در گفت وگو با جماران؛
خسروپناه، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی: اگر اندیشه و فکر امام را دفن کردیم، انقلاب دفن شده است/ به اندازه انگشتان دست یک نفر، استادی که به صورت قانونی اخراج شده باشد، نداریم/ آمار قبولی دانش آموزان مدارس دولتی در رتبه های بالا بیشتر شده است
خسروپناه دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی درباره اساتید اخراجی دانشگاه به جماران گفت: بنای ما بر جذب حداکثری باید باشد و نه دفع حداکثری. البته استادی مشکل اخلاقی داشته باشد، یا تخلفی که صریحاً در قانون ذکر شده است، نظر آقای رئیس جمهور این است که این استاد برگردد؟! قطعاً میگوید برنگردد. ما که نباید از تخلف استادی که به دانشجو و جایگاه علم ضربه میزند، دفاع کنیم. آقای رئیس جمهور هم در جلسات دیگر فرمودند که ما نمیگوییم که استادی که تخلف آنچنانی داشته است برگردد.
پایگاه خبری جماران: دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی می گوید: «شورای عالی انقلاب فرهنگی گرچه شورای فراقوهای است، اما تعامل وثیقی با قوای سهگانه دارد. ما به هیچ وجه در شورا دنبال این نیستیم مانعی برای قوا باشیم، بلکه تسهیلکننده و همراه هستیم. لذا طبق سند تحول ما شورای هماهنگی با قوا را داریم.»
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه که در خصوص عملکرد، وظایف و اختیارات این شورایعالی انجام شد، در پی می آید:
لطفا در ابتدا درباره قانونی بودن یا قانونی نبودن شورای عالی انقلاب فرهنگی بگویید، چون برخی همچنان به دلیل مغایرات مصوبات شورا با قانون اساسی یا مجلس، همچنان مدعی غیرقانونی بودن این نهاد هستند؟
ابتدا ایام ربیع مخصوصاً هفته وحدت را که بسیار امر مهم و استراتژیک است و حضرت امام مطرح کردند، تبریک میگویم. درباره مشروعیت و قانونی بودن شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره بنده که کمتر از دو سال است که مسئولیت دبیری شورا را برعهده داشتم، مکرر صحبتهایی داشتیم و مطالب مختلفی منتشر شد. در دورههای قبل هم دبیران پیگیر این مسأله بودند و پاسخ دادهاند.
اگر گفته شود که شورای عالی انقلاب فرهنگی قانونی نیست و مشروعیت ندارد، یعنی حضرت امام(ره) که موسس شورای عالی انقلاب فرهنگی است، خلاف قانون عمل کرده است و معاذ الله باید خود امام(ره) را متهم کرد! یا مقام معظم رهبری که مشی امام(ره) را استمرار داد، باید بگوییم که خلاف قانون عمل کرده است؛ در حالی که این گونه نیست.
اگر خاطرتان باشد مجمع تشخیص مصلحت نظام که سالها مسئولیت آن با مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بود، در زمان امام(ره) شکل گرفت. شکلگیری مجمع تشخیص به خاطر اختلافاتی بود که بین مجلس و دولت با شورای نگبهان پیش میآمد و باعث شد که امام(ره) مجمع تشخیص مصلحت را تأسیس کنند. آن زمان مجمع تشخیص مصلحت نظام در قانون اساسی نبود و در بازنگری به قانون اساسی اضافه شد. دولت لایحهای به مجلس میداد، مجلس تصویب میکرد اما شورای نگهبان آن را رد میکرد؛ از طرف دیگر دولت بر لایحه خود اصرار داشت. حل نزاع بین دو نهاد کلان نظام برعهده کیست؟ این در قانون اساسی نیامده و پیشبینی نشده بود. قانون اساسی کشورهای مختلف، حل نزاعها و مسألههای اختلافی را برعهده عالیترین مقام گذاشته است؛ در یک کشور صدراعظم است، در یک کشور رئیس جمهور است، در یک کشور نخست وزیر است و ... اما در قانون اساسی ما نیامده بود که مجمع تشخیص مصلحتی شکل بگیرد. اصل ۱۱۰ قانون اساسی، اختیاراتی برای رهبری قائل شده است و در بازنگری قانون اساسی اصل ۵۷ هم عبارت «ولایت مطلقه فقیه» اضافه شد. اینجا مطلقه به معنای مطلقه هابز و دیدگاههای استبدادی نیست. مطلقه یعنی دست ولی فقیه باز است تا در چارچوب شریعت خلأها را پر کند.
بله، بسیاری از دلسوزان معتقد هستند که خیلی خوب بود اگر در زمان بازنگری قانون اساسی (که عمده کار بازنگری در زمان حضرت امام(ره) انجام شد) همان طور که مجمع تشخیص مصلحت نظام در قانون اساسی آمد، شورای عالی انقلاب فرهنگی هم را در قانون اساسی میآوردند که با دلالت مطابَقی مشروعیت آن اثبات و نشان داده شود، اما ظاهراً غفلتی شد و تعمدی در کار نبود. یعنی کسانی که در بازنگری قانون اساسی بودند، میگویند ما غفلت کردیم.
حال، آیا اینکه غفلتی صورت گرفته، باید بگوییم شورای عالی انقلاب فرهنگی چون در قانون اساسی نیامده است، مشروعیت ندارد و قانونی نیست؟ در زمان امام(ره) هم مجمع تشخیص مصلحت نظام در قانون اساسی نبوده است، پس چرا کسی نمیگوید که قبل از ثبت و ضبط مجمع تشخیص مصلحت نظام در قانون اساسی، در زمان امام(ره) مشروعیت نداشت؟ چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی را در زمان امام(ره) نقد نمیکنند؟
در زمان امام(ره) ستاد انقلاب فرهنگی شکل گرفت و سال ۶۳، شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه همان ستاد انقلاب فرهنگی بود. اینها در زمان حضرت امام(ره) بود. یعنی از سال ۵۸ تا سال ۶۸ که ارتحال حضرت امام(ره) است، ستاد انقلاب فرهنگی و شورای انقلاب فرهنگی بوده است. مبنا اصل ۱۱۰ و اصل ۵۷ قانون اساسی است. دقت میفرمایید که شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس نشده تا خلاف مجلس رأی بدهد. جالب است بدانید که تأکید مقام رهبری این است که «اگر مجلس موضوعی را مصوب کرد، شورا در آن ورود نکند. اگر در حوزه علم و فنآوری و فرهنگی-اجتماعی، درباره موضوعی، مجلس ورود نکرده و اولویت نظام است که به آن پرداخته شود، شورا ورود کند و اگر شورا ورود کرد، دیگر مجلس ورود نکند.»
