کدخبر: ۱۶۴۲۴۷۸ تاریخ انتشار:

در گفت وگو با جماران؛

محمد کشوری، فعال حوزه ارتباطات: اراده رئیس‌جمهور به حل موضوع فیلترینگ است/ آراء کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه در مورد فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی را شفافانه در اختیار مردم قرار دهید/ دولت باید خروجی مشخصی از «رفع فیلترینگ» به جامعه ارائه کند

محمد کشوری، فعال حوزه ارتباطات در گفت و گو با جماران مطرح کرد: برخی از شبکه‌های اجتماعی ۱۵ سال پیش فیلتر شده‌اند/ در گذشته گوشی موبایل اساساً دستگاهی برای اتصال به شبکه اینترنت نبوده است/ دنیا در این سال‌ها تغییر کرده است؛ ۱۵ سال پیش یوتیوب یک چیزی بود، امروز چیز دیگری است.

پایگاه خبری جماران، محسن عربی: در جریان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم و در دوران تبلیغات، یکی از مطالبات  اصلی مردم از کاندیداهای حاضر در عرصه، بهبود وضعیت سرعت اینترنت در کشور بود. به طوری که در میزگرد فرهنگی یکی از سوالات اصلی کارشناسان حاضر، نحوه مواجه دولت با «فیلترینگ» بود، تا جایی که هیچ‌کدام از نامزدهای انتخاباتی حاضر به دفاع از وضعیت موجود نبودند. 

چنین موضوعی ارتباط مستقیمی با «فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی» دارد به طوری که می‌بایست همزمان با پرداخت هزینه‌های گزاف برای خرید بسته‌های اینترنتی، بخشی از درآمد روزانه صرف خرید فیلترشکن برای دور زدن فیلترها و دسترسی به حساب کاربری کرد. حالا پس از حدود یک ماه از معرفی اعضای کابینه دولت آقای پزشکیان، بحث در مورد «رفع فیلترینگ» در جریان است.

ما در پایگاه خبری جماران به سراغ آقای «محمد کشوری» از فعالین خوش‌نام و خوش‌انصاف حوزه ارتباطات رفتیم تا از ایشان سوال کنیم، ساز و کارهای دولت برای «رفع فیلترینگ» چیست؟

 بعد از معرفی اعضای کابینه، آقای دکتر زارع‌پور وزیر ارتباطات دولت سیزدهم، جای خودشان را به آقای سید ستار هاشمی دادند. مسئولین دولت، قبل از اینکه اعضای کابینه را معرفی کند از سختی‌ها و گرفتاری‌های مردم در فیلترینگ و یا کیفیت اینترنت صحبت کرده بود. در مورد بحث فیلترینگ شاید به صراحت سخنی توسط شخص آقای رئیس‌جمهور نشده بود، اما پیرامون مشکلات مردم در مواجهه با سرعت و کیفیت اینترنت صحبت کرده بودند. بعد از اینکه تغییر اتفاق افتاد، خیلی‌ها معتقند رفع فیلتر شبکه‌های اجتماعی می‌توانند نمونه‌ای از دستاوردهای دولت در بازه کوتاه مدت باشد. می‌خواهم بحث را اینگونه آغاز کنم و  از شما سوال کنم که رفع فیلتر یا افزایش کیفیت اینترنت چقدر تابع تغییر مدیریت است؟ اگر این اتفاق بیفتد، در چه بازه زمانی قابل تحقق خواهد بود؟ با این فرض که ما موضوعات حساس و ویژه  دیگری مثل سیاست خارجی و وضعیت اقتصادی را هم داریم.

 

  • «رفع فیلترینگ» به تنهایی چاره‌ساز  نیست، برای بهبود کیفیت اینترنت به بازنگری در مجموعه‌ای سیاست‌ها نیازمندیم
  • دولت منتخب باید به دنبال «توسعه شبکه اینترنت» در کشور باشد
  • نارضایتی کابران از کیفیت اینترنت، تنها معطوف به فیلترینگ نیست
  • اراده رئیس‌جمهور به حل موضوع فیلترینگ است
  • وزیر جدید ارتباطات باید انگیزه زیادی برای «رفع فیلترینگ» داشته باشد؛ وزیر سابق برای انجام این کار ضعیف بود
  • دولت باید برنامه‌ای گام به گام برای رفع محدودیت‌های موجود داشته باشد
  • قرار نیست رئیس جمهور با فشردن یک دکمه همه چیز با به حالت اولیه بازگرداند
  • آراء کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه در مورد فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی را شفافانه در اختیار مردم قرار دهید​
  • باید مشخص شود چه کسی و از چه نهادی با «رفع فیلترینگ» مخالف است

 

بحث فیلترینگ به دلایل مختلف در انتخابات اخیر تبدیل به یک مسئله و متعاقبش یکی از وعده‌های آقای رئیس‌جمهور شد. قطعاًعملکرد و نوع مواجهه دولت با مسأله فیلترینگ جزو یکی از مواردی است که به‌عنوان یکی از شاخص‌های عملکرد و موفقیت دولت خواهد بود.

در مورد فیلترینگ، البته شاید کلمه «فیلترینگ» به‌تنهایی درست نباشد؛ ما به‌واسطه درهم‌تنیدگی زیاد زندگی امروز با اینترنت، مجموعه‌ای از سیاست‌ها را نیاز داریم تا کیفیت دسترسی ما به اینترنت بهتر بشود. این سیاست‌ها از خود کیفیت شبکه شروع می‌شود؛ آقای زارع‌پور بیشتر تأکید روی این بخش می‌کرد و می‌گفت ما باید شبکه را توسعه بدهیم، زیرساخت فیبر نوری بیاوریم و چیزهایی مثل این، تا کیفیت اینترنت بهتر شود. این نکته‌ای درست است؛ ولی بخشی از واقعیت ماجرا و بخشی از عامل مؤثر بر کیفیت اینترنت است، نه تمام آن. درنتیجه، وزارت ارتباطات و دولت جدید هم باید روی این مسأله تأکید کند؛ یعنی توجه کند که ما نیاز به توسعه شبکه داریم؛ هم در شبکه‌های ثابت و هم در شبکه سیار.

