پایگاه خبری جماران: گروه افراطی طالبان که در هفته های گذشته شهرهای افغانستان را تصرف کرده و رفتارهای غیرمتعارفی با شهروندان این کشور داشته است، اما امروز در انتظار به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه بین المللی است.
در همین رابطه، یک دیپلمات پیشین معتقد است که افغانستان نه تنها به آرامش مورد انتظار آمریکا نخواهد رسید بلکه با بحرانی بدتر و آشوبی مانند سومالیایی شدن یا کشور فروپاشیده مواجه خواهد شد.
فریدون مجلسی در گفت و گو با خبرنگار جماران، درباره رویکرد جامعه بین الملل در قبال طالبان گفت: به رسمیت شناختن طالبان یک معنی دارد و پذیرفتن و مواجه شدن با آنها به عنوان یک واقعیت معنای دیگری دارد. گاهی اوقات، کشورها ناچارند با نظام هایی که علاقه ای به آنها ندارند کار کنند.
ایران ناچار است در سطوح کنسولی و پایین تر در افغانستان حضور داشته باشد
وی افزود: به عنوان مثال در شرایطی که ایران یکی از گلوگاه های تدارکاتی افغانستان است و برخی مواد غذایی ملت افغانستان را تامین می کند، ناچار است تا یک حدی با طالبان ارتباط برقرار کند و آنها را به رسمیت بشناسد. از نظر حقوق بین الملل، هر گروهی در هر سرزمینی که استقرار حاکمانه داشته باشند، رسمیت دارد؛ در حالی که مشروعیت داشتن حسابش از رسمیت داشتن جدا است.
این دیپلمات پیشین ادامه داد: ایران اگر بخواهد آبروی خود را حفظ کند نمی تواند سطح روابطش را با طالبان در سطحی متعارف و حداکثری قرار دهد، ولی ناچار است در سطوح کنسولی و پایین تر در افغانستان حضور داشته باشد. زیرا در آن کشور ایرانیان زیادی هستند که مشکلات کنسولی دارند و همچنین روابط تجاری ای وجود دارد که حضور کنسولی ایران می توان به آن کمک کند. بنابراین، موقعیت ایران با کشورهایی که هیچ گونه حضور یا ارتباطی با افغانستان ندارند از نظر نوع روابط متفاوت است.
طالبان باید به تعهدات خود در سناریوی دوحه پایبند بماند
مجلسی درباره وضعیت زنان افغانستان گفت: کلامی را از یک بانوی افغانی شنیدم که بسیار اثرگذار است. زمانی که اوباشان طالبان چنین رفتارهایی را با زنان افغان می کنند و مدعی تغییر خود پس از گذشت ۲۰ سال می شوند، این بانو به درستی گفت که طالبان نشان داده که هیچ تغییری نکرده، زیرا مجددا مدارس را بسته و دختران را از تحصیل بازداشته اند. همچنین می بینیم که دوباره زنان جوان را وادار به جهاد نکاح می کنند، اما آنچه در این مدت تغییر کرده، جامعه زنان افغانستان است که برای خود اعتمادبه نفس، هویت و نقشی بیشتر قائل شده اند.
وی اظهار داشت: آنچه مسلم است، طالبان باید به تعهدات خود در سناریوی از پیش تعیین شده خلیلزاد نماینده آمریکا(که در واقع نماینده پشتون ها بود)و رئیس جمهور سابق افغانستان در دوحه قطر، پایبند بماند. چرا که به نظر می رسد آمریکا می خواهد آرامش را از طریق به قدرت رساندن طالبان به افغانستان برگرداند. ولی اگر این گروه افراطی به تندروی های خود ادامه دهند، پروژه بازگشت آرامش به این کشور و بهره برداری کشورها از منابعی همچون لیتیوم و مس در آنجا به نتیجه نخواهد رسید.
افغانستان به آرامش مورد انتظار آمریکا نخواهد رسید
این تحلیلگر مسائل بین الملل گفت: بسیاری از اعضای طالبان که به شهرها هجوم آورده اند، پشتون های کوهی هستند که هویتی پاکستانی دارند؛ با این تفاوت که خود پاکستان هم روی آنها تسلطی ندارد. این مسأله قطعا در آینده برای پاکستان مشکلاتی خواهد آفرید چرا که پیش بینی مقاومت های درونی دور از انتظار نیست و افغانستان نه تنها به آرامش مورد انتظار آمریکا نخواهد رسید بلکه با بحرانی بدتر و آشوبی مانند سومالیایی شدن یا کشور فروپاشیده مواجه خواهد شد.
او ادامه داد: متاسفانه آمریکا آن روزی که در دوحه قطر، مذاکره با نمایندگان طالبان را آغاز کرد و لباس های نو و عمامه های تاجدار بر تن آنها پوشاند، این گروه افراطی را به رسمیت شناخت. آمریکا در ۲۰ ساله اخیر همواره تلاش کرد با هزینه های بالا، یک نوع مدرنسیم تزریقی در افغانستان ایجاد کند و تا حدود زیادی هم موفق بود منتها این مدرنیسم تنها در بخش مدنی تر افغانستان که فارسی زبانان بودند اثربخش بود. در حالی که خارج از شهرها و در مناطق روستایی افغانستان، مردم تابع اعتقادات جاهلانه و به ویژه تحت تاثیر تعصبات پشتونی هستند.
