شواهد تاریخی و مستندات موجود نشان می‌دهد که میان تسخیر سفارت و آغاز جنگ ارتباط مستقیمی وجود ندارد و این دو رویداد از لحاظ زمانی و استراتژیک مستقل از یکدیگر شکل گرفته‌اند. شواهد تاریخی حاکی از آن است که عراق سال‌ها پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران و تسخیر سفارت آمریکا، انگیزه‌های سرزمینی و ژئوپلیتیکی برای حمله به ایران داشته است.

پایگاه خبری جماران: با گذشت بیش از چهار دهه از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، هنوز شبهات و دیدگاه‌های مختلفی پیرامون علل و عوامل شروع این جنگ مطرح است. یکی از ادعاهای رایج، ارتباط میان تسخیر سفارت آمریکا در تهران (معروف به تسخیر لانه جاسوسی) و آغاز جنگ توسط رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین است.

بر اساس این ادعا، برخی معتقدند که تسخیر لانه جاسوسی در آبان 1358 و پیامدهای آن، زمینه‌ساز تحریک عراق برای حمله به ایران در شهریور سال 1359 بوده است. این ادعا، با ایجاد پیوندی میان دو رویداد تاریخی، ارتباط میان یک کنش انقلابی داخلی و تصمیم‌گیری استراتژیک صدام حسین را مفروض می‌گیرد و به این ترتیب از پیچیدگی‌های داخلی و منطقه‌ای آغاز جنگ غافل می‌شود.

ضرورت بررسی این موضوع در آن است که چنین شبهه‌ای با تکرار در منابع تاریخی، نه تنها بر فهم تاریخی و علمی از جنگ ایران و عراق تأثیر می‌گذارد، بلکه می‌تواند بر نحوه درک جامعه از شرایط استراتژیک آن دوره نیز اثرگذار باشد. از آنجا که تاریخ‌نگاری جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اهمیت ویژه‌ای در شناخت عوامل، زمینه‌ها و پیامدهای آن دارد، بررسی این شبهه و ارائه پاسخی علمی به آن می‌تواند در روشن‌سازی واقعیت‌های تاریخی و همچنین جلوگیری از انحراف در تاریخ‌نگاری این رویداد مؤثر باشد.

بررسی ابعاد و جوانب پیش از جنگ 

الف) شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای پیش از جنگ

تحلیل وضعیت ژئوپلیتیک خاورمیانه

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357، تحولات ژئوپلیتیک خاورمیانه دستخوش تغییرات مهمی شد. انقلاب اسلامی ایران به‌عنوان یک حرکت ایدئولوژیک استکبارستیز و ضدسلطه، نه تنها رژیم طاغوت، دست‌نشانده اصلی آمریکا را در منطقه ساقط کرد، بلکه الگویی جدید برای سایر ملت‌های منطقه شد که به دنبال استقلال از نظام‌های سلطه‌جو بودند. این تغییرات نگرانی‌های بسیاری را برای کشورهای عربی و همچنین قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا، به دنبال داشت. از منظر کشورهایی نظیر عربستان سعودی و عراق، حضور یک حکومت انقلابی در ایران به معنای تضعیف ساختارهای امنیتی منطقه و تهدیدی برای منافع آن‌ها بود. از سوی دیگر، اتحاد جماهیر شوروی نیز با توجه به مرزهای مشترک با ایران و نگرانی از گسترش نفوذ انقلاب اسلامی به مناطق مسلمان‌نشین، به ایران به عنوان منبع بالقوه‌ای از تهدید می‌نگریست. (درودیان).

در چنین شرایطی، منطقه خاورمیانه به محل رقابت میان قدرت‌های بزرگ تبدیل شد و تلاش‌ها برای کنترل این منطقه با انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی مختلف افزایش یافت. تغییرات سیاسی در ایران و تأثیرات آن بر ساختار امنیتی منطقه، کشورهای همسایه و به‌ویژه عراق را به این فکر انداخت که با ایجاد یک فشار نظامی، جایگاه خود را به عنوان قدرت اول منطقه تثبیت کنند و از گسترش نفوذ انقلاب ایران جلوگیری کنند. (محتشمی‌پور، 1402: 22).

