آن گفتوگو نمادی بود از تحولی که در آن سالها در فضای عمومی کشور در ارتباط با فهم سیاست خارجی شکل گرفته بود. دوم خرداد ۱۳۷۶ به سان معجزهای بود که گفتمان جدیدی را در فضای سیاسی کشور ایجاد کرده بود. این گفتمان که به خصوص از پشتوانه زنان و جوانان برخوردار بود بیشتر مبتنی بر گفتمان آزادی و گشایش در فضای داخلی و خارجی بود.
به گزارش جماران؛ وحید عابدینی، پژوهشگر روابط بینالملل در یادداشتی با عنوان «شاهکار دیپلماسی عمومی ایران» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی مصاحبهی ۲۴ سال قبل محمد خاتمی، رئیسجمهور اسبق ایران با سی ان ان و آثار آن در روابط ایران و آمریکا نوشت:
بیست و چهار سال پیش در این ایام، سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور ایران در مقابل کریستین امانپور خبرنگار شبکه تلویزیونی CNN نشست تا یک پیام تاریخی را از ایران به مردم آمریکا برساند. پس از چند دهه خصومت بین ایران و آمریکا، یک رئیسجمهور ایران با زبانی احترامآمیز از تمدن آمریکایی سخن گفت. این مصاحبه یکی از بهترین نمونهها و شاید موثرترین عمل روسای جمهوری اسلامی در حوزه دیپلماسی عمومی بوده است. دیپلماسی عمومی یکی از مهمترین ابزارهای دولتها در تحقق اهداف و دستیابی به منافع ملی در دنیای امروز است که متاسفانه در دولتهای مختلف در ایران مورد توجه قرار نگرفته است. در مواجهه با آمریکا به خصوص با توجه به تلاش چند دهه گذشته برای ترویج «ایران هراسی» ضرورت دیپلماسی عمومی از دیپلماسی رسمی اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.
خاتمی در این مصاحبه اولا سطح دانش خود از آمریکا را به مخاطب آمریکایی نشان میدهد، ثانیا تلاش میکند نشان دهد که خصومت موجود در روابط ایران و آمریکا ناشی از سیاست خارجی اشتباه آمریکا طی یک قرن گذشته است. او به تاریخ تلخ روابط ایران و آمریکا اشاره کرد و ضمن تشبیه آن به دیوار بی اعتمادی تاکید کرد که هر دو کشور باید برای ایجاد شکاف در آن بکوشند. پس از یک پیروزی دیپلماتیک و برگزاری موفقیت آمیز نشست رهبران کشورهای اسلامی در آذر ماه آن سال، این مصاحبه پیروزی دیگری برای خاتمی در عرصه دیپلماسی عمومی به حساب آمد.
علاوه بر این خاتمی در این مصاحبه خود را نه در جایگاه یک رئیسجمهور بلکه در قامت یک نظریهپرداز در حوزه مسائل نظری و بینالمللی مطرح کرد. در واقع این مصاحبه یکی از اولین گامهای خاتمی در طرح نظریهای بود که چند ماه بعد در سازمان ملل طرح کرد: «گفتوگوی تمدنها». نظریهای که در پاسخ به طرح نظریه «برخورد تمدنها» از سوی ساموئل هانتینگتون ارائه میشد. در این مصاحبه خاتمی ضمن اشاره به تمدن آمریکایی و شکلگیری آن بر اساس آزادی دینی و استقلال و تلاشهای ایرانیان برای حفظ استقلال خود، به ضرورت گفتوگوی بین دو تمدن بپردازد. او گفت که شکلگیری تمدن آمریکایی محصول تلاش شهدایی همچون «آبراهام لینکلن» بوده است. در عین حال او گفت که سیاستمداران آمریکایی از بعد از جنگ جهانی دوم نماینده تمدن برجسته آمریکایی نبودهاند و این سیاستها با تمدن انسانمدار، دموکراتمنش و آزادیخواه آمریکا ندارد.
