گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت وگو با جماران؛

پورذهبی، نماینده ولی فقیه در کردستان: کاهش مشارکت مردم کردستان در انتخابات عمدتا به خاطر فقدان انگیزه و وجود دلخوری است/ حضور در رده‌های بالای تصمیم‌گیری کشور از اساسی ترین مطالبات اهلی کردستان است

امام جمعه کردستان به جماران گفت: ما در کردستان اکثریتی داشتیم که پای صندوق نیامدند. حال چون عده‌‌ای رأی ندادند پس نباید به آن‌ها خدمتی کرد؟! رأی آقای رئیسی در انتخابات 1400 با دور اول آقای پزشکیان خیلی فاصله نداشت. آیا می‌توان این گونه گفت که اگر رأی دادید به شما خدمت می‌کنیم و اگر رأی ندادید به شما خدمت نمی‌کنیم؟! خب، این کار را هیچ کس در جمهوری اسلامی نکرده است.

پایگاه خبری جماران: مشارکت پایین مردم کردستان در انتخابات ریاست جمهوری اخیر یکی از موضوعاتی بود که شنبه ی گذشته با نطق یکی از نمایندگان این استان مجددا در سطح رسانه ای و سیاسی مطرح شد

محمد قسیم عثمانی بوکان در نطق خود که ابتدای بررسی صلاحیت وزرای معرفی شده از سوی رئیس جمهور انجام داد، خطاب به پزشکبان مدعی شد: «ولی شما حتی حاضر نشدید که به ما توضیح دهید که چرا در بین نخبگان اهل سنت به هیچ‌کدام میدان ندادید و در جوابشان فرمودید که در کردستان که رأی ندادند.»{اینجا بخوانید}

فارغ از اینکه این جمله منتسب به مسعود پزشکیان چقدر صحت دارد،  مشارکت ۲۳.۶۶ درصد در مرحله اول و ۲۹.۲۴ درصد در دور دوم، واقعیت میزان مشارکت سیاسی مردم کردستان در دو انتخابات اخیر است.

در این خصوص با نماینده ولی فقیه در کردستان به گفت و گو نشستیم تا از او در خصوص مطالبات مردم این استان بپرسیم.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین عبدالرضا پورذهبی در پی می آید:

 

لطفا از دلایل کاهش مشارکت مردم محترم کردستان در انتخابات بگویید و اینکه اساساً مطالبات و اعتراضات آنان چیست؟

درباره میزان مشارکت مردم کردستان در انتخابات، امسال مشارکت در استان‌های دیگر مثل خوزستان و تهران هم فروکش کرده بود. اساساً در دوره‌های گذشته مشارکت قدری پایین بوده و نوعاً نسبت به واجدین شرایط، در رده‌های پایینی قرار داشته است. عدم مشارکت مردم مخصوص این دوره نیست، بلکه در دوره‌های قبل هم اینچنین بوده و بالا و پایین داشته است. در مجموع این بحث کلی کشور است که نسبت به اصل رأی دادن ولو هیچ مسأله‌ای نباشد، ‌در بین مردم عدم انگیزه وجود دارد. لذا بخشی از آن به کردستان سرایت کرده است.

بخش دیگر این است که فراتر از مسأله کل کشور، در استان کردستان قدری نسبت به مسائل انتخابات، سردی و عدم انگیزه بیشتری  بوده است. در کل کشور، بی‌انگیزگی در چند سال اخیر زیاد شده و اخیراً بیشتر هم شده است. یک مقدار به خاطر فضای سیاسی است و مقداری هم به دلایلی مربوط است که عرض خواهم کرد.

به هر حال، مجموعه عواملی وجود دارد که معمولاً مردم راپای صندوق می‌کشاند و بخشی از آن برنامه کاندیداها است و تحولی که ممکن است در آینده بیشتر برای مردم رخ دهد. احیاناً ممکن است نارضایتی اقتصادی باشد و برخی اوقات، نگاه به مسائل مدنی است. جامعه‌ی کردستان اینگونه نگاه می کند: آن مقدار که باید به آنان رسیدگی نشده است. این حس در طول زمان به وجودآمده و قابل نقد و بررسی است؛ لکن در انگیزه ها دخالت دارد.

البته یک بحث کلیشه‌ای هست که همان وجودِ تبعیض یا حس تبعیض است، منتها به نظر بنده در کردستان بیشتر مسأله‌ی مذهبی دخالت ندارد؛ بلکه این دیدگاه وجود دارد که افراد لایقی در میان عزیزان هستند، ولی از آن‌ها در مشاغل و پست‌های کلیدی استفاده نشده است. یا این حس تبعیض وجود دارد که به کردستان، نه بماهو که یک منطقه‌ی اهل سنت است، بلکه به منطقه کردی به خاطر قضایا‌یی که در سی، چهل سال گذشته احیاناً رخ داده است، رسیدگی نشده است. البته اینکه از لحاظ امکانات تبعیض وجود دارد یا نه، بحث مفصلی است که به نظر بنده این‌گونه نیست و نظام تمام تلاش خود را بعد از انقلاب برای ایجاد رفاه عمومی در کردستان کرده است‌.

