من امام اینان نیستم!
خواندنِ این جملات امام خمینی آن مرجع آگاه و مجاهد عارف بسی راهگشاست که فرمود : «ولایتی» های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند! [صحیفه ؛ ج ۲۱ ص ۲۸۱]
یکی از مشکلات فکری و اعتقادی که دامنه آن به رفتارهای اجتماعی و سیاسی میرسد این است که افرادی در "جامعه دینی" بوسیله ادعایِ تمسک و پیروی از سیره ائمه معصومین (ع) از رویِ "صداقت" و یا براساس "فریب وریاکاری" به اقدامات مهمی در حوزه دینی دست می زنند.
گمان اولیه این است که این بلیه و چالش اعتقادی که هر کسی از راه میرسد و برای گفتمان و انتخاب ها و سیاست های خود معصومین و روایات صادره از آنان را دستاویز خود می کنند مربوط به دوران غیبت است که دست شیعیان و پیروان اهلبیت (ع) از ائمه خود کوتاه است و افراد به درستی و یا به غلط سلیقه خود را به عنوان "مسیرامامت" معرفی میکنند ، اما وقتی به روایات که صدور آن در عصر حضور ائمه بوده مراجعه میکنیم همین مشکل را به وفور میبینیم!
تصریح اهلبیت به اینکه ما امام آنان نیستیم و آنان از ما نیستند
این حدیث مربوط به عصر حضرت صادق (ع) است که فرمود : "گروهى مى گویند که من امام آنها هستم . به خدا قسم که من امام آنها نیستم . خدا لعنتشان کند ، هر چه من پرده پوشى مى کنم ، آنان پرده درى مى کنند . من مى گویم : چنین و چنان ، آنان مى گویند : مقصودش فلان و فلان است . من در حقیقت امامِ کسى هستم که اطاعتم کند . ؛ قَومٌ یَزعُمُونَ أنّی إمامُهُم ، و اللّه ِ ما أنا لَهُم بِإمامٍ ، لَعَنَهُمُ اللّه ُ ، کُلَّما سَتَرتُ سِترا هَتَکُوهُ ، أقولُ : کذا و کذا ، فیقولونَ : إنّما یَعنی کذا و کذا ، إنّما أنا إمامُ مَن أطاعَنی." (بحار ج ۲ ص ۸۰ از الغیبه نعمانی)
در روایت دیگری امام صادق(ع) به یکى از یاران خود فرمود : در مسجد حلقههایى تشکیل مىشود که موجب معرّفى خودشان و ما مىشوند. آنان از ما نیستند و ما هم با آنان رابطهاى نداریم .. آنان از من به "امام" نام میبرند ولى به خداقسم ! من امام کسی هستم که فقط از من اطاعت کند، امام اینان نیستم ، زبان شان از اسم من باز نمى ماند و با اسم من تملّق مىکنند! به خدا قسم ! خداوند بین من و آنان در یک خانه جمع نمىکند. ؛ حلق فی المسجد یشهرونا و یشهرون انفسهم اولئک لیسوا منا و لا حن منهم .. یقولون: امام، اما والله ما انا بامام الا لمن اطاعنی فامامن عصانی فلست له بامام، لم یتعلقون باسمی، الا یکفون اسمی من افواهم فوالله لا یجمعنی الله و اباهم فی دار." [الشافی ، ص ۳۶۴ از روضه کافی]
ولایتمداری صادقانه و ولایتمداری منافقانه
بررسی این موضوع مهم نیاز به پروهش و تحقیق وافی دارد. بصورت اجمال میتوان گفت؛ ما در رابطه با دین و دینداری در سطح عوام و بالاتر که سطح خواص است با دو شکل دینداری مواجه هستیم ؛ عده ای ولایتمداریِ صادقانه و خدا محور دارند ، و عده ای دیگر ولایتمداری منافقانه دارند! در ادامه خواهد آمد.
دو مشربِ معرفتی و مناسکی
و نیز در بحث دینداری ؛ گروهی در پی حفظ ظواهر دینی و انجام مناسک دینی هستند و به جایگاه معرفت در دین هیچ توجهی ندارد.