یکی از وظائف رهبری، تعیین وظایف دستگاهها و نهادهای کلان نظام است و این تعیین را حضرت امام(ره) و حضرت آقا انجام دادند. بنابراین، ما چالشی بین شورا و مجلس نداریم. شورای فراقوهای است و برای تضعیف قوا وضع نشده، بلکه وضع شده برای تقویت قوا.
از این بحث بگذریم میدانید ما یک بحث مشروعیت فلسفی داریم و یک مشروعیت فقهی داریم. به لحاظ فلسفه سیاسی و فقه سیاسی که عرض کردم ما به نظریه ولایت فقیه معتقد هستیم. وقتی ولی فقیه نظری داد که قانون اساسی آن را تثبیت کرده است، مشروعیت فلسفی و فقهی شورای عالی انقلاب فرهنگی را اصل ولایت فقیه ثابت میکند. مشروعیت حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی را هم اصل ۵۷ و اصل ۱۱۰ قانون اساسی اثبات میکند.
غیر از مشروعیت فلسفی و فقهی -که در یک راستا بودند- و مشروعیت حقوقی، مشرعیت چهارمی به نام «مشروعیت جامعهشناختی» داریم. لذا اگر دیدید مصوبهای کارکردهای مثبتی داشت، از نظر جامعهشناختی مشروعیت میدهد. اینجا به مشروعیت جامعهشناختی شورا اشاره میکنم؛ شورایی که عمر چهل ساله آن به پایان میرسد و وارد چهل و یک سالگی میشود.
اشاره کردید که وارد چهل و یکمین سالگرد تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد میشویم. به صورت مختصر، فعالیتها و عملکرد این شورا را از ابتدای انقلاب تشریح کنید.
شورای عالی انقلاب فرهنگی از وقتی که ستاد بود و بعد شورا شد، کار اصلی آن در دهه اول بحث دانشگاهها و پژوهشگاهها بود. ما خلأ دانشگاهی زیادی داشتیم و ابتدای انقلاب، دانشگاهها کمتر از پنج هزار نفر هیئت علمی داشتند. میدانید که اوایل انقلاب؛ دانشگاهها به یک محوطه جنگ نظامی تبدیل شده بود. من نمیدانم چرا برخیها صورت مسأله را درست تبیین نمیکنند! افراد در دانشگاهها اسلحه دستشان بود و... آن زمان ستاد به حضرت امام(ره) پیشنهاد دادند که دانشگاهها تعطیل شود. آن دوره آقای عبدالکریم سروش و دیگران عضو ستاد انقلاب فرهنگی بودند. حتی برخی آن زمان عضو ستاد نبودند، اما جزء همکاران ستاد بودند؛ مثل آقای دکتر زیباکلام که با ستاد همکاری داشت و اینها برای تعدیل اساتید ورود میکردند. آیا تعدیل نسبت به همه استادها عادلانه بود یا نه؟! این بحث دیگری است و من داوری نمیکنم. چون نه حضور داشتم، نه سن و سال ما بوده و نه اینکه وارد مصادیق و جزئیات شدهایم.
اعضای ستاد به این نتیجه رسیدند که دانشگاهها تعطیل شود و بازنگری صورت گیرد. بعد از بازنگری، دانشگاه تربیت مدرس تأسیس شد. آن زمان حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، تقریباً دو برابر سایر دانشگاهها بود چون میخواست مدرس تربیت کند. مرکز نشر دانشگاهی تشکیل شد تا کتاب منتشر شود و انتشارات سمت برای علوم انسانی تأسیس شد. نشر دانشگاهی عمدتاً علوم پایه مهندسی را منتشر میکرد و انتشارات سمت را مرحوم آقای دکتر احمد احمدی راهاندازی کرد که برای علوم انسانی بود.
دفتر همکاری حوزه و دانشگاه در قم شکل گرفت تا ارتباط وثیقی بین حوزویان و دانشگاهیان به وجود بیاید. قبل از این که دفتر همکاری حوزه و دانشگاه شکل گیرد، ستاد انقلاب فرهنگی از آیتالله مصباح درخواست کرد که با کمک اساتید حوزه و دانشگاه، در حوزه علوم انسانی پژوهشهایی انجام دهند. «دفتر» همکاری حوزه و دانشگاه، «موسسه» و در ادامه «پژوهشگاه» حوزه و دانشگاه شد. دانشگاه علامه طباطبایی ترکیبی از برخی موسسات و دانشکدهها بود که شکل گرفت. ما در دهه اول شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک تحول کمّی و کیفی در دانشگاهها و پژوهشگاهها را شاهدیم. مراکز علمی و دانشگاهی مورد نیاز کشور تاسیس شد، برخی میخواستند موسسه حکمت و فلسفه ایران که قبل از انقلاب تأسیس شده بود را تعطیل کنند و عدهای از افراطیهایی که امروزه دم از آزادی میزنند به دنبال این کار بودند. بنیصدر به جدّ دنبال تعطیل کردن موسسه حکمت و فلسفه ایران بود و کسی که مقابله کرد و اجازه نداد تعطیل شود، شهید مطهری(ره) بود.
در دهه اول شورای عالی انقلاب فرهنگی، غیر از تأسیس و توسعه دانشگاهها، پژوهشگاهها و مراکز مختلف در حوزههای علوم پایه، مهندسی، پزشکی و علوم انسانی، بحث اسلامی شدن دانشگاهها هم مطرح بود؛ مصوباتی نیز داشتند، اما به سند نرسید. دهه دوم شورای انقلاب فرهنگی، شورایی است که متوجه شد تغییر و تحول باید پشتوانه ی دکترین و استراتژی داشته باشد. بنابراین، به سندنگاری مشغول شدند. سند دانشگاه اسلامی یکی از اولین سندهایی است که نوشته و مصوب شد. البته سندی که امروزه به نام «سند دانشگاه اسلامی» معروف است، بازنگری شده و تکامل یافتۀ سند قبلی است. اینکه معروف است شاید عمر 13 یا 14 سالهای داشته باشد. یعنی از دوره دوم دولت آقای احمدینژاد این سند بازنگری شد که آن زمان حقیر در تدوین آن مشارکت داشتم.
