کدخبر: ۱۶۵۵۲۳۰ تاریخ انتشار:

یادداشت؛

آیت الله «توسعه»

هاشمی از همان روستای نوق و در عنفوان جوانی با نگاه به شرایط پیرامونی، یک آرمان و هدف مشخص برای خود تعریف کرد، او مسیر توسعه و پیشرفت کشورش را با تاسی به شخصیتی چون امیرکبیر برگزید و می خواست که مردمان سرزمینش روز و روزگاری بهتر و شایسته تر داشته باشند، جهان بینی و خوانش او از دین مبین نیز همین بود، اسلام رهایی بخشی که آمده است از مسیر آبادی دنیا، آبادی آخرت را به ارمغان بیاورد و یوغ بندگی استعمار و استثمار را بگسلد، در مبارزاتش با استبداد داخلی در نوع تعامل و نگاهش به جهان خارج نیز چنین می‌نگریست و تفاوت های او با برخی همقطاران در همین تفاوت نوع نگاه رقم خورد.

از نوق بهرمان در حاشیه شهر رفسنجان راه دور و درازی تا تهران نیست؛ اما در سال هایی که آن جوان معمم شهرستانی عزم حضور در پایتخت داشت، مسئله فقط بّعد مسافت نبود، بلکه تفاوت کهکشانی میان دو سبک زندگی و تفاوت معنادار در همه مظاهر زیست شخصی و اجتماعی بود. یکی هنوز در سنت و گذشته مانده بود، دیگری چهار نعل به سمت تغییر و مدرنیته می تاخت و شاید همین هم انگیزه حضور او در تهران برخلاف دیگر هم مسلکان بود که برای زندگی ترجیح می‌دادند، مقیم حوالی حرم و بقاع متبرکه باشند.

از همان ابتدای امر و در دهه چهل هجری شمسی وقتی اولین کتاب خود را به امیرکبیر که برخی از متدینین آن برهه تکفیرش می کردند، اختصاص داد و در عنوان کتاب او را قهرمان مبارزه با استعمار خواند؛ اما در جای جای آن با دقت و فراستی مثال زدنی اقدامات اصلاحی امیر را که پایه گذار دیوانسالاری مدرن در عهد قجری بود، انعکاس می‌داد؛ گویی نقشه راه زندگی و الگوی زیست اجتماعی و سیاسی خود را برگزیده و ترسیم و تبیین می‌کرد. 

دست تقدیر و روحیه آزادی خواهانه و جنم و جسارت و شجاعت ظلم ستیزانه او به زودی هاشمی را به مهره‌ای تعیین کننده، مورد وثوق و اطمینان بنیانگذار انقلاب اسلامی تبدیل کرد و وی بر جایگاه یکی از شاخص‌ترین چهره های دوران مبارزه با نظام پهلوی تکیه زد، مردی که همراه با ایدئولوژی مبارزاتی و ریشه های مذهبی آن از همان ابتدای امر نگاه جدی به سخت افزار مبارزاتی و الزامات میدانی و تمهیدات عملیاتی داشت و اتفاقا همین نگاه متفاوت عامل برکشیدن او در صفوف روحانیون مبارز و انقلابی بود و در مهمترین قاب پیروزی انقلاب، در کنار روح الله به عنوان امین و معتمد بنیانگذار، حکم تنفیذ مسئولیت اداره کشور را به مرحوم بازرگان اعلام و اعطا کرد. 

امام خمینی(ره) در ابتدای پیروزی انقلاب، پرهیز و ملاحظه جدی در واگذاری و پذیرش مسئولیت به خصوص در حوزه اجرایی از طرف روحانیت داشتند و گزافه نیست اگر بگوییم، کارآمدی و ذکاوت و توانمندی و ظرفیت هاشمی رفسنجانی در این تغییر نگرش و اجازه و اذن رهبر فقید انقلاب نقش بسزایی داشت. 

در سرتاسر تحولات سترگ و دگرگونی های بزرگ دهه ابتدایی انقلاب هاشمی نقشی ممتاز و کلیدی داشت از سنگر بهارستان تا فرماندهی جنگ و جانشینی فرماندهی کل قوا و در ماجرای پذیرش قطعنامه و سپس در اجلاسیه مهم و تعیین کننده خبرگان رهبری. 

اما آن چیزی که هاشمی همواره و همیشه به دنبالش بود و در طول همه سال‌های زندگی برایش آماده می‌شد، در یکی از حساس ترین برهه های تاریخ معاصر ایران، زمینه و بسترش مهیا گشت و او ماموریت بزرگ خود در مسیر توسعه و سازندگی را عهده دار شد. 

