کدخبر: ۱۶۴۵۸۵۸ تاریخ انتشار:

در گفت و گو با جماران؛

مرتضی جوادی آملی: در مقاومت نصرالله، عقلانیت یک اصل بود/ مردم حاضر در نماز جمعه رهبری نماینده امت اسلام بودند/ امروز بهترین فرصت برای به انزوا کشاندن اسرائیل است

مرتضی جوادی آملی به جماران گفت: حضور در نماز جمعه‌ای که به امامت رهبری معظم اقامه شد، درست است که فقط مردم منطقه‌ی تهران حضور پیدا کردند، ولی آنان نماینده امت اسلام بودند. همه کسانی که با مقاومت، شجاعت، سلحشوری و صلابت عدالت‌محورانه‌ی حزب‌الله همراه و همسو بودند با این نماز جمعه هم همدل و همراه بودند. این اتفاق مبارکی است که در جهان اسلام روی داد و برای همه ملت‌ها، همه ادیان توحیدی، همه عدالت‌خواهان، همه آزادی‌خواهان و همه کسانی که با شرارت، خصومت، آلودگی و خباثت دشمنی دارند، نماد و موفقیتی برای جبهه اسلام بود. «طوبی له و حُسن مآب».

پایگاه خبری جماران: رئیس بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء گفت:  هر چند حرکت نماز جمعه اخیر به امامت رهبر انقلاب توانست قدرت حزب‌الله را چندین برابر و مقاومت را احیاء کند، اما متأسفانه دیپلماسی در عرصه سیاسی جهان اسلام و جهان بشری در این قضیه کمرنگ است. ما اقتضای قدرت سیاسی را باید به قدرت نظامی و قدرت تبلیغاتی ضمیمه کنیم. قطعاً اگر آمد و شد روسای جمهور، نخست‌وزیرها و وزرای خارجه زیاد شود، باعث تبادل اطلاعات گردد و قدرت جبهه مقاومت در سطح سیاسی جهانی برتر شود، می‌تواند یک جبهه قوی علیه جریان فساد اسرائیل باشد، مقاومت را تشدید کند و حمایت جدی برای مقاومت باشد.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی مدرس حوزه علمیه قم به مناسبت شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان، عملیات وعده صادق ۲ و نمازجمعه به امامت رهبر معظم انقلاب در پی می آید:

 

درباره شخصیت شهید سید حسن نصرالله بگویید و اینکه کدام یک از جنبه‌های ایشان می‌تواند برای حاکمان جوامع اسلامی درس‌آموز باشد؟

شهادت رهبر فقید حزب‌الله، به حق جای تعزیت و تسلیت دارد، چون او همه‌ی مختصات یک رهبر مقتدر و ویژگی‌های برتر و والاتری که در عصر معاصر برای یک رهبری لازم است را دارا بود.

ضمن تسلیت به جوامع اسلامی خصوصاً مردم عزیز لبنان و به ویژه جوانان حزب‌الله لبنان، از یک شخصیت ممتاز در جهان معاصر یادی کنیم که در یک دوره‌ی بیش از ۳۰ سال توانست جریان عظیم مقاومت را بیافریند، مستقر کند، استمرار ببخشد و خود برای امروز جهان به عنوان یک رهبر در سطح جهانی شناخته شود. پرورش رهبر یک جریانی که حیثیت ایمانی، اعتقادی و توحیدی دارد و بر اساس آموزه‌های عالیه‌ی اسلامی حرکت می‌کند و بر اساس باورهای اصیل مکتب تشیع، مبتنی بر آموزه‌های اخلاقی و تربیتی انبیاء الهی خصوصاً رسول گرامی اسلام(ص) است، بسیار ارزشمند و گرامی است.

او در روزگاری رهبری یک جریانی را به عهده داشت که در مقابل آن‌، شرورترین، خبیث‌ترین و وحشی‌ترین جریان انسانی به نام صهیونیسم از ۷۰ سال پیش، راهی را برای اهلاک حرث و نسل و آدم‌کشی آغاز کرده بود و با همه‌ی قدرت‌های سیاسی، تسلیحاتی، امنیتی، اطلاعاتی و تبلیغاتی سعی می‌کرد تا خود را در منطقه تثبیت کند، اما حرکت مقاومت که به رهبری جناب سید حسن نصرالله انجام شد، بنیان‌های پوشالی این جریان خبیث را متزلزل کرد و مضطرب و ملتهب نگاه داشت و اکنون در جهان نامی بی‌اعتبارتر و آلوده‌تر از جریان صهیونیزم نیست.

