پایگاه خبری جماران: حسین رثایی از دوستی نزدیک خود با شهید دکتر محمدعلی رجایی و بزرگان انقلاب مانند رهبر انقلاب، آیت الله هاشمی، آیت الله موسوی اردبیلی، سید اسدالله لاجوردی، محسن رفیق دوست می گوید و تأکید دارد: «همیشه خود را شاگرد ایشان میدانم. من و بسیاری از بزرگان انقلاب از اوایل دههی ۵۰ در امور آموزشی و فرهنگی فعالیت داشتیم. در مدرسه رفاه شهید بهشتی در رأس هیئت امنا بودند و شهید باهنر، رجایی و مرحوم هاشمی هم عضو هیئت امنا بودند و بنده هم مسئولیتی در آن مدرسه داشتم تا زمان انقلاب. بعد از انقلاب هم تا زمانی که شهید رجایی بودند بنده هم در وزارت آموزش و پرورش به عنوان مشاور خدمت ایشان بودم. بدون شک ویژگیهای اجتماعی و مدیریتی خرد و کلان جدای از خصلتهای شخصی و فردی شهید رجایی نبوده چه آنجا که در خانواده و در بین مردم بوده و چه آنجا که مسئولیت داشته. یک شخصیت و شاکلهای با تمام آن ویژگیها و ارزشهای بخصوص که او را رجایی میکرده».
همزمان با چهلمین سالروز شهادت شهیدان رجایی و باهنر، مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حسین رثایی را در ادامه می خوانید:
نماز و معنویات در زندگی محمدعلی رجایی
وی از توجه شهید رجایی به نماز می گوید: «حتما شنیدهاید و ما هم دیدهایم که شهید رجایی در هر جلسهی کاری که بود، در وقت اذان اولویت او نماز اول وقت بود تا جایی که همسر شهید نقل میکند؛ در شرایط نادر اگر به خاطر شرایط خاصی نماز اول وقت ایشان ترک میشد آقای رجایی دو روز روزه میگرفتند و این یکی از ویژگیهای خاص رجایی بود که در امور دینی و معنوی بسیار برای خود سخت گیری میکرد».
رجایی و علاقه او به هنر
رثایی از اهل هنر بودن رجایی میگوید: «ایشان اهل هنر هم بودند و گاهی برای ما سرودهای حماسی و ملی میخواندند، حتی یک بار در صحنه تمرین یک تئاتر با علاقه زیادی نقش پذیرفتند و خودشان یکی از نقشها را بازی کردند».
مردمی بودن و توجه به مستضعفان
وی از ویژگیهای بارز شهید رجایی «مردمی بودن» او و در معنای واقعی کلمه می داند: «بخش اصلی خرید برای منزل را ایشان خودشان انجام می دادند و یک بار که با او به خرید رفته بودیم به ما تأکید میکرد که خریدهای خودتان را از همین دستفروشها انجام دهید، تمام سرمایه آنها همین مقدار میوهای است که برای فروش آوردهاند و حتما دقت کنید که موقع خرید میوهها را جدا نکنید که آنها از اینکه بعد از شما میوههای کم کیفیتتر مانده باشد و نتوانند آنها را بفروشند ناامید نشوند».
تربیت فرزند به روش شهید محمدعلی رجایی
در ادامه از پسر وی کمال میگوید: «یکی از افتخارات شهید رجایی فرزند او کمال رجایی است که واقعا شاخص است و مانند بسیاری از دیگر آقازادههای امروزی نشد و برای خود کسب و کار سادهای دارد و هرگز وارد فضای سیاسی نشد و خود شهید هم در وصف پسرش کمال یک بار گفته بود من کمال را به دو جهت دوست دارم نخست اینکه مرا به یاد کمال(کمال انسانی) میاندازد و سپس از این جهت که او پسر من است. او هرگز اجازه نمی داد فرزندش دور از جامعه و محیط زندگی خود تربیت شود و مانند فرزند مردم عادی در کوچه و خیابان تردد می کرد».
رثایی از درس وی برای مسئولان میگوید: «یکی از مهمترین رفتارهایی که برخی از مسئولین امروز کشور باید از رجایی بیآموزند موضوع استراحت در حین کار ایشان است. خوابهای ده دقیقهای شهید رجایی معروف بودند. او در زمان نخست وزیری خود در محل کارش همیشه یک پتوی قدیمی و تمیز داشت که وقتی به دلیل فشار زیاد کار خسته میشدند آن پتو را گوشه اتاق کارشان روی زمین پهن میکردند و پس از ده دقیقه استراحت بلند شده و مشغول فعالیت می شدند».