در دهه دوم، سندنگاری شکل گرفت و برخی اسناد نوشته شد. همچنین اعضا متوجه این نکته شدند که دانشگاه از نظر راهبردی و راهبری، توسعه بیشتری داشته باشد. در عین حال مقام معظم رهبری، مقوله فرهنگ را به وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی افزودند. یعنی علاوه بر بحث دانشگاه، مسألهی فرهنگ هم در شورا مورد توجه قرار گرفت. مقولۀ دیگری هم در دهه دوم به شورا افزوده شد و آن مقولۀ علم بود. چون میدانید که بین دانشگاه و علم، الزاماً تلاقی صد درصد نیست. یعنی شما نهادها و مجموعه مراکزی دارید که جزء دانشگاه نیستند، اما تولید علم میکنند. مثل دانشبینانهایی که در کشور وجود دارد. البته بعداً پارکهای علم و فناوری زیر مجموعه دانشگاه شکل گرفت و دانشبنیانهایی زیر نظر دانشگاه فعالیت کردند، اما یکسری دانشبنیانهایی زیر مجموعه دانشگاه نیستند بلکه بخش خصوصی هستند و تولید علم و فناوری میکنند.
لذا مسأله علم و توجه به علم، اهمیت ویژهای داشت. به همین خاطر در دهه سوم و چهارم شورا و نیمه دوم عمر شورا به بعد، شاهد تحول بنیادین در سندنگاری هستیم. نمونه آن سند داروهای گیاهی و طب سنتی بود. میدانید ایران از یک طب سنتی عظیمی برخوردار بود. بله، درست است از طب یونان و طب هندی استفاده شده است، اما بزرگانی مثل زکریای رازی و ابن سینا تا سید محمدحسین عقیلی خراسانی در قرن دوازدهم، صاحب سبک و نظر بودند و دیدگاه داشتند؛ حتی کارهای جراحی انجام میدادند. به صورتی که اگر کسی از طبقه بالا به زمین میافتاد و نخاع او از گردن به پایین آسیب میدید، در قرن چهارم عمل جراحی میکردند؛ او را درمان و از فلج شدن جلوگیری میکردند. به عبارت دیگر، آنها ابزار جراحی داشتند. نمیخواهم وارد بحث طب سنتی شوم. این را عرض کردم چون گاهی درباره طب سنتی که صحبت میشود، برخی میگویند «طب پیرزنها» و «طب علفی»، و توهین و تحقیر میکنند که اینها «شبهعلم» است در حالی که حرف خودشان شبهعلم است. اینها علم بوده و الان هم علم است. زمانی که کرونا به عنوان یک پدیده وحشتناک و خطرناک در جهان شیوع پیدا کرد، سازمان بهداشت جهانی رسماً توصیه کرد که هر کشوری از طب بومی و سنتی برخوردار است، میتواند برای درمان این بیماری استفاده کند.
یکی از کارهای مهم شورا این بود که «سند داروی گیاهی و طب سنتی» را نوشت تا از قضا به رشد علم کمک کند و از شبهعلمها جلوگیری کند. این سند کمک به ترویج علم است.
همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی، «سند هوا و فضا» نوشت. البته من از اسنادی صحبت میکنم که در دوره دبیری من نبوده است و گزارش عملکرد خودم را نمیدهم تا بگویند معلوم است که باید از کارهای خودش تعریف کند، چون بنده نه عضو شورای انقلاب فرهنگی بودم و نه دبیر بودم. بله، گاهی در تدوین برخی اسناد مثل سند دانشگاه اسلامی مشارکت داشتم، اما مسئولیتی نداشتم. آقایان اعضای شورا که حضرت آقا تعیین کرده بودند، نشستند و با نخبگان و محققان کشور، اسناد را کار کردند. آیا میدانید که پیشرفتهای ما در حوزه موشک و پهپاد، حاصل همین سند هوا و فضا است؟ اینکه عرض کردم دهه اول و دهه دوم، دوره توسعه دانشگاهها و مراکز بود، این کار ادامه پیدا کرد و در دهههای بعد پژوهشگاه هوا و فضا تشکیل شد، سند هم نوشته شد. یعنی سیاست و استراتژی نوشته شد، ساختار شکل گرفت و پیوند وثیقی بین دانشگاهها برقرار شد.
در ادامه نخبگان ما به این نتیجه رسیدند که دانشگاههای ما فقط آموزش میدهد و به لحاظ پژوهشی ضعیف است. دانشگاهها که به مرور زمان توسعه پیدا کرد، تعداد اعضای هیئت علمی هم رشد کرد و الان صد هزار نفر هیئت علمی در دانشگاهها داریم. پنج هزار نفر کجا صد هزار نفر کجا؟
لذا به فاصلهی چهار دهه انقلاب این توسعه انجام شد. دو، سه سال هم که دانشگاهها تعطیل بود. با تدبیر شورای انقلاب فرهنگی، دانشگاهها و پژوهشگاهها توسعه پیدا کرد و اسناد علم و فناوری تدوین شد. دیدند که دانشگاهها فقط آموزش میدهد، از این رو آئیننامه ارتقاء دانشگاهها را تغییر دادند. تغییر آئیننامه ارتقاء دانشگاهها از ناحیه شورای انقلاب فرهنگی بود که هیئت علمی در کنار آموزش باید پژوهش داشته باشد وگرنه ارتقاء پیدا نمیکند. لذا یک مرتبه علمی کشور به رتبه 16 یا 15 رسید. میدانید که ما در بین 15 و 17 در نوسان هستیم؛ گاهی ما رتبه اول منطقه در تعداد مقالات هستیم و گاهی ترکیه حائز این رتبه است.
یک خلأ دیگر هم احساس شد که دانشگاه، آموزش و پژوهش داشت، اما واسطهای بین آموزش، پژوهش و صنعت نیاز بود و آن واسطه، نهادها و مراکز دانشبنیان و پارکهای علم و فناوری بود. چون وزارتخانهها مقاومت نشان میدادند، شورای عالی انقلاب فرهنگی برای وزارتخانه، شورای گسترش را مصوب کرد تا گسترش دانشگاهها و رشتهها را شکل دهد.
