به گزارش جماران، برنامه «بی شرط وشروط» (بلاقیود) بی بی سی عربی گفت و گوی چالشی با سید حسین موسویان، دیپلمات پیشین و کارشناس ارشد سیاست خارجی انجام داده است:
برنامه این هفته گفت و گو با دکتر سید حسین موسویان است. او هفت سال سفیر ایران در آلمان بود، در دوران خاتمی مسئول کمیته سیاست خارجی شوراعالی امنیت ملی بود و سخنگوی پرونده هسته ای بود و اکنون سالها در دانشگاه پرینستون بعنوان متخصص امور هسته ای و خاورمیانه کار میکند. اولین سئوال من از ایشان این است که تحلیگران می گویند ایران انتقام ترور اسماعیل هنیه را به تعویق انداخته یا منصرف شده چون از عواقب آن و یا از فشارهای داخلی نگران است.
ایران به ترور هنیه پاسخ خواهد داد، چون مقامات ایران در سطح بالا بر این تأکید کرده اند که پاسخ داده خواهد شد و به اندازه کافی قوی ومحکم خواهد بود تا مانع تجاوزات بعدی اسرائیل و نقض حاکمیت ملی ایران شود. اما موضوع در مورد زمان و نوع عملیات است. ایران به چند دلیل در حال مطالعه و محاسبات در مورد زمان و نوع عملیات است.
اول اینکه هنیه یک مقام فلسطینی بود و نه ایرانی. لذا درمورد نوع پاسخ، ایران باید منافع فلسطین را اولویت بدهد. در شرایط فعلی برای فلسطینی ها موضوع آتش بس مهم است، چون در حدود 11 ماه گذشته بیش از 40 هزار فلسطینی کشته شده اند که بیش از نیمی از آنها کودک و زن بوده اند، بیش از دومیلیون فلسطینی آواره و بیش از 100 هزار نفر مجروح شده اند. عملا غزه نابود شده است. قطر و مصر و آمریکا در حال میانجیگری هستند و گفته اند به نتیجه خوشبین هستند. لذا ایران ممکن است صبرکند تا مشخص شود که آیا آتش بس برقرار خواهد شد یا نه و یا عملیات ایران مانع آتش بس نشود. اگر آتش بس هم برقرار نشد، ایران را مقصر جلوه ندهند.
آیا این بهانه برای عدم پاسخ ایران نیست؟ چون حزب الله پاسخ داد. آیا ایران از انتقام ترور هنیه منصرف شده؟
بگذارید فاکتورهای مهم مدنظر ایران را توضیح دهم. دومین فاکتور مدنظر ایران همان است که همه رسانه ها جهانی و مقامات کشورهای مختلف میگویند اسرائیل بدنبال طولانی کردن جنگ، منطقه ای کردن جنگ و کشاندن آمریکا به جنگ منطقه ای با ایران است. لذا پاسخ ایران نباید موجب جنگ منطقه ای یا جنگ با آمریکا شود.
سومین نکته اینکه همه رسانه های جهان گزارش داده اند که موقعیت نتانیاهو در داخل اسرائیل خیلی وخیم است. او با پرونده های دادگاهی با اتهامات جنایی مواجه است. نکته دیگر اینکه نتانیاهو پیروزی ترامپ و جمهوریخواهان در انتخابات پیش روی آمریکا را به کاملا هریس و دمکراتها ترجیح میدهد. او معتقد است با پیروزی ترامپ، می تواند اهدافش را بهتر به پیش ببرد. حکم دادگاه بین المللی در مورد نسل کشی اسرائیل واحتمال بازداشت نتانیاهو روی میز است. پس نتانیاهو می خواهد انتخابات آمریکا به نفع ترامپ رقم خورده و خودش را از تهدیدهای داخلی و افکار عمومی جهان و پیامدهای رای دادگاه برهاند.
ایران مایل نیست که پاسخش اولا: مانع آتش بس شود، ثانیا بر انتخابات آمریکا تأثیر بگذارد و ثالثا موجب جنگ منطقه ای و درگیری نظامی بین ایران و آمریکا شود. بنابراین، ایران به زمان نیاز دارد تا نوع و زمان پاسخ را فرموله کند. من معتقدم که ایران دیر یا زود پاسخ خواهد داد.
چه نوع پاسخی خواهد داد. ایران نگران زیرساخت ها به ویژه زیر ساخت های هسته ای است. در صورت برخورد منفعلانه ایران و درگیری جنگ بین اسرائیل و حزب الله چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا ایران در حمایت از حزب الله وارد جنگ با اسرائیل خواهد شد؟
روشن است که ایران، حزب الله، آمریکا ، اروپا و جامعه جهانی خواهان جنگ منطقه ای نیستند. اما اگر اسرائیل به لبنان حمله کند، این اتفاق تازه ای نخواهد بود، چون اسرائیل از سال 1982 به لبنان مرتب تجاوز کرده و ادامه داده است. من فکر نمی کنم در صورت درگیری نظامی اسرائیل و حزب الله، ایران مستقیما وارد جنگ شود اما ایران در حد توان از حزب الله و لبنان حمایت خواهد کرد.
