعِ دولتهای غربی در منطقۀ استراتژیک جغرافیایی جهان، به عنوان ژاندارم و حافظ منافع غرب در خلیج فارس انجام وظیفه کرده بود و اینک در برابر فریادهای سیل‌آسای جمعیتی که از دورافتاده‌ترین نقاط ایران گرفته تا پایتخت کشور به ندای انقلابی مرجع و امامشان لبیک گفته و بپاخاسته بودند، رو به فروپاشی نهاده بود، از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزیدند. پیروزی امام خمینی و از دست دادن رژیم دست‌نشاندۀ شاه و فروپاشی نظام سلطنت در ایران،برای آمریکا و جهان غرب به منزلۀ زلزله‌ای بود که نه تنها دروازۀ امنیت غارتگری‌های آنان را فرو می‌ریخت بلکه امواج
غیر قابل کنترل آن، ثبات دیگر رژیمهای دست‌نشانده در بلاد اسلامی را به شدت متزلزل می‌ساخت. از اینرو هر چه زمان به ماههای پایانی عمر سلطنت شاه در سال 57 نزدیکتر می‌شد، آثار اضمحلال در ارکان رژیم آشکارتر می‌گردید و بر حجم تلاشهای پشت پردۀ دولتهایِ حامی شاه و طراحی توطئه‌های خطرناک برای انحراف در مسیر نهضت نیز افزوده‌تر می‌گردید که نمونه‌هایی از این تلاشهای ناموفق را در مجموعه اسناد بدست آمده از لانۀ جاسوسی آمریکا بخوبی مشاهده می‌کنیم.
[1]برقراری تماس و ارتباط با گروهها و جریانات سیاسی مخالف خط مشی امام و بزرگنمایی چهر‌ه‌هایی از روحانیون وابسته و احزاب سیاسی به منظور ایجاد شکاف در صفوف مردم، ایجاد آشوب و بلوا، تغییر مهره‌ها و سیاستها در درون رژیم به منظور فریب افکار عمومی و طراحی کودتای خونین نظامیان در صورت سقوط رژیم شاه، بخشی از این تلاشها بوده است. و در سوی دیگر در این ایام، به برکت قیام جانانۀ ملت ایران، سران و اعضای احزاب و گروههای سیاسی از زندان آزاد گردیده و برای سامان دادن به تشکیلات متلاشی شده خود و بهره‌برداری از شرایط پیش آمده به تکاپو افتاده بودند و همزمان با آن، صدها گروه و گروهک نوظهور با اسمهای رنگارنگ و فریبنده در همین ایام اعلام موجودیت می‌کردند. اینان بدون آنکه کمترین ارتباطی با قیام اخیر ملت ایران و هدفهای اسلامی و
رهبری آن داشته باشند ادعای میراثخواری انقلاب را داشتند.

دقیقاً در همان شرایطی که جوانان و زنان و مردان مؤمن ایرانی بر اساس پیامهای پی در پی رهبری انقلاب در خیابانها و کوچه‌ها در برابر تانکها و مسلسلهای مأمورین رژیم جانفشانی می‌کردند، اینان مطبوعات را جولانگاه خود ساخته و از مبارزات موهوم گذشتۀ خود سخن می‌گفتند. در چنین اوضاع و احوال و در حالی که طوفانهای تخریب و امواج توطئه‌ها و تبلیغات مسموم فضا را به شدت آشفته و مبهم ساخته بود، مردی هجرت کرده بدانسوی عالم و از قلب اروپا، با دم مسیحایی خویش افسونهای دسیسه‌ها را در هم می‌پیچید. او با رهبری اعجاب‌انگیز خود که تنها نمونه آنرا در نهضتهای انبیاء سراغ داریم، پیش از آنکه تصمیمهای پشت پردۀ سران دولتهای غربی برای حفظ رژیم شاه مؤثر افتد، با انجام یک سخنرانی کوتاه و یا ابلاغ چند سطر پیام، امیدهای دشمن را که چندین ماه برای تحقق آنها هماهنگی و برنامه‌ریزی کرده بودند نقش بر آب می‌ساخت. با وجود همۀ محدودیتها، ساعتی از صدور هر یک از پیامهای امام خمینی نمی‌گذشت که همچون موجی در سراسر ایران می‌پیچید و مردم ادیب و ادب‌پرورِ ایران مضمون و مفاهیم پیامها را در قالب شعارهایی گویا به عنوان خواست ملی خویش در تظاهرات سراسری مطرح می‌کردند. رویارویی دو جبهۀ خیر و شر به نفع اصحاب ایمان ادامه داشت.

