• حکمت ها
  • در سود و زیان برخى از خوها
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

در سود و زیان برخى از خوها

341.وَ قَالَ (علیه السلام) :مَنْ نَظَرَ فِی عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ وَ مَنْ رَضِيَ بِرِزْقِ اللَّهِ لَمْ يَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَهُ وَ مَنْ سَلَّ سَيْفَ الْبَغْيِ قُتِلَ بِهِ وَ مَنْ كَابَدَ الْأُمُورَ عَطِبَ وَ مَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ وَ مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ . وَ مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ .  

«1250»

وَ مَنْ نَظَرَ فِی عُيُوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ الْأَحْمَقُ بِعَيْنِهِ وَ الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ وَ مَنْ أَكْثَرَ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ رَضِيَ مِنَ الدُّنْيَا بِالْيَسِیرِ وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلَامُهُ إِلَّا فِیمَا يَعْنِیهِ .


ص1250

امام علیه السّلام (در سود و زیان برخى از خوها) فرموده است : 1-هر كه در عیب (بدى) خویش بنگرد از عیب دیگرى باز ماند (چون به اصلاح زشتیهاى خود پرداخته به دیگران نمى رسد) 2-  و هر كه به روزى كه خدا داده خوشنود باشد بآنچه از دست داده اندوهگین نشود (چون آنچه شخص بیابد و در چنگش بماند نشانه آنست كه روزى او همان بوده است، و آنچه جست و نیافت یا یافت و از دست داد نشانه آنست كه روزیش نبوده، پس اندوه خوردن بر نیافتن یا از دست دادن پس از یافتن دلیل بر راضى نبودن به روزى مقدّر است) 3-  و هر كه شمشیر ستم (از غلاف) بیرون كشد (بسیار ستم كند) بهمان شمشیر كشته شود (علاوه بر كیفر آخرت در دنیا هم تباه گردد) 4-  و هر كه (بى اسباب) در كارها (ى دشوار) بكوشد و رنج كشد (با قضاء و قدر آویخته) هلاك شود، 5-  و هر كه خود را در گردابهاى سختى و رنج بیفكند (با ناتوانى بكار بزرگ دست اندازد) غرق گردد (از بین برود) 6-  و هر كه در جاهاى بد داخل شود مردم باو بد گمان گردند (هر چند كار بدى انجام نداده باشد) 7-  و هر كه پر گوید خطاء و اشتباه بسیار كند (چون در گفتار اندیشه بكار نبرد) و هر كه خطاء بسیار كند شرمش كم شود (چون كار زشت پیشه او میشود) و هر كه شرمش كم شود پرهیزكارى و دورى از گناهش كم گردد (چون بى شرم از انجام هر كار ناشایسته باك ندارد) و هر كه پرهیزكاریش كم شود دلش مى میرد (از رحمت خدا دور گردد، زیرا زنده دل بودن بسته بپرهیز از گناه است) و هر كه دلش بمیرد داخل آتش شود (چون بهشت جاوید و رحمت خدا براى دل مرده نیست) 8-  و هر كه در زشتیهاى مردم نگریسته و آنها را نپسندد و براى خود بخواهد پس او همان احمق و نفهم است (زیرا مخالفت با آنچه راست و درست دانسته نموده كه از نفهمى و كم خردى است) 9-  و قناعت (خورسند بودن به بهره خود) دارائى است كه نیست نگردد، 10-  و هر كه مرگ را بسیار یاد نماید به اندك از دنیا خوشنود باشد (چون غفلت از مرگ حرص بدنیا مى آورد) 11-  و هر كه بداند گفتار او از روى كردار او است (آنچه مى گوید بآن رفتار مى نماید) گفتارش كم گردد مگر در آنچه بآن تصمیم گرفته و اهميّت مى دهد.