• خطبه ها
  • پاسخ اخترشناس
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

پاسخ اخترشناس

« 177»

(78) (و من كلام له ( عليه‏السلام  )) قاله لبعض أصحابه لما عزم على المسير إلى الخوارج‏ و قد قال له يا أمير المؤمنين إن سرت في هذا الوقت خشيت ألا تظفر بمرادك من طريق علم النجوم. فقال (( عليه‏ السلام  )) أَ تَزْعَمُ أَنَّكَ تَهْدِي إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ وَ تُخَوِّفُ مِنَ السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ بِهِ الضُّرُّ فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ وَ اسْتَغْنَى عَنِ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ وَ يَنْبَغِي فِي قَوْلِكَ لِلْعَامِلِ بِأَمْرِكَ أَنْ يُوَلِّيَكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ لِأَنَّكَ بِزَعْمِكَ أَنْتَ هَدَيْتَهُ إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي نَالَ فِيهَا النَّفْعَ وَ أَمِنَ الضُّرَّ . ثم أقبل ( عليه ‏السلام  )على الناس فقال :أَيُّهَا النَّاسُ إِيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إِلَّا مَا يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى الْكَهَانَةِ وَ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ.

 


ص178

 از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه به بعضى از اصحاب خود (عفيف برادر اشعث ابن قيس) فرمود آنگاه كه عازم رفتن بجنگ با خوارج بود. او بآن بزرگوار عرض كرد: يا امير المؤمنين اگر در اين هنگام (بسوى خوارج) روانه شوى مى‏ ترسم ظفر نيافته بمقصود خويش نرسى، و اين اطّلاع را از علم نجوم دانسته‏ام، حضرت فرمود: (1) آيا گمان دارى كه تو ساعتى را نشان مى‏ دهى كه هر كه در آن سفر كند بلاء و بدى از او دور گردد و بر حذر مى‏دارى از ساعتى كه هر كه در آن روانه شود زيان و سختى او را فرا گيرد (2) كسيكه اين سخنان تو را باور نمايد قرآن را دروغ پنداشته (در قرآن كريم س 27 ى 65 مى‏فرمايد: قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ يعنى بگو هر كه در آسمانها و زمين است نا آمده و پوشيده را نمى ‏داند مگر خدا) و براى بدست آوردن آنچه دوست دارد و دورى از ناپسندي ها از طلب يارى از خدا بى نياز گرديده، (3) و سزاى گفتار تو آنست كه هر كه به فرمانت رفتار نمايد بايد تو را حمد و سپاس گزارد نه پروردگارش را، زيرا تو گمان دارى كه تويى آنكه او را به ساعتى راهنمائى كرده‏اى كه در آن سود بدست آورده و از زيان ايمن گشته است. (4) (بعد از آن حضرت بمردم رو نموده فرمود:) اى مردم از آموختن نجوم بپرهيزيد (و آنرا ياد نگيريد) مگر به قدرى كه در بيابان يا در دريا (براى دانستن راهها در سفر و شناختن اوقات عبادت و بندگى و تعيين قبله و مسير كشتى و مانند آنها) بآن راه يافته شود (حاجت داشته باشيد، در قرآن كريم س 6 ى 97 مى ‏فرمايد: وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ، قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ يعنى او است خداوندى كه ستاره‏ ها را براى شما قرار داد تا در تاريكى‏هاى بيابان و دريا بآنها راه بيابيد، و ما براى مردم دانا نشانه ‏هاى قدرت خود را بيان كرديم) زيرا نتيجه آموختن نجوم كهانت و غيب گوئى گردد، (5) و (كهانت صنعتى است كه داراى آن بكمك ديو و جنّ از غيب و پوشيده خبر مى ‏دهد و در ميان مردم فتنه و فساد كند، و كار منجّم از جهت غيب گوئى و ربط دادن كواكب و ستارگان را در سود و زيان و سعد و نحس اوقات و نوميد كردن مردم را از خدا و اميدوار نمودن به گفتار و كردار خود و اعتقاد بدرستى آن مانند عمل و اعتقاد شخص كاهن است پس از جهت گمراهى خويش و گمراه كردن ديگران) منجّم مانند كاهن است و كاهن مانند ساحر (سحر سخنى است كه ساحر  

 ص179

مى‏ گويد، يا طلسمى است كه مى‏ نويسد و بسبب آن بديگرى زيان وارد مى سازد، مانند آنكه ميان زن و شوهر و دوستان را جدائى انداخته آنها را با يكديگر دشمن مى ‏نمايد) و ساحر مانند كافر است، و (سزاى) كافر (معذّب بودن) در آتش است (پس به گفتار و كردار منجّم اعتماد ننمائيد) (6) سفر كنيد بكمك و همراهى از اسم خدا (كه البتّه حقّ تعالى زيان سفر را از مسافر دور خواهد كرد. حضرت در همان ساعت بجنگ خوارج رفت و فتح و فيروزى نصيب او گرديد، و اين كلام بزرگترين دليل است بر بطلان و نادرستى قول منجّمين).