در تمام این دوران، مردی عزیز و فراموش نشدنی بنام «احمد»، سایه‌وار خورشید فروزان رهبر انقلاب را همراهی می‌کرد.

اگر از تمام زندگی سرتاسر مبارزه و افتخار فرزند برومند «روح‌الله» جز همین مقطعِ حضور کارساز وی در کنار پدر، در ایام اقامت در پاریس، اطلاعی نمی‌داشتیم کافی بود تا بر نقش بی‌بدیل وی در تحکیم موقعیت انقلاب اسلامی و تحکیم رهبری امام و پیشگیری از دسیسه‌چینی گروهها و دولتهای متخاصم با انقلاب واقف گردیم.

حضرت حجةالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی با شناختی که از روشها و شعارها و ماهیت گروههای

سیاسی داخلی و همچنین شناختی که از وضعیت جریانات نفوذی در حوزه‌های علمیه و چهره‌های پشت پرده آن داشت، کانون هدایت انقلاب را در نوفل لوشاتو چونان بازویی توانا و مشاوری امین در تمامی جریانات همراهی می‌کرد. حساسیت فوق‌العاده وی در پیگیری نیات و اهداف کسانی که هر یک به انگیزه‌های مختلف و بنا به مقتضیات شرایط انقلاب در آن ایام برای دیدار رهبر انقلاب به پاریس می‌شتافتند، باعت شده بود تا جبهۀ مخالفینِ راه و مشی امام خمینی کمترین توفیقی بدست نیاورند. اهمیت رهبری حکیمانۀ امام خمینی و نقش فرزند صالح آن حضرت در دوران اقامت در نوفل لوشاتو زمانی آشکار می‌شود که بر این واقعیت توجه کنیم که سفر امام خمینی به پاریس – چنانکه شرح آنرا در قسمت اول این مقاله بازگو کردیم – بدون آمادگیقبلی انجام شده بود. فرانسه یکی از کشورهای حامی رژیم شاه در اروپا بود که در آخرین سناریوی دولت آمریکا برای جلوگیری از سقوط نظام سلطنتی در ایران و روی کار آوردن شاپور بختیار، سران این کشور همراه با انگلیس و آلمان و آمریکا در کنفرانس گوادلوپ پیمان حمایت از رژیم سلطنتی در ایران بسته بودند[2]امام خمینی و همراهان روحانی ایشان بطور ناگهانی و برای نخستین بار در یک کشور اروپایی، آنهم در بحرانی‌ترین شرایط انقلاب حضور یافته بودند. غیر از عناصر مسلمان و مؤمنی که در اتحادیه انجمنهای اسلامی
اروپا از نهضت امام جانبداری می‌کردند غالب گروهها و چهره‌های سیاسی مستقر در فرانسه و اروپا هواداران احزابی بودند که اساساً با انقلاب اسلامی و رهبری روحانیت میانه‌ای نداشته و یا رو در روی آن قرار داشتند. آنها از دیرباز
با فضا و موقعیت اروپا آشنا بوده و ارتباطهای گسترده‌ای نیز

با اصحاب رسانه‌ها و مطبوعات و احزاب سیاسی این کشورها داشتند. اگر نبود اراده الهی و تیزبینیهای فوق تصور حضرت امام و تلاشهای خستگی‌ناپذیر فرزند اندیشمند وزیرک آن عزیز، مطمئناً جریانهای سیاسیِ مخالف راه امام بر امواج قیام سوار شده و سپس آنرا منحرف می‌ساختند؛ چنانکه دهها بار در تاریخ معاصر ایران و قیامهای مشابه آن در جهان سوم شاهد چنین بهره‌برداریها و انحرافاتی بوده‌ایم
بویژه آنکه در آن ایام، رسانه‌های گروهی غرب همآوا با مطبوعات داخل کشور بیشترین تلاششان به چهره‌سازی احزاب و عناصر ورشکسته سیاسی و منزوی ساختن روحانیت و انکار نقش رهبری امام در قیام ملت ایران معطوف گردیده بود.

