کدخبر: ۱۶۴۲۵۱۳ تاریخ انتشار:

یادداشت/

توصیه ای به مسعود پزشکیان؛ سلامت روان جامعه نیز به جراحی نیاز دارد

مردم ایران خادمان خود را فراموش نمی کنند و برای موفقیت آنان دعا می کنند که: دستی که بهر خدمت مردم علم شود/ بهتر ز قامتی است که به مهراب خم شود.

پایگاه خبری جماران: محمد حسین بنی اسدی، دیپلمات بازنشسته و کارشناس سیاست خارجی در یادداشتی برای جماران نوشت:

طی مدت زمان کمی که از انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان رئیس دولت چهاردهم می گذرد به طور ملموسی جامعه بزرگ ایران شاهد آرامش نسبی روحی و روانی شده، گر چه حوادثی جانخراش از جمله کشته شدن سید محمد میرموسوی در پاسگاه نیروی انتظامی و به دست نیروهای پاسدار امنیت در لاهیجان؛ حلاوت این آرامش را به کام مردم ایران تلخ و روان آنها را پریش ساخته که اگر این خشونت ها به موقع متوقف نشود و متجاوزین به جزای اعمال جنایتکارانه خود نرسند، دوباره موج نا امیدی جامعه را فرا خواهد گرفت.

رییس جمهور محترم که به درستی به جراحی اقتصادی و دردهای ناشی از آن در کشور اشاره کرده اند مناسب است تامین بهداشت روان و آرامش جامعه را که طبعا حایز اهمیت و اولویت است نیز در دستور کار قرار دهد و تیغ جراحی را برای درمان این توده‌های سرطانی که بهداشت روان جامعه را هدف قرار داده تیز و آماده کند.

جامعه ایران طی چند دهه گذشته به ویژه بعد از پایان جنگ با عراق و یکه تازی نیروهایی در غارت سرمایه های مادی و معنوی کشور،  روز به روز از عدالت و برابری فاصله گرفته و به سمت تبعیض و بی عدالتی چرخیده که دستاوردهای مخرب زیر را به دنبال داشته است:

تبعیض و بی عدالتی که نهال ظلم و ستم را در جامعه غرس کرده و طبعا عوارض وحشتناکی را بر جامعه تحمیل کرده است. به تعبیر رسول اکرم الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظم (با کفر توان ملک نگه‌داشت ولی / با ظلم و ستمگری نمی پاید ملک)

  • فعال شدن چرخه خشونت در جامعه.
  • ابهام در جامعه در نتیجه عدم روشنگری وقایع اتفاقیه که موجب دلسردی مردم می شود.
  • یأس و نا امیدی و بی تفاوت شدن مردم به ویژه نسل جوان که به ترک وطن روی می آورند.
  • از بین رفتن شادی و شعف مردم که نشانه جامعه بیمار و ناسالم است.
  • رشد و رونق افراد و گروههای فرا قانونی و خودسر در کشور.
  • دو گانگی در اعمال قوانین و تقسیم مردم به خودی و ناخودی.
  • اظهارات تفرقه افکنانه توسط افراد یا نهادهای مختلف که باید محدود و محو شود.
  • مالیات دوگانه، اینکه برخی نهادهای اقتصادی معاف از مالیات باشند، رفتاری تبعیض گونه است.
  • عوارض نابرابر خروج از کشور. پرداخت عوارض خروج از کشور نیز باید از یک رویه برخوردار باشد،  نه اینکه برای کشورهای خاصی حذف یا کاهش رقم عوارض داشته باشد.
  • بعد از گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ اعمال سهمیه در دانشگاهها  روحیه دانشجویان را متأثر کرده و از سوی دیگر برخی از سهمیه ها نیز  به خوبی توسط استفاده کنندگان مورد بهره برداری قرار نگرفته است که طبعا باعث هدر رفتن سرمایه های مادی و معنوی کشور شده است. چنین شرایطی مدیریت جامع را می طلبد.
  • اظهارات و سخنان برخی شخصیت‌ها و نهادها علیه فرهنگ و ملیت  و مناسک ملی ایران.
  • صرف بودجه های عظیم  بی حساب به نهادهای فرهنگی واکنش های منفی داخلی در پی دارد که این رویه باید تعدیل شود.
  • حیف و میل سرمایه های کلان در اموری با رنگ و لعاب دینی و مذهبی  تاثیر منفی در اذهان مردم نسبت به دین می گذارد .
  • داشتن زندان به ویژه زندانی کردن بانوان، سیاسیون و اصحاب رسانه روان مردم را پریش می کند، لذا ایجاب می کند در این زمینه به‌ویژه وزارت اطلاعات که ‌زیر مجموعه دولت است با چشم پوشی بیشتری عمل کند و شاکی افراد نباشد.
  • آمار بالای خودکشی و قتل در کشور و ضرورت آسیب شناسی آن.
  • صدمه دیدن اخلاق  و فرهنگ در جامعه علیرغم تخصیص بودجه‌های کلان به امور دینی و فرهنگی.
  • انزوای ایران و بی ارزش شدن گذرنامه و پول ملی کشور در سطح  منطقه و جهان.

همه این عوارض و عوامل فوق به گستردگی شکاف و بروز بی اعتمادی بین مردم و دولت دامن زده است. تقابل دین و مذهب با ملیت به ویژه مبارزه با مراسم و مناسک ملی تحت عنوان مغایرت با دین و مذهب، پایه های تحکیم ملی و یکپارچگی ملی را دچار خدشه و تزلزل می کند. بی گمان تشیع و ایرانیت چنان در هم آمیخته که تضعیف هرکدام به تضعیف دیگری می انجامد. دفاع بد از دین و مذهب در نهایت به دوری مردم و گریز از دین منجر می شود.

جامعه ما مثل جامعه زمان ساسانیان طبقاتی شده، آموزش و امکانات در دست عده ای خاص، امکانات مالی و مادی، مناصب دولتی، بنیان‌های جامعه  را چنان سست کرده که  اسطوره  حضرت سلیمان  و عصای پوسیده را تداعی می کند که با کمترین حرکت توسط موریانه دچار گسست و فروپاشی شد. جراحی اقتصادی مورد نظر رییس جمهور البته که درد در پی دارد، ولی جراحی ناقص و در نظر نگرفتن  بهداشت و سلامت روان  مردم، دردهای جامعه ایران را به طور ریشه ای درمان نمی کند. مردم ایران خادمان خود را فراموش نمی کنند و برای موفقیت آنان دعا می کنند که: «دستی که بهر خدمت مردم علم شود/ بهتر ز قامتی است که به مهراب خم شود».

مشاهده خبر در جماران