«کوروش احمدی»، دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل متحد گفت: امارات کشوری است که تمامیت ارضی ما را مورد سوال قرار داده و بسیار در این زمینه علیه ما فعال بوده است. طبیعی است که چنین کشوری نمیتواند به عنوان میانجی بین ایران و آمریکا ایفای نقش کند. من بطور کلی با کار ایران با آمریکا از طریق واسطه موافق نیستم و فکر میکنم که کشور بزرگ و مهم ایران نمیتواند و نباید از طریق واسطه با قدرت نظامی و اقتصادی اول جهان کار کند. اما اگر مقامات ما بر واسطه قرار دادن کشوری اصرار دارند، عمان شاید مناسبترین کشور باشد.
به گزارش جماران؛ ایرنا نوشت: دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل متحد، عمان را مناسبترین گزینه برای ارسال پاسخ ایران به نامه رئیسجمهور آمریکا دانست و تصریح کرد: با توجه به پنجره زمانی حداکثر ۵ ماههای که به خاطر مکانیسم ماشه در برابر ما گشوده است، سرعت عمل بسیار مهم است.
سیر تحولات در روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا از هفت مارس ۲۰۲۵ ( ۱۷ اسفندماه ۱۴۰۳) و با اعلام ارسال نامهای به مقامات ایران از سوی «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا شتابانتر از همیشه پیش رفته است. جمهوری اسلامی ایران هفتم فروردین و از طریق عمان پاسخ این نامه را داد و اکنون جزئیات نامه ترامپ و پاسخ تهران یکی از مهترین موضوعات مطرح در رسانههای داخلی و خارجی است.
به منظور بررسی این نامه و پاسخ ایران به آن و نیز آینده روابط دو کشور با «کوروش احمدی» تحلیلگر روابط بین الملل و دیپلمات پیشین در سازمان ملل متحد به گفتوگو پرداختیم.
در هفته های اخیر شاهد رد و بدل شدن نامه میان مقامات ایران و آمریکا بودیم، گرچه از ابتدا برخی معتقد بودند که تهران به این نامه هم مانند پیامهای پیشین، پاسخ نخواهد داد اما سرانجام نامه پاسخ گرفت، پیش از پرداختن به سوال دیگری، دلیل و انگیزه پاسخ دادن به نامه فارغ از محتوای دریافتی و ارسالی چیست؟ میتوان آن را نشانهای از تغییر یا تحلیلی نزدیک به این دانست؟
شرایط امروز با شرایط دورهای در گذشته که به پیام ها یا نامههای مشابه پاسخی داده نمیشد، بسیار متفاوت شده است. ترامپ در این دوره در موقعیت بسیار قویتری در داخل نسبت به دوره قبلی ریاست جمهوری خود قرار دارد. او هم در هر دو مجلس کنگره، هم اکثریت قضات دیوان عالی و هم اکثریت فرمانداران ایالات را همسو با خود دارد و هم برعکس دفعه قبل در آراء عمومی حدود ۴ میلیون بیشتر از خانم هریس رای آورد و هر ۷ ایالت نوسانی را برد. لذا فعلا دستش باز است که هر تصمیمی را که میخواهد بگیرد و عملی کند.
در سطح منطقه نیز طی ۱۶ ماه گذشته اتفاقاتی افتاده که تیم ترامپ را درست یا نادرست به این نتیجه رسانده که آنچه آنها اهرم های فشار یا قدرت جمهوری اسلامی ایران میدانند، ضعیف شده است.
همچنین فرض بر این است که فعلا ترامپ آماده نشان دادن هر گونه چراغ سبزی به رژیم جنایتکار اسرائیل است. شرایط داخلی در ایران نیز به لحاظ ناترازیها در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی متفاوت از گذشته است. بعلاوه، انتظار این است که بالاخره پرونده حدودا ۲۵ ساله هستهای، یک روزی باید به سرانجامی برسد و راه حلی برای آن یافته شود. در این رابطه، موقعیت قوی ترامپ در داخل به شرحی که گفتم احتمالا این ارزیابی را موجب شده که او میتواند اجماع داخلی در آمریکا را برای یک معامله قطعی و نهایی با ایران به دست آورد و شاید بتواند چنین معاملهای را به تصویب کنگره برساند. شاید همه این نکات مدنظر مقامات ما بوده و خواستهاند از طریق پاسخ به نامه ترامپ باب تعاملی با آمریکای امروز را بگشایند.