خاتمی در این مصاحبه اگرچه هنوز موقعیت را برای برقراری روابط سیاسی مناسب ارزیابی نکرد اما از گفتوگوی بین دو ملت و گسترش مبادلات فرهنگی بین دو جامعه و رفت و آمد نویسندگان، محققین، روزنامهنگاران، هنرمندان و توریستها بین دو کشور سخن گفت. این مبادلات که در دنیای امروز به عنوان «دیپلماسی شهروندی» شناخته میشود در بسیاری از موارد از دیپلماسی رسمی مهمتر محسوب میشوند چرا که شناخت دقیقتر دو ملت و در هم تنیده شدن روابط و منافع آن به خصوص در شرایطی که نیروهایی از تداوم تنش و خصومت سود میبرند، حائز اهمیت است. در این شرایط است که در هر دو جامعه نیروهای تنشزا و خصومتورز منزوی خواهند شد.
آن گفتوگو نمادی بود از تحولی که در آن سالها در فضای عمومی کشور در ارتباط با فهم سیاست خارجی شکل گرفته بود. دوم خرداد ۱۳۷۶ به سان معجزهای بود که گفتمان جدیدی را در فضای سیاسی کشور ایجاد کرده بود. این گفتمان که به خصوص از پشتوانه زنان و جوانان برخوردار بود بیشتر مبتنی بر گفتمان آزادی و گشایش در فضای داخلی و خارجی بود. برای این نسل بهبود وضع اقتصادی یکی از اولویتها بود که به روابط بهتر با جهان و ورود سرمایه و تکنولوژی به کشور منوط بود. اما همانطور که خاتمی در مصاحبه خود در مورد فضای پس از انقلاب اشاره می کند، برای نسلی که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش ایفا کرده بود استقلال اولویت جدیتری داشت. آن نسل بیش از هر چیز متاثر از کودتای ۲۸ مرداد و حمایتهای همه جانبه آمریکا از استبداد شاه بود. برای آن نسل تمایزی بین استبداد شاه و استعمار آمریکا وجود نداشت. برای آنها سرنگون کردن حکومت شاه و بیرون کردن آمریکاییها از ایران همراستا بود.
از این رو، طبیعی است که این مصاحبه با واکنش برخی از مخالفان تغییر در روابط ایران و آمریکا روبرو شد. هاشمی رفسنجانی، در خاطرات خود در یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۷۶ درباره این مخالفتها می نویسد: «شب آقای خاتمی، رییسجمهور آمد. نگران عوارض اظهاراتش در مصاحبه با شبکه خبری سیانان در داخل است؛ به خصوص که روزنامههای رسالت، جمهوری اسلامی و کیهان و بعضی از نمایندگان، دو روز است که شروع به انتقادهای تند کردهاند و روی مسأله اظهار تأسف از حادثه اشغال لانه جاسوسی آمریکا و تعریف از تمدن مردم آمریکا، مانور مىدهند و مطمئن نیست که رهبری هم ناراضی نباشند. گفت امروز مهندس میرحسین موسوی هم به ایشان اعتراض کرده و با توضیحاتی که به ایشان و مسیح مهاجری دادهاند، آنها را قانع کرده است. گفت دفتر تحکیم وحدت و مجمع روحانیون مبارز تهران و سایر گروههاى بسیج خط امام، حمایت مىکنند. نگران بود که صداوسیما هم به تدریج انتقاد مىکند. درباره متن جواب به پیام آمریکا توسط سفارت سوییس مشورت کرد. متنی که تهیه کردهاند، به نظر ایشان مقداری تند است؛ قرار شد تعدیل شود، ولی از عکسالعملهاى جهانی راضی است».
این مخالفتها به صحن مجلس نیز کشیده شد و به جناحبندی میان حامیان خاتمی و مخالفان او تبدیل می شود. هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۲۵ دی ماه گزارش میدهد که «آقای ناطق، اطلاع داد که امروز در مجلس، در مقابل نمایندگانی که برای حمایت از رئیسجمهور امضا جمع میکردند، جمع دیگری از نمایندگان، برای تأیید نظرات رهبری در مقابل آمریکا، امضا جمع میکردند که شاید باعث شود که هر دو را مسکوت گذارند».