به عنوان نمونه ؛ امر بمعروف و نهی از منکر که واجبِ مشروط به "تاثیر داشتن" است را مطلق دیده و در هرجایی به بهانه نهی از منکر اقدام میکنند ، و بدتر این گروه ؛ آنان قدامات خشن و ماجراجویانه به اسم نهی از منکر میکنند!
و یا به بهانه ترویج معنویت ، وارد "اجبار و اکراه و تحمیل" دین و احکام دین بر مردم میشوند و یا بچه های غیربالغ را بدون توجه به آسیب های روانی و دینی در بلند مدت به سفرهای عجیب و غریب زیارتی و اعتکاف تشویق میکنند!
باید پذیرفت که در میان متدینان کسانی هستند که تظاهر به دینداری دارند ولی دست شان از معرفتِ دینی خالی هستند !
با "دینِ معرفتی" میتوان "دینِ مناسکی" را شناخت
دینِ مقرون به معرفت که در تعبیرات ائمه اطهار (ع) به "تفقه در دین" نام برده شده ، میزان تشخیص برای دینِ مناسکی است ، چه آنجا که کسی مُبلغ دینِ مناسکی باشد بدون فریبکاری و چه آنجا که تبلیغ دینداریِ ظاهری بر اساس یک نوع فریب و دروغ باشد.
برای توصیح ، باید شاخصه ها را مورد بررسی قرار داد تا شاخصه های ترویج و مُروجانِ دینداری های بدون تفقه و یا دینداری های فریبکارانه معرفی شوند. در این بحث توجه شما را به چند روایت معتبر و مهم جلب مینمایم.
شاخصه تبلیغ های دینی مسئله دار
۱ - بی تقوایی در رابطه با حق الله و حق الناس
امام صادق (ع) فرمود: اى پسر جندب! به شیعیان ما این پیام را برسان ؛ مبادا راههاى گوناگون، شما را به بیراهه کشاند، زیرا به خدا سوگند که ولایت و دوستى ما، جز با پارسایى و سخت کوشى در دنیا و همیارى و همدردى با برادران دینى به دست نیاید و کسى که به مردم ستم کند، شیعه ما نیست . ؛ یَا بنَ جُندَبٍ ، بَلِّغ معاشِرَ شیعَتِنا وقُل لَهُم : لا تَذهَبَنَّ بِکم المَذاهِبُ ، فَوَالله لا تُنالُ وَلایَتُنا إلاّ بِالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ فِی الدُّنیا ، ومُواساة الاخوان فی الله ، و لیس من من یظلم النّاسَ (تحف العقول / ۳۰۳)
۲ - به سایه ظلم و ظالم پناه گرفتن
عبد الله بن ابی یعفور گوید: امام صادق (ع) فرمود: "..هر که خدا را با پیروی از امام ستمگری که از جانب خدا نیست دینداری کند، دین ندارد.. عرضکردم: آنها دین ندارند و بر اینها سرزنشی نیست؟ فرمود: آری آنها دین ندارند و بر اینها سرزنشی نیست، سپس فرمود: مگر قول خدای عز و جل را نمی شنوی که فرمود «و کسانی که کافر شده اند کارشان در دست طغیانگران سرکش است که از نور بظلمت شان میبرند» و سپس امام صادق (ع) فرمود : مقصود از این آیه اینست که آنها نور اسلام داشتند، ولی چون از هر امام ستمگری که از جانب خدا نبود پیروی کردند، بواسطه پیروی او از نور اسلام بظلمات کفر گراییدند.. ؛ لاَ دِینَ لِمَنْ دَانَ اَللَّهَ بِوَلاَیَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ وَ لاَ عَتْبَ عَلَى مَنْ دَانَ بِوَلاَیَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اَللَّهِ .. أَنَّهُمْ کَانُوا عَلَى نُورِ اَلْإِسْلاَمِ فَلَمَّا أَنْ تَوَلَّوْا کُلَّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَرَجُوا بِوَلاَیَتِهِمْ إِیَّاهُ ..." [الکافی ج ۱ ص ۳۷۵]
۳ - فریبکاری بوسیله اخلاق نرم و ترویج دینداری برای رسیدن به منافع دنیا
پیامبر خدا (ص) فرمود : واى بر کسانى که دین را وسیله کسب دنیا مى کنند و با زبان نرم خود در برابر مردم به لباس میش در مى آیند ، گفتارشان از عسل شیرین تر است و دلهایشان دل گرگ است . ؛ ویلٌ للذینَ یَجتَلِبُونَ الدنیا بالدِّینِ ، یَلبَسُونَ للناسِ جُلودَ الضَّأنِ مِن لِینِ ألسِنَتِهِم ، کلامُهُم أحلى مِن العَسَلِ و قُلوبُهُم قُلوبُ الذِئابِ .. [أعلام الدین ۲۹۵ و سنن ترمذی ج ۴ ص ۳۵]
ریا کارانِ در عرصه دین با مراجعه به متن زندگی شان -و نه پشت میز ریاست- میتوان شناخت ، کسانی هستند که در دامنه زندگی خصوصی آنان دروغ و فریب و تهمت و اختلاس و حقوق نجومی و دست در بیت المال و اوقاف هست ولی در صفحه رسانه و یا تلویزیون و یا پشت تربیون سجاده آب میکشند!