مسأله‌ای دیگر، کیفیتی است که کاربران احساس می‌کنند؛ یعنی شما به‌عنوان یک کاربر وقتی از یک سرویسی استفاده می‌کنید، مستقل از اینکه چه کسی آن را ارائه می‌دهد یا چقدر آن دست دولت است و چقدر از آن دست شرکت‌های خارجی است و یا چقدر از آن سرویسی که شما گرفتید شاخص‌های فنی و چیزهای مثل این را دارد یا ندارد، باید یک احساس رضایتی داشته باشید. این احساس رضایت در گرو عوامل مختلفی است از جمله، فیلترینگ. وقتی یک کاربر مثلاً ۳۰ درصد، ۴۰ درصد یا ۵۰ درصد در استفاده از سایت‌ها یا پلتفرم‌هایی که فیلتر شده است، برای دسترسی به آنها نیاز به فیلترشکن دارد، قهراً مواجه با یک آزاری می‌شود؛ چون باید از این فیلتر عبور کند. در نتیجه، با کیفیت پایین وصل می‌شود، پول اضافه هم مجبور است بدهد، قطع و وصل هم می‌شود، امنیتش نیز به خطر می‌افتد و در مجموع، باعث نارضایتی او می‌شود. اینکه دولت بخواهد این نارضایتی یا مثلاً فیلترینگ را حل کند، یک چیز چندبعدی است.

یک بخش آن، شاخص‌های فنی و سرمایه‌گذاری است؛ مثل همین شبکه برق و شبکه‌های دیگر ما که به‌واسطه مشکلات اقتصادی، یک‌مقدار نیاز داریم که جلو فرسودگی شبکه را بگیریم و متناسب با افزایش مصرف سرمایه‌گذاری کنیم. این یک قسمت روشن ماجرا است.

در مورد آن بخشی که به فیلترینگ مربوط می‌شود، قطعاً خود آقای رئیس‌جمهور هم ایده اصلی‌اش همین است؛ بحث وفاق و اینکه با همکاری بقیه بخش‌ها کار را پیش ببریم. فیلترینگ صرفاً در اختیار دولت نیست؛ دولت، چه وزارت ارتباطات و چه آقای رئیس‌جمهور، باید با مجموعه‌ای از نهادهای حاکمیتی(قوه قضائیه و امثال آن)، بنشینند و با پیگیری و تأکید خود رئیس‌جمهور، این مسأله را حل کند. این مسأله از آن مسائلی است که با صرف وزیر ارتباطات حل نمی‌شود؛ البته خود وزیر ارتباطات به‌عنوان بدنه کارشناسی دولت، باید انگیزه و اعتقاد به این کار داشته باشد.

ما در دولت قبلی دیدیم که دولت در این بحث ضعیف بود و یکی از دلایلش واقعاً خود وزیر بود. ممکن بود وزیر در بعضی موارد مثل گوگل‌پلی حامی باشد، ولی قطعاً در بقیه موارد حامی نبود؛ یعنی نظرش این نبوده که فیلترینگ بقیه پلتفرم‌ها برداشته بشود. وقتی وزیر اعتقادش این باشد، متناسب با این اعتقاد کار کارشناسی انجام می‌دهد، پیگیری می‌کند و زحمت می‌کشد. البته احتمالش است که در بخشی‌هایی هم موفق نباشد، ولی بالاخره این کار را انجام می‌دهد.

بنابراین، وزارت ارتباطات در درجه اول به‌عنوان بدنه کارشناسی دولت، باید کار کارشناسی انجام بدهد، گزارش تهیه کند، پیگیر باشد و جدیت به خرج بدهد. شخص آقای رئیس‌جمهور هم به‌واسطه اختیاراتی که دارد، هم به‌عنوان رئیس شورای عالی فضای مجازی و هم به‌عنوان رئیس شورای امنیت ملی می‌تواند در این زمینه کار مهمی را انجام دهد. می‌دانید که اینستاگرام را شورای امنیت کشور فیلتر کرد و بعضی از پلتفرم‌ها را قوه قضائیه فیلتر کرد. بنابراین، بعضی‌ها را می‌توان از طریق سیاست‌هایی که شورای عالی فضای مجازی وضع می‌کند، در مسیر اصلاحش گام برداشت. اینها اموری است که رئیس‌جمهور به‌ واسطه اختیاراتی که دارد، اگر اعتقاد داشته باشد و جدیت به خرج بدهد، با همکاری بقیه نهادها می‌تواند کار را پیش ببرد. اینکه می‌گوییم کار را پیش ببرد، معنایش این نیست که همه را مثلاً با فشردن یک دکمه‌ای حل کند؛ رئیس‌جمهور این دکمه فشار دهد و فردایش همه‌چیز باز می‌شود، قطعاًاین‌جوری نیست.

باز هم هرکدام از این پلتفرم‌ها مسائل خودش را دارد. به نظر من باید یک برنامه‌ای گام‌به‌گامی تعریف شود و یک سیاستی باشد. بعضی از اینها مثل گوگل‌پلی شاید خیلی نیاز به بحث زیادی نداشته باشد و خیلی راحت‌تر بشود باز کرد؛ اما بعضی دیگر مثل اینستاگرام، تلگرام، توئیتر و یوتیوب هرکدام به‌واسطه تأثیراتی که روی کسب‌وکارها و جامعه می‌گذارند، باز شدن آنها خیلی راحت نخواهد بود؛ قاعدتاً نهادها هم هرکدام حرف‌هایی دارند که با همدیگر متفاوت است. در مورد اینها باید صحبت بشود و به نظرم یک برنامه‌ گام به‌گامی می‌خواهد که بتوان متناسب با آن، تصمیمات درست گرفته شود. حداقلش این است که تصمیماتی با شفافیت بگیریم که اگر هم گفته می‌شود که یک‌جایی موافق نیست، باید مشخص باشد که چه کسی موافق نیست. یک آسیب بزرگی که تا الآن داشتیم این بود که نمی‌دانستیم چه کسی موافق است و چه کسی مخالف. صرفاً می‌گفتند وزیر ارتباطات یک رأی دارد و بقیه نمی‌گذارند؛ این بقیه چه‌کسانی‌اند؟ آیا در دولت‌اند؟ خارج از دولت‌اند؟ اینها چیزهایی است که به نظرم باید هم روشن و شفاف بشود و همبا یک برنامه گام گام، تصمیمات آن به مردم اعلام بشود.

 

 من اگر بخواهم قرائت بوروکراتیک از صحبت‌های شما داشته باشم، باید بگویم که اینجا نقش وزارت ارتباطات تهیه گزارش کارشناسی و درخواست رفع فیلترینگ از رئیس‌جمهور است؟

 

  • رئیس جمهور مهم‌ترین نقش در «رفع فیلترینگ» را بر عهده خواهد داشت
  • دولت دست بالا در کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه را دارد
  • ۶ نفر از ۱۲ عضو شورا از اعضای دولت هستند
  • نباید پلتفرمی که ۸۰ درصد مردم از آن استفاده می‌کنند، فیلتر شود
  • نیت از «رفع فیلترینگ» برداشتن محدودیت دسترسی به سایت‌های «پورنوگرافی» نیست
  • برخی از شبکه‌های اجتماعی ۱۵ سال پیش فیلتر شده‌اند
  • در گذشته گوشی موبایل اساساً دستگاهی برای اتصال به شبکه اینترنت نبوده است
  • دنیا در این سال‌ها تغییر کرده است؛ ۱۵ سال پیش یوتیوب یک چیزی بود، امروز چیز دیگری است
  • مسئله «رفع فیلترینگ» همانند مسئله «رفع تحریم‌هاست» هیچ‌کس انتظار حل یک شبه آن را ندارد
  • دولت باید خروجی مشخصی از «رفع فیلترینگ» به جامعه ارائه کند؛ نباید مردم را معطل کرد و سرکار گذاشت