امروزه شناخت جناب سید حسن نصرالله برای ما به عنوان یک ضرورت اجتماعی لازم است، زیرا همواره ویژگی‌ها و مختصاتی که این جریان به رهبری ایشان انجام می‌شد از جهات مختلفی قابل اهمیت است. در گذشته رهبرانی که عهده‌دار مسألۀ جنگ بودند فقط ویژگی شجاعت را عنوان یک امر با خود داشتند، اما امروزه رهبری این‌گونه از جریان‌ها کاملاً متفاوت شده است و باید جهات دیگری را در مسأله جنگ و مباحث دشمنی با دشمنان انسانیت، ملاحظه کرد.

اولین ویژگی ای که در دنیای معاصر برای مقاومت لازم است، این است که عقلانیت، تدبیر، نگرش عمیق فکری و همه‌جانبه‌نگری باید در رهبری وجود داشته باشد. از ویژگی‌های ممتاز سید حسن نصرالله این بود که در مباحث مقاومت، عقلانیت یک اصل بود. فقط نظر بر این نداشت که دشمن را خوار و ذلیل و یا منکوب کند و اصول و ارزش‌های الهی و انسانی را زیر پا بگذارد؛ نه، بلکه همواره توجه داشت که انسانیت که شعار جهان امروز است مورد توجه باشد. مخصوصاً آن انسانیتی که از منظر وحی و نظام‌های انبیای الهی تعریف شده است.

او جریان اسرائیل غاصب و صهیونیسم را در کنار سرزمین قدس به گونه‌ای می‌نگریست که تمام موقعیت سرزمین قدس به عنوان یک وادی توحیدی و الهی است و انبیاء فراوانی در آن سرزمین زیسته‌اند. صرفاً مسائل آب و خاک و منطقه جغرافیایی مد نظر او نبود، بلکه توجه به موقعیت ویژۀ سرزمین قدس و بیت‌المقدس از جمله مسائلی بود که همواره در نظرگاه جناب سید حسن نصرالله وجود داشت و بر اساس اعتقاد و باور به این جایگاه، تلاش می‌کرد که این منطقه را از لوث وجود انسان‌های غاصب، حیله‌گر و قدرتمندی که بر اساس زور و تهدید و تطمیع این سرزمین را غصب کرده‌اند، پاک‌سازی کند.

ویژگی دیگری که در شیوه رهبری جناب سید حسن نصرالله وجود داشت و امروزه باید به عنوان یک مدل مقاومت اصیل و بنیانی توجه شود، این است که نگرش‌های الهی و توحیدی، و منظر انسانی، حقوق بشری و نظائر آن در مقاومت از دیدگاه ایشان مد نظر بود. جناب سید حسن نصرالله جریانی را ساخت، جوانانی را تربیت کرد و مقاومتی را به عرصه آورد که مثال‌زدنی است. او جوانانی را تربیت که در نهایت ادب و اخلاق؛ پاک و اصیل و از نظر انحرافات انسانی دست‌نخورده بودند و از طرف دیگر سلحشوری، مقاومت و شجاعت داشتند و ترس، زبونی، مداهنه و سازش در آن‌ها وجود نداشت. همان‌طور که قرآن فرمود، آنان بنیان مرصوصی در مقابل شرارت‌های صهیونیسم و اسرائیل غاصب بودند.

عقلانیت و تدبیر سید حسن نصرالله مثال‌زدنی بود. لبنان یک کشور چند لایه‌ است و ملیت‌ها و ادیان مختلف، و فرهنگ خاصی بر آن کشور حاکم است. جناب سید حسن نصرالله ضمن اینکه وحدت جامعه و انسجام ادیان و اقوام را مستحکم‌تر ساخت، به همه آن‌ها درس مقاومت داد که به‌رغم اینکه از لحاظ گرایش‌های فکری، فرهنگی و اعتقادی مختلف بودند اما مقاومت را دوست داشتند. لذا محبوبیت ایشان در وضعیت لبنان استثنایی بود. یعنی هم با دشمنی مانند اسرائیل غاصب که یک درنده‌خو، گرگ‌صفت، ددمنش و وحشی است، بتواند بستیزد، مبارزه کند و او را سر جای خود بنشاند و بلکه متزلزل کند، و در عین حال مردم، جامعه، اقوام و ادیان و نحل لبنان را با خود همراه بسازد؛ این از امتیازات بارز جناب سید حسن نصرالله بود که کمتر رهبری موفق می‌شود که همه‌ی این خصائص و ویژگی‌ها را در خود جمع کند و با موفقیت و نصرت الهی و مردمی، کار خود را پیش ببرد.

