مادر شهید سید علی اصغر کیا در بیست و سوم مرداد ماه سال 67 نامه ای سرشار از مهر و محبت خدمت امام نوشت و با پاسخ ایشان مواجه شد.
به گزارش خبرنگار جماران، بیست و سوم مرداد ماه سال 67 بود که بانو شمسی نورانی، مادر شهید سید علی اصغر کیا از شهیدان دفاع مقدس در نامه ای خطاب به امام از روزگار خود نوشت و هدیه ای نیز برای ایشان فرستاد. امام نیز در نامه ای به محبت ایشان پاسخ دادند و دستبند را برای خانم نورانی فرستادند و گفتند: از جانب من هدیه ای باشد برای تو. متن نامه مادر شهید کیا و پاسخ امام به شرح زیر است:
[بسم اللّه الرحمن الرحیم
محضر مقدس رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت اللّه العظمی امام خمینی ـ روحی فداه ـ سلام علیکم
از آنجا که مایل نیستم در این شرایط حساس وقت شریف را تصدیع نمایم بدون مقدمه سخنانم را آغاز می کنم.
من مادر یک شهید به نام سید علیاصغر کیا از خیل عظیم شهیدان اسلام عزیز هستم. خود در اوایل زندگی بر اثر حادثه ای همسر عزیز خود را که از سادات بود از دست دادم و با چهار فرزند به یادگار از آن مرحوم مانده زندگی را ادامه دادم و یکی از آنها را در جنگ تحمیلی تقدیم اسلام و آن حضرت نمودم و اکنون نیز آمادۀ انجام تکلیف می باشم.
اماما، پیام پر از درد و محنت شما در پذیرش قطعنامۀ 598 آسایش را از روح و جسم ملت ایران و مستضعفان جهان بویژه خانوادۀ شهیدان گرفت و مطمئن باشید که آنها هم همانگونه که فرمودید آن را مانند جرعۀ زهری نوشیدند ولی تحمل هر چیزی برای رضای خدا و مصلحت اسلام عزیز گواراست.
دشمنان قسم خوردۀ اسلام عزم خود را جزم نموده اند که دین مقدس اسلام را منهدم و نابود نمایند و این را از اجداد و پیشینیان پلید خود به ارث برده اند. اما زهی خیال باطل. خدایا تو شاهد باش که ما هم با تأسی به پیشوایان بزرگمان همچون ابراهیم و محمد و علی و زهرا و فرزندان معصومشان ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ و با تقلید از مرجع و ملجأ عظیم الشأن انقلاب عزم خود را جزم نموده ایم که تا آخرین نفر و آخرین نفس با اهداف نامبارک آنها مبارزه کنیم. اماما، راهپیمایی روز عید غدیر ثابت کرد که مردم شریف ایران مرگ را تحمل می کنند ولی ننگ خواری و ذلت در مقابل دشمنان اسلام را نه. آنها با این حضور نشان دادند که همواره گوش به فرمان رهبر الهی خود هستند و این اطاعت را به حکم آیۀ شریفه (اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول) تکلیف شرعی خود می دانند.
اماما، مبادا که شرایط روز دامان کبریایی شما را غبارآلود و دل مبارکتان را رنجور نموده باشد. ما به شما اطمینان می دهیم که با اشک چشمانمان دامان و دلتان را شستشو و با خونمان نهری و با اجسادمان سدی در مقابل دشمنان اسلام ایجاد خواهیم کرد که در آن غرق و زمینگیر شوند.
اماما، اینجانبه هدیه ای ناقابل را که ذخیره نموده و ده ها فکر و خیال برای مصرف آن جهت رفاه خود و فرزندانم داشتم به منظور رفع نیاز جبهه های جنگ تقدیم می نمایم و همچنین نذر نموده ام که حقوق شش ماه خود را تقدیم نمایم. لذا اکنون هدیۀ مذکور (یک قطعه دستبند طلا) را به همراه مبلغ سی هزار ریال (حقوق یک ماه) تقدیم و بقیه را نیز تحویل خواهم داد. ان شاءاللّه.
در خاتمه آرزوی دعای خیر و تقاضای عاجزانه دارم که با دستخط مبارک (ولو کوتاه) جواب نامه را مرقوم فرمایید. از خداوند تبارک و تعالی به همراه همۀ مستضعفان و مسلمین و شیعیان طول عمر آن حضرت را با سلامت کامل خواهانم.
حاجیه شمسی نورانی، از طلاب علوم دینیه و از خدمتگزاران امداد امام خمینی کاشان، والده شهید سید علیاصغر کیا. والسلام علیکم و رحمةاللّه.]
بسمه تعالی
فرزند عزیزم، خانم حاجیه شمسی نورانی
نامۀ پر احساس شما را خواندم. از شما و افرادی مانند شما نمی دانم چگونه باید قدردانی کرد. من که در مقابل اینهمه محبت و صفا غیر از تشکر و دعا کاری نمی توانم انجام دهم.
دستبندت را برایت می فرستم تا از جانب من هدیه ای باشد برای تو؛ و معادل آن را با نذر حقوق ششماههات را من خود به جبهه می فرستم. از قول من به فرزندان عزیزت، این عزیزان ملت شریف ایران، سلام گرمم را برسان. خدا یار و نگهدارت باد.
23 / 5 / 67
روح اللّه الموسوی الخمینی"