رابطه عراق و آمریکا در سال‌های قبل از جنگ

عراق تحت حکومت صدام حسین که با انگیزه‌های توسعه‌طلبانه و قدرت‌طلبانه به حکومت رسیده بود، در پی یافتن جایگاهی محوری در سیاست‌های منطقه‌ای بود. در این راستا، رابطه میان عراق و آمریکا نیز به عنوان یکی از عناصر مهم ژئوپلیتیک منطقه‌ای شکل گرفت. آمریکا در دهه 1970 به دنبال تثبیت قدرت‌های هم‌پیمان در منطقه بود که بتوانند از منافع این کشور حمایت کنند. به دنبال وقوع انقلاب اسلامی در ایران، آمریکا برای کنترل تهدیدات احتمالی از جانب ایران، از ارتباطات و مناسبات خود با عراق و دیگر کشورهای عربی بهره می‌برد. هرچند در مقطع تسخیر سفارت آمریکا، دولت کارتر چندان به صدام نزدیک نشد، اما در ادامه، شرایط به نحوی پیش رفت که آمریکا از حضور یک قدرت نظامی توانمند در برابر ایران استقبال می‌کرد.

رابطه عراق و آمریکا اگرچه در ابتدای انقلاب ایران به‌وضوح سازمان‌یافته نبود، اما در ادامه و با تضعیف ایران پس از انقلاب، این ارتباطات مستحکم‌تر شد. این همکاری‌ها به صدام این اطمینان را داد که در صورت حمله به ایران و تلاش برای سلطه بر منطقه، حمایت‌های قابل توجهی را از جانب آمریکا خواهد داشت. بنابراین، با تغییرات منطقه‌ای و حمایت‌های ضمنی، صدام حسین با انگیزه افزایش قدرت منطقه‌ای خود به سمت تهاجم به ایران پیش رفت.

ب) تحلیل اهداف و انگیزه‌های عراق از حمله به ایران

سیاست‌ها و منافع صدام حسین

درون‌مایه اصلی سیاست‌های عراق به ویژه تحت حکومت صدام حسین، دستیابی به قدرت مطلق و کنترل بر منابع و مرزهای استراتژیک بود. صدام حسین که با جاه‌طلبی و تمایل به رهبری جهان عرب شناخته می‌شد، به دنبال آن بود که عراق را به عنوان قدرت اول منطقه معرفی کند. از این منظر، ایجاد تنش با ایران به عنوان قدرتی که هم‌زمان انقلاب اسلامی خود را صادر می‌کرد (حس حریت و آزادی‌خواهی را در دل همسایگان خود بیدار کرده بود) و به تهدیدی ایدئولوژیک برای نظام عراق تبدیل شده بود، در راستای سیاست‌های توسعه‌طلبانه صدام قرار داشت. 

به دلیل ضعف داخلی ایران پس از انقلاب، ازجمله کاهش توان نظامی و ناپایداری در ساختار سیاسی، صدام فرصت مناسبی دید تا با حمله به ایران، ضمن بهره‌گیری از منابع نفتی و جغرافیایی جنوب ایران، جایگاه خود را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و رهبر جهان عرب تحکیم بخشد. او با بهره‌گیری از نیروهای نظامی نوسازی‌شده خود و دستیابی به حمایت‌های احتمالی از سوی قدرت‌های بزرگ، حمله به ایران را به عنوان فرصتی برای تثبیت قدرت خود می‌دید.

لغو قرارداد الجزایر (1975) به عنوان دلیل استراتژیک حمله

یکی از مهم‌ترین دلایلی که عراق برای حمله به ایران به آن استناد کرد، لغو قرارداد الجزایر بود. این قرارداد که در سال 1975 میان شاه ایران و صدام حسین به امضا رسیده بود، مرزهای دو کشور را در اروندرود تعیین می‌کرد. با وقوع انقلاب اسلامی و تضعیف جایگاه ایران در عرصه بین‌المللی، صدام حسین قرارداد الجزایر را یک‌جانبه لغو کرد و مدعی شد که این قرارداد تحت فشار ایران به عراق تحمیل شده و به نفع عراق نیست. از نظر صدام حسین، لغو این قرارداد به معنای آزادسازی عراق از تعهدات پیشین و بازگرداندن اراضی تحت سلطه ایران بود. 