منطقی و ارزشی بودن در منش آقای رجایی
«برای مثال در زمان مبارزات انقلاب ایشان که عضو هیئت امنای مدرسه رفاه هم بودند یک خانمی به نام خانم میرخان در این مدرسه به عنوان مربی آموزش میدادند و شخصیت این خانم هم بسیار علمی، ارزشی و تأثیرگذار بود. یک روز خانم میرخان آمدند و گفتند حقوق من کم است و باید افزایش پیدا کند؛ شهید رجایی هم چون می دانستند او شایستگی دارد با افزایش حقوق ایشان موافقت کردند. چند وقت بعد خانم میرخان آمدند و به شهید رجایی گفتند که من نمی توانم هفتهای شش روز کار کنم، بلکه هفتهای ۳ روز میتوانم برای آموزش به مدرسه بیایم. شهید رجایی ابتدا تعجب و با این تصمیم مخالفت کرد، اما وقتی استدلال خانم مربی را شنید که گفت من برای تدریس بهتر و مؤثرتر نیاز به مطالعه بیشتر دارم و باید هفتهای سه روز را مطالعه کنم مرحوم رجایی با این تصمیم خانم میرخان موافقت کردند».
وی در ادامه از تصمیمات شهید رجایی در دوران وزارت آمورزش پرورش شهید رجایی می گوید: «یکی دیگر از تصمیمات بسیار خاص مرحوم رجایی زمانی که وزیر آموزش و پرورش بود در موضوع آموزش و پرورش استان کردستان انجام گرفت. در اوایل انقلاب برخی احزاب سیاسی کردی در کردستان بسیار با نفوذ بودند تا جایی که در ادارات آموزش و پرورش نیز حضور جدی داشتند بخصوص که اکثر مربیان تربیتی از نیروهای همین احزاب چپ و کمونیست بودند و دانش آموزان را با تفکرات چپ و کمونیستی آشنا میکردند و در این وضعیت بود که شهید رجایی دستور داد تمام پرسنل آموزش و پروش استان کردستان خلع حکم شوند و پس از گزینش مجدد آنهایی که مکتبی و ارزشی بودند جزب شدند. در روزهای نخست جنگ نیز این شهید رجایی بود که ایده مردمی کردن جنگ بسیج نیروهای مردمی برای حضور در جبهها را مطرح کرد و اقدام به تقویت سپاه کرد».
دشمن ستیزی مرحوم رجایی
«یک بار که یک نفر پس از پایان زمان ثبت نام برای ثبت نام فرزندش به مدرسه رفاه آمده بود و با تحکم اصرار داشت که فرزندش را ثبت نام کنیم اما شهید رجایی مخالفت کرد وقتی آن فرد در عین خودخواهی و غرور گفت که من از دفتر خانم اشرف پهلوی هستم شهید رجایی با عصبانیت صندلی خود را برگرداند و پشت به او نشست و گفت برو به صاحبانت بگو رفتم به مدرسه رفاه و با من اینطور رفتار کردند».
تأثیر گذاری عملی دکتر رجایی بر اطرافیان
«امام خمینی(س) فرمودند، رجایی یک ملّت است و یا شهید بهشتی در توصیف شهید رجایی گفته بودند؛ رجایی بر روی ما تأثیر عملی میگذارد. یعنی عملکرد او برای ما و دیگر اطرافیان ایشان نوعی درس و آموزش است، یکبار هم وقتی وارد مدرسه رفاه میشدم دیدم مرحوم رجایی بیرون مدرسه قدم میزند به ایشان گفتم جلسه هیئت امنا شروع شده شما تشریف نمیبرید؟ در پاسخ گفت: دوستان برای شروع جلسات یک سری تشریفاتی دارند که من موافق این تشریفات نیستم و خوب به آنها هم گفتهام. میخواهم این تشریفات تمام شود و بعد می روم».
اخلاقی و مکتبی بودن دکتر رجایی
اما رثایی از تعاریف خاص شهید رجایی درباره مسئولین، می گوید: «ایشان تاکید داشتند تعاریف باید هم اخلاقی باشند و هم مکتبی. یعنی در کنار اخلاق اجتماعی و دینی مانند رعایت حقوق دیگران و انجام امور شخصی دینی مانند نماز و روزه تأکید داشتند که حتما باید در راستای اهداف مکتب و انقلاب حرکت کنند. یعنی اگر امام حکم جهاد دادند اگر خودشان هم امکان حضور در جبهه نداشتند باید فرزندانشان را به جبهه اعزام کنند».
ثابت قدم بودن
وی تصریح کرد: «از دیگر ویژگیهای بارز شهید رجایی ثبات عقیده بود؛ به شکلی که از ابتدای دهه پنجاه و مبارزات انقلابی تا پس از پیروزی انقلاب بسیاری از دوستان نزدیک او که از گروههای مختلف بودند به مرور از مسیر آرمانهای خود خارج شدند اما شهید رجایی تا لحظه شهادت ذرهای از آن عهد و شعاری که به مردم داده بودند عبور نکرد. رجایی از آن دست مسئولینی بود که با وجود داشتن پستهای مهم اما همواره برای پاسخگویی درباره مسائل انقلاب به میان مردم. می رفت و با گرایشات مختلف عقیدتی بحث علمی می کرد. حتی گاهی پیش میآمد تعدادی از مردم و فرهنگیان به عنوان مشکلات معیشتی که برخی هم تحریک شده بودند وارد وزارت خانه می شدند و مطالباتی داشتند، اما مرحوم رجایی اینطور نبود که در اتاق خود بنشیند و کار را به دیگران واگذار کند؛ ایشان خودشان به میان جمعیت می رفت و با آنها صحبت میکرد تا بتواند مشکلات را بشنود و هر یک را به شکلی مرتفع میکرد. ما همیشه جلسات بحثهای مکتبی و سیاسی داشتیم که مرحوم رجایی، بهشتی، آقای رفیقدوست و اخوی ایشان همیشه حضور داشتند».
