گردشگران علاقهمند به بازدید از بناهای تاریخی گلپایگان و خوانسار در تعطیلات نوروز ۱۴۰۴ پشت درهای بسته ماندند؛ تجربهای تکراری که برنامه سفر مسافران را مختل کرد.
گروه فرهنگ جماران - مطهره کشاورز: بر اساس بررسی میدانی خبرنگار این رسانه در چهاردهم فروردینماه، گردشگران در روزهای اخیر با تعطیلی بدون اطلاع قبلی بناهای تاریخی مهمی همچون مسجد جامع گلپایگان، آسیاب آبی و خانههای تاریخی خوانسار مواجه شدهاند؛ بناهایی که از شاخصترین و پربازدیدترین آثار تاریخی منطقه بهشمار میروند.
هیچ تابلو، اطلاعیه یا توضیح شفافی درباره علت تعطیلی این بناها نصب نشده بود و مسئولان مربوطه نیز پاسخی روشن به این وضعیت نداشتند.
این در حالی است که نوروز، بهعنوان اوج سفرهای داخلی، فرصتی مغتنم برای تقویت گردشگری فرهنگی کشور است. بهویژه در شهرستانهایی مانند گلپایگان و خوانسار که ظرفیتهای تاریخی، طبیعی و فرهنگی قابل توجهی دارند. با این حال، آنچه در عمل مشاهده شد، تصویری از سردرگمی، بیبرنامگی و عدم آمادگی برای پذیرش گردشگران بود.
طبق گفتههای مردم محلی، آسیاب آبی خوانسار از دوم فروردین پلمب بوده و امکان بازدید از آن فراهم نشده است. همچنین، مسئول اداره میراث فرهنگی گلپایگان در گفتوگو با خبرنگار جماران، تعطیلی مسجد جامع را به دلیل مرمت شبستان اعلام کرده است؛ موضوعی که پیشتر در رسانههای محلی اطلاعرسانی شده بود، اما این سطح از اطلاعرسانی برای گردشگران غیربومی که از سایر استانها به منطقه سفر میکنند، کافی نبوده است.
تعطیلی این بناها در یکی از شلوغترین ایام سال، بدون برنامهریزی برای باز نگهداشتن بخشهایی از بنا یا تعیین زمان مناسب برای مرمت، نشاندهنده بیتوجهی به نیازهای گردشگران است. همچنین، این نخستینبار نیست که گردشگران با درهای بسته مواجه میشوند. تجربههای مشابهی در سایر ایام سال نیز ثبت شده که نشان میدهد این مسأله یک رخداد مقطعی نیست، بلکه بخشی از یک روند مستمر است.
تحلیل شرایط موجود نشان میدهد که این مناطق هنوز با «گردشگرپذیری» فاصله دارند و ساختار مدیریتی آنها آمادگی لازم برای میزبانی حرفهای از گردشگران را نداشته است. گلپایگان و خوانسار همچنان در وضعیت «گردشگرناپذیری» بهسر میبرند؛ وضعیتی که اگر ادامه یابد، نهتنها رشد گردشگری را محدود میکند، بلکه ظرفیتهای بالقوه فرهنگی این مناطق را به حاشیه میبرد.
وانشان؛ روستای هدف گردشگری با درهای بسته
نوروز فرصت بیبدیلی برای معرفی مقاصد کمتر شناختهشده و توانمندسازی روستاهای هدف گردشگری است. اما برخی مناطق، بهرغم برخورداری از ظرفیتهای قابل توجه، به دلیل نبود آمادگی ساختاری و ضعف مدیریت محلی، عملاً از این فرصت بی بهره می مانند. یکی از این نمونهها در نوروز ۱۴۰۴ روستای وانشان در شهرستان گلپایگان است.
وانشان که عنوان "روستای هدف گردشگری" را یدک میکشد، در ایام نوروز نهتنها خدمات پایه گردشگری را ارائه نداد، بلکه با فضایی بسته و بیروح پذیرای مسافران نوروزی بود.
براساس مشاهدات میدانی خبرنگار جماران، در اوج سفرهای نوروزی، تعداد زیادی از مسافران نوروزی که به این روستا وارد شده بودند، بهدلیل نبود زیرساختهای پایه و اطلاعرسانی مناسب، سرگردان بودند. درهای بسته امامزاده، قلعه تاریخی و نبود سرویسهای بهداشتی فعال از جمله مشکلاتی بودند که مسافران با آن مواجه شدند!
علاوه بر این، نبود تابلوهای راهنما و علائم هدایتکننده مسیر باعث سردرگمی مسافران در یافتن مسیرها شد. مسیرهایی که از طریق نرمافزارهای مسیریاب قابل دسترسی بودند، مناسب تردد خودرو نبودند و مسیر اصلی روستا نیز با پارک خودروهای شخصی اهالی مسدود شده بود.
نکته عجیبتر نصب تابلویی بود که اعلام میکرد استفاده افراد غیربومی از حریم رودخانه ممنوع است؛ پیامی که نهتنها مانع تعامل گردشگران با طبیعت میشود، بلکه نوعی پیام طردکننده مخابره و حس تبعیض میان بومیان و مسافران را تقویت میکند.
خلأ مدیریتی در گردشگری مناطق؟
گلپایگان با جاذبههای تاریخی و طبیعی بکر، همچون کبوترخانهها، مسجد جامع، سنگنگارهها و دیگر آثار تاریخی، مقصدی غنی برای سفر است. این ظرفیتها میتوانند مسافران را به سمت گردشگری فرهنگی هدایت کنند، بهشرط آنکه برنامهریزی و امکانات مناسبی فراهم شود. از سوی دیگر، خوانسار نیز با جاذبههای طبیعی منحصر به فرد خود مانند سرچشمهها، رودخانهها، باغها و فضای سبز بکر، یکی از مقاصد مهم طبیعتگردی بهشمار میرود.
این شهرستان همچنین دارای بافت تاریخی ارزشمند و بناهایی باشکوه است، اما متاسفانه درهای این بناها سالهاست به روی گردشگران بسته است. حتی بسیاری از ساکنان گلپایگان و خوانسار نیز فرصت بازدید از این آثار را نداشتهاند.
نبود تابلوهای راهنما و کمبود امکانات برای معرفی جاذبهها، بهرهبرداری از این ظرفیتها را به شدت محدود کرده است.
مجموعه رخدادها و تصمیمات مدیران محلی نشاندهنده نبود انسجام و برنامهریزی در مدیریت گردشگری و میراثفرهنگی در این مناطق است. بهنظر میرسد هیچ تلاشی برای بهرهبرداری از این ظرفیتها در جریان نیست و ارتباط میان متولیان و نیازهای گردشگران عملاً قطع شده است.
این رویکردها، از تعطیلی بناها گرفته تا ایجاد موانع دسترسی، نشان میدهد که مدیریت گلپایگان و خوانسار هنوز با مفهوم واقعی «گردشگرپذیری» فاصله زیادی دارد. در بلندمدت، تداوم این وضعیت میتواند این مناطق را از فهرست مقاصد انتخابی مسافران حذف کرده و فرصتهای توسعه را از جوامع محلی سلب کند.