شاید هیچ شخصیت سیاسی در طول تاریخ معاصر ایران همانند آیت الله هاشمی رفسنجانی، فراز و فرود، عرش و فرش و بالا و پایین در سپهر سیاست ایران ندیده باشد. سیاستمداری که روزی را در اوج محبوبیت سیر می کرد و دیگر روزی مورد پرهیز و امتناع بود، مردی که علاقه مندان و دلبستگان بسیار داشت و از آن سو منتقدان و مخالفان جدی و تمام عیار. 

تعیین کنندگی هاشمی طی نزدیک به چهار دهه در سپهر سیاست ایران و در صورت بندی اضلاع و اجزای قدرت تا بدان حد بود که حتی اگر کناره می گرفت و پای به وادی رقابت و انتخابات هم نمی گذاشت، موافقت و مخالفت با او عامل برکشیدن دیگران بر مسند قدرت و ریاست جمهوری بود که در دو انتخابات ریاست جمهوری به عینه شاهد آن بودیم و احمدی نژاد خود را در نقطه مقابل او تعریف می کرد و روحانی خود را یار و همراه و شاگرد هاشمی می دانست.

در کیاست و ذکاوت او در عرصه سیاست همین بس که بیش و پیش از هر فردی خود را در معرض و محک و آزمون انتخاب ملت گذاشت و در وادی سیاستی که یک فرد با یک شکست، طومارش برچیده شده و به تاریخ سپرده می‌شود، آنهم در فضایی که هیچ کس همانند او در معرض تخریب و شایعه و فضاسازی و پروپاگاندای سیاه و تخریبی قرار نداشت، هر بار ققنوس وار از خاکستر بر می خواست او در آخرین انتخابات نیز در اوج محبوبیت و رکوردشکنی این منظومه پر فراز و نشیب را به پایان رساند. 

به طور معمول دلایلی چند برای سبک سیاست ورزی و نوع نگاه هاشمی به مقوله حکمرانی، صورت بندی کرده و ارائه می دهند، که با توجه به شخصیت چند وجهی و دایره شمول گسترده و فراخناک شش دهه مبارزه علیه قدرت تا حضور در لب لباب آن و حوزه های مختلف و متکثر حضور و تاثیر گذاریش، بی ربط نبوده و برخوردار از شمولیت و اعتنا است؛ اما آنچه در نقطه کانونی و دال مرکزی گفتمانی آیت الله نقش بی بدیل و ممتاز و نقطه ثقل و گرانیگاه مرکزی بود، نگاه توسعه نگرانه وی بود که همه فعل و انفعالات پیرامون وی تحت الشعاع و ملهم از آن قابل تعریف و امعان نظر است.

اعتدال ورزی که مشی سیاسی او عنوان می‌شود، مردم نگری که در رجوع متعدد او به رای ملت متبلور است، اهتمام وی در مقوله صلح طلبی و نقشی که در ماجرای پذیرش قطعنامه بازی کرد و سپس جدیت و پیش قراولی وی در قاب سردار سازندگی و حتی مخالف خوانی او با برخی جریانات و سیاستمداران، جملگی برآمده از نگاه وی به مقوله توسعه و نسبت تمامی مقولات فوق الذکر با این مهم قابل تعریف و گرته برداری است. 

هاشمی از همان روستای نوق و در عنفوان جوانی با نگاه به شرایط پیرامونی، یک آرمان و هدف مشخص برای خود تعریف کرد، او مسیر توسعه و پیشرفت کشورش را با تاسی به شخصیتی چون امیرکبیر برگزید و می خواست که مردمان سرزمینش روز و روزگاری بهتر و شایسته تر داشته باشند، جهان بینی و خوانش او از دین مبین نیز همین بود، اسلام رهایی بخشی که آمده است از مسیر آبادی دنیا، آبادی آخرت را به ارمغان بیاورد و یوغ بندگی استعمار و استثمار را بگسلد، در مبارزاتش با استبداد داخلی در نوع تعامل و نگاهش به جهان خارج نیز چنین می‌نگریست و تفاوت های او با برخی همقطاران در همین تفاوت نوع نگاه رقم خورد. 

او هم مبارز بود و انقلابی، هم دیندار و مومن به اصول، هم معتقد به تغییر و تحول و اصلاح و همه اینها را از دریچه توسعه می نگریست و می خواست، او می دانست که بدون توسعه و آبادی کشور، تحقق هیچ آرمان و شعار و جهان بینی ماندگار و پایدار نیست.

مشاهده خبر در جماران