پایگاه خبری جماران، سجاد انتظاری: یک تحلیلگر مسائل سیاست خارجی با اشاره به اینکه تلاش ترامپ این است که مدیریت افکار عمومی را به دست بگیرد، گفت: واقعا ما راه پر پیچ و خمی را با آمریکا داریم. پنج دهه رابطه آسیب دیده بین دو کشور، به اضافه یک سابقه نه چندان خوب نسبت به حضور آمریکا در ایران و مسائل مختلفی که بین دو کشور اتفاق افتاده، چه در مورد کودتا علیه دولت ملی مرحوم مصدق و چه بعد از انقلاب و اقداماتی که آنها داشتند و مخصوصا تحریمها، فضای خیلی سنگینی بین دو کشور هست و این واقعا جرأت، جسارت، کار بین بخشی و استفاده از توان کارشناسی بخشهای مختلف را میطلبد و نخبگان ما باید وزارت امور خارجه را یاری بدهند؛ که در این دوره تغذیه شود و با دست پر در مذاکرات حضور داشته باشد.
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران با نصرتالله تاجیک را در ادامه میخوانید:
با توجه به اینکه خبر اولیه مذاکرات روز شنبه در عمان را ترامپ اعلام کرد، به نظر شما در این دور مذاکرات ابتکار عمل دست کدام یک از طرفین است؟
این روش ترامپ است. یعنی ترامپ برای ما هندوانه در بسته نیست؛ ما او را میشناسیم و بازیهای روانی او را آشنا هستیم. الآن ترامپ مدیریت افکار عمومی جهان و مردم ایران را به دست گرفته؛ البته دست طرف ایرانی هم خالی نیست. روش او این است که با دادن اخبار به افکار عمومی، بتواند از تبعاتش امتیازگیری کند. معمولا ما در دیپلماسی عمومی سعی میکنیم که با تولید قدرت نرم یا در دست گرفتن افکار عمومی شرایطی به وجود بیاوریم که طرف مقابل را بدهکار کنیم و بتوانیم امتیازی که میخواهیم را از او بگیریم؛ ترامپ دارد همین کار را میکند.
یکی از نقاط ضعف ترامپ در مدیریت افکار عمومی و اینکه ممکن است نتواند خیلی موفق شود، این است که صداهای مختلف از داخل آمریکا بیرون میآید
از سوی دیگر طرف ایرانی هم خوشبختانه اقدامات خوبی کرده است. یعنی اولا اختیارات ویژه به وزارت امور خارجه داده شده که مذاکره غیرمستقیم، مستقیم یا هر تعامل دیپلماتیک را وزارت امور خارجی طراحی، هدایت و مدیریت کند و جلو ببرد؛ این خیلی خوب است. به عقیده من یکی از نقاط ضعف ترامپ در مدیریت افکار عمومی و اینکه ممکن است نتواند خیلی موفق شود، این است که اولا صداهای مختلف از داخل آمریکا بیرون میآید. این نکته خوبی نیست و وقتی صداهای مختلف بیرون میآید، همان قدر که میتواند افکار عمومی را به دست بگیرد، میتواند افکار عمومی را سرگردان کند.
در ایران با اختیاراتی که به وزارت امور خارجه داده شده، تبعا این صداها کم و متمرکز میشود. بعضی از کارشناسان پیشنهاد میکنند که حتی سخنگوی دولت هم مقوله مذاکرات با آمریکا را به سخنگوی وزارت امور خارجه بسپارد؛ که همه متمرکز باشد و صداهای مختلفی از ایران بیرون نرود.
نکته دوم مشکل ترامپ در آن کارش این است که دقیق صحبت نمیکند؛ یک سری آمال، آرزو و مطالب کلی را میگوید و وقتی طرف ایرانی روایت خودش را میگوید، نشان داده میشود که طرف ایرانی دارد دقیقتر صحبت میکند و این باعث میشود که اعتماد عمومی بیشتر جذب و جلب شود.
