کدخبر: ۷۷۰۱۸۶ تاریخ انتشار:

/انس با کتاب/ نقد و بررسی کتاب «زندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینی»

غلامعلی رجایی: تمام فعالیت های آقا مصطفی در نجف سیاسی است/ موسس تشکل روحانیون مبارز در نجف، ایشان بودند/ مرادی نیا: رفتن آقا مصطفی به ترکیه از سر اجبار بود/ راعی: حاج مصطفی و حاج احمدآقا تحت تاثیر شخصیت امام(س) بودند

نقد و بررسی کتاب «زندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینی»؛سلسله جلسات «انس با کتاب» با هدف تبیین هر چه بیشتر آرا و اندیشه های رهبر کبیر انقلاب اسلامی جهت معرفی، نقد و بررسی کتابهای مرتبط با اندیشه ها و شخصیت حضرت امام خمینی(س) با حضور مولفان و کارشناسان این حوزه و با همکاری اصحاب فرهنگ و رسانه از سوی موسسه جماران به صورت ماهیانه برگزار خواهد شد.

در آستانه چهلمین سالگرد عروج آیت الله سید مصطفی خمینی دومین جلسه از سلسله نشست های « انس با کتاب» ویژه نقد و بررسی کتاب «زندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینی» تألیف سجاد راعی گلوجه با حضور  دکتر محمدجواد مرادی نیا و دکتر غلامعلی رجایی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار جماران، دکتر محمدجواد مرادی نیا که آغازگر این نشست بود درباره ویژگی های شخصیتی آیت الله سیدمصطفی خمینی گفت: امسال چهلمین سال درگذشت فرزند ارشد امام(س) آیت الله مصطفی خمینی است که در سال ۵۶ به شکل مرموزی در نجف دار فانی را وداع گفتند. درگذشت ایشان، سرفصلی تازه و نقطه عطفی در تاریخ انقلاب محسوب می شود چرا که در سال ۵۶، زمانی که خبر درگذشت حاج مصطفی در آن سکوت سرد و مرگبار فضای سیاسی به ایران رسید جلسات محدودی در برخی شهرها از جمله قم، تهران و یکی دو شهر دیگر برگزار شد و استقبال از جلسات ترحیم بسیار وسیع و گسترده بود.

از این رو، وسعت استقبال از جلسه ختم فرزند ارشد امام خمینی(س)امری غیرمنتظره برای ساواک بود. علت این غیرمنتظره بودن را بعدها همگان با درج مقاله ای در روزنامه اطلاعات متوجه شدند. بعد از برگزاری مراسم پرشور چهلم حاج مصطفی در قم،  روزنامه اطلاعات در ۱۷دی ماه ۱۳۵۶ مقاله ای را  به قلم مستعار احمد رشیدی مطلق با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه چاپ کرد که در آن مقاله، اهانت هایی نسبت به آیت الله خمینی(س) صورت گرفت. درج آن مقاله موجب شروع تظاهرات ها و اعتراضاتی در قم، تبریز، تهران و سپس در سراسر کشور شد. در واقع درج آن مقاله، جرقه درهم پیچیده شدن طومار رژیم پهلوی را زد.

 

وی افزود: بنابراین اگر بخواهیم امروز درباره آیت الله مصطفی خمینی صحبت کنیم کاری پسندیده است. به دلیل آنکه امروز که چهل سال از درگذشت وی گذشته است شخصیت آیت الله مصطفی خمینی نیاز به بازشناسی دارد. و باید نقش و تاثیر ایشان را در شکل گیری مبارزات پیش از انقلاب اسلامی و تسریع فروپاشی رژیم پهلوی شناخت. به همین منظور ما کتاب «زندگینامه و مبارزات آیت الله سیدمصطفی خمینی» بعنوان یکی از معدود آثاری که در این زمینه نوشته شده را موضوع جلسه قرار دادیم. البته آثار دیگری نیز نظیر راز طوفان(سال ۱۳۷۶)، شهیدی دیگر از روحانیت(سال ۱۳۵۶)، شهید مصطفی خمینی و تفسیرش، امید اسلام(سال۱۳۸۸)، ستاره صبح انقلاب، یادها و یادمان ها از آیت الله سیدمصطفی خمینی(سال ۱۳۷۶)و تفسیر روحانی دراین زمینه منتشر شدند. همچنین مقالات زیادی از اشخاصی چون دکتر رجایی، سیدعلی اکبرمحتشمی پور، عمادالدین باقی،غلامرضا جلالی، محمدحسن تشیع، حمید روحانی، حمید قزوینی، عباس میری، ابوالفضل شکوری، محمدعلی خسروی و خود بنده که مقاله ای در باره ایشان داشتم منتشر شدند. و خاطرات زیادی نیز  درباره شخصیت سیدمصطفی خمینی گفته شده که می توان به خاطرات خانواده ایشان، دوستان و هم کلاسی ها از جمله آقای دعایی اشاره نمود. بدون شک شخصیت سیدمصطفی خمینی و نقش ایشان در شکل گیری روند مبارزات انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم شاه، بسیار حایز اهمیت است.

