ما در تعلیم و تربیت جوانانمان ، اعم از دختر و پسر ، به سبک ها و سلوک های امام صدری ، افکار و اندیشه های مطهری گونه و بهشتی سرشت نیاز مبرم داریم.
چند روز پیش سفری به شهرستان داشتم ، طی این سفر چند روزه ، چه در مسیر و چه در مقصد برخلاف مسافرت های پیشین ، آنچه بیش از همه جلب توجه می کرد ، پدیده ی « بی حجابی و بد حجابی » در میان دختران جوان بود. در مسیر تهران – قزوین و زنجان که در بعضی مجتمع های رفاهیِ بین راهی جهت نماز و استراحت توقف داشتیم ، بعضی دختران اصلا حجاب نداشتند ، بعضی دیگر هم روسری هاشون فقط بخش اندکی از موهاشون را پوشانده بود.
پدیده ی جدیدی که بارها برایم تکرار شد این بود وقتی دختر خانم ها می دیدند یک روحانی از دور می آید ، فوری و عمداً تغییر وضعیت می دادند و آنهایی که روسری داشتند ، روسری هایشان را بر می داشتند و کشف حجاب می کردند. به خصوص چند روزی که در شهرستان ( زادگاهم ) بودم و تنهایی و پیاده سری به خیابان های شلوغ ، مرکز شهر و بعضی محلات زدم ، شبیه این عکس العمل ها از سوی دختران 15 – 16 ساله برایم تکرار شد.
نکته ی دیگر و قابل تأمل این که در بعضی موارد ، دختران به همراه مادرانشان بودند و مادرانشان حجاب کامل و چادر مشکی داشتند و با هم در حال خرید و رفت و آمد بودند.
برداشت هایی از این صحنه ها :
1. هیچگونه زمینه ای برای امر به معروف و نهی از منکر ندیدم ، سکوت ، تواضع یا عکس العمل های مثبت و بزرگوارانه و شنیدن حرف های حتی تلخ ، گزنده و تمسخر گونه آنها ( اُذُن خیر بودن ) را بهترین راهکار یافتم .
2. زبانحال دختران به روشنی نشان می داد ، هیچ خصومت شخصی با منِ روحانی نداشتند ، از خنده های جمعی شان معلوم بود فقط می خواهند لجبازی و به اصطلاح شیطنت کنند و نشان دهند از عملکردهای مسئولان گله مند هستند ، زیرا به تصور آنها ما روحانیون که نماد حاکمیت در نظام جمهوری اسلامی بودیم و هستیم ، اما نتوانستیم به هر دلیلی به وعده هایمان درست عمل کنیم و نیازهای دنیوی و حتی معنوی آنان را سامان دهیم.
3. توجه داشته باشیم این نابهنجاری به خانواده های غیرمذهبی و یا مثلا بی تفاوت اختصاصی ندارد ، شامل خانواده های ارزشی و حتی انقلابی هم می شود. کافیست اندکی به دور و بر ، وابستگان ، فامیل های دور و نزدیک خود بنگریم ، کم و بیش نمونه های آن را مشاهده خواهیم کرد. به عبارت روشن تر اینها دختران کشور خودمان هستند و در دامن من و شما و تحت برنامه های همین نظام جمهوری اسلامی پرورش یافتند و از صدا و سیما ، دبستان ، دبیرستان و دانشگاه های خودمان سر بیرون آوردند.
4. این نسل با هیچ کسی سر شوخی ندارد و بسیار هم مصمم است . باید آنها را جدی و تحویل گرفت ؛ بنابر این در مواجه با آنان به دور از هرگونه رفتارهای منفی ، ادبیات افراطی ، احساسی و ساده انگارانه ، لازم است عاقلانه و واقعیت گرایانه عمل شده و موضع گرفته شود. این که گفته شود: اینها از دشمن فریب خورده یا پول گرفتند تا سر چهار راه ها کشف حجاب کنند ، شاید مصداق اندکی داشته باشد ، اما سرایت آن به همه نشان از ساده لوحی و ظاهر نگری دارد.
5. با همه اطلاعی که از دسیسه های دشمنان داریم و معتقدیم دشمنان شبانه و روز در صدد انحراف جوانان و دختران این مرز و بوم دست و پا می زنند ، اما نباید از تقصیرات و قصورات خویش نسبت به این پدیده غافل باشیم یا خدای ناکرده عمداً سرمان را زیر برف بگیریم و خیال کنیم کسی ما را نمی بیند و از مسئولیت خویش در این وادی شانه خالی نماییم .
6. قانونگزاران ، مسئولان دینی و فرهنگی حتما توجه دارند در این وادی تنها وضع قوانین خشک ، بگیر ، ببند ، شکستن گردن و تعیین جریمه و در واقع با پاک کردن صورت مسأله ، جواب نخواهد داد ، کار فرهنگیِ عمیق ، دقیق ، ارتباط با دلها و اقناع می طلبد ، چقدر بجاست در این معضل از تجربیات دیگران هم بهره گرفته شود.
وقتی امام موسی صدر در اواخر دهه سی وارد لبنان شد ، دختران شیعه لبنانی به « خلاعت » یعنی لختی و عریانی و به مراتب بالاتر از بی حجابی گرفتار بودند ، او برای آنها هرگز توصیه های دینی و اخلاقی نکرد ، در مرحله نخست آنها را تحویل گرفت و به آنها شخصیت و هویت بخشید و برای آنها « اُذُن خیر» شد در جمعشان نشست و حرف هایشان را شنید ، بعد با تأسیس کارگاه های حرفه ای و آموزشی زمینه های رشد اقتصادی و معیشتی آنها را فراهم آورد و در دو دهه تلاش های مستمر از همان دختران عریان و هویت گم کرده ، شخصیت هایی مانند: « غاده جابر » همسر شهید مصطفی چمران تربیت کرد و امروز دختران حزب الله لبنان تربیت یافته همین مکتب هستند و ضمن حضور در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی به حجاب خویش افتخار می کنند.
ما در تعلیم و تربیت جوانانمان ، اعم از دختر و پسر ، به همین سبک ها و سلوک های امام صدری ، افکار و اندیشه های مطهری گونه و بهشتی سرشت نیاز مبرم داریم.
30 خرداد 1402