به این ترتیب، با لغو قرارداد الجزایر، عراق بهانه‌ای حقوقی و استراتژیک برای حمله به ایران پیدا کرد. این اقدام نشان‌دهنده تلاش عراق برای بازپس‌گیری ادعایی اراضی و منابع خود بود و آغازگر مرحله‌ای شد که به تهاجم گسترده عراق به ایران منجر گردید. صدام حسین با استناد به این مسئله و همچنین با تکیه بر ضعف داخلی ایران، طرح‌ریزی برای حمله را آغاز کرد و تلاش کرد از این شرایط به نفع توسعه‌طلبی خود بهره‌برداری کند.

ج) تأثیر تسخیر سفارت آمریکا بر روابط ایران و عراق

تحلیل ارتباط ادعایی میان تسخیر لانه جاسوسی و آغاز جنگ

یکی از ادعاهای رایج پیرامون دلایل آغاز جنگ عراق علیه ایران، ارتباط مستقیم میان تسخیر سفارت آمریکا در تهران و تهاجم عراق است. بر اساس این ادعا، تصرف لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام و بحران بین‌المللی ناشی از آن، سبب شد که آمریکا با سیاست‌های تهاجمی عراق علیه ایران همسو شده و با زمینه‌سازی برای حمله عراق به ایران، تلاش کند تا جمهوری اسلامی را تضعیف کند. در این دیدگاه، تسخیر سفارت آمریکا، هم‌زمان عراق را به عنوان یک متحد بالقوه در مقابل ایران تقویت کرد و به صدام حسین اطمینان داد که در صورت حمله به ایران، با حمایت مستقیم یا ضمنی آمریکا روبه‌رو خواهد بود.

با این حال، بررسی دقیق‌تر شواهد تاریخی و مستندات موجود نشان می‌دهد که میان تسخیر سفارت و آغاز جنگ ارتباط مستقیمی وجود ندارد و این دو رویداد از لحاظ زمانی و استراتژیک مستقل از یکدیگر شکل گرفته‌اند. شواهد تاریخی حاکی از آن است که عراق سال‌ها پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران و تسخیر سفارت آمریکا، انگیزه‌های سرزمینی و ژئوپلیتیکی برای حمله به ایران داشته است. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که تلاش عراق برای دست‌یابی به موقعیت برتر در خاورمیانه، میل به لغو قرارداد الجزایر و کنترل منابع نفتی اروند‌رود، انگیزه‌های اصلی عراق برای آغاز جنگ بوده‌اند.

بررسی روایت‌های موجود از نحوه ارتباط تسخیر سفارت و جنگ

روایت‌های مختلفی درباره ارتباط احتمالی این دو رویداد ارائه شده است. برخی تحلیلگران و نویسندگان معتقدند که بحران گروگان‌گیری و افزایش تنش میان ایران و آمریکا، به صدام حسین این اطمینان را داد که ایران در سطح بین‌المللی منزوی شده و توانایی جلب حمایت‌های جهانی را ندارد. این فرضیه به‌ویژه با تأکید بر اینکه عراق از ضعف داخلی و انزوای بین‌المللی ایران بهره‌برداری کرد، مطرح می‌شود. با این حال، دیدگاه‌های مطرح‌شده به روشنی بیانگر این نکته است که انگیزه‌های عراق برای تهاجم به ایران فراتر از تحولات داخلی ایران و موضوع تسخیر سفارت آمریکا بوده و شامل مسائل داخلی و منطقه‌ای عراق بوده است.

آقای درودیان در سخنرانی خود در نشست بازخوانی جنگ ایران و عراق تأکید می‌کند که عراق از سال‌ها قبل به دنبال لغو قرارداد الجزایر و بازپس‌گیری کنترل مناطق مرزی بوده و تسخیر سفارت آمریکا تنها یک بهانه اضافی به عراق داده است، اما نمی‌توان آن را دلیل اصلی آغاز جنگ دانست. مرحوم محتشمی‌پور نیز در مصاحبه‌های خود توضیح می‌دهد که عراق با تکیه بر انگیزه‌های ملی‌گرایانه و جاه‌طلبانه صدام حسین و حمایت‌های ضمنی از سوی برخی کشورهای عربی و غربی، به دنبال یک حمله تهاجمی علیه ایران بوده است و این تصمیم در اساس مستقل از بحران سفارت اتخاذ شده است. 

