کدخبر: ۱۶۵۲۰۹۹ تاریخ انتشار:

فردین علیخواه نوشت؛

روایت یک جامعه شناس از دلایل افزایش قهوه‌نوشی در ایران!

آیا رشد کافه‌های تیک‌اوی بیانگر تحولی در ذائقه‌های مردمان شهر است؟ آیا می‌توان گسترش چنین مکان‌هایی را به تغییر سبک زندگی و تغییر سلیقه‌ها نسبت داد؟ حاصل گفتگویی که با دانشجویان شهرهای مختلف کشور در این خصوص داشتم تأیید می‌کند که استقبال از قهوه و مکان‌های نوشیدن آن در شهر، کم و بیش در اغلب شهر‌ها، حتی شهر‌هایی مانند قم نیز روندی افزایشی دارد.

به گزارش جماران؛ فردین علیخواه  استاد جامعه شناسی دانشگاه گیلان نوشت:

گشت و‌ گذاری در خیابان‌های شهر رشت توجه ما را به تغییری تدریجی در حیات شهر و همچنین بافت شهری جلب می‌کند و آن؛ رشد نوشیدن قهوه و به طور خاص، کافه‌های تیک‌اوی، چه به شکل ثابت آن (مغازه‌ای) و چه به شکل سیار (کافه‌ماشین‌) است. روشن است که در کنار رشد چنین مکان‌هایی، فروشگاه‌های متنوع فروش قهوه نیز افزایش یافته است.

پیش از این، مکان‌های نوشیدن قهوه غالبا در مناطق خاصی از شهر نظیر خیابان‌های تجاری و خیابان‌های ساکنین متموّل جمع شده بودند، ولی در چند سال گذشته، چنین مکان‌هایی در همه جا، چه نواحی مرکزی شهر رشت نظیر پیاده‌راه علم‌الهدی، چه خیابان‌های تجاری شهر نظیر مطهری یا لاکانی، و حتی خیابان‌های خدمات خودرویی و صنعتی نظیر امام علی، لاهیجان و خرمشهر نیز در حال رشد است. جالب آن‌که حتی در جاده‌های بین‌شهری نیز شاهد تابلو‌های چشمک‌زن «اسپرسو» در مقابل مغازه‌های فروش چای گیلان هستیم!

 آیا رشد کافه‌های تیک‌اوی بیانگر تحولی در ذائقه‌های مردمان شهر است؟ آیا می‌توان گسترش چنین مکان‌هایی را به تغییر سبک زندگی و تغییر سلیقه‌ها نسبت داد؟ حاصل گفتگویی که با دانشجویان شهرهای مختلف کشور در این خصوص داشتم تأیید می‌کند که استقبال از قهوه و مکان‌های نوشیدن آن در شهر، کم و بیش در اغلب شهر‌ها، حتی شهر‌هایی مانند قم نیز روندی افزایشی دارد. در نتیجه، اگر تصویر یک مثلث را در ذهن مجسّم کنیم از منظر اجتماعی، فرهنگ نوشیدن قهوه از رأس عمودی آن به سمت پایین نشت یافته است. در اینجا نشت یافتن؛ به معنای گسترش رفتاری مانند نوشیدن قهوه از اقلیت (در نوک مثلث)، به سوی گروه‌های اجتماعی مختلف (پایین مثلث) است.

اینکه چرا نوشندگان قهوه در رشت روز به روز بیشتر می‌شوند دلایل جامعه‌شناختی آشکار و پنهانی می‌تواند داشته باشد. مزه‌ها، حیات اجتماعی دارند. بی‌تردید گروه‌های اجتماعی، هر کدام، دلایل خاص و متفاوت خود را برای انتخاب قهوه دارند و شاید بیان یک دلیل عام برای این امر چندان علمی نباشد. به هر ترتیب، در ادامه سعی می‌کنم به برخی از این دلایل اشاره کنم. طی یک ماه گذشته تلاش کردم تا در خیابان‌های مختلف با برخی از فروشندگان و نوشندگان قهوه گفتگو کنم. در نگارش آنچه در ادامه می‌آید از این گفتگوها بهره برده‌ام. من فکر می‌کنم که دلایل زیر برای سایر شهرهای کشور نیز امکان بررسی دارد. البته بدون شک برای یافتن پاسخی کاملا علمی به پرسش‌هایی که بیان شد باید پژوهشی مستقل و کامل انجام گیرد.