 

 کار وزارت ارتباطات صرف تهیه گزارش کارشناسی هم نیست؛ بالاخره وزارت ارتباطات مجری فیلترینگ است؛ یعنی اعمال فیلتر یا از طریق وزارت‌خانه است و یا از طریق اپراتورها. اگر این وزارت گزارش خوبی تهیه کند وخوب دفاع بکند، خیلی مؤثر است. بعد اینکه انگیزه داشته باشد؛ ما همه می‌دانیم که اگر کسی بخواهد کاری را انجام دهد، می‌تواند جوری پیگیری کند و جوری در اولویت قرار بدهد که آن کار پیش برود. اگر نخواهد و انگیزه نداشته باشد و فقط رفع تکلیف کند، می‌تواند تنها یک گزارش تهیه کند؛ ولی اینقدر با انگیزه و جدی پیگیری نکند. ضمن اینکه در همان کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه-حالا آنهایی که از طریق کارگروه قابل انجام است-از ۱۲ عضو آن، حداقل ۶ عضو آن از دولت است. درست است که اکثریت نیستند، ولی دست دولت باز است. مهم‌تر از همه خود آقای رئیس‌جمهور است که می‌تواند با رؤسای قوا، مخصوصاً با رئیس قوه قضائیه تعامل داشته باشد.

بالاخره همه مضرات فیلترینگ را قبول دارند؛ از مدیرعامل همراه اول تا دبیر سابق شورای عالی فضای مجازی و تا خود وزیر ارتباطات جدید، همه می‌گویند فیلترشکن‌ها برای کشور مشکلاتی ایجاد کرده است. اگر منظور این است که فقط فیلترشکن‌ها جمع بشوند و فیلترینگ باقی باشد، باید گفت تا الآن چرا نشده است؟! این سه سال که دولت اعتقاد به این داشت، چرا نشد؟ بالاخره نمی‌شود همین وضعیت ادامه پیدا کند. معنایش این است که ما باید سیاست‌های فیلترینگ را اصلاح کنیم.

اینکه می‌گوییم اصلاح کنیم، هیچ‌کس منظورش این نیست که کل فیلترینگ را برداریم تا هرکسی و هر سایتی حتی سایت‌های کلاه‌برداری، پورنو گرافیو امثال آن باز باشند. کسی منظورش از رفع فیلترینگ این نیست؛ منظور این است که سایت‌ها و مجموعه‌هایی که هفتاد هشتاد درصد مردم، یا حداقل شصت هفتاد درصد مردم از آنها استفاده می‌کنند و همه هم با افتخار می‌گویند که داریم استفاده می‌کنیم و مسئولین نیز آنجا حضور دارند، نباید فیلتر شوند و اساساً فیلتر شدنش بی‌معنی است. اگر بد است که همه باید با خجالت و مخفیانه استفاده کنند. اگر بد نیست، چرا باید فیلتر باشند؟ شما می‌بینید که همه با افتخار می‌گویند داریم استفاده می‌کنیم؛ پس قبحی ندارد و درنتیجه، فیلتر کردنش هم بی‌معنی است. منظور ما از رفع فیلتر این است، نه آن بعد دیگر.

این مطلب را به خاطر این گفتم که بعضی‌ها از آن‌ور برای اینکه این مسأله را لوث کنند، می‌گویند یعنی چه که فیلتر را رفع کنیم. منظور ما این نیست که مطلق هیچ سایتی، حتی سایتی که کلاه‌برداری می‌کند یا پورنو گرافی است و یا چیزهایی مثل این، نباید فیلتر شود و هیچ کسی منظورش این نیست که اینها را باید از فیلتر دربیاوریم؛ بلکه منظور این است که حداقل روی این هفت، هشت، ده سایت و شبکه اجتماعی تصمیم‌گیری بازتعریف شود. بعضی از اینها ۱۵ سال پیش فیلتر شدند و معلوم است که در این ۱۵سال کلی دنیا عوض شده است، تکنولوژی‌ها عوض شده است؛ اصلاً آن‌موقع موبایل به‌عنوان دستگاهی برای اتصال به اینترنت نبوده است.

سال ۸۸ که یوتیوب فیلتر شد، اساساً یوتیوب یک‌چیزی بود و امروز یک چیز دیگر است؛ اسمش فقط یوتیوب است. اینها هم بعد از ۱۵ سال باید بازنگری بشود. این هم به نظرم با همین دست‌فرمانی که آقای رئیس‌جمهور شروع کرده است، قابل حل است؛ یعنی اینکه بنشینند با هم صحبت کنند، جواب می‌دهد. با تقابل، دعوا، درگیری و اینکه بگوییم این می‌گذارد و آن نمی‌گذارد و امثال آن، مشکل حل نمی‌شود. در دوره قبل دیدید که دستور قضایی برای دستگیری وزیر صادر می‌شد که وزیر فیلتر نمی‌کند. این کارها دیگر دوره‌اش گذشته است و حتی به نفع کشور هم نیست؛ چون نتیجه‌اش همین گسترش هفتاد هشتاددرصدی فیلترشکن‌ها می‌شود.

اگر می‌خواهیم از این آسیب‌ها عبور کنیم، باید بنشینیم و تصمیم بگیریم. ممکن این تصمیم چندمرحله‌ای باشد؛ یعنی این انتظار هم نباید در مردم باشد که یک‌دفعه فیلترها برداشته شوند؛ البته طبیعتاً این انتظار هم در مردم نخواهد بود. این مسئله مثل تحریم‌ها است؛ مگر در تحریم‌ها ما انتظار داریم که مثلاً یک دکمه‌ای باشد که وقتی این دکمه را بزنیم، تحریم‌ها رفع بشود؟ این واضح است که اصلاً نشدنی است. ولی انتظار این است که ما یک فرآیندی را باید شروع کنیم و نگوییم اصلاً نیاز به برداشته شدن تحریم‌ها نداریم و بگوییم خیلی هم خوب است و همین را می‌خواهیم ادامه بدهیم. باید به این سمت برویم که از تمام ظرفیت‌ها و توان خودمان استفاده کنیم. ولی این انتظار را هم نباید داشت که الآن آنجا یک دکمه‌ای است که می‌زنند و فیلترینگ برداشته می‌شود، نه؛ شاید این انتظار در عمل ناشدنی باشد. باید دنبال این باشیم که مرحله‌ به‌ مرحله و گام‌به‌گام به پیش برویم، ولی با خروجی ملموس و روشن برای مردم. طوری نباشد که مردم را سر کار بگذاریم؛ یعنی رفع فیلتر سرکاری و وقت‌کشی نباشد. البته مردم تفاوتش را می‌فهمند.