 

دکتر سجاد راعی گلوجه نیز که مولف کتاب مورد بحث در این نشست بود با اشاره به چگونگی تالیف کتاب «زندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینی» گفت: من در سال ۸۱ قراردادی را با موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) امضا کردم که بر طبق آن تالیف این کتاب را به اتمام رساندم. در آن سال این دغدغه وجود داشت که می بایست کاری در باب شخصیت و مبارزات آیت الله سیدمصطفی خمینی صورت گیرد که هم آثار قبلی را در بر گرفته باشد هم کار جدیدی در باب این موضوع ارایه دهد. لذا این اثر در زمان خود یعنی سال ۸۴، منبع خوبی بود. حتی در نخستین دوره بررسی آثار حضرت امام و حوزه خانوادگی ایشان، این کتاب جزو اثری قرار گرفت که رتبه دوم را به خود اختصاص داد. اما در باب اشکالات باید گفت: این کتاب قرار بود به میزان دوبرابر حجم فعلی اش ضمیمه سندی داشته باشد که فهرست اسنادش موجود است. بنده با توجه به موقعیت کاری ام، به تمامی اسناد دسترسی داشتم و آنها را مطالعه نمودم. و تلاش کردم اسنادی که اهمیت بیشتری دارند را به صورت ضمیمه برای این کتاب بیاورم. حتی برخی از مطالب کتاب نیز به این اسناد ارجاع داده شدند که متاسفانه این موضوع در انتشار کتاب مغفول واقع شد. بدتر از آن این است که در انتشار مجدد آن نیز، انتشارات مربوطه سوالی درباره اصلاح یا تصحیح مطالب این کتاب از بنده نکرد. بحث دیگری که باید درباره کتاب«زندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینی» به آن اشاره کرد این است که از زمان انتشار کتاب، منابع تازه و زیادی منتشر شده است که از جمله می توان به کتاب خاطرات صادق طباطبایی اشاره کرد که در درون آن به بسیاری از سوالات مهم پاسخ داده شده است. ما در آن زمان به چنین منابعی دسترسی نداشتیم. این امید وجود دارد که در ویراست جدید این کتاب از منابع و کارهای پژوهشی تازه استفاده شود. و خاطرات سال های نجف و پژوهش های آقایان فلاحی، دکتر بصیرت منش،پاشازاده و مرادی نیا در ویراست جدید کتاب مدنظر قرار بگیرند.

 

 

وی گفت: من فکر می کنم شخصیت حاج مصطفی و حاج احمدآقا تحت تاثیر شخصیت امام(س) بودند. و هنوز مورخین و تحلیلگران نمی توانند به راحتی وارد این حوزه ها شوند. لذا تمامی منابع موجود نیز جنبه ای ستایش آمیز دارند که می بایست در آنها این اشخاص را با همین نگاه مورد بررسی قرار داد که این امر باعث می شود بسیاری از مطالب در تاریخ، برای همیشه به فراموشی سپرده شوند. امروز پس از گذشت چهل سال از درگذشت آیت الله سیدمصطفی خمینی می توان نقد و بررسی انجام داد. و به رویه عدم پاسخگویی به مخالفین، خاتمه داد. این کتاب با رویکرد پاسخگویی نوشته نشده زیرا در زمان تالیف بیشتر از این نمی شد درباره برخی از مطالب نوشت. درمجموع من فکر می کنم اسنادی را که منتشر شده و قابل دسترس است حاوی اطلاعاتی مهم از زندگی آیت الله سیدمصطفی خمینی هستند که می توان برای نگارش آثار جدید درباره ایشان به آنها مراجعه کرد.

