یادداشت؛
نه به ظریف و برجام، زنده باد جلیلی و مکانیسم ماشه! چرا دلواپسان از بازگشت به دوران طلایی سعید جلیلی ناراحت هستند؟
دوستان دلواپس چرا منتقد اعمال و استفاده از مکانیسم ماشه توسط طرف اروپایی هستند؟ مگر آنها معتقد نیستند که برجام خسارت محض بوده و زیان بارترین توافق بین المللی ایران حتی بدتر از گلستان و ترکمنچای است؟ خب فبه المراد مکانیسم ماشه اجرا شده و وضعیت به قبل از انعقاد برجام باز میگردد و ما هم از شر این توافق خسران بار رها می شویم!
هنوز چند ماهی به موسم پایان تاریخ توافق «برنامه جامع اقدام مشترک» موسوم به برجام وقت باقی است؛ اما به رغم این فاصله زمانی و بازه نسبتا طولانی یکی از مقولات مورد بحث و توجه در محافل بین المللی و البته در حوزه سیاست داخلی، بهخصوص در محافل و رسانه های متعلق به جریان واپسگرا، حرف و حدیث پیرامون واکنش تروئیکای اروپایی در قالب «اسنپ بک» یا آنچه در کشور ما به «مکانیسم ماشه» مشهور شده باز میگردد. جایی که یک بار دیگر رویکرد تقدم مطامع جناحی و طیفی بر منافع ملی توی ذوق میزند.
در ابتدا مختصر و مفید در شرح این گزاره باید گفت، اسنپ بک یا مکانیسم ماشه سازوکار تضمینی و توافق شده میان طرفین برای زمانی است که یک یا تنی چند از اعضای برجام به وظایف و تعهدات خود در قبال توافقات به عمل آمده و مندرج در برجام عمل نکرده و یا به زعم طرف مقابل مرتکب نقض برجام شده باشد، طرف دیگر این امکان را دارد که عطف به آنچه خلف وعده طرف مقابل می داند، با ارجاع موضوع به کمیسیون مشترک برجام، زمینه را برای خروج از توافق و بازگشت وضعیت به شرایط پیشا برجام فراهم می کند، قواعد، دستورالعمل ها و ساز و کار آن نیز در بندهای ٣۶ و ٣٧ برجام تهیه و تدوین و تبیین شده است.
نکته آنست که استفاده از مکانیسم ماشه در راستای بازگشت قطعنامههای شورای امنیت، برای طرف های مقابل ایران در نظر گرفته شده است، چون قطعنامه ها از طرف آنان برای ایجاد و اعمال محدودیت در برنامه هستهای ایران وضع شده و ذیل برجام قطعنامه های صادره تعلیق شد و لزومی ندارد که ایران دارای چنین حقی باشد، چون موضوع بازگشت قطعنامه شورای امنیت است که ایران هیچ دخل و تصرف و موضوعیتی در انعقاد آن نداشته است.
در ١٨ اردیبهشت ماه سال ١٣٩٨ در قالب مصوبه شورای عالی امنیت ملی، نامه محمد جواد ظریف وزیر خارجه وقت ایران به فدریکا موگرینی مسئول وقت کمیسیون مشترک ارسال شد و طرف ایرانی به استناد بند ٣۶ برجام برخی از محدودیت های برنامه هستهای خود بر اساس تخلف آمریکا در خروج از برجام را اعلام و اعمال کرد.
مختصر و مفید آنکه در بند ٢۶ با تشخیص طرف ایرانی مبنی بر نقض تعهد طرف خارجی، در بند ٣۶ با ساز و کار شکایت ایران به کمیسیون مشترک و در بند ٣٧ با قانونی بودن توافقات اقتصادی در حین اجرای برجام در صورت لغو برجام، تضمین های لازم به طرف ایرانی داده شده و برخلاف ادعای منتقدان داخلی برجام اینگونه نیست که مکانیسم ماشه یک طرفه باشد و قانون مصوب مجلس موسوم به قانون اقدام راهبردی نیز بر اساس همین مفاد و بندهای ٢۶ و ٣۶ برجام تصویب و اعمال شد و ایران از بخشی از تعهدات خود ذیل برجام خارج شد.
حال با این مقدمه بازگردیم به شرایط امروز و موضوع اجرای احتمالی اسنپ بک توسط طرف اروپایی با توجه به بازه زمانی انقضای برجام در اکتبر سال ٢٠٢۵که در واقع انقضای زمانی قطعنامه ٢٢٣١ شورای امنیت است که برجام در ذیل آن موضوعیت یافته است.