از سوی دیگر ما باید متوجه باشیم که آنچه از ناحیه‌ی اسرائیل غاصب انجام می‌شود جنگ نیست، بلکه جنایت است، چون جنگ ادبیات و مقابله خود را دارد. اگر این‌ها اهل جنگ و ستیز بودند، حتماً در میدان نبرد با سرداران، فرماندهان و سربازان حزب‌الله رو در رو می‌شدند، اما از ترس در لانه‌های خود خزیده‌اند و فقط با سلاح‌های استکباری و جنایتکاران غربی، مردم را بمباران می‌کنند. لذا هیچ‌کس این را جنگ نمی‌داند و اسم این را جز جنایت و شرارت، چیز دیگری نمی‌شود گذاشت. جنگ آن است که جنگجویانْ غیرنظامیان، مراکز غیرنظامی، زنان، کودکان و افرادی که در میدان نیستند را مصون نگه دارند و فقط با کسانی که خود را برای نبرد مسلح کردند، بجنگند و ستیز کنند اما صهیونیست‌های خبیث، بزدل و ترسو در نهایت قساوت قلب، با بمباران و حملات جنگنده‌ها، جنایت می‌کنند و اسم آن را جنگ و دفاع از خود می‌گذارند!

بنابراین، شخصیت متعالی جناب سید حسن نصرالله، با اعتقاد به توحید و دستاوردهای انبیای الهی و رهاورد وحی قرآنی و تحت تربیت و تعالیم مکتب پربار تشیع و با بهره‌مندی از عترت طاهره، به مثابه قهرمانی در عرصه‌ها‌ی جنگ، مقاومت، عقلانیت و وحدت جوامع بود و به چنین جایگاه رسید. «طوبی له و حُسن مآب و استشهدا سعیداً».

 

ارزیابی شما از عملیاتی که ایران انجام داد و عنوان آن را «وعده صادق ۲» نامید چیست؟

معنای همراهی و انسجام عالم اسلام و جامعه توحیدی و ادیان و ملل این است که همه‌ی کسانی که با جریان مقاومت آشنا هستند و تنهایی، مظلومیت و غربت حزب‌الله را مشاهده می‌کنند و از آن طرف خباثت، شرارت و ددمنشی اسرائیل را می‌بینند، طبیعی است که به این عملیاتی که به عنوان وعده صادق 2 اتفاق افتاد، درود می‌فرستند. ما این عملیات را موفقیت جهان اسلام می‌دانیم و به‌رغم اینکه بسیار سعی می‌شد که این‌گونه حملات انجام نشود ولی ضرورت مقاومت اقتضا ‌کرد که یک ضربِ شستی به این جریان خبیث و آلوده‌ی جنایتکار داده شود و به عنوان وعده صادق ۲ می‌رفت تا اهداف بلندی که سال‌ها برای تحقق نصرت و ظفر برای مقاومت بود، شکل گیرد.

حضور در نماز جمعه‌ای که به امامت رهبری معظم اقامه شد، درست است که فقط مردم منطقه‌ی تهران حضور پیدا کردند، ولی آنان نماینده امت اسلام بودند. همه کسانی که با مقاومت، شجاعت، سلحشوری و صلابت عدالت‌محورانه‌ی حزب‌الله همراه و همسو بودند با این نماز جمعه هم همدل و همراه بودند. این اتفاق مبارکی است که در جهان اسلام روی داد و برای همه ملت‌ها، همه ادیان توحیدی، همه عدالت‌خواهان، همه آزادی‌خواهان و همه کسانی که با شرارت، خصومت، آلودگی و خباثت دشمنی دارند، نماد و موفقیتی برای جبهه اسلام بود. «طوبی له و حُسن مآب».

 

لطفا اگر خاطره یا خاطراتی از شهید سید حسن نصرالله در ملاقات‌ها دارید بفرمایید.

ایشان هر گاه که به ایران تشریف می‌آمدند، گاهی به دیدار حضرت آیت‌الله جوادی آملی هم مشرف می‌شدند. شهید سید حسن نصرالله اظهار می‌کردند که در مباحث حضرت استاد شرکت می‌کنند. همچنین آموزه‌های بلند فرهنگ جهاد و شهادت از دیدگاه حضرت آیت‌الله جوادی، خصوصاً بحث‌های تفسیری برای ایشان درس‌آموز بود. از طرف دیگر، آثار حضرت آیت‌الله جوادی در لبنان به عربی ترجمه می‌شد و در بین نیروهای حزب‌الله مورد تدریس و بحث و گفت‌وگو قرار می‌گرفت.