با این وجود، ناطق نوری رقیب انتخاباتی خاتمی در انتخابات دوم خرداد، از جمله کسانی است که در این مسیر با خاتمی همراهی میکند. او ارسال این پیام برای مردم آمریکا را مثبت ارزیابی کرده و گفت: در این پیام گلههای ایران نسبت به عملکرد دولت آمریکا به گوش مردم آمریکا رسانده می شود.
هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات ۲۵ دی ماه به تلاش ناطق نوری برای جلوگیری از امضاء توسط مخالفان خاتمی اشاره می کند و از قول ناطق می گوید که «[حسن] روحانی، جریان امضای نامه [نمایندگان] به نفع آقای خاتمی را اداره میکند». او همچنین اشاره می کند که «رهبری بناست، فردا نماز جمعه را اقامه کنند و بنا دارند، ضمن حفظ حیثیت آقای خاتمی، برخورد شدیدی با آمریکا و مسئله مذاکره و رابطه با آمریکا داشته باشند».
تلاشهای ناطق نوری به جلوگیری از صدور بیانیه نمایندگان علیه خاتمی محدود نمیشود و او حتی برای جلوگیری از برخورد شدید رهبری با این موضوع تلاش میکند. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز ۲۶ دی ماه به این تلاشها اشاره میکند که ناطق نوری برای انصراف رهبری از اقامه نماز جمعه تلاش میکند و او «همراه آقاى [علی محمد] بشارتى، وزیر سابق کشور، به حسینیه امام خمینی رفته بودند، آقاى بشارتى به رهبرى گفته، نظر هواشناسى این است که هواى جمعه سرد است و بهتر است شما تردید براى اقامه جمعه داشته باشید و ایشان جواب داده اند، لباس بیشتر مى پوشیم».
هرچند هاشمی رفسنجانی تاکید می کند که در واکنش به این مصاحبه «مقامات آمریکایى هم دو پهلو صحبت از موضع بى نیازى برخورد مىکنند» این مصاحبه در مجموع با واکنشهای مثبت مقامات آمریکایی مواجه شد. جیمز روبین، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا (که در آن زمان نامزد کریستین امانپور بود) بلافاصله با ستایش اندیشههای خاتمی گفت: در نگرش ایران میتوان لحن تازهای یافت. آمریکاییها این رفتار خاتمی را با دیپلماسی پینگپنگ در اوایل دهه ۱۹۷۰ بین آمریکا و چین مقایسه کردند و آن را آغاز دورهای جدید از روابط با ایران دانستند و از مبادلات بین دو ملت حمایت کردند. یک ماه بعد آمریکاییها در رفتاری غیرمنتظره تیم کشتی خود برای مسابقات جام تختی که همه ساله به مناسبت پیروزی انقلاب برگزار میشود به ایران اعزام کردند و چند چهره سرشناس خودشان همچون زکی جونز و ملوین داگلاس را هم در زمره مسافران تهران قرار داده بودند. در این مسابقات «ملوین داگلاس» با برافراشته کردن عکس امام خمینی تصویری تاریخی از روابط دو کشور ایجاد کرد. مادلین آلبرایت وزیر خارجه آمریکا در نوروز ۱۳۷۹ نیز با پذیرش اشتباه آمریکا در سرنگونی دولت دموکراتیک دکتر مصدق و حمایت از رژیم سرکوب گر شاه، گفت که وقت آن رسیده است که ایران و آمریکا فصل جدیدی را در روابط خود شروع کنند.
فضای تنشزدایی که با مصاحبه خاتمی با سی ان ان شروع شد تا مدت کوتاهی پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ادامه یافت و به کمکهای ایران به آمریکا در زمان جنگ افغانستان انجامید ولی با سخنرانی جرج بوش و قرار دادن ایران به عنوان یکی از کشورهای «محور شرارت» و خطر حمله به ایران، به شدت به حاشیه رانده شد.
هرچند رویکردهای دولت آمریکا پس از یازده سپتامبر به شکست این روند انجامید ولی آنچه پس از ۲۴ سال میتوان گفت این است که خاتمی در این مصاحبه به درستی توانست از رسانه برای تغییر در افکار عمومی دنیا به خصوص آمریکا نسبت به ایران استفاده کند. رویکردی که امروز خلاء آن بیش از همیشه احساس می شود.