چگونه حمایتی خواهد کرد؟
پاسخ فقط به ایران محدود نخواهد شد. الحشد الشعبی عراق و حوثیهای یمن و حماس و جبهه مقاومت در پاسخ به اسرائیل وارد عمل خواهند شد و اسرائیل باید در چند جبهه بجنگد. ایران 40 سال است که از حزب الله حمایت کرده است. آنها راههای حمایت از حزب الله را خوب میدانند و امکاناتش را دارند.
ایران این بار با استفاده ازگروههای مقاومت ، که کشورهای منطقه آنها را گروه نیابتی ایران میدانند، نفوذ و قدرت خود را نشان داده است. چرا اخیرا ایران این رفتار جسورانه را انتخاب کرده است؟
برچسب زدن به گروه های مقاومت به عنوان «گروههای نیابتی ایران» درست نیست؛ چون همه می دانند که برای مثال حوثی ها بیش از هزار سال بر یمن حکومت کرده اند. اگر قرار باشد به گروههای مقاومت برچسب گروههای نیابتی ایران زده شود، باید کشورهایی مثل اسرائیل و برخی از کشورهای را هم کشورهای نیابتی آمریکا خواند که درست نیست.
مورد دوم اینکه مسأله فلسطین، مسأله ایران نیست؛ مسأله جهان اسلام و 1.7 میلیارد مسلمان است که همه با حمله اسرائیل به غزه و کشتار و آوراه کردن فلسطینی ها مخالف هستند. لذا بعد از 7 اکتبرتوجهات به گروه های مقاومت در دنیا بیشتر شده، بطوری که عده ای شاکی هستند که چرا در دانشگاه های آمریکا پرچمهای حزب الله و حماس بالا میرود.
گفته شده که ایران دارد از موقعیت فعلی بحران غزه و لبنان بهره برداری دیپلماتیک می کند؛ مثلا با عدم پاسخ به قتل هنیه میخواهد دستاودهای دیپلماتیکی در مورد پرونده هسته ای داشته باشد.
خیر. پرونده هسته ای ایران ربطی به بحران غزه ندارد. بحران هسته ای ایران از سال 2003 آغاز شد وقتی که جامعه جهانی متوجه شد که ایران به صنعت غنی سازی دست یافته است. از 2003 تا 2015 مذاکرات هسته ای بین ایران و قدرتهای جهانی انجام شد تا اینکه در دوره اوباما برجام به توافق رسیدند.
اینها همه تاریخ است که ما می دانیم. من منظورم حرفهایی عباس عراقچی است که به شدت در مورد آمادگی ایران برای گفت و گوهای هسته ای صحبت کرده و گفته باید توافق هسته ای جدید داشته باشیم. حتی رهبر ایران هم گفت که گفتگو با دشمن یعنی آمریکا و غرب مانعی ندارد.
این یک تعبیر اغراق آمیز از حرف های عراقچی است. ایران در دوره ریاست جمهوری رئیسی هم بر مذاکره هسته ای تاکید داشت. دولت رئیس جمهور فقید رئیسی که یک دولت اصولگرا بود نیز با قدرتهای جهانی در مورد احیاء برجام مذاکره کرد. حتی رئیسی گفت که برجام عینا باید احیاء شود، نه کمتر و نه بیشتر. از سال 2015 همه دولتها اعلام کرده اند که آماده تعهد کامل به برجام هستند؛ به شرط اینکه طرف مقابل هم عمل کند. این چیزی نیست که در دوره پزشکیان رخ داده باشد.
اما آنچه که در مطالب عراقچی تازه بود اینکه ایشان گفت ممکن است به یک توافق جدید هسته ای نیاز داشته باشیم چون شاید برخی از موارد برجام قابل احیاء نباشد. ایران سه سال برجام را کامل اجرا کرد و بعد از آن هم همه دولت های ایران گفته اند که برای احیاء برجام آماده اند. پس این موضوع هیچ ربطی به جنگ غزه ندارد.
پزشکیان وعده داده که مایل است جایگاه و وضعیت ایران را بهبود دهد. حرفهای عراقچی و رهبری به این معنی است که ما حاضریم با شما کار کنیم تا خاورمیانه را از یک جنگ بزرگ نجات دهیم اما در مقابل ما چه چیزی بدست میاوریم؟
خیر. طرح این مطالب به خاطر این است که از برخی از واقعیات اطلاع ندارند. در دوره رئیسی بین ایران وآمریکا هم مذاکرات غیر مستقیم و هم مذاکرات مستقیم وجود داشت. مک گورک نماینده کاخ سفید با باقری معاون وزیر خارجه مذاکرات غیر مستقیم داشت و با ایروانی سفیر ایران در سازمان ملل در نیویورک گفتگوی مستقیم داشت. تمام مذاکرات در مورد این بود که چگونه می توان برجام را احیاء کرد یا توافق جدید هسته ای داشت و همچنین تنش های ایران وآمریکا را در منطقه کاهش را داد. این استراتژی دولت رئیسی بود و دولت پزشکیان هم همین استراتژی را دارد. پزشکیان میخواهد برجام را احیاء کند، تنش های منطقه ای را کاهش دهد، تنش با آمریکا را کاهش دهد، ایران را عضو اف ای تی اف کند و تحریم ها را بردارد. دولت قبلی هم میخواست. این مسیر درستی است
این مسیر برای ایران چالشی است. مردم ایران تحت فشار و تحریمهای طولانی هستند. مشکل این است که غرب انتظار بیشتری از ایران دارند. مشاور امنیت ملی آمریکا گفت آماده احیاء برجام نیستند.
