احمد زیدآبادی فعال سیاسی و روزنامه نگار در یادداشتی پیشنهاد داد: صداوسیما هم که در کنترل حامیان رقبای سیاسی آقای پزشکیان است و امیدی به کمک و همراهی آنان نمی‌توان داشت. بدون رسانۀ فراگیر دولت پزشکیان در باتلاق تبلیغات منفی غرق خواهد شد حتی اگر عملکردش در عالم واقع قابل دفاع باشد. از این جهت، او و همکارانش باید از همین ابتدای کار در پی رسانه‌ای تصویری و فراگیر باشند. یا بر سر یکی از شبکه‌های صداوسیما به عنوان «شبکۀ دولت» و تحت مدیریت نمایندۀ آن به توافق برسند و یا اینکه مدیران بی‌طرف و حرفه‌ای جایگزین مدیران جناحی و سیاسی‌کار در صداوسیما شوند. یک شبکۀ زنده و چابک و ۲۴ ساعته با مدیریت نمایندۀ دولت به راحتی می‌تواند با کار حرفه‌ای و جذاب تمام تبلیغات منفی رسانه‌های دارای مشی خصومت‌آمیز را خنثی سازد و شانس موفقیت دولت در حل بحران‌های جامعه را به طور چشمگیری افزایش دهد.

به گزارش جماران؛ احمد زیدآبادی فعال سیاسی و روزنامه نگار در یادداشتی با عنوان «بدون رسانه در محاصره رسانه ‌ها» در روزنامه هم میهن نوشت:

مسعود پزشکیان یک سیاستمدار کلاسیک نیست. یک حکمران متعارف هم نیست. با برخی وجوه و آداب حکمرانی نیز آشنایی لازم را ندارد.

این واقعیات از همان روز نخستین که به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری در مقابل دوربین صداوسیما نشست و سخن گفت، برای مخاطب روشن شد. با این همه، اکثریت رأی‌دهندگان به او رأی دادند. چرا؟ چون لزوماً دنبال یک سیاستمدار کلاسیک و حکمران متعارف نبودند.

مردم عادی جامعه در پشت گفتار و رفتار آقای پزشکیان، شخصیتی را دیدند که در قید و بند قدرت نیست. صادقانه و بی‌پیرایه حرفش را می‌زند. منظورش از واژه‌ها، همان معانی خفته‌ای است که در سطوح پایین جامعه از آنها مراد می‌شود. برای مثال آنگاه که او در مقابل سعید جلیلی گفت، «حاضر است از انتخابات کناره بگیرد، اما اگر آقای جلیلی در مقام ریاست‌جمهوری نتوانست بدون لغو تحریم‌ها، رشد سالانۀ اقتصادی را به ۸ درصد برساند، اعدام شود.» دریافت عمومی از آن سخن این نبود که او مدافع حکم اعدام است یا اینکه واقعاً خواهان اعدام آقای جلیلی در صورت ناکامی‌اش در تحقق رشد اقتصادی است و یا اینکه اصولاً حامی اعمال روش‌های خشونت‌آمیز در حوزۀ حکمرانی است.

اگر مردم عادی این نوع تلقی‌ها را از سخن او می‌داشتند، به او رأی نمی‌دادند. در واقع به همین علت بود که وقتی برخی شبکه‌های خارجی برون از مرز، این موضوع را چون پیراهن خلیفۀ سوم بر نیزه کردند و پیرامون آن به فضاسازی دست زدند، بسیاری از رأی‌دهندگان ایرانی، تبلیغات آنها را نادیده گرفتند و به پزشکیان وفادار ماندند. در حقیقت، عبارت «اعدام شود» مشابه همان جملۀ «گردنم را گرو می‌گذارم» بود، که نشان از تأکید بر اهمیت یک موضوع داشت و نه صورت و کالبد واژه‌ای که به کار گرفته شد.

واقعیت این است که هیچ موجود بشری در این جهان قادر به استفاده از کلمات و عبارات و جملاتی نیست که احتمال گزک گرفتن دشمنانش را به صفر برساند! حتی ماهرترین سخنوران و حرفه‌ای‌ترین سیاستمداران و کارآزموده‌ترین دیپلمات‌ها هم اگر با دشمنان بی‌انصافی روبه‌رو باشند، هر بخش از حرف‌شان می‌تواند دستاویزی برای تحریف مقصود آنها مورد سوءاستفاده قرار گیرد.

با این وضع، حال و روز پزشکیان روشن است! او نه خطیبی ماهر و سیاستمداری حرفه‌ای و دیپلماتی کارآزموده‌ است و نه دشمنانش رحم و مروتی نسبت به او دارند! با این وضعیت، هیچ بعید نیست که از این به بعد نیز آقای پزشکیان بنا به تیپ فکری و رفتاری خود برخی از واژه‌ها و کلمات را نابجا ادا کند و مخالفانش نیز همین را دستمایۀ بی‌اعتبارسازی او قرار دهند.

با این حال، مادامی که او از برنامه‌های بنیادی و اعلام‌شدۀ خود عدول نکرده و جامعه هم کلام او را در چارچوب‌های مفهومی وعده‌های او فهم درک می‌کند، یعنی فرصت هنوز از دست نرفته است. متأسفانه دکتر پزشکیان در مقام ریاست‌جمهوری صاحب رسانه‌ای تصویری و فراگیر برای توضیح و دفاع از عملکردش نیست. شبکه‌های تلویزیونی خارج از مرز اغلب در پی مچ‌گیری از او با تکیه بر تک تک واژه‌های مورد استفاده‌اش و بعضاً از طریقِ «یحرفون الکلام عن مواضعه» هستند تا علیه‌اش جنجال به پا کنند.

از چشم آن رسانه‌ها، پزشکیان شانس تازه‌ای برای حل بحران‌های جامعۀ ایرانی به وجود آورده و چنانچه تلاش او قرین موفقیت شود، دیگر سقوط و براندازی نظام بلاموضوع و دست آنها از قدرت کوتاه خواهد شد. به همین منظور نیز آن رسانه‌ها، سخنان اغلب موهوم و غیرمنطقی و بی‌پایۀ رقبای آقای پزشکیان را حتی‌المقدور نادیده گرفتند و در عوض تمام زور و قدرت تبلیغاتی خود را به کار بستند تا با تعبیرات نادرست از هر سهواللسان یا کلمۀ نابجا ادا شدۀ او، چهره‌اش را ملکوک سازند.

صداوسیما هم که در کنترل حامیان رقبای سیاسی آقای پزشکیان است و امیدی به کمک و همراهی آنان نمی‌توان داشت. بدون رسانۀ فراگیر دولت پزشکیان در باتلاق تبلیغات منفی غرق خواهد شد حتی اگر عملکردش در عالم واقع قابل دفاع باشد. از این جهت، او و همکارانش باید از همین ابتدای کار در پی رسانه‌ای تصویری و فراگیر باشند. یا بر سر یکی از شبکه‌های صداوسیما به عنوان «شبکۀ دولت» و تحت مدیریت نمایندۀ آن به توافق برسند و یا اینکه مدیران بی‌طرف و حرفه‌ای جایگزین مدیران جناحی و سیاسی‌کار در صداوسیما شوند. یک شبکۀ زنده و چابک و ۲۴ ساعته با مدیریت نمایندۀ دولت به راحتی می‌تواند با کار حرفه‌ای و جذاب تمام تبلیغات منفی رسانه‌های دارای مشی خصومت‌آمیز را خنثی سازد و شانس موفقیت دولت در حل بحران‌های جامعه را به طور چشمگیری افزایش دهد.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.