 

منزلت‌جویی: مصرف برخی کالا‌ها برای افراد پرستیژ به ارمغان می‌آورد. در واقع نوع و کیفیت خدماتی که افراد دریافت می‌کنند و همچنین، کالا‌هایی که مصرف می‌کنند می‌تواند باعث ترفیع وضعیت منزلتی آنان شود. همیشه نسبت به کالا‌ها، تفسیر‌های اجتماعی وجود دارد. کالا‌ها در نگاه افراد جامعه خنثی نیستند. آن‌ها واجد ارزشی نمادین نیز هستند. برای مثال، وقتی گفته می‌شود که فرش ماشینی با فرش دستبافت تزئینی فرق دارد، یا تخمه آفتابگردانی که وانتی‌ها در بلوار رسالت رشت می‌فروشند با آجیل یک قنادی مشهور فرق دارد، منظور صرفا کیفیت کالا نیست بلکه اتصال کالا‌ها به مراتب و سلیقه‌های اجتماعی نیز هست. به همین دلیل افراد معمولاً علاقه دارند اظهار کنند که کالای خاصی را از کجا خریداری کرده‌اند. کالا‌ها موجب ارتقاء منزلتی می‌شوند. چای و قهوه را می‌توان از این منظر نگاه کرد. این روز‌ها، قهوه در مقایسه با چای منزلت متفاوتی برای فرد ایجاد می‌کند. در نتیجه، برخی افراد با نوشیدن قهوه یا با پیشنهاد آن به مهمان یا مشتری، تلاش می‌کنند منزلت و پرستیژ اجتماعی کسب کنند.

 

ارتقای طبقه ذهنی: در مطالعات قشربندی اجتماعی، مفهوم طبقه ذهنی به این موضوع اشاره دارد که فرد از نظر ذهنی خودش را متعلق به کدام طبقه اجتماعی می‌داند. گاهی اوقات افراد نمی‌توانند تمام و کمال عضوی از طبقات بالا یا طبقات متموّل جامعه باشند ولی با توسل به برخی کالا‌ها سعی می‌کنند از نظر ذهنی خود را به سایر طبقات اجتماعی متّصل کنند. نوشیدن و یا پیشنهاد قهوه را می‌توان از این منظر نگریست. عنصری در زندگی روزمره نظیر قهوه، طبقه ذهنی فرد را تغییر می‌دهد. نوع مصرف، برای افراد هویت طبقاتی می‌سازند.

 

اتصال به جهان مدرن: مطالعات جامعه‌شناختی این ادعا را تأیید می‌کنند، اینکه مصرف برخی کالا‌ها؛ ابزار یا پلی برای شکل‌گیری حس اتصال به جهان مدرن است. به تدریج چای نماینده سنت و قهوه تبدیل به نماینده مدرنیته می‌شود. مصرف قهوه برای برخی چنین کارکردی دارد. مزه‌مزه کردن قهوه، زبان بدن خاص نوشیدن آن، حتی خرید آن از فروشگاه‌های شیک شهر، همگی باعث حس بودن در جهان مدرن می‌شود. در دهه شصت مصرف شیرموز، و در دهه هفتاد مصرف پیتزا چنین کارکردی داشت. وقتی به اداره‌ای می‌رویم و از اتاقی بوی قهوه می‌آید درباره کارمندان آن اداره فکری دیگر می‌کنیم. این روزها دانش افراد از انواع قهوه و نحوه آماده کردن آن، شکلی از سرمایه فرهنگی تلقی می‌شود.