مستحضرید، شورای گسترش که در وزارتخانههای علوم و بهداشت است، مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی است. همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی، تأسیس معاونت علمی ریاست جمهوری را تصویب کرد و معاونت علمی ریاست جمهوری به راهاندازی پارکهای علمی و فناوری کمک کرد. امروزه همهی دانشگاههای بزرگ، یک پارک علم و فناوری دارند. اگر شما از پارکهای علم و فناوری در دانشگاهها گزارش بگیرید، آن قدر رشد و پیشرفت داشتهاند که سجده شکر میگذارید. در این دنیای تحریمی که برای ما درست کردهاند، پارکهای علم و فناوری کارهایی انجام دادند که معجزهآسا است. در دوره اخیر «بنیاد علم» در معاونت علمی ریاست جمهوری تشکیل شد که جایگاه مهمی دارد. به لطف الهی این توسعهها انجام شد.
اسناد فرهنگی علم و فناوری را توضیح دادم تا مشروعیت جامعهشناختی شورای عالی انقلاب فرهنگی را ببینید. در حوزهی اسناد فرهنگی هم انصافا کارهای خوبی انجام شد. یکی از کارهای خیلی خوبی که در دولت آقای روحانی مصوب شد «نقشه مهندسی فرهنگی» بود که از دولت آقای احمدینژاد شروع شد و در دولت آقای روحانی تصویب شد. مسئولیت ستاد «نقشه مهندسی فرهنگی» با معاون اول است. آقای دکتر جهانگیری جلسات متعددی برگزار کرد، در دوره دکتر شهید رئیسی، با آقای دکتر مخبر این جلسات ادامه یافت و در دولت آقای پزشکیان، آقای دکتر عارف باید جلسات ستاد «نقشه مهندسی فرهنگی» را برگزار کند.
نقشه مهندسی فرهنگی کار بسیار بزرگی بود که عزیزان انجام دادند و وقت زیادی برای آن گذاشتند. نقشه مهندسی فرهنگی بُرشهای استانی دارد. یعنی در سی و یک استان بُرش عمومی منطقهای استانی خواهد داشت که تا الان بیش از بیست مورد از این برشها مصوب شده و در حال اجراست.
یکی از اسناد مهم که مربوط به آموزش پرورش است «سند تحول بنیادین آموزش پرورش» است که این نیز کار بسیار مهمی بود. میدانید ما هر کاری در عرصههای علم، فناوری، فرهنگی و اجتماعی انجام دهیم اما به آموزش و پرورش توجه نکنیم، باختهایم. چون ریشه و اساس بسیاری از موضوعات، آموزش و پرورش است. لذا نخبگان سند بنیادین آموزش و پرورش را نوشتند، اما چند وزیر آمد و رفت و این سند اجرایی نشد. چرا؟ چون نقشه اجرایی نداشت. لذا نقشه اجرایی در دوره فعلی تهیه و تصویب شد. جا دارد از زحمات آقای دکتر صحرایی تشکر کنم. انصافاً ایشان در مدت کمتر از یک سال و نیم، کارهای بزرگی کرد. در دوره کنونی دانشگاه فرهنگیان را رونق دادیم و مصوبات خیلی خوبی برای آن داشتیم. یکسری سیاستگذاریهای لازم بود که انجام شد. نقشهی اجرایی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به همت وزارت آموزش و پرورش تهیه، تصویب و ابلاغ شد که ان شاءالله دکتر کاظمی آن را اجرایی میکند. این هم کار بزرگی بود.
من درباره مصوبه کنکور جداگانه عرض میکنم و میگویم که نسبت به کنکور چه کار بزرگی انجام دادیم. میدانید که اصل آن در دوره آقای روحانی مصوب شد، در دوره آقای رئیسی اصلاحاتی در آن انجام شد و در دوره دبیری حقیر و وزارت آقای دکتر صحرایی اجرایی شد که دو سال از اجرای آن میگذرد. درباره این موضوع بعداً صحبت میکنیم چون برخیها شبهاتی دارند و عرض خواهم کرد که چه کار بزرگی انجام شد.
پس دههی سوم و چهارم دههی سندنگاری بوده است. در ادامه دههی چهارم، مقام معظم رهبری یک مأموریت دیگری هم به شورا دادند. ایشان تأکید داشتند که شورا به لحاظ سیاستی، به محتوای فضای مجازی و آسیبهای اجتماعی بپردازد. چون مسئولیت اجرایی آسیبهای اجتماعی با وزارت کشور است. یکسری خلأهای سیاستی وجود داشت که شورا باید به آن میپرداخت. به عبارت دیگر، قلمرو و حوزه کاری شورا وسیعتر شد. اول دانشگاهها بود که فرهنگ به آن اضافه شد، سپس علم، بعد از آن فضای مجازی و در نهایت بحث آسیبهای اجتماعی به آنها افزوده شد؛ علم که میگویم یعنی علوم حوزه سلامت و علوم دیگر. در این راستا، نقشه جامع علمی کار بزرگی بود چون شصت درصد آن اجرا شد. البته ما الان مشغول بازنگری نقشه جامع علمی کشور هستیم.
در دهه چهارم مأموریت شورا، توسعۀ قلمرو پیدا کرد و طبیعتاً اسناد جامعتری باید مینوشتیم. چون وظیفه رهبری طبق اصل 110 تبیین سیاستها است لذا آقا این سیاستها را به شورای عالی انقلاب فرهنگی واگذار کرد. این مثل قانون است که شورا باید انجام دهد. البته حضرت آقا بر همهی کارهای شورا نظارت دارد. در دهه چهارم و در پنج شش سال اخیر، رهبری تأکید داشتند که شورا نقش قرارگاهی داشته باشد. قرارگاه چه کار میکند؟ قرارگاه خودش اجرا نمیکند، اما دستگاههای اجرایی را به خط و هدایتگری و راهبری میکند. این کار در شورا انجام میشد اما نه چندان قوی، و عمدتاً در حوزه علم بود و نه در حوزه فرهنگ. این مأموریت هم به شورا اضافه شد. به همین خاطر سند تحول شورا نوشته شد و شهید رئیسی آن را ابلاغ کرد. حضرت آقا سند تحول را دیدند، تأیید کردند و ما بر اساس سند تحول، شورا را اداره میکنیم.