به نظر من این اراده هم وجود دارد؛ آقای وزیر جدید ارتباطات هم سابقه‌ای خیلی خوبی در موضوعات مختلف حوزه‌هایICT دارد و هم نشان می‌دهد که فهم خوبی از مسائل دارد؛ منتهی می‌گویم که وزیر به‌تنهایی کاری از پیش نمی‌برد و حتماً باید بقیه اعضای دولت همراهی کند؛ وزیر ارشاد خیلی نقش مهمی دارد، مجموعه‌ای وزارت اطلاعات نقش دارد، شخص رئیس‌جمهور نقش دارد. اینها هم باید پشتیبانی کارشناسی را بکنند تا این اتفاق بکنند. بقیه بخش‌های حاکمیتی هم به این نتیجه برسند که این روند نیاز به اصلاح دارد.

 

با این توصیفاتی که فرمودید، آیا می‌شود تحقق رفع فیلترینگ یا بهبود کیفیت اینترنت را جزو وعده‌های کوتاه‌مدت آقای رئیس‌جمهور بدانیم؟ یعنی بگوییم در بازه زمانی سه تا شش‌ماهه حداقل یک گام یا دو گام جلو می‌رویم.

 

  • رفع فیلتر از «گوگل پلی» می‌تواند گام خوبی برای آغاز باشد
  • تحریم، فرصت حضور رسمی پلتفرم‌ها در داخل کشور را از بین برده است
  • طبیعی‌ست وقتی نتوانند از بازار ایران کسب درآمد کنند، انگیزه‌ای برای حضور در کشور را نیز نخواهد داشت
  •  امکان ایجاد برخی محدودیت‌های ملی و دینی، در تعامل با پلتفرم‌ها قابل تحقق است
  • طی یک برنامه گام به گام می‌توانیم ظرف مدت ۲ سال به کیفیت اینترنت پایدار دست پیدا کنیم

 

به نظر من می‌شود لااقل تا انتهای سال بعضی از موارد مثل گوگل‌پلی را حل کرد. در مورد گوگل‌پلی حتی وزیر قبلی هم با آن موافق بود و می‌گفت بقیه اعضا موافق نبوده است. این خیلی عجیب‌ و غریب است که وزارت ارتباطات و آقای زارع‌پور موافق رفع فیلتر گوگل‌پلی بوده است. نه اینکه گوگل‌پلی خیلی تأثیر شگرفی داشته باشد، ولی بالاخره یک گام خیلی کوچک اولیه است.

به نظرم از همین می‌تواند شروع بشود. بعداً بنشینیم راجع به این صحبت کنیم که با چه ترتیبی می‌تواند این اتفاق بیفتد و با چه پلتفرم‌هایی شروع بشود. حتی ممکن است یک‌سری بحثهای حقوقی هم داشته باشد؛ یعنی یک‌سری زیرساخت‌های حقوقی نیاز داشته باشد. مثلاً اینکه بعضی از شرکت‌های ما ممکن است بتوانند مذاکرات حداقلی با بعضی از این پلتفرم‌ها کنند. ممکن است از بخش خصوصی بخواهیم که با پشتیبانی حاکمیت جلو بیفتد و از جنبه‌هایی اقتصادی مذاکره کنند تا بتوانند تا حدی انگیزه ایجاد کنند؛ چون مشکل اصلی ما تحریم است و خیلی از اینها چون نمی‌توانند از بازار ایران درآمد کسب بکنند، طبیعتاً انگیزه برای حضور و اینکه رفع فیلتر شوند ندارند. ولی درعین‌حال، به نظرم می‌شود لااقل برای برخی از اینها با مذاکراتی که کنسرسیوم‌های بخش خصوصی با آنها انجام می‌دهند، یک انگیزه اقتصادی کوچک یا اولیه‌ای ایجاد بکنند تا شاید آنها هم حاضر باشند برای بعضی از مواردی که برای بقیه دنیا انجام می‌دهند، اینجا نیز انجام دهند.

نسبت به این پلتفرم‌ها باید یک مقداری اصلاح نگاه هم صورت بگیرد؛ در کشور دیگر هم این‌جوری نیست که هرچه یک دولت بگوید، آنها هم بگویند چشم. با اینکه این پلتفرم‌ها یک‌سری از اصول را باید رعایت بکنند، اما ممکن است از برخی مقررات عبور هم بکنند. یک‌سری اصولی مثل ترویج خشونت در مواقع بحران، ترویج آموزش درست کردن فلان سلاح تخریبی و امثال آن، چیزهایی است که در همه جای دنیا می‌پذیرند که باید جلوش گرفته بشود و این پلتفرم‌ها باید یک چنین تعهداتی بدهند. در مورد پورنو گرافی نیز که بعضی نگران این مسأله است، می‌توانند این را با ایران جدی‌تر بگیرند. مسأله کودکان و مسئله پورنو گرافی به‌صورت عام، ضوابطی است که به نظرم خود پلتفرم‌ها هم تا حد زیادی می‌توانند رعایت کنند؛ یعنی خیلی قواعد عجیب‌وغریبی نیست. همکاری این پلتفرم‌ها انگیزه حداقلی لازم دارد؛ مثلاً اینکه ما یک‌سری سرور و امکانات مثل سی‌دی‌ام وشبکه‌های توزیع محتوا در اختیارشان بگذاریم و در مقابل، آنها هم یک‌سری ضوابط را رعایت کنند.

به نظرم این را با مشارکت بخش خصوصی می‌توانند پیش ببرند. اگرچه یک مقداری زمان‌بر است؛ ولی درعین‌حال، در عمل باید بنشینیم بحث کارشناسی بکنیم وگام‌به‌گامپ یش برویم. می‌توان گام‌هایی را تعریف کرد که در عرض لااقل ۲ سال به تغییر محسوسی از کیفیت اینترنت برسیم.

ضمن اینکه مسأله مهم دیگر یک‌سری اخلال‌هایی است که برای مسدود کردن فیلترشکن‌ها در خود شبکه داخلی اتفاق می‌افتد. دیدید که مسدودکردن فیلترشکن‌ها عملاً اتفاق نیفتاده است؛ اما فقط آزار و اذیتش برای کاربران است. این هم می‌تواند در کوتاه‌مدت حتی بر کیفیت اینترنت در سرویس‌هایی که ما برای آن از فیلترشکن هم استفاده نمی‌کنیم، تأثیر بگذارد. به‌واسطه محدودیتی که فیلترشکن‌ها روی شبکه می‌گذارند، ممکن است کیفیت شبکه پایین بیاید. بنابراین، تنظیمات و پالسی‌هایی که در شبکه اعمال می‌شود، اینها را هم می‌توانند اصلاح کنند تا در کوتاه‌مدت، کیفیت اینترنت بهتر بشود.

