علایق مشترک شهیدان کشوری و سهیلیان از زبان بانو سهیلیان
حمیدرضا و احمد با چوب هایی که تهیه می کردند، وسایل چوبی درست کرده و همدیگر را برای دیدن کارهای هنری خود دعوت می کردند.
حمیدرضا و احمد با چوب هایی که تهیه می کردند، وسایل چوبی درست کرده و همدیگر را برای دیدن کارهای هنری خود دعوت می کردند.
پیکر حمید را که داخل قبر گذاشتند، شکستن کمرم را با همه هستی ام حس کردم.
هلی کوپترش را در حالی که ترکش به باکش خورده بود، با سلامتی به پادگان رساند و از آن روز شد، خلبان بی باک.
از شرایطم عروس خانم برای ازدواج، نمازخوان بودن داماد بود و چه خوب ادا می کرد این شرط عروس را.