لطفاً به اقدامات شورای عالی انقلاب فرهنگی در سه سال شهید رئیسی و به ویژه دورهای که خدمت ایشان بودید اشاره کنید.
بنده هفت-هشت سالی است که در حوزه حکمرانی کار میکنم و با توجه به منظومه امامین انقلاب به یک الگوی حکمرانی رسیدم. اینجا باید از حضرت امام(س) یاد کنم که حق حیات بر گردن ما دارد. امام رضوان الله تعالی علیه و روحی له الفداء، انصافاً در هر مقولهای که ورود کردند، حکیمانه و فقیهانه ورود کردند. امام(س) فقط فقیه نبود، گرچه فقیهی زبردست، جامع و مجتهد نواندیش بود، اما حکیم هم بود و حکمت امام(س) به فقه ایشان جهت میداد. البته باید در فرصت دیگری درباره حکمت و فقه امام(س) به تفصیل صحبت کنم. اگر اندیشه و فکر امام(س) را دفن کردیم، انقلاب دفن شده است و خودمان دفن شدهایم. اندیشه امام(ره) زنده است و دنیای امروز تشنهی اندیشه امام(س) است.
در بین شخصیتها کسی مانند مقام معظم رهبری ندیدم که این قدر درباره اندیشه و منظومه امام(س) صحبت و تأکید کند. ایشان هر سال در سالگرد ارتحال حضرت امام(س) در حرم مطهر، درباره منظومه فکری و اندیشه حضرت امام صحبتهای مفصلی دارند. من عمدهی الگوی حکمرانی را از امام(س) استفاده کردم. امام(س) به جمهوری اسلامی قائل بود که مقام معظم رهبری از آن به «مردمسالاری دینی» تعبیر کردند.
لذا الگوی حکمرانی ما باید مردمی و نخبگانی باشد. به همین خاطر برای هر کاری که میخواستیم در حوزه راهبردی یا راهبری انجام دهیم، گفتیم که باید نخبگان حضور داشته باشند. برای نمونه، «سند صنایع دستی» که تصویب و ابلاغ شد، بیش از هزار ذینفع صنایع دستی دخالت داشتند. بله، به وزارت میراث سپردیم که این سند را بنویسد و الگوی سندنگاری را در شورا و دبیرخانه به آنها دادیم اما گفتیم که ذینفعها باید دخالت کنند و اتحادیهها و تشکلهای مختلف صنایع دستی این سند را بنویسند. سند دو-سه بار به دست ما آمد که به شورای عالی ببریم، گفتم نه، باید همهی ذینفعها دخالت کنند.
من با همهی ذینفعان جلسه گذاشتم و گفتم سند را خواندید، دیدید و تأیید میکنید تا به شورا ببرم؟ بعد از اینکه تأیید آنها را گرفتم، سند را به شورا بردم. درباره «سند موسیقی» همین کار را کردیم. درست است شورای هنر، زیرمجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی است و از شوراهای اقماری است و با مدیریت وزارت ارشاد اداره میشود، اما وقتی سند موسیقی را نوشتند و به بنده دادند، گفتم که باید خانه موسیقی نقش جدی در تدوین آن داشته باشد. بعد که مصوبه ابلاغ شد، عدهای از متخصصان موسیقی و هنرمندان، نقدهایی داشتند؛ گفتم که عیب ندارد بیایید و بگویید، ما آن را بعد از شش ماه اصلاح و تکمیل میکنیم. این انعطاف در شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد. لذا با آنها جلسه مفصلی برگزار شد.
همچنین با حضور اساتید و هیئت علمی دانشگاهها، در هر استانی یک هیئت اندیشهورز علم و فناوری راهاندازی کردیم که در آئیننامه ارتقاء و نقشه علمی جامع کشور مشارکت کردند. یکسری اسناد جدیدی در دوره فعلی مصوب شد. برای نمونه، «سند امنیت غذایی» قبل از بنده کار شده بود، اما بلاتکلیف مانده بود. سند امنیت غذایی و «سند شهرسازی و معماری» نوشته شده بود، اما در دوره آقای روحانی و دوره شهید رئیسی تصویب نشده بود. ما گفتیم این دو سند مهم، چرا معلق ماندهاند؟ به شهید رئیسی توضیح دادیم و ایشان استدلالها را پذیرفتند و فرمود که پس احیاء کنید، اما بازنگری مجدد انجام شد. لذا بخش فرهنگی سند امنیت غذایی تکمیل شد.
من به جرأت میتوانم بگویم شاید بیش از هفتصد محقق حوزهی امنیت غذایی و کشاورزی و حوزه سلامت در نوشتن این سند دخالت داشتند که جا دارد من از آقای دکتر مخبر دزفولی و دکتر عاملی تشکر کنم که واقعاً این عزیزان مخصوصاً آقای دکتر مخبر دزفولی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی حق بزرگی بر گردن ما دارد. ایشان با کمک اعضای حقیقی و حقوقی شورا و نخبگان کشور، کارهای بزرگی انجام دادند و اسناد متعددی را کار کردند.
در تدوین سند شهرسازی و معماری، وزارت ارشاد و شورای هنر مشارکت کردند. اینجا باید از آقای دکتر اسماعیلی تشکر کنم، ایشان انصافاً وقت زیادی گذاشتند. من به جرأت میتوانم بگویم، هر معمار و متفکری که در حوزه شهرسازی، نظریه و دیدگاهی داشت و استاد مطرحی بود را آوردیم و در این سند مشارکت دادیم و این سند نیز مصوب و ابلاغ شد.
«سند هوش مصنوعی» نیز در دوره فعلی آغاز شد؛ قبلاً صحبتهایی کرده بودند اما میزی برای آن تشکیل نشده نبود.
از آقای دکتر مخبر سرپرست قوه مجریه هم تشکر میکنم. دوره انتقال دولت شهید رئیسی به دولت آقای پزشکیان، دو ماه طول کشید و ما در این مدت با مدیریت آقای دکتر مخبر، سه جلسهی شورای عالی را برگزار کردیم و مصوبات خیلی خوبی داشتیم. همچنین بنیاد علم را در همین دوره مصوب کردیم.