 

 یکی از موانعی که همواره، در مقابل گزارش‌های کارشناسان، در موردش صحبت می‌شود، این است که پلتفرم‌ها در ایران و خصوصاً در پایتخت دفتر ندارند، لذا ما نمی‌توانیم رفع فیلتر کنیم. آیا اساساً این دلیل موجه‌ای است؟ اگر هم دلیل موجهی باشد، این موضوع قابل حل نیست؟

 

  • خیال کردیم پلتفرم‌ها در آمریکا غلام حلقه به گوش دولت هستند
  • تاسیس دفتر در خاک، به معنای الزام پایبندی به قوانین آن کشور نیست
  • تحریم و جمعیت کم، از قدرت چانه‌زنی ما کاسته است
  • جذابیت کشور ۱ میلیاردی با کشور ۱ میلیونی برای پلتفرم‌ها قابل قیاس نیست
  • تحمیل فیلترینگ به مردم، ارزش پلتفرم‌های موفق داخلی را نیز از بین برده است

 

اولاً، باید گفت که اینها لزوماً در همه کشورهای دنیا دفتر ندارند. ثانیاً، همان‌طوری که گفتم اینها متناسب با قدرت اقتصادی و سیاسی کشورها تا حدودی از مقررات این کشورها عبور می‌کنند. حتی در خود آمریکا هم فیس‌بوک را پای سؤال و جواب می‌کشانند که تو چرا این کار یا آن کار را نمی‌کنی؟! در خود آمریکا هم اینها غلام حلقه‌به‌گوش نیستند؛ خود پلتفرم‌ها یک‌جایی از اراده حاکمیت سرپیچی می‌کنند، چه برسد به بقیه مناطق. در بقیه مناطق در بعضی از جاها اینکار را می‌کنند و در بعضی جاها هم نمی‌کنند. بعضی جاها جریمه می‌شوند و دوباره دعوا و درگیری و دادگاه دارند.

اساساً مواجهه با پلتفرم‌ها در دنیا یک چالش است؛ یک‌چیزی نیست که بگوییم در همه دنیا راحت یک دفتری دارند و اینها می‌آیند و گوش می‌دهند؛ اصلاًاین‌جوری نیست. اینها حتماًمی‌روند یک دفتر می‌زنند، ولی این دفتر همه مشکل را حل نمی‌کند؛ یعنی اگر دفتر هم بزنند، آن پلتفرم لزوماً هرچه که ما بگوییم و در قانون ما باشد، رعایت نمی‌کند. کما اینکه در بقیه دنیا این‌جوری نیست؛ بعضی از موارد را رعایت می‌کنند، بعضی را رعایت نمی‌کند و بعضی وقت‌ها هم شکایت می‌کنندو جریمه می‌شوند. اینها روابط پیچیده قضایی و سیاسی می‌خواهد که دنیا درگیر آن است؛ از جمله ما.

ما یک مشکل مضاعفی داریم و آن همین است که قدرت چانه‌زنی ما به‌واسطه تحریم و میزان جمعیت کم است. یک کشوری که ۱ میلیارد جمعیت دارد، برای این پلتفرم‌ها یک نوع جذابیت دارد و کشور دیگری که ۱میلیون جمعیت دارد، جذابیت دیگری دارد. همین‌طور با یک کشوری مثل آلمان و فرانسه که در اتحادیه اروپا است یک‌جور با مواجهه می‌کنند و با یک کشوری که مثلاً در آسیا است، مثل ما، مواجهه دیگری دارند. بنابراین، به‌واسطه تحریم و ضعف قدرت چانه‌زنی ما انتظار خیلی سختی است که بگوییم بیایند دفتر بزنند.

اگرچه ایجاد دفتر نیز همه مشکل را حل نمی‌کند، ولی بالاخره یک بخش آن را می‌شود، نه به‌عنوان دفتر، بلکه به‌ عنوان توافق حل کرد. کاری که با تلگرام شد که چند مورد محتوایی مشخص را توافق کرده بودند تا تلگرام رعایت کند؛ مثلاً محتوای پورنوگرافی، محتوای که مخل امنیت باشد، محتوایی که ترویج فعالیت‌های خشونت‌آمیز می‌کند و امثال آن را باید پاک کنند. اینها چیزهایی است که قابل پذیرش همه نیز است. به نظرم می‌شود اینها را به‌عنوان بسته‌های تشویقی رو کرد.

در عین‌حال، باید حمایت از پلتفرم‌های داخلی هم داشته باشیم؛ کسی نمی‌گوید پلتفرم‌های داخلی نباشد. ما الآن در بقیه بخش‌ها از پلتفرم‌های داخلی داریم استفاده می‌کنیم؛ در مسیریاب، فروشگاه، تاکسی و چیزهایی دیگر. در پیام‌رسان هم برای اسناد دولتی و چیزهای مثل آن، حتماً باید تأکید روی این باشد که از پیام‌رسان‌های داخلی استفاده شود؛ یعنی ما نه از این‌ور بام بیفتم و نه از آن‌ور بام. اینکه افراد، کارمندان دولت یا غیر دولت حق ندارند اسناد یا خدمات دولتی را روی پیام‌رسان غیر ایرانی بفرستند، حرف درستی است و کاملاً منطقی و قابل دفاع است. ما می‌توانیم اینها را تبدیل به ضوابط محکم بکنیم. ولی درعین‌حال، باید بپذیریم که مردم برای کارهای عادی این حق انتخاب را دارند که از داخلی استفاده کنند یا از خارجی. در موارد حساس و اموری که به امنیت ملی ربط پیدا می‌کند، حتماً می‌شود قواعد بازدارنده گذاشت که ارسال این موارد صرفاً از طریق پیام‌رسان‌های داخلی انجام شود.

اگر چنین سیاستی را در پیش بگیریم، آن‌وقت حمایت از پلتفرم‌های داخلی هم جواب می‌دهد. ولی اینکه ما آنها را ببندیم و بعد مردم را با فیلترینگ و امثال آن مجبور کنیم که حق ندارید از پلتفرم‌های خارجی استفاده کنید، طبیعتاً به‌واسطه حس تحمیلی که به مردم می‌دهد، باعث می‌شود آن سیاست درست هم خوب اجرا نشود. آن‌وقت ممکن است به‌واسطه احساس لج‌بازی، طرف اصلاًپیام‌رسان داخلی را نصب نکند و اسناد دولتی را هم به پیام‌رسان خارجی بفرستد.