آنچه که مشاور امنیت ملی آمریکا گفت به خاطر انتخابات آمریکاست. در آمریکا هیچ دولتی نمی تواند قبل از انتخابات وارد یک گفت و گوی جدی با ایران شود. باید منتظر ماند تا انتخابات تمام شود. یادتان نرود که بایدن هم میخواست برجام را احیا کند اما از یکسال قبل که به انتخابات نزدیک شدیم او سیاست «نه توافق و نه بحران» را در پیش گرفت. لذا از نظر من بعد از انتخابات و با شروع کار دولت جدید آمریکا شانس مذاکرات جدید بین ایران وآمریکا وجود دارد.
در مورد مشکلات اقتصادی مردم ایران این واقعیت وجود دارد. وضعیت اقتصاد ایران بد است. مردم مشکلات زیادی دارند. پزشکیان هم میخواهد مشکلات اقتصادی را حل کند و تحریمها را بردارد. منتهی من یک دهه است که در مقالات و مصاحبه هایم گفته ام که هیچ توافق تک موضوعی بین ایران وآمریکا پایدار نخواهد ماند مگر اینکه دو طرف مجموعه اختلافات را مورد گفتگو قرار دهند. در دوره رفسنجانی در مورد کمک به آزادیهای گروگانهای غربی توافق شد و موفق بود اما نهایتا شکست خورد. در دوران خاتمی هم در مورد مبارزه مشترک در افغانستان توافق و همکاری هم انجام شد منتهی نهایتا شکست خورد. در دوران روحانی هم درمورد برجام توافق شد و ایران سه سال هم اجرا کرد اما بازهم شکست خورد. علت این است که اختلافات طرفین در موضوعات متعدد است نه یک موضوع.
این بار چه توافقی لازم است؟
ایران و غرب در مورد موضوعات متعددی با هم اختلاف دارند که موضوعات منطقه ای محور آن است. لذا گفتگوها نمیتواند تنها به یک موضوع محدود شود. اگر ایران و غرب در موضوع هسته ای توافق جدیدی کردند، باید در مورد اختلافات منطقه ای و سایر مسائل همچون سلاحهای کشتار جمعی گفتگو را ادامه دهند.
ترامپ و هریس هیچکدام موضع روشنی در مورد ایران اعلام نکرده اند. هر تحولی میتواند بعد از انتخابات و دولت جدید صورت گیرد. آیا ایران استراتژی مشخصی در مورد گفتگو با آمریکا بعد از انتخابات دارد؟ آیا اگر ترامپ به کاخ سفید برگردد، ایران آماده گفت و گو با او خواهد بود؟
تجربه ای در مورد بایدن داشتیم. ایران و آمریکا و قدرتهای جهانی مذاکرات هسته ای را ادامه دادند و در اوت 2022 در موضوع هسته ای توافق مقدماتی داشتند، اما عملی نشد. بعد بین ایران و آمریکا توافق اولیه ای در اوت 2023 بوجود آمد و توافق شد که مذاکرات مستقیم دوکشور در اکتبر 2023 آغاز شود اما جنگ غزه رخ داد و همه چیز متوقف شد. این نشان می دهد که تهران و واشینگتن اراده سیاسی برای گفت و گو و نوعی توافق دارند. به همین دلیل من شانس گفتگوهای هسته ای و فراتر از هسته ای ایران و آمریکا در دولت بعدی آمریکا را منتفی نمی دانم.
زمانی که در آلمان سفیر بودید ایران با اتهام در مورد هدف قرار دادن مخالفین سیاسی ایرانی روبرور شد. دولت انگلیس هم اخیرا نگراینهایی در مورد اتباع ایرانی مقیم انگلیس از جمله همکاران ما در بی بی سی دارد. آیا احتمال م یدهید که ایران در این مورد هم نرمشی نشان دهد؟
امیدوارم امکانی برای حل این مشکل بوجود آید چون واقعا موضوع ناراحت کننده ای است. اما باید درک کرد که این یک نگرانی متقابل است. دولت ایران هم نگران این است که برخی شهروندان غربی و یا برخی دوتابعیتی ها که وارد ایران میشوند، جاسوسی کنند و در امور داخلی ایران دخالت کنند. این یک نگرانی و اتهامات متقابل است. من امیدوارم که دو طرف با هم گفتگو و این مسئله را حل کنند و به ایرانی های مقیم خارج نیز امنیت کامل داده شود.