 

مولف کتاب «زندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینی» در ادامه گفت: این کتاب باید به ویراست جدید برسد و در آن از تمام اطلاعات موجود تا به امروز از قبیل اسناد، مصاحبه ها، پژوهش ها و مقالات استفاده شود.

 

غلامعلی رجایی: در به شهادت رسیدن آقا مصطفی تردید ندارم

در ادامه این نشست غلامعلی رجایی در نقد این کتاب گفت: شخصیت آقا مصطفی را باید از زوایای مختلف بررسی کرد. اساساً یک نگاه تمحیدی و  تمجیدی بین ما وجود دارد که ما همه افراد  مرتبط با انقلاب را بدون نقص می بینیم و انگار که هیچ گونه اشتباهی ندارند که این نگاه را خود این بزگواران هم نداشتند. البته خاصیت کار سفارشی و دولتی کردن همین هم هست و محقق اساساً دستش بسته است. ولی قاعدتاً نه هیچ شخصیتی از نقد مصون است و نه مصلحت هست که مصون بماند.اگر ما بتوانیم این عقیده را بیاموزیم و ترویج دهیم کار بزرگی کرده ایم. اما ما می بینیم که در وضعیت، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور چنین اقتضایی وجود ندارد که دست محقق هم بسته می شود.

وی ادامه داد: نکته اول این در مورد این کتاب این است که کتاب باید حجم بیشتری را به واسطه اسنادی که می توانست به آن اضافه شود به خود اختصاص دهد. یا این که ما در این کتاب مصاحبه ای نمی بینیم. موسسه، ناظر، یا محقق باید به این نکته توجه بیشتری می کردند. اما یکی از قوت های کتاب استفاده درست از منابع است به عبارتی کمتر اثری در این زمینه هست که مألف ندیده باشد.

 

رجایی افزود: نکته دوم جنبه شخصی و شخصتی حاج آقا مصطفی است. مثلاً من کمتر در این کتاب می بینم که از خاطرات احمد آقا یا بستگان درجه یک ایشان  استفاده شده باشد چون ما در چنین تحقیقی در درجه اول نیاز به شناخت شخصیت فرد مورد نظر داریم تا بتوانیم پژوهش را پیش ببریم. اگر این بعد را نشناسیم و ایشان را در کنار و همسنگ کسی مانند امام قرار دهیم نمی توانیم در این بخش تعمق کنیم. شاید اگر آقای گلوجه به این بخش بیشتر می پرداختند بهتر بود.

 

وی تاکید کرد: یا مسائل اخلاقی و معنوی آقا مصطفی خیلی چکیده و فشرده گفته شده است. مثلاً در مورد تفسیر قرآن در حد یک یا دو خط گفته شده است که ایشان کتاب تفسیر دارند در حالی که فقط تفسیر سوره حمد آقا مصطفی حدود هزار صفحه است. یعنی ایشان یک استارتی را در تفسیر زده بودند. بنابراین یک ایراد کار چاپ نشدن اسناد و همچنین عکس ها و تصاویری که می توانست در آخر کتاب استفاده شود، است.

 

این پژوهشگر مسائل تاریخی با بیان این که نقد بعدی من به نوع چینش مطالب است، گفت: مولف می توانست برخی نکات را برجسته تر مطرح کند. به عنوان نمونه  در مورد نوع مرگ آقا مصطفی که من قطعاً ایشان را شهید می دانم،( چون بر اساس مطالعاتی که داشته ام به این نتیجه رسیدم که ایشان قطعاً کشته شده اند) در این گونه پژوهش ها نیز درست است که محقق باید احتیاط کند و از لفظ مثلاً «مرگ مشکوک» استفاده کند اما به نظر من دکترراعی در این کتاب می توانست رای بدهد. چرا که اسناد زیادی در این باره وجود دارد. هم آقای دعایی گفته اند و هم وقتی ایشان را به بیمارستان منتقل می کنند دکتر می گوید قطعاً ایشان کشته شده اند؛ با لکه های خونی که بر روی سینه و دست است بود دیگر نمی شود گفت احتمالا یا به احتمال زیاد، بلکه باید گفت قطعاً ایشان شهید شده اند.

