کدخبر: ۱۶۴۷۸۱۱ تاریخ انتشار:

روایت خبرنگار جماران از مراسم تشییع پیکر شهید علی حیدری؛

پزشک رزمنده

به محض اینکه شنید در لبنان جنگ شده گفت من باید بروم؛ تازه پزشک شده و پزشک عمومی بود. تمام مدتی که داعش آن ماجرا را در سوریه به پا کرده بودند، همسرش می‌گفت هر سه ماه یک بار پنج روز به خانه می‌آمد و دوباره به سوریه بر می‌گشت. یعنی یک پزشک رزمنده بود.

پایگاه خبری جماران، سجاد انتظاری: عصر روز جمعه (۴ آبان ماه) حرم مطهر امام خمینی(س) میزبان پیکر مجاهد شهید علی حیدری بود تا بر اساس وصیت خود ایشان، پیکر این شهید بزرگوار بعد از تشییع بر شانه‌های خانواده، دوستان و همرزمانش در جوار حرم رهبر کبیر انقلاب اسلامی آرام بگیرد.

اما شهید علی حیدری ویژگی‌های خاص و شاید منحصر به فردی دارد که ۳۰ سال مجاهدت از دفاع مقدس تا جنوب لبنان از جمله آنها است. او بعد  از اخذ مدرک پزشکی عمومی ‌‌بی‌تاب بود که چرا از غافله شهدا باز مانده است. لذا عزیمت به روستاهای جنوب لبنان را برای خدمت به مردم مظلوم و محروم انتخاب کرد و راهی آنجا شد و تمام این سال‌ها کنار مردم مقاوم آنجا ماند. در نهایت توسط شقی‌ترین اشقیا به فیض شهادت نائل آمد.

در حاشیه مراسم تشییع پیکر این شهید بزرگوار با چند نفر از خانواده، دوستان و همرزمانش گفت‌وگوهایی داشتیم تا از ویژگی‌های اخلاقی و خدمات شهید علی حیدری در دوران دفاع مقدس و همچنین سال‌های حضورش در لبنان برای ما بگویند و نکات و خاطرات جالبی در این گفت‌وگوها مطرح شد از جمله اینکه شهید حیدری از همان جوانی برای دوستان خود الگوی اخلاقی بوده است.

محمدرضا واعظ مهدوی، عضو فرهنگستان علوم پزشکی، در حاشیه این مراسم به خبرنگار جماران گفت: شهید حیدری دانشجوی ورودی سال ۶۴ دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود و ما از روزهای اول ورود ایشان به دانشگاه شاهد صفا و روحیات پاک و مخلص او بودیم. بسیار سعی می‌کرد که به سیره رسول گرامی اسلام عمل کند؛ حتی نحوه لباس پوشیدن و آرایش موهایش را بر آن اساس شکل می‌داد. بعد از فارغ التحصیلی هم در  همه عرصه‌های خدمت خلوص و تقوای ایشان نمونه و چشمگیر بود.

وی افزود: ایشان طرحش را در دانشگاه علوم پزشکی اهواز می‌گذراند و مسئولین آنجا نقل می‌کردند که گاهی اوقات آمبولانس نبود و خود دکتر با ماشین شخصی مریض را سوار می‌کرد و به بیمارستان می‌رساند و پیگیری و کارهای  درمانش را انجام می‌داد. بعد از پایان این دوره‌ها هم ایشان لبنان را انتخاب کرد و حضور در کنار حزب الله را به عنوان یکی از خالص‌ترین جریانات سیاسی که مستقیما با اسرائیل و دشمنان بزرگ اسلام درگیر هست و آنجا مرز حق و باطل کاملا روشن است.  شهید حیدری آنجا حضور فعالی داشت.

محمود صادقی، دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها نیز با اشاره به اینکه شهید حیدری از پیشگامان عرصه جهاد و مقاومت بود، به خبرنگار جماران گفت: حدود ۲۰ سال در لبنان حضور داشت و در واقع پزشکی بود که در خط مقدم نبرد با رژیم صهیونیستی کنار نیروهای حزب الله مشغول فعالیت بود. عرصه‌ای که یک رویارویی کاملا روشن است؛ یک رژیم اشغالگر، نامشروع، سفاک، خونریز و کودک‌کش در مقابل یک جبهه مقاومتی که کیان وطن، خاک و دیانت خودشان و مردم مظلوم لبنان و فلسطین دفاع می‌کنند.

به هر حال فیض بزرگی نصیب ایشان شد که در چنین مقطعی از تاریخ به استقبال شهادت بروند. در واقع به دست یکی از شقی‌ترین افراد روزگار ما نخست وزیر کودک‌کش اسرائیل به شهادت رسیدند؛ هم با این شکل که به صورت نقطه‌زنی هدفگیری شده و مانند همه شهدا چراغ راه ما هستند. در واقع چراغ راهی برای تداوم مقاومت در مقابل صف دشمن سفاک اشغالگر که این روزها علاوه بر جنایت‌هایی که در غزه، بیروت، ضاحیه و جاهای دیگر می‌کند، تهدیدهای خودش را متوجه کشور ما هم کرده است.

البته همواره به روش‌های مختلف امکانات خرابکارانه و تروریستی در کشور ما انجام داده‌اند، ولی الآن به هر حال به یک رویارویی مستقیم رسیده و مخصوصا بعد از جنایتی که شهید هنیه را در خاک ما هدف قرار دادند و اخیرا هم شهید بزرگوار سید حسن نصرالله و سایر شهدای حزب الله، به نظرم به یک نقطه خیلی تاریخی و حساس رسیده و درسی که ما از شهید دکتر حیدری می‌گیریم، ایستادگی در مسیر مقاومت است و ان شاء الله پیروزی هم با مقاومت است.

امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، رئیس پیشین بنیاد شهید و امور ایثارگران، نیز در خصوص ویژگی‌های شهید علی حیدری، به خبرنگار جماران گفت: شهید حیدری از این منظر برای من شخصیت جالبی آمد که یک انقطاع إلی الله از ابتدای زندگیش دیدم. یعنی ایشان رزمنده دفاع مقدس بوده و بعد پزشک شده ولی رها نکرده و مثل من بگوید یک دوره جنگ بوده و حالا وظیفه ما تمام شده است؛ خودش را همچنان در مسیر وظیفه می‌دیده و برای این هجرت کرده؛ یعنی ننشسته که میدان به سمت او بیاید، او به سمت میدان رفته است.

به نظر من از من ایشان از همان ۳۰ سال قبل که به میدان نبرد رفته شهادت را آرزو کرده و خدا هم به او پاداش داده و به آرزویش رسانده؛ اینها نمونه بنده‌های خوب خدا و برای بقیه مثل من الگو هستند. گاهی خدا یک پرده کنار می‌زند و به ما می‌گوید بهانه نیاور که در قرن ۲۱ هستیم و من پزشک هستم، یک پزشکی همکار تو بوده، راه درست را انتخاب کرده و خدا هم او را به مقصد رسانده است.

شهدا معرفی می‌شوند به مردم به عنوان الگو و کسانی که راه را پیدا کرده‌اند. یکی مثل من می‌بیند، احساس همراهی می‌کند و در آن مسیر حرکت می‌کند. اصلا سیر مبارزه با ظلم و ستم استکبار در طول تاریخ با خون شهدا رقم خورده، چون خون شهید آگاهی‌بخش و پیروساز است. یعنی اگر حالات شهدای مدافع حرم ما را نگاه کنید، اینها الگو گرفته از شهدای دفاع مقدس بودند. یعنی فرهنگ شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم ما را درست کرده و مدافه حرم ما امروز دارد در عرصه مقابله با صهیونیسم می‌جنگد؛ مانند خون حسین(ع) که از ۱۴۰۰ پیش آگاهی‌بخش است.

حیدری دستجردی، از همکلاسی‌های شهید حیدری، نیز گفت: ایشان واقعا از نظر اخلاص نمونه بودند. از سال ۶۴ در دانشگاه بودیم و من ایشان را می‌شناسم. واقعا از نظر اخلاقی جزء افراد الگو برای ما بودند و همان موقع در رابطه با مسائل عقیدتی ما را راهنمایی می‌کردند؛ چون از ما بزرگتر بودند. من یادم هست که به طرف منزل می‌رفتیم و راهنمایی می‌کردند که در رابطه با مسائل اعتقادی ما بیشتر کتاب‌های شهید مطهری را مطالعه کنیم.

دوران دفاع مقدس وقتی عملیات می‌شد، ما می‌دیدم که نیستند و حضور ندارند و بعدا می‌فهمیدیم که برای جبهه رفته‌اند و بعد می‌آمدند؛ یعنی فقط عملیات را می‎‌رفتند و بر می‌گشتند، ولی در رابطه با مسائل علمی و تحصیلی هم پشتکار خیلی خوب داشتند و معمولا نمرات امتحانات‌خیلی بالا بود. یعنی هم از نظر جهادی و هم از نظر علمی و همه مسائل اعتقادی و اخلاقی الگوی دانشجوها بودند.

حسن حیدری، برادر شهید علی حیدری، نیز به خبرنگار جماران گفت: به محض اینکه شنید در لبنان جنگ شده گفت من باید بروم؛ تازه پزشک شده و پزشک عمومی بود. تمام مدتی که داعش آن ماجرا را در سوریه به پا کرده بودند، همسرش می‌گفت هر سه ماه یک بار پنج روز به خانه می‌آمد و دوباره به سوریه بر می‌گشت. یعنی یک پزشک رزمنده بود.

یکی از دوستانش در جبهه این خاطره را می‌گفت با پدرم به جبهه رفته بودند. دشمن به آنها پاتک زده بود و داشتند قلع و قمع می‌کردند. بچه‌ها برگشتند و پدرم جلوی چادر نشسته و منتظر علی بود؛ می‌گفت چون این بار آمده‌ام اگر برگردم و او نباشد پیش خانمم شرمنده می‌شوم، باید ببینم تکلیفش چه می‌شود. برخی بچه‌ها اسلحه و کوله‌پشتی خودشان را انداخته و برگشته بودند. می‌گوید بعد از سه چهار ساعت دیدم یک نفر دارد با هفت هشت تا کوله‌پشتی و هفت هشت تا کلاشینکف می‌آید.

بابام به او می‌گوید اینها چیست؟ جواب داده که اینها بیت‌المال است؛ اگر به کشتنم هم می‌شد، باید اینها را بر می‌گرداندم. ایشان که از دنیا بریده بود، ما که یک مقداری به دنیا چسبیده‌ایم، باید توجه کنیم. پیام بازگرداندن آن اسلحه‌ها به مسئولین است؛ به خدا آن دنیا باید اینها را جواب بدهند. یک بچه ۲۲ ساله رزمنده دفاع مقدس می‌گوید اینها بیت‌المال است و برخی به این بیت‌المال چسبیده‌اید؟! خواهش می‌کنم رعایت کنید.

مشاهده خبر در جماران