 

به عنوان سوال پایانی بفرمایید که با توجه به ترور سید حسن نصرالله و فرماندهان حزب‌الله، ارزیابی شما از آینده‌ی تحولات لبنان چیست؟

جنگ همواره با شکست و پیروزی همراه است اما شکستی که ضعف، ناتوانی و و فرسایشی را ایجاد کند، در جبهه اسلام اتفاق نیفتاد. الحمدلله قدرت وعده صادق 2 این ضعف را پشتیبانی کرد و آسیب جدی که به بدنه‌ی جریان مقاومت به خاطر شهادت سید حسن نصرالله و همرزمان ایشان افتاد، به یک مقاومت دیگری در سطح جهان اسلام تبدیل شده است.

امروزه جهانیان، مظلومیت و غربت جریان مقاومت را بهتر فهمیدند؛ همین که می‌بینیم حتی کشورهای غربی، همراهی گذشته را با رژیم جنایتکار صهیونیست ندارند، اتفاق مبارکی است. این رویداد بر این اساس است که ملت‌ها بیدار شده‌اند و ملت‌ها، دولت‌های خود را به مقابله با اسرائیل فرا می‌خوانند؛ حتی در دانشگاه هاروارد آمریکا، دانشجویان و اساتید و فرهنگیان با حکومت در ستیز بودند تا حکومت حمایت خود را از جریان خبیث اسرائیل بازدارد. این حرکت، ملت‌ها را بیدار می‌کند و خباثت و شرارت این جرثومه فساد و عنصر نامطلوب بشری را به جهانیان معرفی می‌کند.

 

اگر نکته‌ای باقی مانده به عنوان حسن ختام بفرمایید.

از درگاه الهی می‌خواهیم جبهه مقاومت را که جبهه نصر، فتح و ظفر است یاری کند و همان‌طور که مراجع عظام تقلید و بزرگان و رهبران فکری و فرهنگی و سیاسی جوامع اظهار داشته‌اند، باید ملت‌ها را نسبت به این مسأله بسیج و آگاه کرده و شرارت جریان فساد صهیونیسم را منتشر کنیم.

نکته قابل توجه این است که هر چند حرکت نماز جمعه اخیر به امامت رهبر انقلاب توانست قدرت حزب‌الله را چندین برابر و مقاومت را احیاء کند، اما متأسفانه دیپلماسی در عرصه سیاسی جهان اسلام و جهان بشری در این قضیه کمرنگ است. ما اقتضای قدرت سیاسی را باید به قدرت نظامی و قدرت تبلیغاتی ضمیمه کنیم. قطعاً اگر آمد و شد روسای جمهور، نخست‌وزیرها و وزرای خارجه زیاد شود، باعث تبادل اطلاعات گردد و قدرت جبهه مقاومت در سطح سیاسی جهانی برتر شود، می‌تواند یک جبهه قوی علیه جریان فساد اسرائیل باشد، مقاومت را تشدید کند و حمایت جدی برای مقاومت باشد.

آنچه که متأسفانه می‌بینیم، ضعف دیپلماسی در فضای سیاست‌های خارجی در جهان اسلام است. کشورهای اسلامی به خاطر داد و ستدها یا ملاحظات و سازش‌ها و مداهنه‌هایی که وجود دارد، شاید گاهی هراس داشته باشند تا علیه اسرائیل سخنی بگویند، اما دیپلماسی می‌تواند این هراس را از قلب دیپلماسی جهان اسلام برطرف کند و کشورها ولو سبک و کمرنگ، از جریان مقاومت حمایت کنند و علیه خباثت و شرارت صهیونیست‌ها موضع بگیرند. آنان می‌توانند به حق کمک کنند؛ هر نوع کمکی که در توانشان است مثل کمک فکری، کمک فرهنگی، کمک تبلیغاتی و به انزوا کشاندن و تحریم سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و اجتماعی این منشا شرارت. اگر چنین قدرت سیاسی در شرایط فعلی اضافه شود، شاهد محو شدن اسرائیل خواهیم بود. امروزه بهترین فرصت است برای اینکه کشورها، اسرائیل را به انزوا بکشانند و به مرور او را محو کنند.

فرصت‌ها را باید مغتنم شمرد. اکنون بهترین فرصت است تا همه‌ی ملل خصوصاً جوامع اسلامی ـ که هیچ تردیدی در همدل، همفکر و همسو بودن آنان نیست ـ با جریان مقاومت دست به اتحاد دهند و حمایت‌های دولت‌های اسلامی، ولو در حدی باشد که بتواند کمک ناچیزی محسوب شود و علیه صهیونیست‌ها موضع بگیرند، قطعاً قدرت سیاسی می‌تواند فلسطین را متحول کند، غزه را به جایگاه خود بیاورد و به مقاومت جان تازه‌ای ببخشد.

مشاهده خبر در جماران