 

وی ادامه داد: نکته دیگر این است که نویسند در این کتاب متأسفانه در موارد زیادی اسیر «نقل» شده است. مولف نباید هیچگاه در نقل اسیر شود، غالباً ما در  این‌گونه پژوهش‌ها در نقل اسیر هستیم؛ یعنی به راحتی مشهورات را قبول می‌کنیم و می نویسیم فلان فرد با امام در نجف بوده است بنابراین هر آنچه گفته است درست است. آقای دکتر راعی چون بنای شان در این کتاب نقد کتاب دیگری بوده است بنابراین اسیر نقل شده اند. مثلاً در جایی به نقل از آقای محتشمی پور گفته شده است که بسیاری از جمعیت کربلا ایرانی الاصل بودند که این اساساً اشتباه است و هیچگاه اکثریت جمعیت کربلا ایرانی الاصل  نبوده اند. همه کربلایی ها فارسی هم صحبت می‌کنند، اما ایرانی نیستند.

 

رجایی افزود: یا در قسمت دیگری در مورد تبعید امام به نجف گفته شده است که «احتمال داده نمی شود مردم عرب‌زبان با فردی فارسی زبان مراودت و صمیمیت داشته باشند.» در حالی که اینگونه نیست که مردم عراق با فارسی زبان‌ها مراودت و صمیمیت نداشته باشند. چرا که در آن دوره اکثر مراجع عراق فارسی زبان هستند و این مردم علاقه خاصی به سادات دارند. یا در صفحه دیگری گفته می‌شود  «از دیرباز مردم عراق به عهدشکنی و بی وفایی شهره بودند» این مطلب واقعاً  برای توصیف مردم عراق تند است. ما می دانیم که کوفیان چنین خصلتی  داشتند اما نه همه کوفیان، خصوصیت بخشی از مردم کوفه را آن هم در برهه ای از تاریخ را نمی توان به کل مردم عراق تأمیم داد. یا نوشته شده است که «مردم عراق به مسائل  سیاسی و مذهبی حساسیت زیادی نداشتند.» که این هم اشکال دارد چون این مردم همیشه تابع مرجعیت بوده اند و علاقه زیادی به سادات دارد.

 

وی ابراز داشت: در صفحه ۹۱ ذکر شده است که حاج آقا مصطفی درگیر امور مالی امام نبودند اما عجیب است که چند خط پایین تر نوشته شده است که در مواقع ضروری دریافت و پرداخت وجوهات مالی و شرعی عموماً برعهده حاج آقا مصطفی بود. در حالی که  امام مصلقاً به حاج آقا مصطفی اجازه این مسائل را نمی داد. حتی اگر هم می خواست به کسی کمک کند امام می گفت شما در این مسائل دخالت نکنید. آقا مصطفی می دانست که اگر بخواهد برای کسی کمکی بگیرد باید به واسطه فرد دیگری این کار را بکند. چون امام روش های خاصی در مراودت با آقا مصطفی داشتند. مثلاً مواردی بوده است که امام اعلامیه ای را منتشر می کردند ولی آقا مصطفی از آن اطلاع نداشت. امام نمی گذاشت ایشان مطلع شوند تا نگویند که اعلامیه ها را آقا مصطفی می نویسد. مسئول امور مالی و وجوهات آقای رضوانی بودند. یکی از کارهایی که در این کتاب می شد کرد این بود که شاکله بیت امام توضیح داده می شد. چه کسانی بودند و به چه کاری مشغول بوده اند و...

 

وی در پایان این بخش گفت: در صفحه 72 نوشته شده است که در سفر ترکیه آقا مصطفی کتاب نوشته اند که برا من غریب است. یا در چرایی رفتن آقا مصطفی به ترکیه و بازگشتش به ایران نکاتی هوشمندانه مطرح شده اما با تعجیل از آن عبور شده است.

 

مرادی نیا: رفتن آقا مصطفی به ترکیه از سر اجبار بود

در ادامه دکتر محمدجواد مرادی نیا نکاتی را در این نشست یادآور شد و اظهار کرد: دو نکته ای که وجود دارد این است که دکتر راعی در ابتدای بحث خود صادقانه گفت که رویکرد اصلی در نگارش این کتاب رویکرد نقد نبوده بلکه قرار بود در اوایل دهه هشتاد و به مناسبت یکصدمین سالروز تولد امام خمینی(س) زندگینامه ای از سیدمصطفی خمینی تهیه شود و هدف از این کار، به نقد کشیده شدن شخصیت ایشان نبود. لذا با توجه به منابع قابل دسترسی آن زمان، این کتاب در حد نگارش یک زندگینامه توانسته تا حد زیادی حق مطلب را ادا کند. البته مولف می توانست به گرفتن مصاحبه های مرتبط با این موضوع اهتمام ورزد. نکته دیگر نیز درباره رفتن حاج آقا مصطفی خمینی به ترکیه است.