در این دوره اتفاق دیگری هم افتاد و آن این بود که زیرمجموعه ما غیر از معاونت پیشتیبانی که جنبه اداری و مالی دارد، معاونت ندارد و بقیه، زیرمجموعهی ستادهای علم و فناوری، فرهنگی-اجتماعی، تعلیم و تربیت و خانواده و زنان هستند. مجموعهی ما ستادی و قرارگاهی شد و ذیل ستادها، میزهایی تعریف شد که هر میزی به یک موضوع میپردازد. هر میز، چهار کار را از نظر موضوع انجام میدهد: راهبردی یعنی سیاستها، راهبینی یعنی رصد موضوع، راهبری یعنی هدایتگری، و راهسنجی یعنی نظارت و ارزیابی.
کار بزرگ دیگری که انجام شد این بود که ما مرکز رصد نداشتیم و مراکز رصدی با شورا همکاری داشتند. وقتی به شورا آمدم، پرسیدم که چند مرکز رصد در کشور فعالیت میکنند؟ گفتند بیست مرکز. ما با هر بیست مرکز جلسه برگزار کردیم، از هر کدام گزارش و اطلاعات گرفتیم و بیشتر مرتبط شدیم. شش ماه بعد از دبیری من، دیدم بیش از 90 مرکز رصد در کشور داریم که از هم خبر ندارند. ما الان به جرأت میتوانیم بگوییم که در کشور ستاد رصدی داریم.
همچنین اتاق وضعیت تشکیل دادیم و نرمافزار آن را راه انداختیم. برخی نهادها اول ساختمان میسازند و بعد فکر محتوا هستند اما ما محتوا را تهیه کردیم و الان ساختمان آن را میسازیم که انشاءالله در حوزه علم و فرهنگ اتاق وضعیت جامعی شکل میگیرد.
پس ساختار شوار و دبیرخانه قرارگاهی شد و از طرف دیگر مشارکت اعضای شورا فوقالعاده شد. اعضای شورا عمدتاً اعضای حقیقی و به تناسب حقوقیها، سه شنبهها از صبح تا شب در ساختمان حضور دارند. ما هر هفته شورای معین داریم و یک هفته در میان نشست شورای عالی را برگزار میکنیم.
خدا رحمت کند شهید رئیسی، بسیار پشتبیان شورا بود. این را بگویم که ایشان گاهی اوقات جمعهها زنگ میزد و میگفت: «آقای خسروپناه بحث نخبگان و دانشبنیانها را دریاب. خودت به صورت حضوری برو و اگر اینها گرفتاری دارند، گرفتاریشان را حل کن. فقط ننشینیم و برای نخبگان سندی بنویسیم، بلکه میدانی آنها را ببینیم.» لذا میرفتیم و میدان به میدان، صدها دانشبنیان را میدیدیم و برای حل مشکلات نخبگان با وزرا صحبت میکردیم.
در دورهی شهید رئیسی 250 نخبۀ پزشکی را در حوزه پژوهش جذب کردیم؛ به گونهای که سازمان اداری استخدامی زیر بار نمیرفت. این از جمله کارهایی بود که شورا انجام داد. 250 نخبه که ممکن بود از ایران بروند را نگه داشتیم و حفظ کردیم و اینها جذب هیئت علمی شدند.
در دوره آقای دکتر پزشکیان، من ایمان دارم که این مسیر با قدرت و قوت پیش خواهد رفت. ایشان اشراف دارند و شورا را میشناسند؛ چون وزیر بهداشت و عضو حقوقی شورا بودند. لذا کاملاً باورمندند. معتقدم که تصمیمها باید در مسیر عدالت اجتماعی و استفاده از نخبگان باشد. من اینها را به دکتر پزشکیان توضیح دادم و بنای ما در شورا همین بوده است. فعالیت شورا به صورت قرارگاهی پیش میرود و از نخبگان استفاده جامعی میشود. نخبگان که میگویم فقط دانشگاهیان نیستند بلکه بسیاری از ذینفعان صنایع دستی و موسیقی، دانشگاهی نبودند، ولی متخصص در هنر بودند و تخصص در آن فن داشتند. لذا از همه آنها در تدوین و تهیه اسناد استفاده میکنیم.
شورای عالی انقلاب فرهنگی ارتباط وثیقی با دستگاهها دارد؛ چه دستگاههایی که مسئولان آن عضو حقوقی شورا هستند و چه دستگاههایی که عضو حقوقی نیستند؛ مثل وزارت ورزش و وزارت میراث که عضو شورا نیستند اما ارتباط بسیار وثیقی با آنها داریم و اسناد ما را مینویسند.
ورزشکاران که به پارالمپیک پاریس میرفتند، قبل از سفر آنان را بدرقه و همراهی کردم. یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی با ورزشکاران و هنرمندان ارتباط دارد. همچنین من بیش از 10 جلسهی مفصل با اصحاب سینما داشتهام.
«سند فناوری کوانتومی» نیز تمام شده است اما در شورا نبردیم، چرا؟! چون گفتیم که دانشگاه شهید بهشتی نخبگان کشور در فناوری کوانتومی را جمع کند. آنها دو روز به ارائه دیدگاههای خود پرداختند و سند را نقد و بررسی کردند. لذا تا سندی در معرض نقد و نظر کارشناسی حدأکثری نخبگان قرار نگیرد، آن را به شورا نمیبریم. این ارتباطی است که با نهادهای نخبگانی داریم. با نهادهای مردمی هم مرتبط هستیم و در هر استانی یک هیئت اندیشهورز فرهنگی راه انداختیم که فعالان مردمی که در حوزه فرهنگی کار میکنند، عضو آن هستند. در حوزه تعلیم و تربیت، در هر استانی یک هیئت اندیشهورز تعلیم و تربیت داریم. شورای زنان ما با فعالان بانوان کشور در زمینههای مختلف ارتباط وثیقی پیدا کرده است.