۴ - ایجاد اختلال در عدالت خواهی و ایجاد عدم امنیت برای جامعه
تشخیص چهره فریبکارانی که در چهره بظاهردینی هستند بسیار سخت است ، اما محال نیست و با توجه شاخصه هایی که در بیانات معصومین (ع) قابل دستیابی است. کسانی که در برابر تبعید و حبس و شکنجه و کشتن طلایه داران عدالت خواهی اقدامی ندارند از جمله کسانی هستند که نمیتوان دینداری و ولایتمداری آنان را تاییدصددرصدی نمود.
در یک حدیث نورانی چنین آمده ؛
دین خداوند مىگوید: واى بحال کسانى که بخاطر رسیدن به دنیا ، دین را وسیله قرار میدهند تا مردم فریب دهند ، و واى بحال کسانى که بر پاکنندگان عدالت را از پا در می آورند ، و واى بحال کسانى که باعث می شوند تا مومنان (از ترس آنان) در ترس و تقیه زندگى مىکنند .. ؛ وَیْلٌ لِلَّذِینَ یَخْتِلُونَ اَلدُّنْیَا بِالدِّینِ وَ وَیْلٌ لِلَّذِینَ یَقْتُلُونَ اَلَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ اَلنَّاسِ وَ وَیْلٌ لِلَّذِینَ یَسِیرُ اَلْمُؤْمِنُ فِیهِمْ بِالتَّقِیَّةِ.. [الکافی ج ۲ص ۲۹۹]
ولایتی های بی ولایت
ما از امام خمینی کُدهای خوبی در این موضوع دریافت کرده ایم که بحث مفصل می طلبد .
خواندنِ این جملات آن مرجع آگاه و مجاهد عارف بسی راهگشاست که فرمود : «ولایتی» های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند! [صحیفه ؛ ج ۲۱ ص ۲۸۱]
ندایِ "من امام اینان نیستم"
آنچه در این گفتار روشن شد این است که هر کسی بصِرف ادعا نمیتواند خود و گفتمان خود و تفکر خود را به عنوان "گفتمان اهلبیت(ع)" معرفی کند ، چرا که در طول چهارده قرن صدای صریح امام صادق (ع) به گوش میرسد که در رابطه با برخی از "مدعیانِ ولایت" میفرماید : من امام اینان نیستم!
محوریت مرجعیت شیعه
در پایان ؛ با اعتراف و اذعان به اینکه این موضوع که در این مقاله طرح نمودیم دارای پیچیدگی های سخت و سترگی است ، توصیه به پیوستگی با عالمان ربانی و مجتهدانِ شجاع و عاقل و جامع که در بالاترین مراتب تقوا باشند ، میتوان از خطرات محفوظ ماند چرا که مرکز ثِقل "گفتمانِ شیعه ناب" در طول هزار و اندی سال که دوران غیبت امام (عج) است به عُهده و محوریت "مرجعیتِ جامع" بوده و خواهد بود . ان شاءالله
وَفِی ذَٰلِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ (مطففین/ ۲۶)
مشاهده خبر در جماران