کدخبر: ۱۶۵۶۳۲۱ تاریخ انتشار:

آیت‌الله ایازی: فضای سنتی مانع رشد بانوان حوزوی است/ محدودیت برای زنان مجتهده عرفی است نه فقهی

آیت الله سیدمحمدعلی ایازی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت: در کنار همه تحولات حوزه زنان در دهه‌های اخیر، اما هنوز همان فضای سنتی و قدیمی حوزه‌های علمیه، یکی از موانع جدی برای رشد بانوان مجتهده است. تعداد زنان نویسنده، مبلّغ و پژوهشگر در حوزه‌های علمیه بسیار بالاست اما بانوانی که به صورت مشخص به درجه اجتهاد رسیده باشند، تعدادشان خیلی زیاد نیست و علت آن را فضای بسته سنتی حاکم بر حوزه‌ها می‌دانم. برای مثال، در یکی از جلسات یکی از کانون­‌های مهم علمی که اعضای آن جزو افراد نواندیش حوزه‌ علمیه به شمار می‌روند، پیشنهاد دادیم که دو نفر از زنان مجتهده به این مجمع اضافه شوند، عموماً با این پیشنهاد مخالفت کردند.

به گزارش جماران؛ روزنامه ایران گفت و گویی با آیت الله سیدمحمدعلی ایازی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در خصوص جایگاه فعلی بانوان حوزوی داشته است:

 

 جناب ایازی، روند تاریخی علم‌آموزی زنان در حوزه‌های علمیه و نقش‌آفرینی اجتماعی بانوان حوزوی را چگونه ارزیابی می‌­کنید؟

در ادبیات متون اسلامی، واژه‌ مشهوری تحت عنوان «صحابیات» آمده است که به معنای زنانی است که به صورت مبرز از صحابه پیامبر اکرم(ص) بوده‌اند، و از آنان نقل حدیث شده است. صحابیات «مرجع تبیین احکام» و دارای «شخصیت اجتماعی» بودند که در موارد متعددی نامشان به عنوان ناقلان احادیث پیامبر نیز ذکر شده است. در تاریخ تشیع نیز در کنار نام این صحابیات پیامبر(ص) و امام علی(ع) سه شخصیت شاخص علمی زنان یعنی حضرت فاطمه(س)، حضرت زینب(س) و حضرت معصومه(س)، اسامی متعدد دیگری هم همواره مطرح بوده است.

اما باید به این نکته مهم اشاره کرد که بر فرهنگ جوامع گذشته –چه اسلامی و چه غیراسلامی- عملاً نوعی مردسالاری حاکم بوده است و این فضا به عنوان یک معضل فرهنگی، هم مانع رشد علمی زنان شده و هم فعالیت اجتماعی آنان را محدود کرده است. همچنان که در غرب حالت‌های شدیدتری از آن در تاریخ نقل شده است، این محدودیت در جوامع گذشته اسلامی نیز وجود داشته است.

به همین دلیل باید گفت، بروز شخصیت‌های مطرح تاریخی زنان در عرصه‌های مختلف از جمله در زمینه علوم‌ دینی، در واقع جزو استثنائات جوامع خود بوده‌اند. در ایران نیز بجز دوره معاصر به دلیل همزمانی با تحولات بین‌المللی در حوزه زنان و همچنین در سال­‌های پس از انقلاب اسلامی -که ما شاهد رشد اجتماعی فوق‌العاده‌ای در حوزه زنان بوده­‌ایم- مواردی که تاریخ از آنان یاد می­‌کند (از جمله بانو مجتهده امین اصفهانی) جزو استثنائات حوزه ‌های علمیه قلمداد می‌شوند.

در کنار موارد مذکور، نمی‌­توان ناگفته گذاشت که یکی از نقاط مثبت و برجسته در تاریخ چهار دهه گذشته ایران، توجه به مسأله تحصیل زنان و همچنین ارتقای چشمگیر فعالیت اجتماعی آنان بوده است. در این سده زنان بزرگی ظهور و بروز کردند، اما این چند دهه اخیر نقطه عطفی تاریخی برای حرکت زنان است. بنابراین باید از این زمینه به دست آمده، جهت رشد همه‌جانبه و پیشرفت زنان بهترین بهره را برد.