تشکیل دولت مدنی در افغانستان و معضل پشتون های کوهی
وی بیان کرد: در حقیقت اعتقادات عمومی در روستاهای افغانستان و تعصبات شدید آنها مانع از برنامه های بعدی آمریکا شد. آمریکا اگر از افغانستان خارج شد بدین خاطر بود که فهمید نمی تواند با روش های تدریجی دموکراتیک به آنجا آرامشی ببخشد و مدنیتی ایجاد کند. منابعی نظیر لیتیوم در افغانستان تنها مورد نیاز آمریکا نیست، بلکه چین و ژاپن نیز نیاز وافری به آن دارند. همه کشورها به این نوع منابع نیاز دارند، زیرا دنیا به سمت الکترونیکی شدن پیش می رود.
مجلسی گفت: تصور آمریکا این بود که می توان با گروه هایی از طالبان که مقداری با زندگی مدنی تر آشنایی دارند، دولتی مدنی تشکیل داد، ولی پیاده نظام هایی که این گروه به کف خیابان ها فرستادند از وحشی ترین گروه های پشتون پاکستان هستند که وقتی به شهرها می رسند سوار قایق های پدالی می شوند و از روی بال های هواپیماهای درون فرودگاه تاب سواری می کنند و از ملخک هلی کوپترها آویزان می شوند.
آمریکا از خروج خود از افغانستان پشیمان نخواهد شد
او افزود: پشتون های کوهی حتی مبل و صندلی هم ندیده اند و بر روی آن پشتک می گذارند و مواد خوراکی را مشت مشت بر دهان خود می ریزند. آنها به حدی حیرت زده هستند که انگار از قرون و اعصار گذشته پا به این دوران گذاشته اند. البته شاید کسانی که اقدام به مذاکره با آمریکا کرده اند پس از مدتی، این پیاده نظام را از سطح شهرها جمع کنند. اما با خشونتی که تاکنون به کار گرفته شده و خصومتی که برای مردم به وجود آورده اند، این نیرو به عنوان نیروهایی اشغالگر شناخته شده و در آینده نیز با مقاومت مواجه خواهد شد.
این دیپلمات پیشین گفت: آمریکا از خروج خود از افغانستان پشیمان نخواهد شد. آمریکا از دموکراسی سازی مصنوعی در جامعه ای که آمادگی ندارد، پشیمان شده است. اقدام اخیر آمریکا بیشتر به تشویق پاکستان و عربستان انجام شد و مقداری هم به دلیل دشمنی با جمهوری اسلامی بود. در حقیقت یکی از اهداف نشست دوحه، محاصره جمهوری اسلامی و ایجاد شرارت هایی در مرزهای شرقی ایران بود تا انتقامی از فعالیت های میدانی ایران در برخی کشورهای منطقه گرفته باشند.
پیش بینی تجزیه افغانستان و دوبخشی شدن آن
وی در پاسخ به این پرسش که آیا آمریکا دموکراسی را قربانی توافق با طالبان کرده است، گفت: به نظرم حرف راست را باید از کودکان و دیوانگان شنید. راست ترین حرف را در این میان آقای ترامپ به عنوان فردی نیمه مجنون زد و آن به کار بردن عبارت «اول آمریکا» بود. او حقیقتی را به زبان آورد و گفت، «وقتی مسلمانان دشمن ما هستند، بگذاریم با هم بجنگند و همدیگر را بکشند و ما به عنوان تماشاچی بهره مند خواهیم شد!» زمانی که منافع آمریکا اقتضا کند، دموکراسی و حقوق بشر و منافع مردم افغانستان اهمیت و ارزش خود را از دست می دهد و می گویند که مقتضیات جنگ، چنین ایجاب می کرد.
مجلسی بیان کرد: آقای بایدن از دو سال پیش به این نتیجه رسیده بود که تداوم روند افغانستان به این دلیل که به کشوری مصنوعی بدل شده و متشکل از جمع اضداد است، ممکن نیست. پیشنهاد او «دو بخشی شدن افغانستان» بود که اگر ایران در آن مقطع، روابطی منطقی با آمریکا داشت می توانست از این موضوع بهره مند شود. به نحوی که در شمال افغانستان خراسان یا آرینستانی تشکیل شود و در جنوب آن نیز پشتونستانی شکل بگیرد. به نظرم نهایتا هم افغانستان با تجزیه ای مواجه شود و در شرایط آن تجزیه، ممکن است دخالت های خارجی، کمک های نظامی و هوایی صورت گیرد، ولی اینکه حضور نظامی پیدا کنند بسیار بعید است.