در صفات خداوند
« 578»
(177) (و من خطبة له (عليه السلام) ) لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ وَ لَا يُغَيِّرُهُ زَمَانٌ وَ لَا يَحْوِيهِ مَكَانٌ وَ لَا يَصِفُهُ لِسَانٌ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ عَدَدُ قَطْرِ الْمَاءِ وَ لَا نُجُومِ السَّمَاءِ وَ لَا سَوَافِي الرِّيحِ فِي الْهَوَاءِ وَ لَا دَبِيبُ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا وَ لَا مَقِيلُ الذَّرِّ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ يَعْلَمُ مَسَاقِطَ الْأَوْرَاقِ وَ خَفِيَّ طَرْفِ الْأَحْدَاقِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
« 579»
غَيْرَ مَعْدُولٍ بِهِ وَ لَا مَشْكُوكٍ فِيهِ وَ لَا مَكْفُورٍ دِينُهُ وَ لَا مَجْحُودٍ تَكْوِينُهُ شَهَادَةَ مَنْ صَدَقَتْ نِيَّتُهُ وَ صَفَتْ دِخْلَتُهُ وَ خَلَصَ يَقِينُهُ وَ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الَمْجُتْبَىَ مِنْ خَلَائِقِهِ وَ الْمُعْتَامُ لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ وَ الْمُخْتَصُّ بِعَقَائِلِ كَرَامَاتِهِ وَ الْمُصْطَفَى لِكَرَائِمِ رِسَالَاتِهِ وَ الْمُوَضَّحَةُ بِهِ أَشْرَاطُ الْهُدَى وَ الْمَجْلُوُّ بِهِ غِرْبِيبُ الْعَمَى أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الدُّنْيَا تَغُرُّ الْمُؤَمِّلَ لَهَا وَ الْمُخْلِدَ إِلَيْهَا وَ لَا تَنْفَسُ بِمَنْ نَافَسَ فِيهَا وَ تَغْلِبُ مَنْ غَلَبَ عَلَيْهَا وَ أَيْمُ اللَّهِ مَا كَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِي غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَيْشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا لِأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِينَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِيَّاتِهِمْ وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهِمْ لَرَدَّ عَلَيْهِمْ كُلَّ شَارِدٍ وَ أَصْلَحَ لَهُمْ كُلَّ فَاسِدٍ وَ إِنِّي لَأَخْشَى عَلَيْكُمْ أَنْ تَكُونُوا فِي فَتْرَةٍ وَ قَدْ كَانَتْ أُمُورٌ مَضَتْ مِلْتُمْ فِيهَا مَيْلَةً كُنْتُمْ فِيهَا عِنْدِي غَيْرَ مَحْمُودِينَ وَ لَئِنْ رُدَّ عَلَيْكُمْ أَمْرُكُمْ إِنَّكُمْ لَسُعَدَاءُ وَ مَا عَلَيَّ إِلَّا الْجُهْدُ وَ لَوْ أَشَاءُ أَنْ أَقُولَ لَقُلْتُ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ.
ص580
از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (در اوّل خلافت خود راجع به اوصاف خداوند سبحان و مدح حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و اندرز به شنوندگان): (1) خداى تعالى را كارى از كار ديگر باز نمى دارد (زيرا كسي را كارى از كار ديگر باز مى دارد كه يا نقصان در علم و دانائى او باشد يا بر اثر محدوديّت قدرت و توانائى، و خداوند متعال چون بهمه چيز دانا و توانا است هيچ كار او را از كار ديگر مشغول نمى گرداند) و او را زمان تغيير نمى دهد (چون خالق زمان و محيط بر آن و واجب الوجود است، و تغيير يافتن از لوازم ممكن باشد) و مكانى او را در بر نمى گيرد (زيرا قرار گرفتن در جائى مستلزم جسميّت است و او جسم نيست) و زبانى نمى تواند (كنه ذات و حقيقت) او را وصف نمايد، شماره قطرههاى آب و ستارههاى آسمان و آنچه باد در هوا پراكنده كند و حركت مور بر سنگهاى سخت و خوابگاه مورچههاى كوچك در شب تار از او پوشيده نيست، جاى افتادن برگها و نگاه كردن از زير چشمها را ميداند، (2) و گواهى مى دهم كه معبودى نيست جز خدا كه مانندى براى او نبوده و در هستيش شكّ و ترديد و دين و آفرينش را انكارى نيست، همچون گواهى كسيكه نيّت او راست (از صميم قلب) و باطنش (از رئاء و خودنمايى) پاكيزه، و يقين و باورش (از شبهات) پاك، و ميزانهايش سنگين (كردار نيكش بسيار) باشد، (3) و