وی گفت: تا آنجایی که بنده مطالعه و پرس و جو کردم و در مدارک و اسناد خواندم رفتن ایشان اختیاری نبود بلکه اجباری بود. زیرا در ابتدا ایشان خود داوطلب شد تا به ترکیه سفر کند و ساواک نیز موافقت کرد اما حاج مصطفی پس از مشورت هایی که با عموی خود یعنی آیت الله پسندیده کرد به این نتیجه رسید که حضورش در ایران و قم مهم تر از حضور در نجف است. بنابراین به ساواک  اعلام کرد منصرف شده است.  ساواک در آن موقع اعلام کرد که وی باید حتما به ترکیه رود. حتی تهدیدهایی هم صورت گرفت و وی را مجبور به سفر کردند. نکته دیگری که باید بدان اشاره شود این است که ناظر کتاب «زندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینی» آیت الله اسدالله بیات زنجانی بودند که آقای راعی بهتر است اشاره ای به نام ایشان نیز کنند.

 

راعی گلوجه:در مورد درگذشت حاج آقا مصطفی باید سند پزشکی وجود داشته باشد

در بخش دیگر نشست نقد و بررسی کتاب «زندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینی»، مولف کتاب در پاسخ به اظهارات دکتر رجایی گفت: اولین نکته شما این بود که در آن گفتید مصاحبه ای در این کتاب نمی بینید. در پاسخ به این موضوع باید گفت: در زمان تالیف، مصاحبه های انجام شده زیاد بودند و در همان زمان یعنی در کنگره 76، مصاحبه های زیادی در کتابی دوجلدی با عنوان یادها و یادمان ها از آیت الله سیدمصطفی خمینی منتشر شد. همچنین مصاحبه های دیگری در مطبوعات و نشریات منتشر شدند. این کتاب در سال 81 تالیف شد در آنزمان امکان گرفتن مصاحبه های مجدد نه توجیه داشت و نه ممکن بود.

 

وی با بیان اینکه متاسفانه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) حتی یک صفحه سند، مصاحبه و یا هیچ چیز دیگر به من نداد.، افزودک اگر این کار صورت می گرفت بنده می توانستم خیلی بهتر در کتاب خود استفاده کنم. از انجا که ما جزو یاران و همراهان امام به حساب نمی آمدیم تنها می توانستیم به عنوان یک پژوهشگر مطلع از اسناد به تالیف این کتاب بپردازیم. این کتاب با کمترین هزینه و با تلاش و علاقه خود من بود که به این صورت منتشر شد زیرا با امکاناتی که در آن زمان برایم وجود داشت نمی شد کاری بهتر از این برای تهیه و تالیف انجام شود. یک سوم اشکالات این کتاب بخاطر میزان اهمیت کمی بود که موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) نسبت به چنین اثری نشان می داد.

 

راعی ادامه داد: آن زمان که این کتاب منتشر می شد هنوز اسناد مربوط به حاج احمد آقا منتشر نشده بود و من نیز به هیچ جا دسترسی نداشتم. مطلبی که درباره ایشان نوشتم برگرفته از مطالب و مصاحبه های نشریه حضور بود حتی در آن زمان هنوز اسناد ساواک نیز منتشر نشده بودند. از این رو، مطلبی که نوشتم حداکثر مطلب ممکن بود که می شد نوشت. در کشور ما دستر سی به اطلاعات ولو اطلاعات فاش شده به سختی امکانپذیر است. شرایط در سال 80 با امروز خیلی متفاوت بود در آنزمان من اطلاعات کمتری داشتم و روش و نگرش ضعیف تری نسبت به امروز داشتم. هرچه زمان می گذرد انسان با دیدن کارهای جدید و نقدهای مختلف به ذهنیتی تازه در برابر مطالبش می رسد و نتیجه این کارها و انتقادها می تواند ویراستی جدید در ذهن بنده باشد. هیچ محقق تاریخی نمی تواند ادعا کند که در یک موضوع تاریخی حق مطلب را به طور تمام و کمال ادا کرده است. شاید اگر خیلی تلاش کنیم بتوانیم 100 تکه از پازل هزار تکه زندگی آیت الله سید مصطفی خمینی را پیدا کنیم.