اطاعت از حضرت امام(س)
«یک مرتبه هم خانم رجایی تعریف میکردند آن روزی که حضرت امام مسئولیت بنیاد مستضعفان را به آقای رجایی واگذار کردند، آقای رجایی در خانه بود و وقتی رادیو این خبر را اعلام کرد من به چهره ایشان توجه کردم و دیدم که با وجود سپردن چنین پست پر مسئولیت و سنگینی در کنار مقام نخست وزیری ایشان اما کمترین تغییری در چهره او ندیدم که حاکی از غرور و یا حتی شکایت باشد. مرحوم رجایی با تمام وجود مطیع امام و انقلاب بود».
انتقاد پذیری شهید رجایی
وی از نقد پذیری مرحوم رجایی گفت: «چه در دوران وزارت و چه دوره نخست وزیری مرحوم رجایی جلسات جالبی را داشتند به نام «نق» که در این جلسات از مدیران و مسئولان دیگر میخواستند که شرکت کنند و به مرحوم رجایی نق بزنند تا به این ترتیب ایشان بتوانند نقاط ضعف خود را شناخته و رفع کنند. این یکی از آن موارد کاملا متفاوت در منش و رفتار شهید رجایی در بحث انتقاد پذیری بود که جا دارد بسیاری از مسئولین امروز چنین رفتاری را در اولویتهای خود قرار دهند».
عملگرایی مرحوم رجایی
رثایی در ادامه گفت: «رجایی به من میگفت فلانی دوستی من و تو باید طوری باشد که مثلا وقتی من به پول نیاز دارم خودم بیایم و از جیب تو پول بردارم و به تو هم نگویم و متقابلا تو هم باید همینطور باشی. این ویژگی شهید رجایی عینیت رفتار صدر اسلام است که وقتی مهاجرین شبانه از مکه به مدینه آمده بودند پیامبر به انصار دستور داد اموال خود را با مهاجرین شریک شوند و مهاجرین هر آنچه نیاز دارند از اموال انصار بردارند».
اولویت با تربیت معلم است
وی از دوران وزارت شهید رجایی می گوید: «شهید رجایی در دورانی که وزیر آموزش و پرورش بودند و یا حتی در دوره نخست وزیری گاهی شبها به دانشگاه تربیت معلم میرفت و با دانشجویان صحبت میکرد و با مشکلات آنها از نزدیک آشنا میشد. حتی وقتی به سفرهای استانی میرفت و مثلا زمانی که فرماندار یا استاندار او را به ناهار یا شام دعوت میکرد اولویت او حضور در مرکز تربیت معلم بود و به این ترتیب میخواست بگوید اولویت و مرکزیت در انقلاب با تربیت معلم است و عقیده داشت به هر شکل ممکن باید تربیت معلم را تقویت کرد».
ساده زیستی شهید رجایی
ساده زیستی شهید رجایی زبانزد عام و خاص بود. رثایی در اینباره می گوید: «شهید رجایی یک شلواری داشت که چند سالی بود آن را میپوشید و همیشه خودشان هم آن شلوار را میشستند و اتو میکردند. یا در مورد دیگری، اوایل نخست وزیری ایشان بود که برخی آقایان گفتند به خاطر فشار زیاد کاری هر روز یک عدد سیب درشت برای آقای رجایی ببریم که تقویت شوند، وقتی همان بار اول سیب را دیدند و دلیل این کار را متوجه شدند به آنها گفتند؛ فکر میکنید چطور شد که شاه شاه شد و بنی صدر شد بنی صدر. از همین رفتارهای به ظاهر ساده شروع شد. به آقایان هم گفتند هرگز با من طوری رفتار نکنید که فراموش کنم من محمدعلی رجایی فرزند عبدالصمد هستم همان کاسه بشقاب فروش دوره گرد پیش از انقلاب هستم».
خاطره آخر
«یک بار هم در دوره وزارت آموزش و پرورش مرحوم رجایی من با ایشان صحبت میکردم و آقای رجایی مشغول امضا کردن تعداد زیادی تابلوی کلمة اللّه بود که من به او گفتم چرا انقدر تلاش میکنید تکتک این تابلوها را امضا کنید؟ شهید رجایی به من گفت این تابلوها به استانهای مختلف و شهرها و روستاها برای اهداء به معلمان مناطق محروم فرستاده میشود و این خیلی مهم است که آن معلم زحمتکش ببیند که تابلویی که برای او فرستاده شده با امضای شخص وزیر است و او میبیند و میفهمد که کارش ارزشمند است».