در اظهارات مقامات ایران، به ویژه وزیر امور خارجه بر مذاکره غیرمستقیم خیلی تاکید میشود، در شرایط کنونی و با توجه به مجموع رویدادها منطق این نوع مذاکرات را تا چه اندازه درست ارزیابی میکنید؟
مقامات ما هیچگاه توضیح ندادهاند که چرا صحبت از مذاکره غیرمستقیم با آمریکا میکنند و نسبت به مذاکره مستقیم اکراه دارند. تنها موردی از مذاکره غیرمستقیم را که من سراغ دارم مذاکره بین ایران و پاکستان از یک طرف و رژیم کابل از سوی دیگر در دهه ۱۳۶۰ بود. دلیل آن نیز این بود که آن رژیم دست نشانده شوروی اشغالگر محسوب میشد و مورد شناسایی قرار نداشت. وقتی دو دولت ایران و آمریکا مشکلی از نظر شناسایی یکدگیر ندارند، دلیل اصرار بر مذاکرات غیرمستقیم روشن نیست. مذاکرات غیر مستقیم از طریق یک واسطه وضعیت متزلزلی ایجاد میکند و هرگز برای کار جدی نمیتواند راهگشا باشد. شاید فقط برای تفاهمی محدود مشابه آنچه که به "تفاهم نانوشته" در اردیبهشت ۱۴۰۲ بین ایران و آمریکا از طریق مذاکره غیر مستقیم در عمان حاصل شد، مفید باشد.
شاید در ابزار تمایل برای مذاکره غیرمستقیم ریسک قابل توجهی هم وجود داشته باشد. روشن است که ترامپ دنبال دیپلماسی نمایشی است و خواستار آن است که خود در مرکز نمایش باشد. بعلاوه، عجول است و نتیجهای فوری برای فروش به پایگاه رای خود در آمریکا میخواهد. ممکن است او موافق مذاکراتی طولانی از طریق مقامات میانی به سبک مذاکرات برجام نباشد.
مانورهای نظامی و تقویت قوا در منطقه که آمریکا چند هفتهای است که شروع کرده، مشکل دیگری است. تا آنجا که بسیاری از تحلیلگران روابط بینالملل از گرایش های مختلف مانند «جان میرشایمر» و «جفری ساکس» احتمال یک برخورد نظامی را محتمل ارزیابی میکنند. اسرائیل نیز در این قضایا نقش مهمی دارد و بدون شک هم مخالف مذاکره است و هم در صورت مذاکره مخالف موفقیت مذاکره خواهد بود.
مشکل دیگر فرصت تنگ موجود است. صرفنظر از شایعات در مورد فرصت ۲ ماهه ترامپ به ایران، در اینکه به خاطر مکانیسم ماشه تنها تا اواسط مرداد فرصت داریم تردیدی وجود ندارد. در نتیجه فکر میکنم که در چنین شرایط دشواری اولا معلوم نیست ترامپ مذاکره غیرمستقیم را بپذیرد و حتی اگر بپذیرد در چنین فرمت دشواری مشکل میتوان کار را با سرعت جلو برد.
آیا این نوع از مذاکرات میتواند مقدمهای برای مذاکرات مستقیم تعریف شود و در صورت امکانپذیری چه شرایطی باید وجود داشته باشد که این مذاکره غیرمستقیم به مستقیم تبدیل شود؟
باید دید که آیا ترامپ فرمول پیشنهادی ایران را میپذیرد و حاضر به کار بطور غیرمستقیم میشود. در چنین صورتی طبعا امکان تحول آن به مذاکره مستقیم وجود دارد. از آنجا که همانطور که گفتم مذاکره غیرمستقیم بین دو دولت امر کاملا غیرمعمولی است، طبعا هر زمان که دو طرف توافق کنند، مذاکره به صورت مستقیم میتواند ادامه یابد.
به نظر میرسد هرگونه مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم ایران با آمریکا تحت تاثیر رفتارهای متناقض شخص دونالد ترامپ قرار خواهد گرفت. رفتارهایی مثل تداوم همزمان تهدید و ارسال نامه، یا تفاوت در گفتار شفاهی با امضای فرمان مکتوب فشارحداکثری. با چنین روندی ایران باید به کلام و اظهارات رئیسجمهور آمریکا اعتماد کند یا اقدامات عملی او؟
اتفاقا فکر میکنم که ترامپ در ارتباط با ایران مواضع پیگیر و ثابتی داشته است. او در دور اول قبل و بعد از خروج از برجام مستمرا خواستار مذاکره با ایران بود و از طرق متعددی مانند شینزو آبه، سناتور رند پال، ماکرون و ... آنرا پی گرفت. از نظر موضوع نیز به نظر میرسد او همواره بر اینکه به اصطلاح "ایران نباید بمب اتمی بسازد" متمرکز بوده و صحبت چندانی راجع به موضوعات دیگر نکرده است.
