افشین علا نوشت: مشاهدهی بانوانی که چادر به سر دارند و دختری را میزنند یا به زور سوار ون میکنند، نابودم میکند. من نمیدانم علت آن ضرب و شتم، بیحجابی بود یا آن دختران مرتکب جرمی شده بودند. به هرحال آنچه که دوربین به جهان مخابره میکند خشونت است. آن هم توسط بانوانی که لباس مقدس چادر به تن دارند. خواهش میکنم از تکرار این صحنهها جلوگیری کنید. لااقل این وظیفه را به بانوان چادری نسپارید. نگذارید شغلی خشن، قداست چادر را به مخاطره بیندازد.
به گزارش جماران افشین علا، شاعر و نویسنده در یادداشتی نوشت:
چادر قداست دارد. چادر ما را به یاد حضرت فاطمهی زهرا میاندازد. چادر بوی تن مادرانمان را میدهد. مادرانی که عمرشان را به نجابت و پاکی و مهرورزی گذراندند. زن چادری در حافظهی ما ایرانیها زنی است که حریم دارد، باوقار است، هم از سبکسری و هم از درشتی و خشونت مبراست. زن چادری مهربان است. با شرم و حیایی آمیخته به عطوفت به دیگران مینگرد. گردی صورت او در سیاهی چادر مثل ماه در شب تیره، نور میپراکند. دستهای بیادعای او را که تا مچ در آستین عفاف پنهان شده، گویی برای نوازش دخترکان بیپناه و پسران گمکرده راه آفریدهاند. او مادر همهی دختران و پسران این سرزمین است. حتی اگر خیلی جوان باشد. حتی اگر هیجده ساله باشد... این خاصیت حجاب است که به زن، شأن مادری میبخشد. این ذات چادر است که زن را بزرگتر از سن و سال و فراتر از محدودههای کوچک به تصویر میکشد. چادر، میراث ارجمند نیاکان ماست. نه فقط حافظ حریم زنی است که آن را بر سر دارد، بلکه پناهگاه فرزندان این آب و خاک است. چه درستکار باشند، چه خطاکار. زن چادری مادر است. مادر، همهی فرزندانش را به یک چشم میبیند. همهی آنها را دوست دارد. حتی اگر خطا کنند.
شاید قهر کند اما خشونت؟ هرگز. تازه، قهرش هم بوی آشتی میدهد. قهری که دل فرزند لک میزند برای پایان یافتنش. قهری که مقدمهی دوستی دوباره و پیوندی ناگسستنی است. قهری که از همان آغاز بوی آشتی میدهد.
دلم میخواهد هزاران صفحه در بارهی قداست چادر و عظمت زنان چادری بنویسم. اما مجال نیست. صبرم نیز اندک است. طاقت هم از کف دادهام. چراکه با تکرار صحنههای تلخ و گزندهای مواجهم که انگار قداست این موهبت آسمانی را هدف گرفتهاند. دلم میخواست این نسل هم مثل دوران کودکی من با دیدن همهی زنان چادری، همین مفاهیم به ذهنشان خطور کند.
دوست نداشتم تصویری خشن از زن چادری در ذهن این نسل نقش ببندد. اما چه کنم که برخی متولیان امر، خواسته یا ناخواسته به هتک حرمت چادر کمر بستهاند. این درد را با که بگویم؟ نمیدانم! نمیگویم که در معابر به زنان و دختران -اگر خطایی کردند- تذکر داده نشود. مصداق جرم و خطا را هم نمیدانم. اما وقتی سر و کار بانوان شاغل در نیروی انتظامی با دختران چهارده ساله افتاد، نمیتوانم شاهد ضرب و شتم آنها باشم.
مشاهدهی بانوانی که چادر به سر دارند و دختری را میزنند یا به زور سوار ون میکنند، نابودم میکند. من نمیدانم علت آن ضرب و شتم، بیحجابی بود یا آن دختران مرتکب جرمی شده بودند. به هرحال آنچه که دوربین به جهان مخابره میکند خشونت است.
آن هم توسط بانوانی که لباس مقدس چادر به تن دارند. خواهش میکنم از تکرار این صحنهها جلوگیری کنید. لااقل این وظیفه را به بانوان چادری نسپارید. نگذارید شغلی خشن، قداست چادر را به مخاطره بیندازد.
از نیروی محترم انتظامی خواهش میکنم پوششی دیگر برای این عده از بانوان شاغل خود انتخاب کند. ایکاش این شغل اصلا وجود نداشت، اما ظاهرا فریادهای امثال من برای برچیدن گشت ارشاد به جایی نمیرسد. ظاهرا باز هم باید شاهد دستگیری و برخورد با زنان و دختران باشیم.
اما چرا با چادر؟ چرا این زیباترین و شریفترین پوشش زن ایرانی را در صحنههای خشن پلیسی به نمایش میگذارید؟ اینگونه میخواهید نسل امروز را با حجاب آشتی دهید؟ واقعا نمیدانید نمایش یک دقیقه خشونت توسط بانوانی که چادر به سر دارند، بیشتر از سالها هجمهی تبلیغاتی دشمنان به این پوشش مقدس و به اصل حجاب لطمه میزند؟