کارهای ایران باید با «اطلاعرسانی سریعتر» تکمیل شود
پس تلاش ترامپ این است که مدیریت افکار عمومی را به دست بگیرد تا برگ برندهای در دیپلماسی عمومی داشته باشد، فشار روانی به طرف مذاکره کننده ایرانی به وجود بیاورد و امتیاز بگیرد. از این طرف، ایران هم امتیازاتی دارد و کارهایی کرده که باید این کارها با «اطلاعرسانی سریعتر» تکمیل شود. چون گردش اطلاعات خیلی مهم است. اگر قرار است ترامپ یک ساعت دیگر چیزی را اعلام کند، چرا طرف ایرانی یک ساعت قبلش این کار را نکند؟! این میتواند یک فضای اعتمادآمیز به وجود بیاورد. مردم ایران یا افکار عمومی و مخصوصا نخبگان از طریق رسانهها تغذیه شوند و بتوانند نظریهپردازی کنند؛ موضوع را توسعه بدهند و تئوری پشت این اخبار بیاورند.
در حقیقت طرف ایرانی با یک سیستم مشارکتی کار را جلو ببرد که میتواند ارزش افزوده بسیار خوبی باشد. الآن استفاده از دیپلماسی عمومی و افکار عمومی امتیاز است. یعنی هر کشوری بتواند از این امتیازات استفاده کند، میتواند انسجام حداکثری در آن موضوع به وجود بیاورد؛ و خودش ایجاد آرامش میکند. مخصوصا به دلیل اینکه متأسفانه اقتصاد ما خیلی شرطی است و به این طور مقولات حساسیت نشان میدهد، به عقیده من ما هرچه بتوانیم با افکار عمومی خودمان سریعتر، سلیستر و صریحتر تعامل داشته باشیم و ارتباط برقرار کنیم، قطعا میتواند به موفقیت تیم ایران کمک کند.
پس از برجام انرژی هستهای ایران تنها تأسیسات هستهای دارای یک مجوز بینالمللی است
پیش بینی شما از درخواستهای آمریکاییها و مشوقهای آنها چیست؟
متأسفانه چون ما نامههای دو طرف را ندیدهایم و نمیدانیم، ناچاریم به اخباری که درز کرده اکتفا کنیم؛ حتی اگر ناموفق یا ناموثق باشد. طرف آمریکایی سه مقوله هستهای، موشکی و مسائل منطقه را دارد مطرح میکند. من بعید میدانم ایران این سه مطلب را قبول کند و نهایت ایران بحث هستهای را ممکن است با آمریکا بتواند به سر و سامانی برساند؛ آن هم من الآن مطمئن نیستم و واقعا نمیدانیم که مثلا آیا قرار است این مذاکرات فقط بین ایران و آمریکا بماند؟ ما بالأخره یک چیزی به نام «برجام» داریم که یک قطعنامه 2231 شورای امنیت را پشتش دارد؛ در حقیقت موضوع انرژی هستهای ما را قانونمند کرده و در حقیقت با یک قطعنامه تأیید شده است. یعنی تنها تأسیسات هستهای دارای یک مجوز بینالمللی است.
طبعا ایران نمیخواهد به راحتی این را از دست بدهد. باید ببینیم آیا آمریکا میخواهد فقط دو جانبه مذاکره کند و یا بعدا به سمت چند جانبه و ادامه و اصلاح همان برجام میرود؟ هنوز اینها مشخص نیست.
چون شما مشوقها را هم مطرح کردید، الآن هنوز برای این مسائل زود است. یعنی من فکر میکنم اگر دو طرف در این مرحله فقط بتوانند یک نقشه راه تعاملات دیپلماتیک طراحی کنند، قدم خیلی بزرگی است. یعنی در حقیقت با هم به تفاهم برسند که از کجا شروع و به کجا ختم کنند. جزئیات این که مثلا از کدام خیابان بروند و در کدام چهارراه توقف کنند، هنوز خیلی کار دارد. در حقیقت اینها کارهای دیپلماتیک و سیاسی است؛ کارشناسان متعددی باید کنار هم بنشینند و هر بخشی را طراحی و تصمیمگیری کنند و به تفاهم برسند.
لذا من فکر میکنم هنوز خیلی زود است به آن فضا برسیم. ولی حدس من این است که ایران چیزی بیش از هستهای را قبول نخواهد کرد. به این دلیل که ایران برجام را یک چهارچوب بینالمللیگرایی خودش تلقی کرد. یعنی در دولت یازدهم همه امید مردم ایران این بود که با پذیرش برجام، ایران وارد صحنه بینالمللی شود و بتواند منافع و اهدافش در بینالمللیگرایی و تعامل با کشورها رقم بزند و تأمین کند. الآن هم انتظار ایران این است که اقتصادش را از طریق همین تعامل بینالمللی با کشورها و در حقیقت اقتصاد جهانی پیوند بدهد.