 

لذت از بوی قهوه: برخی افراد تفسیری کاملاً شخصی از قهوه دارند. بوی قهوه حس خوبی به آنان منتقل می‌کند. آنان بیشتر از نوشیدن، قهوه را بو می‌کنند و لذت می‌برند. البته مصاحبه‌هایم نشان می‌دهد که در نهایت، این بو باعث تداعی تصویری در ذهن آنان می‌شود. تصویری از یک فیلم، تصویری از یک رمان، تصویری از یک فصل بخصوص، نوستالژی، مغازه‌ای قدیمی در جایی از شهر، یا خاطره‌ای به یاد مانده از سفری به خارج. جالب آن‌که برخی افراد عاشق بوی قهوه‌اند ولی خود قهوه را دوست ندارند.

 

امری لطیف در قلب محیطی خشن: برخی از صنعت‌کاران خودرو و مسکن، قهوه مصرف می‌کنند تا در دل محیطی زمخت، مردانه، نامطبوع و آشفته، دقایقی زیبایی بسازند. لیوان قهوه، خود قهوه، بوی قهوه و زبان بدن خاص نوشیدن آن حسی زیبایی‌شناختی به افراد منتقل می‌کند. آنان گویی لحظاتی کوتاه از محیط زمخت فاصله می‌گیرند، حس‌شان هوایی می‌خورد و دوباره به محیط بازمی‌گردند. به تعبیر جامعه‌شناختی، اخلاق کار لحظاتی به حالت تعلیق درمی‌آید و اخلاق لذت جای آن می‌نشیند.

 

ژست‌های نوشیدن قهوه: تحقیقات نشان داده‌اند که برخی افراد؛ برای مثال ژست‌های سیگار کشیدن را بیشتر از خود سیگار دوست دارند. قهوه نیز گویا چنین است. برخی افراد زبان بدن و ژست‌های خاص قهوه نوشیدن را و دیزاین محیط آن را بسیار دوست دارند. یکی می‌گفت «هر وقت دارم قهوه می‌نوشم ناخودآگاه باکلاس‌تر می‌شوم». او می‌گفت: «پیش آمده که چای را دراز کشیده بنوشم ولی قهوه را هرگز». نوشیدن قهوه برای برخی، مناسک، و بیانگر فضایی اجتماعی است.

 

تلاش برای ایجاد زندگی زیبا: ممکن است قهوه روزی کالایی بسیار عادی و دم‌دستی شود ولی فعلا کالایی است که برای زندگی روزمره کارکرد زیبایی‌شناسانه دارد. ماگ‌ها و فنجان‌های قهوه‌خوری حس خوبی در افراد ایجاد می‌کند. یکی می‌گفت: «وقتی قهوه می‌خورم ماشینم هم حتماً باید تمیز باشد». می‌گفت «با قهوه نمی‌توانم کثیفی و چرک را تحمل کنم». گویی قهوه به برخی نوعی نگاه به جهان پیرامون را تزریق می‌کند. قهوه عنصری از یک زندگی وسیع‌تر، عنصری از سبک زندگی خاصی تلقی می‌شود. فرد وقتی قهوه می‌نوشد دوست دارد سایر عناصر زندگی‌اش هم تمیز و قشنگ باشد. قهوه از جمله جزءهایی است که می‌خواهد کل را به سیطره خود درآورد.

 

رشت و قهوه: خیابان‌های خیس رشت، باران اسپره‌ای و هوای ابری. برخی به ویژه جوانان آلامد گفتند: «مگر می‌شود در رشت بود و این هوا را داشت و قهوه ننوشید؟» از نگاه برخی مصرف‌کنندگان قهوه، خود شهر رشت و پیشینه اجتماعی و فرهنگی آن، پیوند عمیقی با قهوه دارد. آنان رشت را متصل به اروپا می‌دانند و قهوه را نیز عنصری جدایی‌ناپذیر از رشت.