حجةالاسلام حاج سید احمد خمینی در پاریس علاوه بر مقابله با جریانهای سیاسیِ منحرف از خط امام، و برنامه ریزی دقیق برای تنظیم امور بیت و دفتر امام در نوفل لوشاتو، و برگزاری بموقع مصاحبه‌های مطبوعاتی و دقت و وسواس فراوان در ترجمه مصاحبه‌ها و پیامهای امام و جلوگیری از تحریف آنها توسط گروههای ذینفع، رسالتی بس مهم دیگر نیز بر عهده داشت که تجربۀ کافی آنرا قبلاً طی سالها مبارزه در ایران آموخته بود و آن برقراری ارتباطهای گسترده و لازم بین اقشار مختلف جامعه انقلابی ایران و رهبری انقلاب در خارج کشور بود.

در آن روزها رادیوهای فارسی زبان بیگانه، اخبار مربوط به وقایع ایران را بر اساس منافع و اهداف خویش تنظیم کرده و در بوقهای خود می‌دمیدند و در داخل کشور نیز بخش اعظم مطبوعات در اختیار چپگرایان و راست‌گرایانی قرار داشت که از فرصت بدست آمده بهره‌برداری کرده و در حالیکه مردم در خیابانها با نیروهای نظامی رژیم شاه درگیر بودند آنان به ابزار قلم متوسل شده تا پناهگاهی برای
بهره‌برداری در روزهای آینده و باجخواهی از انقلاب دست و پا کنند. رسانه‌های رسمی دولتی نیز تحت سلطۀ حکومت نظامی دولتهای شاه قرار داشتند و بجز تحریف خبرها و تخریب چهره انقلاب رسالتی دیگر نداشتند. در چنین شرایطی، رساندن بموقع پیامهای رهبری انقلاب به کانونهای انتشار آن در سراسر کشور و برقراری تماس و ارتباط مستمربین پاریس و تهران برای گرفتن اخبار لحظه به لحظه انقلاب

و انتقال رهنمودهای امام به مردم ایران اساسی‌ترین کاری بود که هرگونه وقفه و اخلال در آن می‌توانست شرایط را به نفع دشمنان انقلاب دگرگون سازد که طیفی وسیع را در بر می‌گرفت از گروه ویژۀ کارتر در کاخ سفید گرفته تا سازمان سیا و جاسوسخانه آمریکا در ایران و سفارتخانه‌ها و
دولتهای غربیِ پشتیبان شاه و گروه ژنرال هایزر – معاون فرماندهی سازمان ناتو – که برای طراحی کودتای نظامیان به تهران آمده و در ستاد مشترک ارتش شاه مستقر شده بود و همچنین تشکیلات ساواک و دربار و دولت بختیار و گروههای سیاسی مخالف انقلاب که مترصد فرصت بودند.