نخبگان کردستان خواهان توجه بیشتری درب کارگیری شایستگان در بخش مدیریت‌ها هستند. به همین دلیل، به مرور زمان کم‌انگیزگی در سطح ثابت مانده است و گاهی اوقات بالاتر یا بیشتر پایین‌تر آمده است. در این دوره از انتخابات با توجه به تحرکات و تبلیغات و ورود بسیاری از عزیزان، باز هم آن استقبالی که باید می‌شد تحقق نیافت. البته هم زمان نبودن این انتخابات با انتخابات شوراها هم مزید بر علت بود، ولی به نظر می‌رسد که در صورت همزمانی دو انتخابات، باز هم نمی‌توانست عدد قابل توجهی به مشارکت مردم اضافه کند.

عمده‌ی مطالبات و اعتراضات مردم کردستان به ویژه اهل سنت چیست و چه مقدار آن می‌تواند از دلایل کاهش مشارکت باشد؟

چند مورد را عرض می‌کنم: رهبر معظم انقلاب در سال 88 فرمودند که استان کردستان یک استان فرهنگی است. این کلامی است که در استان بسیار تکرار می‌شود که البته واقعیت هم دارد. بنده در استان‌های مهمی به صورت شبانه‌روز زندگی کرده‌ام؛ دو سال دراواسط دهه شصت به صورت کامل در استان هرمزگان بودم، 15 سال در استان سیستان و بلوچستان، و چهار سال هم هست که در کردستان هستم. یعنی در سه استانی که بحث‌های قومیتی وجود دارد حضور داشته‌ام. ضمن احترام به اهالی تمام استان‌های کشور، بی‌شک باید بگویم که استان کردستان، از لحاظ مردمی و نخبگانی، چه اهل سنت وچه تشیع، استانی فرهنگی است. رهبر معظم انقلاب هم به این مسأله به شایستگی اشاره فرموده اند.

استان کردستان ده‌ها کیلومتر مرز دارد، همچنین درگیری‌های داخلی، جنگ تحمیلی و جنگ‌زدگی را تجربه کرده و شهدای بسیاری را تقدیم نموده است، اما صبغه‌ی فرهنگی آن هنوز کمرنگ تر است. البته به نظر من این ذهنیتی است که می‌توان آن را اصلاح کرد. شما وقتی در استانی زندگی می‌کنید که مسائل امنیتی مورد توجه است و هر اتفاقی ممکن است جامعه را تکان دهد، کانّ باید مواظبت‌ها زیاد باشد.

نکته بعدی این است که در طول زمان‌های گذشته این یکی از مطالبات بوده است که چرا جایگاه‌ها و پست‌هایی در رده های مختلف کشور که می‌شود از عزیزان کُرد استفاده شود، استفاده نشده است؟ البته ممکن است اساساً یک غیر کُرد، خدمات زیادی به مردم کرده باشد؛ همچنان که در طول تاریخ گذشته و حال افرادی با اینکه کُرد یا اهل سنت نبودند، اما مردم از آن‌ها راضی هستند و به نیکی از آنان یاد می‌کنند. این حس در اهالی کردستان وجود دارد که آیا اعتماد به ما وجود دارد تا بتوانیم در جایگاه‌های مهم تصمیم‌گیری رده بالا قرار بگیریم یا نه؟ این بحث متداولی دربین نخبگان کردستان است.

البته بسیاری از مدیران کل و مسئولین در استان کرد و اهل سنت هستند. اکثریت کارمندان استان کردستان را همین عزیزان تشکیل می دهند، اما موضوع این است که چرا در رده‌های بالای تصمیم‌گیری در کشور حضور ندارند که این از اساسی ترین مطالبات عزیزان است.

مسأله سوم این است که بخشی از کاهش مشارکت در انتخابات ریاست‌جمهوری به این برمی‌گردد که آیا نفری که می‌خواه بیاید چه تحولی را میتواند ایجاد کند؟! آیا می‌تواند تغییراتی ایجاد کند و آیا تغییرات ایجاد می‌شود؟ آن حس و پویایی فرهنگی که اشاره شد به وجود می آید؟ و یا اینکه آیا جوّ غالب  در استان به مسائل فرهنگی، تغییر مسیر می دهد؟

ما به عزیزان نخبه‌‌ی کردستانی در نشست‌هایمان می‌گوییم که «ما در کردستان باید کاری کنیم تا مردم از زندگی خودشان لذت ببرند». در این سخن شاید ظاهراً محتوای مذهبی نباشد که از طلبه‌ای مثل من صادر شود، اما باطن آن این است که لذت بردن می تواند: لذت معنوی باشد که در مناسک عبادی و یا مراسم عرفانی تحقق پیدا می‌کند. بخشی از آن لذت‌های مادی مثل وجود امکانات، تدارکات، زیرساخت‌های ورزشی، کتابخانه‌ها، استخرها، پارک‌ها، راه‌ها، فرودگاه‌ها و پایانه‌ها وجود دارد.

