کتاب «باستانگرایی در ایران معاصر» که به نویسندگی دکتر رضا بیگدلو، توسط مؤسسه چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) منتشر شده است.
کتاب «باستانگرایی در ایران معاصر» که به نویسندگی دکتر رضا بیگدلو، در هشت فصل و 495 صفحه تنظیم شده و توسط مؤسسه چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) منتشر شده است.
به گزارش جماران، به طور کلی میتوان باستانگرایی را ایدهای دانست که احیا و تجدید حیات سنتها، عقاید و ارزشهای باستانی را اقدامی مطلوب و عینیت یافتن آن در جامعه را مطلوب و آرمان دولت میشمارد. باستانگرایی با این نگرش در پی آن است که فضای مربوط به زمان گذشته را باز آفرینی کند و یک ایدئولوژی جدید بسازد و در پی اهداف و مقاصد معینی است که مهمترین آنها عبارت است از کم رنگ کردن و کنار گذاشتن برخی عناصر و مظاهر فرهنگ کنونی جامعه به عنوان عامل عقب ماندگی جامعه و جایگزینی یک فرهنگ جدید.
باستانگرایی رسالت خاصی را بر عهده گرفته است یکی از آنها، یافتن علل و زمینههای انحطاط و عقب ماندگی ایران است و اصولا از عوامل اصلی پیدایش باستانگرایی پیجویی علل انحطاط ایران است.
از ویژگیهای مهم و اساسی باستانگرایی، هویتسازی است و این هویتسازی را با نفی هویت موجود و جایگزین کردن هویتی مبتنی بر فرهنگ باستانی و فرهنگ مدرن اروپایی دنبال میکند. رکن اساسی هویت مورد نظر باستان گرایی بر فرهنگ و آداب و رسوم باستانی استوار است و به همین خاطر احیا و باز یادآوری تاریخ و فرهنگ باستانی از رسالتهای باستانگرایی است.
از اهداف دیگر باستانگرایی تفکیک دو دوره از تاریخ ایران است که عبارتند از «تاریخ باستان» و «تاریخ دوره اسلامی». این دیدگاه ایران باستانی را در اوج فرهنگ و تمدن بشری قرار داده و به ستایش از آن بر می خیزد؛ اما ایران دوره اسلامی و ظهور اسلام و افتادن ایران به دست اعراب و پذیرش دین اسلام را فاجعهای عظیم و سرآغاز انحطاط و پسرفتگی و علتالعلل همه مسائل ایران عنوان میکند و در نهایت یک پیام نجاتبخش دارد که کنار گذاشتن فرهنگ اسلامی و اعاده مجد و عظمت ایران در دوره قبل از اسلام است.
به طور کلی باستانگرایی را باید یک جریان فکری فرهنگی و سیاسی دانست که با بررسی تحلیلی وضعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی موجود علل ضعف و انحطاط جامعه را از منظر خود شناسایی کرده و برای برون رفت از این وضعیت نامطلوب و رسیدن به وضعیت مطلوب و آرمانی نوسازی جامعه را بر ابتنا بر فرهنگ و تمدن باستانی و فرهنگ و تمدن مدرن غربی را تجویز میکند. با این حال در بررسی جریان باستانگرایی باید میان پژوهشگر، مورخ با باستانشناسی که به خاطر کنجکاوی علمی و علاقه و شور و شوق درونی و حتی علایق میهنپرستانه به پژوهش علمی در تاریخ و تمدن باستانی میپردازد، با کسانی که با اهداف و برنامه مشخص و از پیش تعیین شده به دنبال مطرح ساختن فرهنگ و تمدن باستانی برای کنار زدن فرهنگ اسلامی و اهداف دیگر کوشش میکنند، به درستی داوری نمود. در این راه بسیارند پژوهشگرانی که تمام یا قسمتی از عمر گرانمایه خود را صرف پژوهش و جستجوی علمی در تاریخ و تمدن باستانی کردهاند و چه بسا به کار و پژوهش خود عشق میورزند.
«کتاب باستانگرایی در ایران معاصر»، با واکاوی علل و زمینههای باستانگرایی و برآمدن آن از عصر قاجار چگونگی مواجهه دولت پهلوی با آن را مورد بررسی قرار میدهد. در دولت پهلوی با توجه به ابتنای ایدئولوژی دولت بر اندیشه باستانگرایی، این جریان دچار تحولات خاصی شده و کارکردهای متعددی را بر عهده گرفت؛ لذا این پژوهش بر آن است که به این سؤال پاسخ دهد که «مهمترین زمینهها، علل و کارکردهای باستانگرایی در دوره پهلوی چه بوده است؟»
از نظر سازماندهی کتاب از چهار بخش تشکیل شده است.
- بخش اول به برآمدن باستانگرایی اختصاص یافته است و در آن بین علقه و گرایش ایرانیان به فرهنگ و تاریخ باستانی خود و باستانگرایی مدرن تفاوت قائل شده است و علل و زمینههای برآمدن باستانگرایی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
- بخش دوم به نمودها و روند باستانگرایی در جامعه ایرانی از عصر قاجار تا پهلوی اختصاص یافته و مهمترین نمودهای آن در شعر و ادبیات و نشریات مورد بررسی قرار گرفته است.
- بخش سوم باستانگرایی در دولت پهلوی اول و چگونگی تبدیل آن به ایدئولوژی دولت پهلوی و تجلیات مختلف آن را مورد مطالعه قرار داده است.
- بخش چهارم به باستان گرایی در دولت پهلوی دوم پرداخته و نمودهای آن را در احزاب و گروه ها نهادها و مخصوصاً در جشنهای مهم این دوره چون جشنهای ۲۵۰۰ ساله را بررسی کرده است.