 

وی تصریح کرد: مهم ترین کاری که می توان در این زمینه انجام داد بازسازی فضایی است که آیت الله سیدمصطفی خمینی در آن قرار داشت. نگاه کردن از فراز تاریخ نمی تواند نگاهی واقع نگرانه به موضوعات مختلف تاریخی باشد. اولین مانع در چنین کارهای دولتی به محدود کردن حجم کتاب برمی گردد به نحوی که اگر قرار باشد نویسنده هزار صفحه درباره یک موضوع بنویسد از او می خواهند که تعداد صفحات را کاهش دهد. زیرا امکان چاپ این حجم از کتاب وجود ندارد. درباره نظارت آیت الله اسدالله بیات زنجانی که اشاره شد نیز باید بگویم که ایشان کتاب را بررسی کردند اما هیچ نکته و مطلب مکتوبی که من براساس آن مسیر خود را تغییر دهم از سوی ایشان نوشته نشد. این کتاب مدتها در دستان ایشان بود و هیچکدام از نکاتی که در این جلسه مطرح شد از سوی ایشان توصیه نشد. و من این رویکرد ایشان را به منزله تایید کتاب گذاشتم. درباره تفسیر شخصیت آیت الله مصطفی خمینی نیز باید اهل فن تفسیر نظر دهند و از توان بنده خارج بود که بخواهم دست به تفسیر شخصیتی ایشان بزنم رویکرد غالب در این کتاب سیاسی بوده حتی اجتماعی و فرهنگی هم نیست. انشالله در ویراست جدید نکات مطرح شده لحاظ خواهد شد.

 

راعی گلوجه در خصوص شهادت فرزند امام راحل گفتپک درباره درگذشت آیت الله سید مصطفی خمینی نیز نباید با قطعیت از شهادت نام برد زیرا موضوع شهادت را نمی توان بر اساس نظر اثبات کرد بلکه در این زمینه یا باید سند پزشکی وجود داشته باشد یا عکسی که حکایت از ترور یک فرد دارد. حدس و گمان در فضای انقلابی زیاد است این درحالی است که بین بازه ساعت 3 الی 4 صبح، بهترین زمان سکته قلبی است و از نظر پزشکی زمان اوج احتمال سکته قلبی است و از آنجایی که حاج آقا مصطفی دچار چاقی بودند. از نظر شخصی من فکر می کنم ایشان دچار سکته قلبی شدند. از نظر پزشکی وقتی می خواستند کالبدشکافی کنند امام خمینی(س) نگذاشتند و برای همیشه این موضوع را رازناک نگاه داشتند. در مورد نکته دیگر که گفتید اسیر نقل شدم باید گفت به دلیل اینکه منابع من این ها بودند. محقق یا باید خود نظاره گر یک واقعه باشد یا باید از روی اسناد و مدارک و شاهدین مطالب را گردآوری کند در این میان، تحقیق میدانی در عراق نیز برای بنده ممکن نبود. درمورد تقلید از مجتهد غیر عرب، به نظر می رسد فضای حاکم بر حوزه علمیه نجف فضایی بود که با توجه به تاریخ سیاسی عراق شکل گرفته است. لذا هدف اصلی رژیم شاه این بود که حضرت امام را به آنجا بفرستد تا از نقش ایشان بکاهد. با توجه به فضای سال1343 این تصمیم ساواک درست بود زیرا غیر از این نیز کاری نمی توانست انجام دهد.

 

رجایی:مولف در بسیاری از موارد اسیر نقل شده است

در ادامه نشست غلامعلی رجایی در قسمت دوم صحبت هایش با بیان این که معمولاً این جلسات گفت و شنودی است که حرف اصلی محقق بیان شود، گفت:  اگر ما چیزی می گوییم برای بهتر شدن کار است. دکتر راعی نکته درستی را گفتند و آن این که ما در حال حاضر از سال 96 به این کتاب نگاه می کنیم، این کاملاً درست است اما عرض من این است که بعضی مسائل اساساً غلط تارخی است و محقق به راحتی بدون نظردر کنارش گذشته است. یا بعضی از نقل ها که اساساً درست نمی تواند باشد و محقق به راحتی آن را بیان کردهو اسیر آن شده است. مثلاً در کتاب گفته شده است که «از آثار دیگر درگذشت حاج آقا مصطفی می توان به سیاسی شدن حوزه علمیه نجف اشاره کرد.» در حالی که حوزه علمیه نجف هیچ گاه سیاسی نشد و در حال حاضر هم سیاسی نیست.