به طور طبیعی با پایان زمانی قطعنامه تمامی محدودیت های اعمالی بر برنامه هستهای ایران نیز از حیز انتفاع ساقط شده و خود به خود تمامی قطعنامه های تعلیق شده نیز ملغی میشوند و این چیزی نیست که طرف های غربی به سادگی از کنار آن بگذرند و بدیهی است که با توجه به اختلافات موجود و تنش های چند سال اخیر در روند اجرای برجام به طریق اولی آنان خواستار رفع تمامی محدودیت ها اعمالی علیه ایران در ذیل قطعنامه ها و در نهایت ساز و کار توافق برجام نباشند.
اما نکته عجیب و قابل تامل به انتقادات جریان دلواپس و منتقد همیشگی برجام در داخل کشور باز میگردد. آنانی که سالهای سال است چه از زمان آغاز مذاکرات در دولت یازدهم و چه پس از انعقاد برجام و در دولت های مختلف با تمام توان به برجام تاخته و آن را خسارت محض عنوان کرده و مایه ذلت و بدبختی ایران دانستهاند و دست اندرکاران آن را هزاران انگ زده و شماتت میکردند، حال بواسطه اجرای احتمالی مکانیسم ماشه توسط طرف اروپایی دوباره به شدیدترین وجه حمله و انتقاد آغاز کردهاند.
در این رابطه لحاظ چند نکته، قابل تامل و توجه است:
اول- اینکه گفته می شود مکانیسم ماشه یک طرفه است و در هیچ توافق بین المللی چنین ساز و کاری مسبوق به سابقه نیست، یا از سر جهالت محض است یا غرض ورزی خاص! در هر توافق حقوقی و قرارداد در هر سطح و جایگاهی، شروط ضمن عقد برای فسخ قرار داد نیز تعبیه و تدوین می شود و از اساس یکی از دلایل استحکام هر توافقی در گنجاندن چنین شروطی هست.
در برجام همانگونه که اشاره رفت، برای طرف ایرانی حقوقی در فسخ قرارداد گنجانده شده که اتفاقا ایران به آنها نیز استناد داشته است و برای طرف مقابل نیز ساز و کار موسوم به مکانیسم ماشه آورده شده و طبیعی است در صورت عدم تعهد ایران به مفاد برجام، آنان امکان فسخ را داشته و شرایط به قبل از توافق بازگردد و باز طبیعی است که در صورت لغو برجام، قطعنامه های قبلی بازگردد و این نه یک امتیاز ویژه که یک قاعده عقلانی و طبیعی است.
دوم- دوستان دلواپس چرا منتقد اعمال و استفاده از مکانیسم ماشه توسط طرف اروپایی هستند؟ مگر آنها معتقد نیستند که برجام خسارت محض بوده و زیان بارترین توافق بین المللی ایران حتی بدتر از گلستان و ترکمنچای است؟ خب فبه المراد مکانیسم ماشه اجرا شده و وضعیت به قبل از انعقاد برجام باز میگردد و ما هم از شر این توافق خسران بار رها می شویم
سوم- بازگشت به قبل از برجام یعنی شرایطی که در دولت محمود احمدی نژاد و در زعامت دکتر سعید جلیلی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس تیم مذاکره کننده هسته ای داشتهایم که عزیزان دلواپس و منتقد برجام از آن مذاکرات و مذاکره کنندگان همیشه تمجید و تعریف کردهاند و طرف های دیگر را بر باد دهنده آن عزت و عرور دانستهاند، اینجا هم که باید به استقبال لغو برجام طی ساز و کار مکانیسم ماشه رقت، چ. ن همه چیز بی کم و کاست به آن دوره طلایی باز میگردد.
چهارم- شاید عزیزان دلواپس مدعی شوند که پس تکلیف تعهداتی که ذیل برجام انجام دادهایم و محدودیت هایی که در پرونده هستهای پذیرفتهایم چه می شود که به عزیزان باید گفت طبق قانون اقوام راهبردی مجلس نه تنها بسیاری از آن تعهدات ملی الاثر شد که اکنون ما به غنی سازی ۶٠ درصدی مبادرت ورزیده ایم، حال آنکه در دوران پیشا برجام سقف غنی سازی ایران ٢٠ درصد بود و از این حیث هم دچار هیچ غبن و ضرر و زیانی نشده است.
به زبان ساده در چارچوب پندار و تحلیل آنان در قبال برجام، جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است و من جای این عزیزان باشم به استقبال اجرای مکانیسم ماشه از سوی طرف اروپایی خواهم رفت که آنچه این گرامیان مد نظر داشتند از سوی آنان در دست انجام است و بازگشت به دوران دستاوردهای طلایی مذاکرات در زمان دکتر سعید جلیلی رقم خواهد خورد.
مشاهده خبر در جماران