 

به طور مشخص، اگر بخواهیم در خصوص زنان مجتهده ایران در عصر حاضر سخن بگوییم، آیا شما به عنوان یک استاد سطح عالی حوزه علمیه می­‌دانید که چند زن طی دهه‌های اخیر اجازه اجتهاد گرفته‌اند؟ و اینکه چرا زنان مجتهده برای جامعه ما چنین گمنام‌اند؟

در کنار همه تحولات حوزه زنان دهه‌های اخیر، اما هنوز همان فضای سنتی و قدیمی حوزه‌های علمیه یکی از موانع جدی برای رشد بانوان مجتهده است. مشخصاً، من تعدادی از زنان شاخص و مجتهده در حوزه‌های علمیه قم سراغ دارم، اما تعدادشان انگشت‌شمار است. البته تعداد زنان نویسنده، مبلغ و پژوهشگر در حوزه‌های علمیه بسیار بالاست اما بانوانی که به صورت مشخص به درجه اجتهاد رسیده باشند، تعدادشان خیلی زیاد نیست و علت آن را فضای بسته سنتی حاکم بر حوزه‌ها می‌­دانم و این مسأله را به عینه دیده‌ام که برخی اساتید و حوزویان در سطوح عالی، نسبت به مشارکت علمی زنان استقبال چندانی ندارند. برای مثال، در یکی از جلسات یکی از کانون­‌های مهم علمی که اعضای آن جزو افراد نواندیش حوزه‌ علمیه به شمار می‌روند، پیشنهاد دادیم که دو نفر از زنان مجتهده به این مجمع اضافه شوند، عموماً با این پیشنهاد مخالفت کردند. یا در موردی دیگر، در یک کنفرانس علمی در قم، یک بانوی بسیار فاضله و عالمه در حال سخنرانی بودند و من دیدم که آقایان حاضر در کنفرانس، سر خود را پایین انداخته بودند که به سخنران نگاه نکنند! بنابراین با وجود چنین فضایی که «صدای حرف زدن زن»، «چهره زن» و حتی «مقالات علمی زن» را مورد استنکار قرار می‌دهند و ناچیز می‌­انگارند، یا در حضور زنان چنین با تردید و نگرانی سخن می ‌گویند، باید تصریح کرد که مانعی در برابر رشد بانوان مجتهده وجود دارد.

 

با وجود حضور زنان در مدیریت‌های اجرایی یاشوراهای عالی، اما در نهادهای مهم دیگری همچون مجمع تشخیص مصلحت نظام یا شورای نگهبان بانوان مجتهده حضور ندارند. برای ورود زنان به این قبیل نهادها چه مراحلی باید طی شود؟

تحقق این مورد، به تحقق شرایط علمی و فقهی و مبانی نظری آن بستگی دارد. وقتی زنان در مناصب علمی، فرهنگی و سیاسی به صورت جدی ورود پیدا نکنند، بالندگی لازم را برای دیگر مناصب پیدا نمی‌­کنند. در دولت آقای پزشکیان تعداد بسیاری از زنان در پست‌های مدیریتی حاضر شدند و در همین سلسله مراتب، منصوبان رئیس‌جمهوری، فرصت نقش‌آفرینی بانوان توانمند بسیاری را فراهم کرده‌اند. بنابراین در عرصه اجرایی این زمینه به نحو شایسته به وجود آمد و جامعه هم آن را همراهی کرد. حالا همین زمینه اگر در عرصه قضایی فراهم شود، یعنی زنان عضو دیوان عالی کشور شوند یا اجازه قضاوت برای آنان صادر شود، شرایط علمی و فقهی و مبانی نظری حضور زنان در مناصب بالاتر کم کم فراهم می‌شود. آن زمان می‌­توان انتظار داشت که در شوراهای سطح بالاتری همچون شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت نظام، زنان نقش بیشتری داشته باشند.

البته در بسیاری از این موارد حاکمیتی، هیچگونه مشکل حقوقی یا قانونی و شرعی برای حضور زنان وجود نداشته و ندارد و امروز فقیهانی قائل به عدم شرط مرد بودن در صدارت و قضاوت هستند، بلکه مشکل عمدتاً اجتماعی بوده است. به نظر من، بسیاری از مسائلی که امروز در زمینه زنان نسبت به آن حساسیت وجود دارد، بیش از آنکه جنبه فقهی یا حقوقی داشته باشد، جنبه عُرفی-فرهنگی دارد و باید از این منظر برای حل آنها چاره‌جویی کرد.

 

 

فضای سنتی مانع رشد بانوان حوزوی است

در کنار همه تحولات حوزه زنان در دهه‌های اخیر، اما هنوز همان فضای سنتی و قدیمی حوزه‌های علمیه، یکی از موانع جدی برای رشد بانوان مجتهده است. تعداد زنان نویسنده، مبلّغ و پژوهشگر در حوزه‌های علمیه بسیار بالاست اما بانوانی که به صورت مشخص به درجه اجتهاد رسیده باشند، تعدادشان خیلی زیاد نیست و علت آن را فضای بسته سنتی حاکم بر حوزه‌ها می‌دانم. برای مثال، در یکی از جلسات یکی از کانون­‌های مهم علمی که اعضای آن جزو افراد نواندیش حوزه‌ علمیه به شمار می‌روند، پیشنهاد دادیم که دو نفر از زنان مجتهده به این مجمع اضافه شوند، عموماً با این پیشنهاد مخالفت کردند.

مشاهده خبر در جماران