توضیحات محسن میردامادی در واکنش به مطلب منتشر شده از قول مرحوم عزتالله سحابی
در مورد آنچه مرحوم سحابی از نظر امام نقل کردهاند ذکر این نکته ضروری است که در مواردی که امام دیدار افراد یا هیئتی با گروگانها را لازم میدانستند، نظرشان را از طریق دفترشان به دانشجویان اعلام میکردند و در تمام اینگونه موارد دانشجویان به آن عمل میکردند؛ کما اینکه در چند مورد اینچنین شد.
به گزارش جماران؛ محسن میردامادی، دبیرکل حزب مشارکت و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم و عضو حزب اتحاد ملت
مرحوم مهندس سحابی در خاطرات خود مطلبی در رابطه با گروگانهای سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ نوشتهاند که هر از چندگاهی با عنوان «مخالفت محسن میردامادی و همراهان با طرح دبیر کل سازمان ملل برای حل بحران گروگانهای سفارت آمریکا» در فضای مجازی منتشر میشود و اخیرا هم مجددا به طور وسیع منتشر شده است.
از قول ایشان نوشته شده در اسفند ۵۸ دبیر کل سازمان ملل طرحی برای حل بحران گروگانها ارائه دادند که مورد تایید شورای انقلاب و امام قرار گرفت ولی به دلیل مخالفت میردامادی و همراهانشان این طرح شکست خورد.
با توجه به اینکه در نقل قول ایشان، نا گفتههایی وجود دارد، ذکر چند نکته میتواند به درک صحیح از رخدادهای آن روزها کمک کند:
۱. پس از اشغال سفارت آمریکا از همان ابتدا مکررا از سوی شخصیتهای خارجی درخواست دیدار با گروگانها میشد که در مواردی پذیرفته میشد (شخصیتهای داخلی هم در موارد مکرر از گروگانها دیدار میکردند). ولی پس از گذشت دو سه ماه، زمزمههای فزایندهای به گوش میرسید که آمریکا قصد عملیات نظامی برای آزادسازی گروگانها دارد. به دلیل نگرانی از چنین اقدامی، دیدار افراد خارجی با گروگانها محدود شد. به خصوص درخواستهای دیدار با تمامی گروگانها که اطلاعات لازم برای عملیات نظامی احتمالی را فراهم میکرد پذیرفته نمیشد.
تنها یکبار در اوائل اردیبهشت ۱۳۵۹ با اصرار آقای بنیصدر به امام برای دیدار هیئتی از صلیب سرخ بینالمللی با همه گروگانها امام به دانشجویان توصیه کردند این دیدار انجام شود. علیرغم عدم تمایل دانشجویان این دیدار در روز دوم اردیبهشت ماه انجام شد و به فاصله تنها سه روز پس از آن، در تاریخ ۵ اردیبهشت ۵۹، اقدام نظامی آمریکا، که به حمله طبس معروف شد، انجام گرفت که با شکست مواجه شد.
۲. در مورد آنچه مرحوم سحابی از نظر امام نقل کردهاند ذکر این نکته ضروری است که در مواردی که امام دیدار افراد یا هیئتی با گروگانها را لازم میدانستند، نظرشان را از طریق دفترشان به دانشجویان اعلام میکردند و در تمام اینگونه موارد دانشجویان به آن عمل میکردند؛ کما اینکه در چند مورد اینچنین شد.
در موردی که اقای سحابی نقل کرده اند، از طرف امام پیامی به دانشجویان داده نشد و آقای سحابی نیز در جریان این امر بودند. اگر آنطور که آقای سحابی بیان کردهاند نظر امام بر ضرورت انجام چنین دیداری بود، طبیعی این بود که آقای سحابی که ارتباط نزدیکی با ایشان داشتند، عدم موافقت دانشجویان را به اطلاع ایشان میرساندند تا ایشان مانند موارد مشابه قبلی، توصیه لازم را به دانشجویان بکنند. احتمالا برداشت آقای سحابی نیز این بوده که امام چنین توصیهای نمیکنند که موضوع را پیگیری نکردهاند.
علاوه بر این، در اسفند ۵۸ تصمیمگیری در مورد گروگانها از سوی امام به مجلس شورای اسلامی که در آستانه تشکیل بود محول شده بود.
۳. بطور کلی در این موضوع اگر نظر حاکمیت شامل شورای انقلاب و امام بر طرحی جهت خاتمه گروگانگیری قرار میگرفت، دانشجویان نه به خود حق میدادند نه قادر بودند با آن مخالفت کنند؛ همانگونه که در پایان ماجرا نیز اینچنین شد. در طول مدت گروگانگیری هیچگاه چنین تصمیمی از سوی حاکمیت اتخاذ نشده بود.
۴. در تمام تصمیمگیریهای دانشجویان در سفارت در همه موارد این چنینی، تصمیم در شورائی مرکب از نمایندگان همه دانشگاههای حاضر در سفارت اتخاذ میشد و در این مورد هم به همین ترتیب عمل شده بود.
مشاهده خبر در جماران