به یاد داریم پمپئو و بولتون زیاده خواهیهای عجیب و غریب داشتند. پمپئو یک شرایط ۱۲ گانه اعلام کرده بود که هیچگاه مدنظر ترامپ نبود. بولتون نیز تنها بر جنگ و حمله به ایران تاکید میکرد. طی ۴ سال و چند ماه گذشته نیز به وضوح روشن شد که ترامپ رابطه خوبی با آن دو نداشته است. از آنجا که مقامات ما نیز مکررا گفتهاند که در پی ساخت سلاح اتمی نیستند، ممکن است طرفین بتوانند به توافق برسند.
مشکل این است که هیچگاه این امکان با ترامپ آزموده نشده است. از طرفی، تحریمها که به آن اشاره کردید متاسفانه واقعیت روابط ایران و آمریکا طی ۴۵ سال گذشته بوده و اختصاص به ترامپ نداشته است. ترامپ همواره گفته است که "فشار حداکثری" برای آوردن ایران به پشت میز مذاکره است.
مقامات ما هیچگاه ترامپ را نیازموده اند. اگر ایران او را بیازماید و با زیاده خواهی از سوی او مواجه شود، طبعا خواهد توانست در نزد افکار عمومی و ذیل حقوق بین الملل دست بالا را داشته باشد و همانطور که زلنسکی بعد از مواجهه با زیاده خواهی ترامپ در ارتباط با قرارداد مواد معدنی در برابر او ایستاد و مورد حمایت افکار عمومی و اکثریت بزرگ دولتها قرار گرفت، ایران نیز در چنان صورتی در موقعیت بسیار بهتری قرار خواهد گرفت.
ترامپ پاسخ نامه خود را نه از امارات (به عنوان آورنده نامه) که از عمان دریافت خواهد کرد. چرا جمهوری اسلامی ایران تا این میزان به عمان اعتماد دارد؟ با توجه به اینکه کشورهای دیگری از عربستان تا روسیه هم برای این میانجیگری آمادگی علنی خود را اعلام کرده بودند؟
به نظر من ایران کار درستی کرده که از این طریق مخالفت خود را با ایفای نقشی از سوی امارات بین ایران و آمریکا ابراز کرده است. امارات کشوری است که تمامیت ارضی ما را مورد سوال قرار داده و بسیار در این زمینه علیه ما فعال بوده است. طبیعی است که چنین کشوری نمیتواند به عنوان میانجی بین ایران و آمریکا ایفای نقش کند. من بطور کلی با کار ایران با آمریکا از طریق واسطه موافق نیستم و فکر میکنم که کشور بزرگ و مهم ایران نمیتواند و نباید از طریق واسطه با قدرت نظامی و اقتصادی اول جهان کار کند. اما اگر مقامات ما بر واسطه قرار دادن کشوری اصرار دارند، عمان شاید مناسبترین کشور باشد.
ایران و غرب برای رسیدن به چارچوبی از توافق فرصت چندانی در اختیار ندارند و نیاز به آغاز مذاکرات در بازه زمانی حداکثر یک یا دو ماه است. آیا چنین ظرفیتی را در طرفها برای این آغاز میبینید؟ با توجه به اینکه گفتگوهای موازی با اروپاییها هم گرچه در حال انجام است اما بسیار کند پیش رفته و همچنان در همان فاز گفتوگو بوده و وارد مذاکره نشده است.
با توجه به پنجره زمانی حداکثر ۵ ماههای که به خاطر مکانیسم ماشه در برابر ما گشوده است، سرعت عمل بسیار مهم است. نباید تردید داشت که اگر تا اواسط مرداد توافقی در مورد مسائل هستهای بین ایران و آمریکا یا ایران و غرب حاصل نشود و روند فعال شدن مکانیسم ماشه شروع شود، کار بسیار سختتر خواهد شد.
متاسفانه در این رابطه شرارتهای اسرائیل را باید در معادله وارد کرد و در نظر داشت که بسیاری از تحلیلگران از جدی بودن تدارکات نظامی آمریکا در منطقه نیز سخن میگویند. حتی اگر هیچ یک از این فاکتورها نیز در کار نبود، مقامات ما باید توجه داشته باشند که شرایط اقتصادی و اجتماعی در ایران تمرکز جدی بر یافتن یک راه حل در اسرع وقت را میطلبد.