 

وی ادامه داد: یا در صفحه 97 از قول آقای موسوی بجنوردی گفته شده است که «حاج آقا مصطفی در برخورد با مبارزین ایرانی مثل لیبرال ها و اعضای سازمان مجاهدین خلق که برای دیدار امام به نجف می آمدند ولی خط فکری انحرافی و غیر اصولی داشتند...» اولا بحث مجاهدین خلق با نهضت آزادی فرق می کند. آقای دکتر! دکتر ابراهیم یزدی نماینده امام در وجوهات بوده است از طرف امام به مسائل شرعی پاسخ می داده اند. و شما دیدید که این ها در پاریس و دولت موقت چه قدر به امام نزدیک بودند و چه تاثیراتی در انتقال پیام امام به جهان داشته اند، ما نباید بگوییم «لیبرال هایی که به نجف می آمدند...». صرف نقل آقای موسوی بجنوردی نباید برای ما سند باشد. واقعاً آقای یزدی در سال 1344 لیبرال بوده است؟ این ها رنگ هایی است که ناقل به ماجرا داده است.

 

مشاور آیت الله هاشمی افزود: در ادامه نقل می کنید که «آقا مصطفی می گفت کاری کنید که این ها طرف ما نیایند چون اساساً این ها آدم های فاسدی هستند و مسلمین نیستند» امام در نهایت می گفت که این ها التقاطی هستند اما این که در آن زمان گفته شده باشد که این ها فاسدند درست نیست چرا که حتی مجاهدین خلق هم در آن سال ها فاسد نبود یا نهضت آزادی فاسد نبودند در حال حاضر هم فاسد نیستند. هنوز هم  از سالم ترین نحله های سیاسی از لحاظ مالی و اخلاقی نهضت آزادی ها هستند.

 

وی خاطرنشان کرد: نکته بعد این که این فصل «رادیو عراق» از فصل های برجسته آقا مصطفی است که  شما هم خوب بر اساساس منابع به آن ها پرداخته اید اما ای کاش که به صورت تیتر وار این نکات مهم در این قسمت برجسته می شد.

 

رجایی همچنین در مورد اختلاف هایی که بین مبارزین اسلامی وجود داشت و در این کتاب مطرح نشده است، گفت: حاج آقا مصطفی نسبت به امام تعصب زیادی داشت. نه از این جهت که فرزند ایشان بود بلکه از لحاظ مرجعیت و مباحث فکری مرید امام بودند. به همین خاطر با هر عاملی که مرجعیت امام را مورد تخطئه قرار می داد مقابله می کرد. به عنوان مثال در جریان تشیعی که ما در لبنان داریم امام موسی صدر با آیت الله خویی نزدیکی بیشتری داشت. آقا مصطفی با این موضوع چالش جدی داشت که این مباحث جایش در کتاب خالی است. بنابراین اساساً ثمره عمر حاج آقا مصطفی را می توان در دفاع از مرجعیت فقهی و سیاسی امام خلاصه کرد. تمام فعالیت های آقا مصطفی در نجف سیاسی است به طوری که موسس تشکل روحانیون مبارز آقا مصطفی بودند. که باز هم من تاکید می کنم که با همه مدارکی و شواهدی که هست به خاطر همین فعالیت های سیاسی مرگ ایشان طبیعی نبوده است. چرا که ساواک در آن برهه به این نتیجه سیده بود که همه کارهای امام را حاج آقا مصطفی پیش می برد.

 

وی در پایان تاکید کرد:  با همه این اوصاف این کتاب با وجود مشکلاتی که خود آقای راعی هم گفتند، بهترین کتاب در حوزه زندگی نامه آقا مصطفی است و من تا به حال کتابی را کامل تراز آن ندیده ام چرا که در همه بخش ها، واقعاً منابع چاپ شده ای نبوده که ایشان ندیده باشند.