آقای میردامادی نیز در گفتگو با عصر ما می گوید: بعد از انقلاب، عراق کاملاً شرایط را مساعد می دید که این حمله را که سالها برای آن برنامه ریزی کرده بودند انجام دهد. در حدود یک دهه صدام ارتشی را آماده کرده بود و منتظر فرصت بود که ایران در شرایط ضعف باشد تا حمله کند و مطامع مورد نظر خود را بتواند به دست بیاورد. این موضوع، کم اطلاعی خیلی را می رساند تا اظهار کنند: حمله عراق به دلیل اشغال لانه بود. اگر لانه هم اشغال نمی‌شد حمله عراق انجام می‌شد؛ اتفاقاً در اسناد مربوط به سال های آخر جکومت شاه که در لانه جاسوسی به دست آمده این مطلب را می‌توان دید که: قدرت نظامی به شدت رو به افزایش است و اگر به همین روند پیش برود و درگیری نظامی بین ایران و عراق پیش بیاید، عراق پیروز جنگ خواهد بود. این تحلیل سفارت آمریکا در زمان شاه بود. وی سپس اشاه می‌کند: «بعد از انقلاب که ارتش متلاشی شده بود و هنوز یک نیروی جدید شکل نگرفته بود، عراق موقعیت خوبی برای این حمله به دست آورد. این را می‌توان گفت که شاید اشغال سفارت تا حدی باعث شده بود که یک حمایت دیپلماتیک قوی هم در سطح بین‌المللی نداشته باشیم ولی دلیل جنگ این نبود.

به عقیده ابراهیم اصغرزاده یکی از دانشجویان پیرو خط امام (ره) نیز جنگ هشت ساله نتیجه مستقیم تصرف سفارت آمریکا است و به خاطر این معتقد هستند ما ضررهای زیادی دادیم. اما من معتقد هستم که اگر سفارت هم تصرف نمی‌‎شد باز هم عراق به ایران حمله می‌کرد.

د) تحلیل و بررسی مواضع مستند تاریخی و دلایل اصلی آغاز جنگ

مطالعه زمینه‌های داخلی ایران

برای بررسی دلایل اصلی آغاز جنگ، لازم است که به وضعیت داخلی ایران در سال‌های پس از انقلاب پرداخته شود. ایران در پی پیروزی انقلاب اسلامی دچار تحولات سیاسی و نظامی گسترده‌ای شد. تغییرات ساختاری در نظام حکومتی، اختلافات داخلی و شکل‌گیری گروه‌های مختلف، موجب کاهش تمرکز و انسجام در سیاست‌گذاری‌های داخلی و دفاعی شد. ناپایداری در ساختارهای نظامی و دفاعی، به دلیل تصفیه‌های گسترده در ارتش و نهادهای امنیتی، موجب ضعف در توانایی ایران برای پاسخگویی به تهدیدات خارجی شد. ارتش که تا پیش از انقلاب به عنوان یکی از قدرتمندترین نیروهای نظامی منطقه شناخته می‌شد، پس از انقلاب با کاهش توان و تجزیه قدرت خود مواجه شد که فرصت مناسبی برای دشمنان ایران، به‌ویژه عراق، فراهم کرد تا به این خلأ دفاعی به عنوان فرصتی برای حمله نظامی نگاه کنند.

همچنین، شورش‌ها و ناامنی‌های داخلی که ناشی از گروه‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی و همچنین تحرکات قومی و منطقه‌ای در برخی استان‌ها بود، موجب شد تا تمرکز ایران بر مسائل داخلی افزایش یابد و از توجه به تهدیدات خارجی کاسته شود. صدام حسین با مشاهده این ناپایداری‌های داخلی و ضعف نسبی ارتش، حمله به ایران را یک اقدام استراتژیک برای بهره‌برداری از این وضعیت دانست. 