اقتصاد ایران جز از طریق پیوند خوردن با بازار بینالمللی شکوفا نخواهد شد
اقتصاد 85 میلیونی ایران با یک جایگاه ویژه و یک زمین پهناور، جز از طریق پیوند خوردن با بازار بینالمللی و صادرات کالاها و مخصوصا خدمات مهندسی شکوفا نخواهد شد؛ پس این ضرورت دارد. یعنی ما در ایران دقت کنیم که بحث ما صرفا فروش نفت و آوردن پول نیست. این 40 سال ظرفیتی در کشور ایجاد کردهایم که اگر با تمام ظرفیت تولید کنند، چندین برابر جمعیت ایران را میتواند تأمین کند. بنابراین ما برای کالاها و تولیدات خودمان نیاز به بازار جهانی داریم؛ اگر چرخ این اقتصاد شروع به گردش کند.
با توجه به سابقهای که از روسیه در کارشکنی دورهای قبلی مذاکرات رسانهای شد و همچنین عکس العمل دیروز نتانیاهو به اعلام خبر مذاکره ایران و آمریکا، آیا این دو کشور میتوانند نقش مخربی در دور جدید مذاکرات داشته باشند؟
اگرچه از قول یکی از معاونین وزارت خارجه روسیه مطلبی مطرح شده که اگر آمریکا به ایران حمله کند، روسیه حمایت نظامی نخواهد کرد، من هنوز یک خبر موثق پیدا نکردهام. ولی در مجموع من نسبت به موضع روسها بدبین نیستم؛ کما اینکه در سطوح دیگر از مذاکرات ایران و آمریکا حمایت شده و اجلاس سه جانبه ایران، چین و روسیه هم در مسکو برگزار شد و هر سه طرف از مذاکرات راضی بودند و من بعید میدانم این حساسیت یا بدبینی نسبت به روسیه وجود داشته باشد.
اتفاقا یکی از کارهای خوبی هم که ایران کرده این است که با مذاکره با آمریکا، در سیاست خارجی را نبسته و بلکه تعاملات خارجیاش را افزایش هم داده است. یکی از معاونین وزارت خارجه ما اخیرا در اتریش ملاقاتی داشته و از سوی دیگر همین کمیته اجلاس سه جانبه ایران، چین و روسیه برگزار شده که اینها خوب است. یعنی به عقیده من باید اطلاعات همه کسانی که با ما تعامل مثبت دارند و در این مدت داشتند، و مخصوصا اعضای برجام را بهروزرسانی کنیم و مواردی که لازم است بدانند را به عقیده من خیلی بهتر است از طریق ما بدانند.
من نقش روسیه در این مقطع و این موضوع خاص را فعلا منفی ارزیابی نمیکنم. اگرچه روسها بالأخره نسبت به رابطه ما و آمریکا خیلی حساس هستند و اینکه مثلا این روابط ما و آمریکا منجر به این شود که آمریکا در ایران یک شرایط مثل قبل به وجود بیاورد؛ که به عقیده من بسیار بعید است ایران وارد چنین فضاهایی با آمریکا شود. در مجموع من نسبت به روسیه بدبین نیستم؛ ولی نسبت به اسرائیل، هرگونه احتمال دیوانگی از این فرد جنایتکار انتظار میرود و اتفاقا یکی از جاهایی که ما باید خیلی مواظب باشیم که پاس گلی به او داده نشود و زمینه نقشآفرینی برای او فراهم نشود، همین مورد است.
نخبگان بخشهای مختلف باید وزارت امور خارجه را یاری بدهند
احتمال موفقیت این مذاکرات را چقدر میدانید؟
واقعا ما راه پر پیچ و خمی را با آمریکا داریم. پنج دهه رابطه آسیب دیده بین دو کشور، به اضافه یک سابقه نه چندان خوب نسبت به حضور آمریکا در ایران و مسائل مختلفی که بین دو کشور اتفاق افتاده، چه در مورد کودتا علیه دولت ملی مرحوم مصدق و چه بعد از انقلاب و اقداماتی که آنها داشتند و مخصوصا تحریمها، فضای خیلی سنگینی بین دو کشور هست و این واقعا جرأت، جسارت، کار بین بخشی و استفاده از توان کارشناسی بخشهای مختلف را میطلبد و نخبگان ما باید وزارت امور خارجه را یاری بدهند؛ که در این دوره تغذیه شود و با دست پر در مذاکرات حضور داشته باشد.