ما حتی در حوزه خیرین ورود کردهایم. خیرین به ملاقات بنده آمدند و گفتند که ما به یک سند سیاستگذاری وقف و امور خیریه نیاز داریم. گفتم بسمالله. البته عزیزان ما در نقشه مهندسی فرهنگی به آن توجه داشتند. سند وقف و امور خیریه را چه کسی مینویسد؟ همین خیرین کشور با مشارکت اوقاف مینویسند. یعنی هم دستگاه مربوطه و هم نخبگان در این قضیه دخالت دارند. اخیراً مجمع عمومی خیرین برنامهای در مشهد داشت و از ما دعوت کردند و رفتیم دربارهی سند با این عزیزان گفتوگویی داشتیم.
به هر حال، اینها کارهای تحولی است که انجام شده است و گزارش تفصیلی آن را به صورت اینفوگرافی هم منتشر کردیم.
به مصوبه کنکور هم که در جامعه مخالفانی دارد اشاره بفرمایید.
برگزاری کنکور در مدلی که داوطلبان تست میزدند، باعث تعطیلی دبیرستانها شده بود و خانوادهها به معلم میگفتند که نمیخواهیم کتاب را درس بگویی، اجازه بده دانشآموز برود و تستش را بزند! لذا دانشآموزان به کتاب و معلم اهمیت نمیدادند. اگر کسی فناوری تستزنی را بلد بود، معادله را حل میکرد چراکه این فناوری است و همه تجربه آن را دارند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی وقتی به موضوع کنکور ورود کرد که مجلس مصوباتی داشت، اما اجرا نشده بود. اساساً مصوبهی شورا درباره کنکور در دوره مدیریت من نبود. عرض کردم اصل و اساس آن از زمان دولت آقای روحانی بود و بعد از اصلاحات در دولت آقای رئیسی، ابلاغ شد. دکتر صحرایی مرد میدان، آمد و دو سال آن را اجرا کرد.
ما باید طبق آمار حرف بزنیم، قبلاً آمار قبولی و پذیرفتهشدگان مدارس غیرانتفاعی در رتبههای بالا بیشتر بود، اما الان مدارس دولتی بیشتر است. میگویند مدارس دولتی همین مدارس تیزهوشان است؛ خب باشد، اما مدرسه تیزهوشان دقیقاً بر اساس عدالت شکل گرفته است. چگونه؟ گفتند که در هر استان و شهری یک عده دانشآموزان باهوش بالاتر داریم که نباید از بین بروند. همان طور که مدارس استثنایی برای افرادی که از ذهن پایینتری برخوردارند وجود دارد، افراد تیزهوش نیز باید مدارسی داشته باشند. عدالت که به معنای تساوی نیست؛ همین مدارس تیزهوشان هم در سیستان و بلوچستان، هم در هرمزگان و هم در تهران وجود دارد.
آمار در این دو سال نشان میدهد (آمار اخیر را هم منتشر خواهیم کرد) که از همین مدارس تیزهوشان سیستان و بلوچستان و هرمزگان، دانشآموزان در رتبههای برتر قبول شدند، اما قبلاً این خبرها نبود. دقیقاً این مصوبه بر اساسا عدالت آموزشی شکل گرفته است؛ علاوه بر اینکه معلم و کتاب جایگاه پیدا کرده است. بنده، خودم و خانوادهام را تهدید کردند. باورتان میشود؟ که اگر مصوبه را اجرا کنی... . یعنی تهدیدم کردند.
مجلسیها شما را تهدید کردند؟
نه، جالب است بدانید که رئیس و بسیاری از نمایندگان مجلس با ما موافق بودند، اما در مقطعی چیزی تصویب کردند که خلاف مصوبه ما نبود؛ گفتند که مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تا آماده شدن زیرساختها، اجرا نشود. یعنی سال 1406 اجرا شود. درست میگفتند چون ما زیرساختهای لازم را نداشتیم، باید راه میانداختیم و دولت هم پشتیبانی لازم را نکرد. دکتر صحرایی از امکانات دیگر کمک گرفت، زیرساخت آن را راه انداخت و آزمونهای ملی را با نظارت دقیق امنیتی برگزار کرد. اینکه میگویند سوالات فروش میرفت، دروغ و کذب محض است. حتی اگر یک مورد را پیدا میکردند، سریع با آن برخورد میشد و چند دقیقه قبل از برگزاری امتحان سوالات را به دانشآموزان میدادند. با اینکه امکانات کمی در اختیار وزارت آموزش و پرورش گذاشتند، اما کنکور امسال از سال قبل بهتر انجام شد و سال آینده قطعاً دقیقتر برگزار خواهد شد.
در این عرصه، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و نهادهای دیگر کمک زیادی کردند و یک وحدت ملی شکل گرفت تا این آزمونها برگزار شد. البته ادعا نمیکنیم که این مصوبه اصلاحاتی نمیخواهد. ما در شورا انعطاف داریم و عزیزان پیشنهادهایی برای اصلاحیه مصوبه دارند، اما اینکه تأثیر نمرهی دبیرستان را حذف کنیم و به شیوه سابق برگردیم امکانپذیر نیست. خیال خانوادهها راحت باشد چون ما این مدل کنکور را تغییر نخواهیم داد.
انصافاً با پشتیبانی مجلس و شورای نگهبان، این کار پیش رفت و الحمدلله سال آینده با قدرت دنبال میشود ولو به حدس قوی اصلاحاتی در مصوبه انجام شود . تجربهای شده است و در این تجربه به بازنگری نیاز داریم.
شورای عالی انقلاب فرهنگی گرچه شورای فراقوهای است، اما تعامل وثیقی با قوای سهگانه دارد. ما به هیچ وجه در شورا دنبال این نیستیم مانعی برای قوا باشیم، بلکه تسهیلکننده و همراه هستیم. لذا طبق سند تحول ما شورای هماهنگی با قوا را داریم. الحمدلله با قوه قضائیه، رئیس قوه و مجموعهای مثل دیوان عدالت اداری تعامل خیلی خوبی داریم. تعامل و ارتباط خیلی خوبی با رئیس قوه قضائیه داریم. انصافاً آقای اژهای نه فقط حضور فیزیکی بلکه حضور پررنگ محتوایی در شورا دارد. حتی مصوباتی که در شورای معین داریم آقای اژهای با دقت میخواند و نظراتش را میگوید. ایشان اخیراً درباره یکی از مصوبات شورای معین، نظر خود را فرستاد که من فلان نقدها را دارم.