گواهى مى دهم كه محمّد بنده و فرستاده او است كه از بين آفريدههاى او انتخاب و براى بيان احكام او اختيار، و بالطاف گرانبهاى او اختصاص يافته، و براى رساندن پيغام هاى نيكوى او برگزيده شده، و بسبب او نشانههاى هدايت و رستگارى آشكار و تاريكى كورى و گمراهى روشن گرديده است. (4) اى مردم، دنيا آرزومند و اعتماد دارنده بخود را مى فريبد، و بكسيكه بآن شيفته شده (و آنرا براى شخص خود خواهان است) بخل نمى ورزد (او را دوچار آلودگيها مى سازد) و بكسيكه بر آن تسلّط يابد (متاع آنرا بدست آورد) غلبه خواهد يافت (نابودش خواهد نمود) (5) و سوگند بخدا هرگز قومى در فراخى نعمت و خوشى زندگانى نبودهاند كه خوشى ايشان زائل شده باشد مگر بر اثر گناهانى كه مرتكب شدند (چنانكه در س 13 ى 11 مى فرمايد: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ يعنى خدا تغيير نمى دهد آنرا كه در گروهى است تا هنگاميكه آنچه در نفسهاشان است تغيير دهند، يعنى اخلاق پسنديده را
ص581
به خوهاى زشت تبديل نمايند. و در س 16 ى 112 مى فرمايد: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ يعنى خدا مثل آورد دهى را كه اهل آن از سختيها آسوده و آرميده بودند و از هر سو روزى فراوان بآنها مى رسيد، پس شكر نعمتهاى خدا را بجا نياوردند، خداوند هم لباس گرسنگى و ترس را بايشان پوشانيده مزه سختى و گرفتارى را بآنها چشانيد، و بر اثر آنچه بجا آوردند آنان را بهر گونه سختى و گرسنگى مبتلى نمود) زيرا (ايشان با كفران نعمت و بجا آوردن گناه اگر مستحقّ نعمت بودند، منع نعمت از آنها منع از مستحقّ بود كه عين ظلم و ستم است، و ظلم بر خدا محال است، چنانكه در س 8 ى 51 مى فرمايد:) أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ يعنى خدا بر بندگان، ستمگر نمى باشد (مقصود از فرمايش امام عليه السّلام آنست كه غالبا سبب زوال نعمت مرتكب شدن گناهان است، نه آنكه عموميّت داشته باشد، زيرا بسا خداوند از جهت امتحان و آزمايش يا بجهت كفّاره گناهان كوچك يا بلند نمودن مقام و منزلت، نعمت بعضى از بندگان را گرفته، و آسايششان را بسختى و گرفتارى تبديل مى نمايد، چنانكه در قرآن كريم س 2 ى 155 مى فرمايد: وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ ى 156 الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ ى 157 أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ يعنى شما را مى آزماييم بترس و گرسنگى و كمبود در دارائيها و نفسها و فرزندان، و در اين آزمايش مژده ده شكيبايان را، آنانكه چون اندوهى بايشان رو آورد مى گويند: ما به رضاى خدا خوشنود و بسوى او باز مى گرديم، از جانب پروردگارشان درودها و رحمت و مهربانى بر ايشان باد كه آنان راه يافتگانند) (6) و اگر مردم هنگاميكه سختيها بايشان رو آورد و نعمتها از آنها زائل گردد، با نيّتهاى راست و دلهاى شيفته به پروردگارشان پناه ببرند، آنچه از دست رفته بآنها باز مى گرداند، و هر فسادى را براى ايشان اصلاح مى فرمايد، (7) و من (از رفتار زشت شما در پيروى آنانكه خلافت را غصب كرده طبق وصيّت پيغمبر اكرم عمل ننمودند) مى ترسم (مانند مردم زمان جاهليّت) در فترت واقع شويد (از آئين پيغمبر دور شده بمرور از دين دست برداشته بر اثر نادانى و گمراهى از انديشههاى نادرست پيروى نمائيد) و كارهايى گذشت (خلفايى به ناحقّ روى كار آمدند) كه شما بآنها مائل شده از حقّ
ص582
دست كشيديد و نزد من مردم ناپسنديده بوديد، و اگر روشى كه (در زمان رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله) داشتيد بشما باز گردد (بعد از زشتيها) از نيكبختان خواهيد شد، و بر من نيست جز سعى و كوشش (در اصلاح امور و اندرز دادن) (8) و اگر مى خواستم (گفتار و كردار زشت شما را در زمان سه خليفه) بگويم مى گفتم (و ليكن مصلحت در عفو و چشم پوشى از آنها است) خدا آنچه را كه گذشت عفو و بخشش فرمايد.