بنابراین، اگر مردم برای کارهای عادی‌شان نسبت به پیام‌رسان‌های داخلی و خارجی حق انتخاب را داشته باشند، طبیعتاًمی‌شودآنها را الزام کرد که اسناد دولتی را صرفاً از طریق پیام‌رسان داخلی ارسال کنند و اگر کسی تخلف کرد با او برخورد می‌شود. ولی اگر با تحمیل باشد، طبیعتاً یک فضای مقاومتی به وجود می‌آید. تجربه این سه سال هم نشان داد که ولو این اجبار باعث شد که بخشی از کاربران پیام‌رسان‌های داخلی را نصب و استفاده کنند، ولی بخشی قابل توجهی نیز مقاومت می‌کنند و اصلاًنمی‌روند استفاده کنند. به نظرم باید از این تجربه سه سال درس بگیریم.

 

 من برای سخن آخر اگر بخواهم یک جمع‌بندی از صحبت‌های شما داشته باشم، به این صورت می‌گویم: بالاخره دولت که با رویکرد شفافیت، به‌خصوص از سمت خود آقای رئیس‌جمهور، شکل‌گرفته است، باید کار را جلو ببرد. خود آقای رئیس‌جمهور باید نسبت به این مسئله عزمی داشته باشد و حتی وظیفه‌اش خیلی بیشتر از وزیر ارتباطات است. اگر ما با پلتفرم‌ها با توجه به آن جذابیت جمعیتی که اینجا برای‌شان وجود دارد و درآمدهایی هم می‌توانند کسب کنند، بتوانیم مذاکره‌ای انجام دهیم که امتیازاتی چون رعایت عرف، قانون شرع و اخلاقیات جامعه ما را در نظر بگیرد، می‌توانیم رفع فیلترینگ را داشته باشیم. به قول شما ظرف شش ماه گوگل‌پلی و ظرف دو سال براساس برنامه گام‌به‌گام، آن پلتفرم‌هایی ده‌پانزده تایی که پانزده سال پیش فیلتر شدند را رفع فیلتر کنیم.

 

  • در امارت تماس صوتی «واتس اپ» فیلتر است، اما تنها به این بسنده کردند
  • در کره‌جنوبی  «گوگل مپ» فیلتر شده، نه هشت پلتفرم محبوب دنیا
  • فیلترینگ معیوب، نقش «اینستاگرام» در زندگی ایرانیان را عوض کرده است
  • وقتی به جزء یک شبکه، همه شبکه‌های اجتماعی  فیلتر باشند، اکثریت مردم به آن یکی هجوم می‌آورند و در نتیجه پس از فیلترینگ، بحران اجتماعی و اقتصادی اتفاق میافتد
  • هیچ‌کدام از کاندیداهای انتخابات حاضر به دفاع از فیلترینگ نبودند؛ این چه سیاستی‌ست که همگان ناراضی‌ هستند

 

 حتی می‌گویم، در عمل بعضی از کشورها هستند که تک و توک از این پلتفرم‌ها در آنجا فیلتر است، نه همه‌اش. مثلاً در امارات تماس صوتی روی پلتفرم‌ها فیلتر است. یا مثلاً در کره جنوبی، اگر اشتباه نکنم، گوگل‌مپ فیلتر است. ممکن است در یک کشوری یک پلتفرم فیلتر باشد، ولی شما نمی‌توانید هفت هشت ده تا پلتفرم اول دنیا را ببندید؛ آن‌وقت تبعاتش می‌شود چیزی که دیدیم. منظور این است که در نهایت ممکن است دولت نتواند همه اینها را باز کند، به هر دلیلی؛ ممکن یکی به خاطر معامله و بده‌بستان در حاکمیت باشد، یا یکی را تشخیص بدهند که این آسیب دارد و امثال آن.

بنابراین، اگر بخواهیم به مسأله پرکتیکال نگاه کنیم، ممکن است در عمل یکی دوتا در نهایت هم نشود رفع فیلتر گردد و این قابل فهم است؛ ولی از این‌ور هم نمی‌شودکه هیچ‌کدام رفع فیلتر نشوند. نمی‌شود هم این انتظار را داشت که هیچ اتفاقی نیفتد و نسبت به آن بی‌توجه باشد.

یکی از دلایلی که اینستاگرام اینقدر در جامعه ما اهمیتش بالا رفت، این بود که همه چیز فیلتر بود؛ یعنی مردم از اینستاگرام برای همه چیز استفاده می‌کردند. چرا در دنیا اینستاگرام این نقش را ندارد؟ چون طرف برای دیدن ویدئو به یوتیوب می‌رود، برای پیام‌رسانی‌اش مثلاً به تلگرام یا واتساپ می‌رود و برای تصویر و ویدیوهای کوتاه روی اینستاگرام می‌رود. ولی ما وقتی همه را می‌بندیم و صرفاً اینستاگرام را باز می‌گذاریم، طبیعی است که همه هجوم می‌آورند روی اینستاگرام و یک انحصار خیلی عجیب‌ و غریبی در اینستاگرام اتفاق می‌افتد. یک‌دفعه کسب‌وکار، زندگی، سرگرمی و همه چیز مردم روی اینستاگرام می‌رود. این هم غلط است؛ شما اگر بخواهید فقط یکی را باز بکنید، آسیب انحصار هم دارید؛ یعنی آسیب آن پلتفرم از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی چند برابرمی‌شود. درحالی‌که وقتی مردم حق انتخاب داشته باشند، هیچ انحصاری هم شکل نمی‌گیرد. آن پلتفرم هم به قول خودمان زیادی پررو نمی‌شود. طرف وقتی می‌داند همه چیز فیلتر است و همه چیز به اینستاگرام وابسته است، قدرت چانه‌زنی شما هم پایین می‌آید.

از این جهت، می‌گویم که ما به یک‌جور تنوع نیازمندیم. باید بنشینیم هم از منظر انحصار، هم از منظر اجتماعی، اقتصادی و فنی این پلتفرم‌ها را تک‌به‌تک بررسی کنیم و با یک برنامه گام‌به‌گام به سمتی برویم و تصمیمی بگیریم که مردم راضی باشند؛ چون در نهایت، رضایت عمومی خیلی مهم است. نارضایتی عمومی باعث شد که که شما در انتخابات اخیر وقتی از هر کاندیدایی می‌پرسیدید، هیچ‌کس حاضر به دفاع از وضعیت فعلی نبود؛ چون می‌دانستند عموم مردم ناراضی‌اند. خب، این چه سیاستی است که عموم مردم ناراضی‌اند. سیاستی که باعث نارضایتی عمومی بشود، از اساس غلط است. غلط است از این جهت که نه موفق است و نه باعث اقتدار و تقویت حاکمیت می‌شود و در نهایت نیز حاکمیت را تضعیف می‌کند.

 

 یک نکته‌ای جالب بین صحبت‌های شما این است که فیلترینگ بدون گزارش کارشناسی، آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی میان‌مدتی را هم به کشور وارد می‌کند که ممکن است اثراتش تا مدت‌ها بماند.