بنابراین، خیلی خوشبین نیستم و معتقدم نباید نزدیکبین بود؛ باید واقعبین باشیم. ما این مشکلات را با هم داشتیم. اگر ما فقط به یک نقشه راه مطمئن برسیم که دخالت و تخریبی که در سؤال قبلی شما هم بود در آن تأثیر نداشته باشد، و ارتباطات در همین کانال ادامه پیدا کند و دو طرف به همدیگر یک اعتماد نسبی پیدا کنند که اراده سیاسی برای تفاهم وجود دارد، حتی اگر اختلافات اساسی هم داشته باشیم، این اراده میتواند آنها را پوشش بدهد و کمک کند که آن اختلافات، این وضعیت شکننده را به وجود نیاورد.
من معتقدم نباید خیلی خوشبین بود که انتظار ایجاد کرد تا اگر در این مرحله آنگونه که دو طرف برای خودشان طراحی کردهاند به تفاهم نرسیدند، باعث سرخوردگی مردم ما نشود. بنابراین، باید خیلی دقیق باشیم. به خاطر همین فکر میکنم اینکه الآن در ایران یک کانال شده و قرار است که همه به وزارت امور خارجه کمک کنند، خیلی نکته مهمی است که با واقعبینی و بدون اینکه فکر کنیم با همین تصمیم شنبه همه مشکلات حل خواهد شد، بتوانیم فضا را مدیریت کنیم.
با توجه به اینکه ترامپ و ویتکاف هر دو تاجر هستند، آیا میتوان از طریق تعریف پروژههای اقتصادی با آمریکا به توافق رسید؟
صحبت در این مورد هم هنوز زود است. اگرچه آقای عراقچی در همین مقالهای که در واشینگتن پست منتشر کرد، آورد این آمریکا هست که با تحریمها در حقیقت خودش را از بازار یک میلیارد دلاری ایران محروم کرده، این درست است پیشنهاد پروژه نیست، ولی در باغ سبزی است که دارد به آمریکا نشان داده میشود. اصلا نیازی نداریم که ما بگوییم؛ آمریکاییها با استفاده از بسیاری اندیشکدههایی که در غرب فعال هستند، به تمام زوایای اقتصاد ایران و کمبودها آشنا هستند؛ و مخصوصا مشکلاتی که ما در فناوری نوین استخراج نفت داریم. به هر صورت الآن بیشتر مشکل ما در این قسمت است و آنها اطلاع دارند.
آمریکا علاقهمند است که در بازار ایران حضور داشته باشد
مهم این است که دو طرف این نقشه راه را تدوین کنند و یک اعتماد نسبی بین دو کشور ایجاد شود و بعد در قالب آن، مسائل مختلف را حل و فصل کنیم. طبعا آمریکا علاقهمند است که در بازار ایران حضور داشته باشد و عقل اقتصادی همین را میگوید. ایران یک بازار جوان جاهطلب دهان باز دارد؛ یعنی علاقهمند هستند. چون ایرانیها افرادی هستند که در طول تاریخ اگرچه سختکوش بودند، ولی علاقهمند هستند که در کنار این سختکوشی بتوانند شیکپوش هم باشند. بنابراین، ایرانیها در دوران تحریم بسیاری از کشورهای همسایه را ثروتمند کردند. متأسفانه مقداری از آسیب به تولید داخلی ما هم از همین منظر شرایطی که بر ایران تحمیل شد.
بنابراین، اگر تکنولوژی و کالای تراز اولی که ایرانیها علاقهمند هستند داشته باشند، به بازار ایران بیاید، طبعا یک بازار تشنه است و میتواند تأمین کننده نظر کسانی باشد که در این بازار شرکت میکنند.
من فکر میکنم احتمالا در این مرحله وارد دستورالعمل ریز نشویم و به مراحل بعدی برویم. این مرحله احتمالا برای آن نقشه راه به دو سه تصمیم این دو کشور ربط دارد که مثلا در مورد هستهای چه رویکردی میخواهند انتخاب کنند و بعد برای اینکه آن رویکردها را تبدیل به سیاستهای اجرایی کنند، نیاز به مراحل بعدی و کار کارشناسی و ان شاء الله جلسات بعدی خواهد داشت.