36 سال پیش شهید شد؛
شهید ردانی پور چگونه شهریه اش را تقسیم می کرد؟
ماهی پنجاه تومان مقرری اش بود و هر ماه دو پاکت روی طاقچه بود یکی برای او و یکی برای رحمت و رحمت تا آخر هم متوجه نشد که…
ماهی پنجاه تومان مقرری اش بود و هر ماه دو پاکت روی طاقچه بود یکی برای او و یکی برای رحمت و رحمت تا آخر هم متوجه نشد که…
علیرضا با هر سختی خود را به بیسیم رساند و سیمش را جوید و آنگاه تیرها بود که بر سینه اش نشست.
علیرضا در وصیتش نوشت: شما خوب می دانید که شهید عزادار نمى خواهد، رهرو میخواهد.
امام نگاهی به من کرد و گفت: از خدا برایت صبر می خواهم.
عکس فهد پایین کشیده شده و پوسترهای تبلیغی که علیرضا با خود به مکه برده بود، جای آن را گرفته بود و مأموران عربستانی…
گرمی هوا، امان همه را بریده بود و تشنگی تا جایی پیش رفته بود که تنها، نگاه میان بچه ها رد و بدل می شد و لحظاتی بعد،…