 

در فرهنگ‌سازی ضعیف عمل کردیم

  • آیا والدین آگاه‌ اند که فرزندان‌شان در طی روز چه میزان مجاز به استفاده از آپارات هستند؟
  • کافی‌ست به پلیس فتا سر بزنید تا ببینید روزانه چند پلتفرم داخلی از مردم کلاه‌برداری کردند؛ آیا آن‌ها هم در تهران دفتر ندارند و توسط بیگانگان اداره می‌شوند؟
  • هیچ کدام از سه دولت اخیر در زمینه اینترنت کودکان موفق عمل نکردند
  • استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای کودکان آسیب‌زاست؛ خواه اینستاگرام باشد، خواه روبیکا

 

 به نظرم یک نکته‌ای خیلی مهمی که مسئولین در این سه دولت اخیر هم از آن غافل شدند و این باعث شد که بیش از حد به فیلترینگ توجه کنند، این است که ما در جنبه ایجابی و فرهنگ‌سازی هم خیلی ضعیف عملکردیم. شما یک زمانی می‌دیدید که در میانه دهه ۸۰ برای فرهنگ‌سازی رانندگی، تلویزیون کلی انیمیشن و برنامه‌های آموزشی می‌ساخت تا یک‌سری از رفتارهای غلط رانندگی اصلاح بشود. امروزه ما می‌بینیم که در فضای مجازی، حتی پلتفرم‌هایی که صد درصدداخلی‌اند، بخش عمده‌ای از کلاه‌برداری‌ها در آنها صورت می‌گیرد. مثلاً شما بروید از پلیس فتا بپرسید که چقدر از طریق اپلکیشن دیوار کلاه‌برداری می‌شود. مشکل چیست؟ آیا این هم خارجی است؟ این هم اینستاگرام است؟ این هم دفتر ندارد؟ چرا کلاه‌برداری می‌شود؟ چون فرهنگ‌سازی نشده است؛ یعنی شما خیلی چیزهای ساده‌ای را که طرف باید در خرید الکترونیکی رعایت کند، فرهنگ‌سازی نکرده‌اید. طرف این چیزها را رعایت نمی‌کند؛ فرقی هم نمی‌کند که این خرید الکترونیکی در اینستاگرام و یک فروشگاه اینستاگرامی باشد یا کسی در دیوار باشد. باید فرهنگ‌سازی کرد که این چیزها را باید رعایت کنند وهر چیزی را سریع اعتماد نکنند. اینها فرهنگ‌سازی می‌خواهد.

در بحث کودکان نیز ما خیلی فرهنگ‌سازی می‌خواهیم؛ نحوه و میزان استفاده کودک از فضای مجازی را باید پدر و مادر بدانند، حتی خود وزارت ارتباطات برای مدیریت کودکان باید یک‌سری ابزارها را در اختیار پدر و مادر بگذارد. متأسفانه این کار نشده است. این اصلاً ربطی به خارجی هم ندارد و شما اصلاً بگویید آپارات؛ بچه‌ای که ده ساعت از آپارات استفاده می‌کند، این کار درستی است؟ نه. خب این چه ربطی به فیلترینگ دارد؟

می‌خواهم بگویم که آقایان به اسم فیلترینگ و آسیب‌های فضای مجازی، پلتفرم‌های خارجی را بستند؛ درحالی‌که اتفاقاً خیلی از پلتفرم‌های داخلی هم به‌واسطه عدم فرهنگ‌سازی مناسب می‌توانند آسیب داشته باشند. راهش این است که واقعاً بنشینیم یک کار ایجابی کنیم. کار فرهنگ‌سازی استفاده از محتوای فضای مجازی و دیجیتال را انجام دهیم. ‌علاوه بر این، برای کودکان هم می‌توانیم یک اینترنت ویژه داشته باشیم. هر سه دولت اخیر اینترنت کودکان را قصد داشتند، ولی هیچ‌کدام موفق نبودند. چرا موفق نبودند؟ به نظرم دلیلش این بودکه خانواده را درگیر نکردند.

بخشی از نگرانی که افراد فیلترکننده شبکه‌های اجتماعی دارند همین مضر بودن این شبکه‌ها برای کودکان است؛ در حالی که کودکان اصلاً نباید از شبکه‌های اجتماعی استفاده کنند. در خود همان شبکه‌های اجتماعی هم غالباً زیر ۱۸سال یا زیر ۱۶ سال ممنوع است و یا نهایتاً زیر ۱۴سال ممنوع است. چرا بچه‌های ما به اینستاگرام بروند؟ اصلاً غلط است. در خود آمریکا هم نباید کودکان بروند از اینستاگرام استفاده کنند. طبق قواعد خود اینستاگرام ممنوع است.

این وظیفه کیست که این کار را انجام بدهد؟ اصلاً شما بگو اینستاگرام نه، روبیکا. بچه من چرا باید برود از روبیکا استفاده کند؟ روبیکا هم همان آسیب‌های مشابه اینستاگرام را حالا یک‌کم کمتر، دارد. بنابراین، باید فرهنگ‌سازی بشود؛ یعنی وزارت ارتباطات، وزارت ارشاد و صداوسیما باید کاری بکنند.

یکی از وجوه مهمی که باعث می‌شود رفع فیلتر هزینه‌ای کمتری داشته باشد، این است که برای فرهنگ‌سازی مخصوصاً در بخش کودکان کار جدی انجام بشود. هر سه دولت اخیر، یعنی دولت اول و دوم آقای روحانی و دولت آقای رئیسی -چون در دولت‌های قبلی مردم خیلی از اینترنت استفاده نمی‌کردند؛ از سال ۱۳۹۱ به بعد این مسأله بیشتر برجسته شد-هر سه دولت در این زمینه ضعیف عمل کردند.

 

 یعنی می‌فرمایید موازی با اینکه دولت رفع فیلتر می‌کند، بخش کودکان هم باید کنترل شود؟

 دقیقاً؛ چون این کار باعث می‌شود هزینه بخش فیلتر پایین بیاید. الآن یکی از دلایلی که می‌گویند مثلاً فیلتر تلگرام را برنداریم، دسترسی کودکان به آن است؛ خب، بچه نه‌فقط تلگرام، بلکه اصلاً از روبیکا هم نباید زیاد استفاده کند. اصلاً بچه باید برود در پلتفرم بچه‌گانه. در دنیا اصلاً شبکه‌های اجتماعی برای بچه‌ها نیستند؛ شبکه‌های اجتماعی برای آدم‌های بزرگ‌سال است یا حداقل بالا چهارده‌پانزده سال. درحالی‌که ما الآن می‌بینیم که مثلاً به بچه هشت‌ساله می‌گویند برو روبیکا استفاده کن. خب، این غلط است! نه‌تنها اینستاگرامش غلط است که روبیکایش هم غلط است، بقیه پیام‌رسان‌ها هم غلط است. مگر اینکه بخش کودک داشته باشد. یک کار این است که بگوییم بخش کودک راه‌اندازی کنند، مثل یوکیوکید، مثل آپارات کودک و امثال آن. آن‌هم باید به اندازه باشد و اگر بخواهد افراط پیدا کند و حالت اعتیاد به‌خود گیرد، باز هم نباید انجام شود.