 

 

راعی نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه صحبت های آقای رجایی برای تحریک ذهن بنده نسبت به ایجاد ویراستی جدید از کتاب مفید بود، ادامه داد: درباره ارتباط با لیبرال ها به نکته درستی اشاره کردید من اخیرا طی مقاله ای به این موضوع اشاره کردم. آقای صادق طباطبایی در کتاب خود اشاره می کند که این لیبرال ها (قطب زاده و بنی صدر و ...) بودند و بطور اخص نام می برد. و در کتاب خود می نویسد: آیت الله مصطفی خمینی آن زمان به قطب زاده راه نمی دهد که به منزل ایشان برود و آقای طباطبایی می گوید اگر من بودم نمی گذاشتم چنین اتفاقی بیافتد. من آنزمان به چنین مدارکی دسترسی نداشتم و این انتقاد نیز وارد است.اگر موسسه ویراست جدید را بپذیرد تمامی این نکات را لحاظ و ایرادات را برطرف خواهم کرد.

 

دکتر محمدجواد مرادی نیا با اشاره به موضوع شهادت آیت الله سیدمصطفی خمینی گفت: سال 86 بنده یادداشتی را با نام آیت الله مصطفی خمینی به روایت اسناد منتشر نمودم که لازم می دانم فارغ از خاطراتی که آقای رجایی اشاره کردند و خاطراتی که آقای دعایی و همسر آقا مصطفی بیان کردند از روی اسناد به این نکته اشاره کنم که بنابر شواهدی که از اسناد ساواک برجای مانده است تحلیل بنده این است که وی را به شهادت رساندند. چنانکه سندی موجود است به تاریخ 12بهمن 51، که ساواک گزارشی برای تهران ارسال کرده و در آن نوشته است: «در حال حاضر وضع خمینی در عراق به این ترتیب است که تمامی کارها و فعالیت در دست پسرش مصطفی خمینی افتاده و تمامی طرفداران خمینی، اطراف پسرش جمع شدند. پسر خمینی عالم اهل دین است و تحرکات سیاسی وی نیز از طرف همکاران دیگر تایید گردیده است. لذا به اهمیت خبر می توان اطمینان نمود.» بازهم در همین سند با عنوان از قزل آلا به بامداد، که به صورت رمزی نامگذاری شده است. سال 52 نوشته شده: «عامل اصلی فعالیت های خمینی در حال حاضر، فرزند وی مصطفی می باشد» و در تاریخ 11 فروردین 56، یعنی حدود شش ماه قبل از شهادت سید مصطفی خمینی نیز، در تشریح وضعیت فعالیت های سیاسی امام خمینی در گزارشی دیگر به مقام مسوول خود تصریح شده است«در این راه صرفا مصطفی یعنی پسر بزرگ وی مسوول اجرایی کارهای وی بوده است» بنظر می رسد که ساواک چنین برداشت می کرده که امام خمینی(س) به زودی به دلیل سن و سالشان فوت خواهند کرد. پس باید کاری می کردند که دیگر این حرکتی که آغاز شده تداومی نیابد و خمینی دیگری به وجود نیاید و آن خمینی دیگر نیز کسی جز پسرش آیت الله مصطفی خمینی نیست. آن زمان نیز دستگاه های امنیتی از این کارها می کردند که به صورت مشکوک و کاملا غیرآشکار مخالفی را از سر راه بردارند و هیچگونه ردی از خود برجای نگذارند. شاید هیچ سند مکتوبی در ساواک پیدا نخواهید کرد که پرده از یک جنایت آشکار و کشتن مخالفین بردارد. معمولا چنین اعمالی را مکتوب نمی کردند مگر آنکه در کالبدشکافی ها مشخص می شد. که در موضوع آیت الله مصطفی خمینی امام اجازه کالبد شکافی ندادند و گفتند که دیگر این مصطفی برای من نخواهد شد. به هرحال این موضوع در آینده نیز قابل بحث و پژوهش است.

 

حجت الاسلام قبادی نیز در خاتمه این نشست گفت: اخیرا آقای دعایی با هیاتی همراه در آستانه چهلمین سال درگذشت آیت الله مصطفی خمینی به نجف رفتند و یک مستند را درباره حاج احمد آقا و سیدمصطفی آقا تهیه کردند. هفته قبل از وی پرسیدم چه خبر از نجف؟ که آقای دعایی گفت: باوجود آنکه من خود سالها نجف بودم و ارتباط داشتم اما در این سفر به مواردی از جمله اسناد و شخصیت هایی رسیدیم که پس از مصاحبه و دریافت خاطره از آنها به نکات جدیدی درباره مرحوم حاج آقا مصطفی اشاره کردند. بدون شک این امر می تواند در آینده به شناخت بیشتر شخصیت ایشان یاری برساند.

مشاهده خبر در جماران