همچنین بازگشت بخش دیگر این نشاط هم، مربوط به فعالیت‌های مدنی است؛ یعنی کسانی که اهل قلم و کتاب و فعالیت های هنری هستند، سازمان‌های مردم نهادی دارند و دوست دارند در بدنه‌ی اجتماع به راحتی  فعالیت کنند.

بنابراین، شعارها و گفته‌ها باید به سمتی برود که در این سه مقوله‌ای که عرض کردم، بارقه‌های امید را ایجاد کند. البته این کار می‌تواند در وهله اول در قالب گفت‌وگو باشد؛ اما حس این است: گفته می‌شود اما به آن عمل نمی‌شود! در مرحله دوم اگر عمل را مشاهده کنند، عملی کردن پیوند مردم با نظام، به وسیلۀ کثرت مشارکت تحقق پیدا می‌کند. تأکید می‌کنم که کاهش رأی بیشتر به خاطر مسأله‌ی فقدان انگیزه و وجود دلخوری است و مربوط به عدم قبول کشور و نظام نیست. شاید این‌گونه بگوییم که برخی از کاندیداهای محترم، نتوانستد نظر اکثریت را در استان کردستان جلب و جذب کنند. لذا به همین اندازه از رونق انتخابات کم شده است.

 

با توجه به این‌که مرحومه مهسا امینی از استان کردستان بود، قضیۀ تلخ فوت ایشان در کاهش مردم این استان تأثیر داشت یا نه؟

به نظرم تأثیر محسوسی نداشته است. چون ما در سال 1400 نیز دچار این کم رونقی بودیم که البته بخشی از آن به دلیل همه‌گیری کرونا بود.

لذا این اتفاق دخالت و تأثیر‌چندانی در عدم شرکت مردم نداشت؛ بله ممکن است درصدی تاثیر داشته، ولی به نظر بنده بازگشت آن صرفاً به استان نیست، اما فاصله‌ی رأی نسبت به دوره‌ قبل که کرونا هم بود، زیاد نیست. خصوصاً که انتخابات شورای شهر در این دوره برگزار نشده، چون انتخابات شوراها در جامعه، بدنه‌ مردمی را فعال میکند و مردم عادی که در شورا هستند و خودشان بازیگر اصلی انتخابات محسوب می شوند، می توانند در شرکت مردم تأثیرگذار باشند؛ به ویژه در مناطقی که رأی روستایی غلبه دارد.

 

نظر شما درباره گلایه‌های آقای قسیم عثمانی خطاب به دکتر پزشکیان درباره بی‌توجهی به اهل سنت و عدم به کارگیری آنان چیست؟

من صحبت‌ها‌ی ایشان را کامل ندیده ام صرفاً تیتر آن را دیدم و شنیدم که این گلایه را داشته اند، که این حرف موافقان دیگری هم دارد. لذا ضمن احترام به گویندگان این سخن، بنده به یک مسأله کلی اشاره می‌کنم و آن اینکه بالاخره منتخب کشور که جناب آقای پزشکیان است را باید آزاد بگذارند، چون مردم یک نفر را انتخاب کردند و مقام مسئول درباره کسانی که برمی‌گزیند نباید تحت فشار باشد، و به ایشان اعتماد کنند، اما اینکه از اهل سنت در کابینه پیشنهادی استفاده نشده است این اختیار شخص رئیس جمهور است و ایشان حتماً پاسخی دارند. 

ما در کردستان اکثریتی داشتیم که پای صندوق نیامدند. حال چون عده‌‌ای رأی ندادند پس نباید به آن‌ها خدمتی کرد؟! رأی آقای رئیسی در انتخابات 1400 با دور اول آقای پزشکیان خیلی فاصله نداشت. آیا می‌توان این گونه گفت که اگر رأی دادید به شما خدمت می‌کنیم و اگر رأی ندادید به شما خدمت نمی‌کنیم؟! خب، این کار را هیچ کس در جمهوری اسلامی نکرده است. در جریان باشید که در هر سه سفر استانی مرحوم شهید رئیسی، ایشان این اخلاص را داشتند که نمی‌خواستند این حرف مطرح شود که کار این دولت بوده یا کار دولت قبلی، بلکه عقیده داشتندکار متعلق به نظام است. لذا راه آهن و فرودگاه سقز راه افتادند، آب سنندج بعد از سالها به سرانجام رسید، وبسیاری از موارد ریز و درشت دیگر.

به نظرم این نگاه بیشتر تحریک‌آمیز و نا امید کننده خواهد بود. لذا اگر کسی متوجه این موضوع نباشد و به آن دقت نکند، این تحریکات انجام می‌شود و تأثیر منفی بر بخشی از آحاد جامعه می‌گذارد که لابد قرار و مداری بوده است

من فکر می‌کنم هر کسی که یک نفر را انتخاب می‌کند باید به انتخاب منتخب خود نیز اطمینان داشته باشد و ببیند که آیا سخنانی که او در ایام انتخابات فرموده، وابسته به شخص بوده که با چه مذهب و ایده‌ای باشد؟ یا وابسته به ایده‌های مرکزی است که احیانا شخص منتخب یعنی رئیس جمهور محترم در نظر داشته است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.