پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

چهارمین نشست از سلسله نشست‌های «بازخوانی خاطرات امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی»؛

آیت‌الله مسعودی خمینی: امام استوانه‌ای بود که هیچ چیز نمی‌توانست او را خرد کند

آیت‌الله علی اکبر مسعودی خمینی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در چهارمین نشست از سلسله نشست‌های «بازخوانی خاطرات امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی»، گفت: امام استوانه‌ای بود که هیچ چیز نمی‌توانست او را خرد کند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه امام استوانه‌ای بود که هیچ چیز نمی‌توانست او را خرد کند، گفت: یکی از خصوصیات امام این بود که به هیچ وجه قبول نمی‌کردند که کسی پشت سر ایشان راه برود؛ الا زمان انقلاب که هر جایی می‌خواستند بروند بنده یا آقای صانعی همراهشان بودیم.

به گزارش جماران، آیت‌الله علی اکبر مسعودی خمینی طی سخنانی در چهارمین نشست از سلسله نشست‌های «بازخوانی خاطرات امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی» در بیت امام خمینی(س) قم، گفت: من چهار سال قبل از شروع نهضت با امام آشنا شدم. یعنی وقتی که من از اراک به قم آمدم، شنیده بودم که حاج آقا روح‌الله خمینی در قم صاحب علم و بحث هستند. وقتی به قم آمدم، از خیابان ارم عبور می‌کردم که دیدم یک نفر دارد در مسجد محمدیه درس می‌گوید. ایستادم تا درس تمام شد و یکی از آقایان بیرون آمد، که حالا متوجه شدم آقای سبحانی بودند، گفتم اینجا چه کسی درس می‌گوید؟ ایشان گفتند که حاج آقا روح‌الله خمینی درس می‌گویند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ادامه داد: یکی از خصوصیات امام این بود که به هیچ وجه قبول نمی‌کردند که کسی پشت سر ایشان راه برود؛ الا زمان انقلاب که هر جایی می‌خواستند بروند بنده یا آقای صانعی همراهشان بودیم. من پشت سر ایشان تا در منزلشان رفتم. یک سالی گذشت و من همین طور پشت سر ایشان راه می‌رفتم تا اینکه من به خمین رفتم و آقای پسندیده فرمودند چند تا پاکت هست و شما اینها را ببر و به اخوی بده. من هم خیلی دوست داشتم این کار انجام شود و یک رابطه گفت‌وگویی هم باشد. ایشان در مسجد سلماسی درس می‌گفتند و من ایستادم تا بیرون آمدند و گفتم اخوی پاکتی داده که خدمت شما بدهم. دو سه مرتبه این طور شد تا با ایشان آشنا شدیم.

وی اظهار داشت: حضرت امام در سه روز فاطمیه دوم روضه می‌گرفتند. آقا مصطفی گفت روضه ما است و کسی نیست که چای بدهد؛ گفتم من چای می‌دهم و حاج آقا مصطفی گفت من هم چای می‌ریزم. از اینجا یک مقداری بیشتر با امام آشنا شدیم. یک سال بود که روضه شروع شده بود و آقای کوثری هم روضه می‌خواندند. امام خیلی دوست داشت که آقای کوثری روضه بخواند. چای می‌دادم که امام بلند شدند و به اتاق حاج آقا مصطفی رفتند. به حاج آقا مصطفی گفتم آقا چرا رفت؟ گفتند وقت زایمان یکی از بچه‌ها است و ابراز کرده‌اند که برای بچه و مادر خطرناک است. حاج آقا مصطفی گفت برو بگو برگردند که آقای کوثری روضه بخواند. من به اتاق آخری رفتم و دیدم ایشان سرش را به سجده گذاشته و گریه می‌کنند. در زدم و گفتم آقای کوثری می‌خواهد روضه بخواند و منتظر حضرت‌عالی هستند. ایشان هم چشم‌ها را پاک کرد و آمد نشست. چند دقیقه‌ای نشسته بود که پیک آمد و گفت الحمدالله بچه خوب به دنیا آمده و مادر و بچه مشکلی ندارند. من دیدم امام هم منقلب شد.

آیت‌الله مسعودی خمینی در خصوص چاپ کتاب «الطهاره» امام خمینی(س) نیز گفت: من خدمت امام رسیدم و گفتم اجازه بدهید کتاب الطهاره را منتشر کنیم و ایشان فرمود من پول ندارم و کتاب چاپ نمی‌کنم. گفتم من از شما پول نمی‌خواهم؛ کتاب را به ما لطف کنید و من چاپش می‌کنم. به آقای پسندیده گفتم اگر پولی دارید به من قرض بدهید تا این کتاب را چاپ کنم. اهمال کردند و من هم یک قالی داشتم و آن را فروختم. کتاب را از امام گرفتم. یک مقدمه دو صفحه‌ای فارسی به کتاب نوشتم و به آقای مصباح گفتم که آن را عربی کند؛ ایشان مقدمه کتاب را عربی نوشت. تابستان بود و امام به امامزاده قاسم رفته بود. آنجا رفتیم و امام گفت مقدمه را برای من بخوانید. به آیت‌الله حائری رسیدیم و امام گفت آیت‌الله العظمی هم برای ایشان کم است.

وی با تأکید بر اینکه امام استوانه‌ای بود که هیچ چیز نمی‌توانست او را خرد کند، گفت: امام در همین منزل قم سخنرانی می‌کردند و کل خانه پر از جمعیت بود. من جلوی در ایستاده بودم که دیدم امام یک نفر را از میان جمعیت صدا زد. آن فرد آمد و برگشت سر جای خودش، و من دلیلش را نفهمیدم. سخنرانی که تمام شد، آن آقا را پیدا کردم و گفتم امام با شما چه کار داشت؟ گفت من یک انگشتر طلا در دستم بود. من را صدا کرد و فرمود، انگشتر طلا برای مرد جایز نیست؛ این را بفروش و یا به خانمت بده و تو یک انگشتر عقیق دستت کن. من انگشتر را در آوردم و به ایشان دادم و گفتم این را به فقیر بده. فرمود خودت هر کاری دوست داری بکن.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.