نقش انکارناپذیر یادگار امام و زحمات شبانه‌روزی او در نوفل لوشاتو سهمی تعیین کننده در پیشبرد اهداف امام و انتقال پیامهای ایشان به داخل کشور داشت. او در این راه از جان خویش مایه می‌گذاشت و به گفته شاهدان عینی و همراهان امام در نوفل لوشاتو، تراکم کارها و فعالیتهای «احمد» در آنجا به حدی بود که چندین بار به بستر بیماری افتاد. او حقیقتاً هستی و موجودیت خویش را وقف امام و انقلاب کرده بود. مسئولیت خطیر دیگری که قهرمان نهضت عاشورایی امام خمینی در پاریس، و سپس ایران، تا لحظۀ رحلت حضرت امام بر عهده داشت، حفاظت از جان عزیزیبود که روح و روان انقلاب بود. دشمن به کهولت سنّ امام و بیماری ایشان چشم امید دوخته بود و هر از چندگاه یکبار رسانه‌های بیگانه در صدر خبرهای تحریف شده خویش از تمام شدن کار انقلاب و بیماری امام خبر می‌دادند و مزید بر این شرایط، طرحهای ترور و توطئۀ سوء قصد نسبت به جان امام خمینی نیز مسائل نگران کننده‌ای بودند که بعضاً اخبار آن در رسانه‌های همان ایام مطرح می‌شد و بعدها اسناد
ساواک و اعترافهای سران نظامی رژیم شاه و دولتمردان غربی پرده از شکستهایشان در اینگونه نیات پلید برداشتند. یادگار امام در تمام این دوران، پروانه‌وار گرد وجود امام می‌چرخید. او با استفاده از هوشمندی و تجربه‌های خویش بی‌آنکه مانعی اساسی در مسیر ارتباط مردم با امام ایجاد شود، مطمئن‌ترین روشهای حفاظت از امام را سامان داده بود. مراقبتهای دقیق پزشکی از یکسو و ناکام ساختن ساواک، و سپس منافقین و معاندین انقلاب در طرحهای سوء قصدشان نسبت به جان امام از سوی دیگر، خدمات ارزنده‌ای بودند که فرزند راستین امام و انقلاب با 12 سال مراقبت و مواظبت وتلاش خستگی‌ناپذیر خویش ارزانی علاقمندان امام نمود و از این جهت نیز وی حق بزرگی بر گردن انقلابیون مسلمان و آنانکه راه و رسم جهاد را از امام خمینی آموخته‌اند، دارد.

رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی حضرت آیة‌الله خامنه‌ای در همین رابطه می‌فرماید:

«بی‌شک سلامت و توان جسمی و قدرت کاری آن قائد عظیم‌الشأن در دوران پرمخاطره ده سال با وجود کهولت سنّی و بیماری قلبی، در میان عوامل و اسباب عادی، از همه بیشتر به ابتکار و مراقبت و پیگیری دلسوزانه این فرزند مهربان وابسته بود. ملت ایران از این بابت بسی مدیون این عزیز فقید است. تاریخچۀ خدمات ارزنده آن مرحوم به دوران پس از
پیروزی منحصر نمی‌شود. نقش ایشان در دوران مبارزات ملت ایران نیز برجسته و فراموش نشدنی است و هرچه زمان به مقطع پیروزی انقلاب اسلامی نزدیکتر می‌شود، این نقش و سهم صاحب آن، بزرگتر و روشنتر می‌گردد. و چون فاصله زمانی میان فقدان فاجعه‌آمیز مرحوم آیةالله حاج سید مصطفی خمینی فرزند بزرگو نام‌آور امام و روزهای بازگشت رهبر کبیر انقلاب به کشور فرا می‌رسد، نقش مرحوم حاج سید احمد آقا در قضایای انقلاب، وضعی استثنائی و منحصر به فرد می‌یابد. بی‌شک در آخرین ماههای دوران نهضت، هیچکس در رابطه با امام بزرگوار نقشی تا بدین حد بزرگ و مؤثر از خود بروز نداده است. تلاش بی‌وقفه و پروانه‌وار ایشان در کنار مشعل فروزان وجود امام عزیز رضوان‌الله علیه بسی برکات را منشأ گشته و بسی دشوارها را آسان نموده است.»
[3]

1 . ر.ک: مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا در ایران، انتشارات دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.
2 . ر.ک: قدرت و زندگی، خاطرات والری ژیسکاردستن، ترجمۀ طلوعی، مؤسسۀ پیک ترجمه و نشر، 1368.
3 . پیام حضرت آیةالله خامنه‌ای به مناسبت ارتحال یادگار امام خمینی، اسفند 1373