روایت‌های موجود در خصوص نقش عوامل خارجی در شروع جنگ

یکی دیگر از ادعاهای مطرح درباره علل شروع جنگ، دخالت‌های خارجی و نقش قدرت‌های بزرگ است. برخی بر این باورند که دولت آمریکا و برخی کشورهای اروپایی به صدام حسین برای حمله به ایران چراغ سبز نشان دادند تا بتوانند جمهوری اسلامی ایران را تضعیف کنند. اگرچه این ادعا در برخی مقاطع دارای نشانه‌هایی از صحت است، اما نمی‌توان آن را عامل اصلی شروع جنگ دانست. حمایت‌های بین‌المللی از عراق عمدتاً پس از آغاز جنگ و در راستای جلوگیری از پیروزی ایران افزایش یافت. قدرت‌های بزرگ با وجود ملاحظات استراتژیک و امنیتی، به ویژه در سال‌های اولیه جنگ، عمدتاً سیاست بی‌طرفی و نظارت بر تحولات را اتخاذ کردند.

روایت‌های تاریخی نشان می‌دهند که عراق از انگیزه‌ها و دلایل استراتژیک درونی برای حمله به ایران برخوردار بوده و حمایت‌های خارجی تنها به این تصمیم جهت و تقویت بخشید. آقای محتشمی‌پور نیز به وضوح بیانگر این مسئله است که تصمیم عراق برای حمله به ایران بر پایه سیاست‌های توسعه‌طلبانه و جاه‌طلبانه صدام حسین و تمایل وی برای رهبری جهان عرب و تسلط بر منابع منطقه‌ای بوده است، و این تصمیم در نهایت تحت تأثیر عوامل خارجی تقویت شد.

بر اساس مستندات موجود، دخالت‌های خارجی در شروع جنگ، بیشتر از منظر تأمین تسلیحاتی و حمایت‌های دیپلماتیک پس از آغاز جنگ مطرح می‌شود. به طور کلی، دلایل آغاز جنگ عمدتاً به مسائل داخلی ایران، ضعف نظامی، و تلاش عراق برای تثبیت جایگاه خود در منطقه بازمی‌گردد. این شواهد حاکی از آن است که عوامل خارجی اگرچه در پیشبرد جنگ نقش داشتند، اما نمی‌توانند به عنوان دلایل اصلی و مستقیم آغاز جنگ در نظر گرفته شوند.

در نتیجه، مجموعه شواهد تاریخی و مستندات حاکی از آن است که آغاز جنگ عراق علیه ایران، تحت تأثیر مسائل داخلی عراق، انگیزه‌های توسعه‌طلبانه صدام حسین، ضعف داخلی ایران پس از انقلاب، و تلاش برای بهره‌برداری از این شرایط شکل گرفته است. بنابراین، نمی‌توان تسخیر لانه جاسوسی یا دخالت‌های خارجی را عامل اصلی و مستقیم شروع جنگ دانست، بلکه این عوامل تنها در تسریع و شدت‌گیری تنش‌های منطقه‌ای و شرایط داخلی تأثیرگذار بوده‌اند.

جمع‌بندی نهایی از یافته‌های تاریخی و تحلیلی

بررسی دقیق اسناد تاریخی و تحلیل‌های ارائه‌شده نشان می‌دهد که آغاز جنگ عراق علیه ایران، به‌طور عمده، بر مبنای انگیزه‌های سرزمینی، ایدئولوژیک و استراتژیک عراق و به‌ویژه جاه‌طلبی‌های شخصی صدام حسین برای تسلط بر منطقه و کنترل خلیج فارس بوده است. این انگیزه‌ها از سال‌ها قبل از انقلاب اسلامی ایران و بدون ارتباط مستقیم با وقایع داخلی ایران شکل گرفته بودند. پیروزی انقلاب اسلامی و تحولات پس از آن به تغییراتی در موازنه قدرت منطقه‌ای انجامید، اما این تغییرات به خودی خود، دلیلی برای آغاز جنگ نبودند. در واقع، حمله عراق به ایران در یک بستر پیچیده ژئوپلیتیک و در شرایطی انجام گرفت که ضعف داخلی ایران و تضعیف ارتش، صدام را به این نتیجه رساند که می‌تواند به راحتی بخش‌هایی از ایران را به‌طور نظامی اشغال کرده و در نهایت، جایگاه خود را به عنوان یک رهبر منطقه‌ای تثبیت کند.