 

اینستاگرام: اینکه برخی افراد در صحبت‌هایشان به صفحات اینستاگرام اشاره می‌کردند نکته‌ای قابل تأمل است. این روز‌ها، قهوه عنصری از سبک زندگی آلامد، و نشانی از خوش‌سلیقگی تعریف می‌شود و چنین‌ایده‌ای از طریق صفحات اینستاگرام و به ویژه صفحات متعلق به کافه‌ها تبلیغ می‌شود.

 

قهوه و سیاست: برخی از پژوهشگرانی که در خصوص زندگی روزمره در عصر اتحاد جماهیر شوروی (سابق) تحقیق می‌کنند، نشان داده‌اند که وقتی ارتباط با جهان محدود می‌شود، وقتی تحت عناوینی همچون غرب‌زدگی، نسبت به برخی سبک‌های زندگی قضاوت‌های سوگیرانه به وجود می‌آید، وقتی حاکمیت نگاهی ایدئولوژیک به زندگی روزمره دارند، تمایل مردم به همان چیزهایی تشدید می شود که حاکمیت‌ها نسبت به آن موضعی منفی دارند. جالب است بدانیم که رکورد فروش فست‌فود مک‌دونالد در مسکو، درست پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هنوز شکسته نشده است. برخی معتقدند که در سال های 1960 و در دوران حیات اتحاد جماهیر شوروی، استقبال چشمگیر مردم از قهوه چنین کارکردی داشت. همچون شلوار جین، مردم قهوه را نیز با جهان غرب در ارتباط می‌نهادند و دوست داشتند آن‌ را وارد زندگی خود نمایند. قهوه را می‌توان از این زاویه نیز نگریست یعنی آن را تمایل افراد به ارتباط با جهان، ارتباط با غرب، و تمایل به شهروندی از جهان بودن تلقی کرد.

 

در پایان دو نکته را برای بررسی بیشتر مطرح می‌کنم. در استانی که یکی از مهم‌ترین استان‌های کشور در کاشت چای است، فراگیر شدن قهوه‌نوشی قابل تأمل است. البته شاید بتوان دلایل این امر را درک کرد. وقتی در تبلیغ چای مدام پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها نشان داده می‌شوند، وقتی مکان تبلیغ چای، خانه‌های قدیمی بزرگ است که تناسبی با شهر‌های امروزی ندارد، وقتی خانواده گسترده را نمایش می‌دهند و نه خانواده هسته‌ای امروز را، نسل جدید چگونه با تبلیغ ارتباط برقرار کند؟ در تبلیغات رسانه‌ها، چای تداعی‌کننده کهنگی، قدیم، و شکلی از نوستالژی است که یادآور سلسله مراتب اجتماعی ناموجه و دست و پاگیر است. وقتی در تبلیغ چای، نوشیدن آن را به قدیمی‌ها و سالمندان منتسب می‌کنند جوانان برای کدام جذابیت به چای گرایش داشته باشد؟

نکته دوم، حال و هوای نوشیدن قهوه است. اسلاونکا دراکولیچ در کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم فصلی دارد با عنوان «قهوه را که نمی‌شود تنهایی خورد». در مطالعات اجتماعی شهر همواره به دورهمی‌ها، حلقه‌ها، و جمع‌هایی که با نوشیدن قهوه به گفتگو و تبادل نظر می‌پردازند اشاره شده است. نمی‌شود قهوه نوشید و با خود مهمانی گرفت. در دنیایی که همه ما سرمان بی‌وقفه در صفحه نمایش گوشی‌مان است اگر قهوه می‌نوشید با دیگران بنوشید. با نوشیدن قهوه بگویید، بشنوید، و خالی شوید از حرف‌های ناگفته و از کسالت زندگی روزمره. قهوه را که نمی‌شود تنهایی خورد.

مشاهده خبر در جماران