متأسفانه فرهنگ‌سازی نمی‌شود. وقتی فرهنگ‌سازی نشد، یک جایی بالادستی هم می‌گوید همه‌اش را ببندید. نتیجه همین می‌شود؛ یعنی لااقل بهانه‌اش این می‌شود که همه‌اش را ببندید. یا بهانه‌اش است یا واقعی است؛ در هر صورت، راه حل این است که ما باید زمینه ایجابی این بخش را خوب کار کنیم.

 

 اگرچه موضوع فنی این کار طبیعتاً به وزارت ارتباطات برمی‌گردد، ولی می‌طلبد که آن گروهی که به‌صورت کلی در خصوص وضعیت اینترنت کل کشور تصمیم می‌گیرد، برای اینکه خانواده‌ها اقناع بشوند، یک کار ترکیبی باید انجام دهند.

 

 آموزش کودکان توسط پلتفرم‌ها باید به یک الزام تبدیل شود

 

 بله، این کار دقیقاً یک کار ترکیبی از ارشاد، صداوسیما و... و حتی خود پلتفرم‌ها است. بالاخره می‌شود اینها را به‌عنوان یک رسالت اجتماعی خود پلتفرم‌هایی مثل فیلیمو، نماوا، آپارات، پیام‌رسان‌ها، روبیکا، فلان و فلان در نظر گرفت که همه بیایند به‌صورت هماهنگ محتواهای جذاب تولید کنند. اصلاً این را جزو الزامات‌شان بدانند؛ زیرا شما وقتی پهنای باند رایگان به آنها می‌دهید، در ازای آن بگویید که باید اینقدر فرهنگ‌سازی هم بکنید. این کارها را بکنند تا رفتار مردم در فضای دیجیتال اصلاح شود و در نتیجه، آسیب‌هایش به‌مراتب کمتر شود. باید فرهنگ‌سازی کنید تا طرف نرود همین‌جوری در اینستاگرام به هرکسی اعتماد کرده و مثلاً عکسش را بفرستد یا هرکس یکه گفت من فلان جنس را می‌فروشم، برود پول را بدهد و بعد بفهمد که کلاه‌برداری شده است.

وقتی فرهنگ سازی نبود، این جرایم نیز در آن پلتفرم بالا می‌رود و هرچه جرایم بالا می‌رود، مقام‌های قضایی هم می‌نشینند با هم تصمیم می‌گیرند که آن را ببندند. البته می‌گویم که گاهی اوقات دلیل این بستن واقعی است و گاهی اوقات هم بهانه است. ولی واقعاً علتش این است که مردم درست استفاده نمی‌کنند؛ وقتی که آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و امنیتی بالا می‌رود، می‌گویند فیلتر کنید. بنابراین، به نظرم از آن‌ طرف هم باید کار ایجابی صورت بگیرد؛ باید بیاییم فرهنگ‌سازی را انجام بدهیم.

 

 به نظرم، این دقیقاً زهر رفع فیلتر را هم می‌گیرد.

 بله، دقیقاً. به خاطر همین است که می‌گویم این یک کار دو ساله و سه ساله است؛ یعنی یک‌چیزی نیست که همین الآن بگوییم و فردا مثلاً اینستاگرام باز بشود. ممکن است بگویند باید اول این کارها اتفاق بیفتد؛ از باب مثال می‌گویم: باید اول کاربران بدانند که به فرض اگر خرید الکترونیکی در اینستاگرام انجام بدهند، نمی‌توانند از یک سقفی مشخصی بیشتر خرید کنند و بیشتر از آن، اصلاً ممنوع است. اگر از آن حد مشخص بالاتر خرید انجام بدهند، مسئولیتش با خودشان است؛ به این معنا که ممکن است بگویند ما به این شرط رفع فیلتر می‌کنیم که در آنجا فروش مثلاً کالا از فلان عدد بالاتر ممنوع باشد، اما شما ممکن است بروید بگویید من می‌خواهم پولم را دور بریزم؛ خب، دور بریز، اگر دور ریختی، نیایید شکایت کنید. البته این را به عنوان مثال دارم می‌گویم. این یک کار ساده‌اش است که ممکن بگویند در بحث‌های کلاه‌برداری در اینستاگرام ما دیگر مسئولیت نداریم؛ خودتان می‌دانید که چطور رفتار کنید. البته می‌گویم این یک‌کم خام است؛ می‌خواهم بگویم از این جنس شیوه‌ها وجود دارد که شما بیایید فرهنگ‌سازی بکنید، اطلاع بدهید، اتمام حجت بکنید و در نهایت کاربر حق انتخاب داشته باشد.

 

 به‌عنوان سخن آخر در خدمت شماییم.

 

اختیارات رئیس جمهور در زمینه «رفع فیلترینگ» کافی‌ است

 

چیزهایی را که لازم بود گفتم. به نظرم فشار خیلی زیاد روی دولت به‌خاطر رفع فیلتر هم شاید منطقی نباشد. با همین دست‌فرمان که آقای رئیس‌جمهور شروع کرده است، اگر جلو برود خوب است. رویکرد وفاق، صحبت و مذاکره با نهادهای بالادستی که رئیس‌جمهور درپیش گرفته است، به نظرم مسئله فیلترینگ هم یکی از مصادیق آن است که با این رویکرد خیلی خوب می‌تواند راه حل پیدا کند و جواب بدهد. اختیارات آقای رئیس‌جمهور در این زمینه کافی است؛ هم رئیس شورای عالی امنیت ملی است و هم رئیس شورای عالی فضای مجازی است. در نهادهای بالادستی که رؤسای قوا هم هستند، می‌توانند با هم بنشینند و سیاست‌هایی بگذارند که نهادهای پایین‌دستی، حتی در قوه قضائیه، ملزم به رعایت آنها باشند. آسیب‌های استفاده از سرویس‌ها، چه داخلی و چه خارجی، باید مدیریت بشود تا با مدیریت شدن و کاهش یافتن این آسیب‌ها ما بتوانیم استفاده‌ای بهتری از شبکه‌های اجتماعی، چه داخلی و چه خارجی، داشته باشیم.البته آن‌هم طبعاً گام‌به‌گام و مرحله‌به‌مرحله، متناسب با سیاست‌هایی که صحبت می‌شود، استفاده از آن امکان‌پذیر بشود.

مشاهده خبر در جماران