یکی از عوامل کلیدی که در بررسی و تحلیل آغاز جنگ به وضوح دیده می‌شود، لغو قرارداد الجزایر توسط عراق است. این قرارداد که در سال 1975 میان ایران و عراق به امضا رسید، به مسائل مرزی و به‌ویژه حاکمیت بر اروندرود اشاره داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بروز آشفتگی در سیاست‌های داخلی ایران، صدام حسین فرصت را مناسب دید تا با لغو این قرارداد، به ادعاهای سرزمینی خود نسبت به اروندرود رسمیت ببخشد. لغو یک‌جانبه این قرارداد از سوی عراق در سپتامبر 1980 و در آستانه آغاز حمله، بیانگر آن است که این تصمیم نه به دلیل مداخلات آمریکا یا تسخیر سفارت، بلکه به دلیل رویکرد توسعه‌طلبانه و سیاست‌های ملی‌گرایانه صدام حسین اتخاذ شده است.

از سوی دیگر، بررسی دلایل و عوامل ادعایی ارتباط تسخیر لانه جاسوسی با آغاز جنگ نشان می‌دهد که این ارتباط، پایه و اساس قوی ندارد. تسخیر سفارت آمریکا در تهران در آبان 1358 به‌عنوان یک واکنش داخلی ایران به فعالیت‌های جاسوسی آمریکا انجام شد و به‌طور اساسی در چارچوب مسائل بین‌المللی تأثیر مستقیم نداشت. این اقدام البته منجر به انزوای بین‌المللی ایران و قطع روابط دیپلماتیک آن با آمریکا شد، اما شواهد نشان می‌دهند که عراق پیش از آن نیز به دنبال فرصتی برای آغاز جنگ بوده است. تحلیل کارشناسان نیز بر این امر تأکید دارد که عراق از پیش، آماده حمله به ایران بود و تغییرات داخلی ایران تنها به تسریع این تصمیم کمک کرد، نه به شکل‌گیری آن. همچنین، انگیزه‌های اصلی عراق از حمله به ایران، در راستای جاه‌طلبی‌های شخصی صدام حسین و تأمین منافع سرزمینی عراق بوده و وقایع داخلی ایران تنها نقش تسریع‌کننده داشتند، نه محرک اصلی.

از نظر تاریخی، ادعای ارتباط مستقیم میان تسخیر لانه جاسوسی و آغاز جنگ نمی‌تواند پایه و اساسی قوی داشته باشد. بررسی مستندات و شرایط منطقه‌ای حاکی از آن است که عراق از یکسو به دنبال حذف ایران به‌عنوان یک قدرت رقیب در منطقه و از سوی دیگر به دنبال تثبیت رهبری خود در جهان عرب بود. این اهداف در طیف سیاست‌های منطقه‌ای و داخلی عراق به وضوح دیده می‌شود و شواهدی مبنی بر وجود هماهنگی خاص میان عراق و آمریکا برای تحریک عراق به حمله وجود ندارد. حتی تحلیل برخی رویدادها و منابع معتبر، از جمله سخنرانی‌ها و تحلیل‌های موجود، نشان می‌دهد که آمریکا در سال‌های نخستین جنگ، به طور رسمی سیاست بی‌طرفی را اعلام کرد و حمایت‌های جدی از عراق در مراحل اولیه جنگ به چشم نمی‌خورد. حمایت‌های آمریکا و قدرت‌های دیگر از عراق عمدتاً در سال‌های بعدی جنگ، به دلیل نگرانی از پیروزی احتمالی ایران شکل گرفت و بیشتر به صورت غیرمستقیم و غیرعلنی انجام شد.

از دیگر عوامل مهم در آغاز جنگ، ضعف ساختار نظامی و امنیتی ایران پس از انقلاب بود که توان نظامی ایران را به شدت کاهش داد و سبب شد عراق به تهاجم نظامی ترغیب شود. با وقوع انقلاب اسلامی، بسیاری از فرماندهان ارتش که به رژیم شاه وفادار بودند، از سمت‌های خود برکنار یا پاکسازی شدند و سازماندهی نظامی ایران دچار گسست شد. به همین دلیل، عراق که پیش از این نیز در پی تصاحب بخش‌هایی از خاک ایران بود، فرصت را مناسب دید تا از ضعف نظامی ایران بهره ببرد و با یک حمله گسترده، ایران را تضعیف کند. تمامی این شواهد و مستندات حاکی از آن است که حمله عراق به ایران بیشتر بر اساس دلایل داخلی و منطقه‌ای عراق صورت گرفت و ارتباط مستقیمی با تسخیر سفارت آمریکا نداشت.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.