در دولت قبل با وزرا تعامل خیلی خوبی داشتیم. با این دولت قطعاً تعامل خیلی خوب خواهد بود. با برخی از این عزیزان سی یا چهل سال رفیق هستیم و رفاقت علمی داشتیم و نه رفاقت صوری. امیدوارم با عنایات حق تعالی، توسل به اهلبیت(ع) مخصوصاً توسل به شهدا و امام راحل، مسیر را با قدرت و قوت پیش ببریم و با کمک دستگاهها، نخبگان و ذینفعان بتوانیم موانع مردم را رفع کنیم.
یک نکتهای هم بگویم، درباره سفرهای استانی که روسای جمهور محترم میروند و این دولت هم در این زمینه برنامه خواهد داشت. همیشه میگویم که روسای جمهور که به استانها میروند لازم نیست کلنگ بزنند و طرحهای جدید داشته باشند، در نهایت بگویند بودجه نداریم و صوری چیزی راه بیندازند و اجرا هم نشود. من میگویم دولتمردان ما سفر استانی بروند و موانع مردم را بردارند؛ موانعی که بیشتر آن، دولتی است. منظورم دولت به معنای عام و سه قوه است.
من اخیراً سفری به اقلیم کردستان عراق داشتم. اقلیم کردستان عراق با استان کردستان ایران تعامل دارد و با این تعامل، کردستان ایران میتواند رشد اقتصادی و ارتباط فرهنگی زیادی داشته باشد، لذا موانع باید برداشته شود. رفع موانع برای دولت هزینه ندارد ولی برای برخی از مافیاها هزینه دارد؛ اینها به دولت میگویند که اگر فلان اتفاق بیفتد فلان میشود، نه؛ بساط خودشان به هم میریزد اما سفره مردم رونق پیدا میکند. موانع را باید برداریم.
سیاست و رویکرد ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی، خدمت کردن به مردم و نخبگان و رفع موانع است. برخی اوقات استادی حرکت غلطی انجام داده بود، با ایشان برخوردی میشد. اینها میآمدند و به ما پناه میآوردند. در شورای عالی انقلاب فرهنگی تلاش فراوان ما این بود که اساتید حذف نشوند. اگر استادی خطایی کرده، خب همه ما خطا میکنیم، به آنها توضیح دهیم و مسیر قانونمندی را طی کنند تا آسیبی به خودشان و کشور وارد نکنند.
دیدگاه شما دربارۀ بازگشت اساتید و دانشجویان اخراجی یا تعلیقی که رئیس جمهور به آن اشاره کردند، چیست؟
من بعد از مصاحبه رئیس جمهور پیگیری کردم و عدد و رقم گرفتم. نتیجه این بود که به اندازه انگشتان دست یک نفر، استاد اخراجی که به صورت قانونی اخراج شده باشد، نداریم. قبول دارم برخی روسای دانشگاهها، نسبت به برخی اساتیدی که تخلفی داشتند سخت گیریهای بیموردی کردند. اساتید پیش ما میآمدند، به ما پناه میآوردند و ما پشتیبانی میکردیم. من به آقای دکتر کینژاد رئیس هیأت عالی جذب اعضای هیأت علمی، نامه مینوشتم یا تلفنی میگفتم که فلان استاد خطایی کرده است، خب ما هم اشتباه داریم.
بنای ما بر جذب حداکثری باید باشد و نه دفع حداکثری. البته استادی مشکل اخلاقی داشته باشد، یا تخلفی که صریحاً در قانون ذکر شده است، نظر آقای رئیس جمهور این است که این استاد برگردد؟! قطعاً میگوید برنگردد. ما که نباید از تخلف استادی که به دانشجو و جایگاه علم ضربه میزند، دفاع کنیم. آقای رئیس جمهور هم در جلسات دیگر فرمودند که ما نمیگوییم که استادی که تخلف آنچنانی داشته است برگردد.
متأسفانه دعوای حزبی به کشور آسیب زیادی میزند.
بیشتر هم در این حوزه است!
بله، شما نگاه کنید قریب به اتفاق اساتید ما دنبال کارهای علمی هستند و به کشورشان تعلق خاطر دارند. اینها نه در جناح اصلاحطلب و نه در جناح اصولگرای حزبی هستند. استاد مومن و متدینی است، درس میگوید و خدمت میکند و علاقه ندارد در بازیهای سیاسی شرکت کند. از این استاد باید حمایت کرد و پشتبیان او بود. یک نکته بگویم، به عنوان کسی که به قریب به دو سال مجموعههای دانشگاهها را از نزدیک دیدم و به پارکهای علم و فناوری رفتم، الان بزرگترین خدمت به استاد این است که امکانات آزمایشگاهی برای کار پژوهشی را در اختیار او قرار بدهیم. ما اساتید نخبه در کشور داریم که میخواهند کار علمی انجام دهند اما آزمایشگاه و امکانات نداریم. اگر بتوانیم چند آزمایشگاه ملی در کشور راه بیندازیم، خدمت به اساتید است. همچنین به مسائل معیشتی اساتید توجه کنیم. استادهایی داریم که به صورت شبانهروز کار علمی انجام میدهند و باید به اینها توجه بیشتری شود.
مسألهی امکانات پژوهشی و معیشت استاد بزرگترین خدمت به استاد است. صد هزار استاد در دانشگاه داریم و طبق تحقیقی که انجام دادم چیزی حدود 40 درصد اساتید، تشنهی کار علمی آزمایشگاهی هستند ولی ما آزمایشگاه ملی یا نداریم یا کم داریم. اینها را باید راه بیندازیم که البته هزینه میخواهد. درصد هزینهای که برای پژوهش میدهند چقدر است؟ این را بالا ببریم، این کار خدمت به استاد است.
کرسیهای آزاد اندیشی که از مطالبات مقام معظم رهبری بود نیز محقق نشد، نظر شما در این باره چیست؟
من عقیده ندارم که محقق نشده، چون انصافاً وزارت علوم، وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد در دو، سه سال اخیر کرسیهای آزاد اندیشی خوبی برگزار کردند. کرسیهای نظریهپردازی هم رونق خوبی داشته است؛ البته مدتی است که ضعیف شده و باید تقویت شود. این هم بدانید که نمیشود به زور به کسی گفت که بیا و کرسیهای آزاداندیشی برگزار کن، باید با اختیار و اراده خودش جلسات را برگزار کند.
مشاهده خبر در جماران