در کانال تلگرامی نوشت؛
یادداشت علی ربیعی به بهانه درگذشت آلن دلون: یاد نقشآفرینی او در فیلم آقای کلاین افتادم؛ آن فیلم تداعیگر آدمهایی است که پس از جنگ و در سایه تحریم با فرصتطلبی، «کاسبی» میکنند/ خاصیت هنر، رقم زدن ماندگاری و فراتر از مرز بودن برای هنرمندان واقعی است
وقتی خبر درگذشت دلون را شنیدم، به یاد نقشآفرینی او در فیلم آقای کلاین افتادم. این فیلم برایم تداعیگر بسیاری از آدمهایی است که پس از جنگ و در سایه تحریم دیدهایم که چگونه با فرصتطلبی، «کاسبی» میکنند و بخش جالبتر این فیلم، شرایطی است که آدمها را وادار به یافتن همزاد و یا نیمه گمشده خودشان میکند. خاصیت هنر، رقم زدن نوعی ماندگاری و فراتر از مرز بودن برای هنرمندان واقعی است.
به گزارش جماران؛ علی ربیعی رییس انجمن علمی ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات نوشت:
آلن دلون، هنرپیشه فقیدی که همین یکشنبه از دنیا رفت، برای بیش از هفتاد سال، نقشآفرینی کرد و آدمهایی از نسلها، هویتها و فرهنگهای مختل از جایجای این کره خاکی را برای تماشا به سالنهای سینما و با پای تلویزیونها کشاند.
آنچه برای من از شخص دلون علاوه بر هنر بازیگریش در قالب شخصیتهای مختلف بر پرده سینما جالب است، نقشهای پر از رنج و تلاش او در زندگی واقعیاش است که در ذهن نوعی «امپاتی» ایجاد میکند. کودکی نابسامان، فقر، کار در دوران نوجوانی، حضور در ارتش و جنگ، باربری و کار سطح پایین در رستورانها و سرانجام تغییر مسیر و درخشش در عرصه سینما، مواردی است که دلون را از بقیه متمایز میکند. به نظر من، همه آدمهایی که با هوش و فراست، خالق فرصتهای جدید در مسیر زندگی هستند قابل تحسین و احترامند.
من علاوه بر دنبال کردن موجهای جدید سینما، همچنان به سینمای کلاسیک از هر ژانری که باشد علاقمندم و از دیدن آنها لذت میبرم. آلن دلون از هنرپیشههای مورد علاقهام است که با صدای دلنشین خسرو خسروشاهی در خاطر بسیاری از تماشاگران ایرانی مانا شد. از جمله فیلمهای دلون که بعدازظهرهای گرم تابستان دوره نوجوانی و جوانی ، من و دوستانم را به سینما میکشاند آقای کلاین، دسته سیسیلیها، یک پلیس، ظهر ارغوانی در ذهنم باقی مانده است.
وقتی خبر درگذشت دلون را شنیدم، به یاد نقشآفرینی او در فیلم آقای کلاین افتادم. این فیلم برایم تداعیگر بسیاری از آدمهایی است که پس از جنگ و در سایه تحریم دیدهایم که چگونه با فرصتطلبی، «کاسبی» میکنند و بخش جالبتر این فیلم، شرایطی است که آدمها را وادار به یافتن همزاد و یا نیمه گمشده خودشان میکند.
خاصیت هنر، رقم زدن نوعی ماندگاری و فراتر از مرز بودن برای هنرمندان واقعی است.
اگر به اندیشه، نوشتن و هنر، فضای بالیدن بدهیم، هم هنرمندان و تولیداتشان بزرگتر و ارزشمندتر شده و هم فرهنگ و آثار هنریمان مرزهای داخلی را پست سر گذاشته و جهانی میشوند. همانگونه که هنوز نام و آوازه خیام، حافظ، سعدی، فردوسی، مولانا و.... از ورای قرنها و مرزها با افتخار شنیده میشود و نه تنها ما؛ بلکه آیندگان این مرز و بوم نیز به آنها خواهند بالید، امروز هم در حوزههای ادب و فرهنگ از سینما (بازیگران، فیلمسازان،...) تا موسیقی و رمان و ادبیات و شعر و هنرهای تجسمی با حمایت و گشایش افق دید میتوان بزرگانی خوشنام را پرورش داد و به جهان عرضه کرد.
مشاهده خبر در جماران