کدخبر: ۱۶۳۹۰۱۳ تاریخ انتشار:

در گفت وگو با جماران؛

دهقانی پوده، سفیر پیشین ایران در قطر: مراقب بمب دو زمانه رژیم صهیونیستی باشیم/ تخریب سیاست خارجی دولت چهاردهم از اهداف نتانیاهو در ترور شهید هنیه بود/ شهادت هنیه، مطالبه حماس در مذاکرات آتش بس را تغییر می دهد

اینگونه عملیات های تروریستی به صورت انفجار بمب های دو زمانه است، یکی انفجار اول که همان ترور و به شهادت رساندن مجاهد شهید هنیه بود و انفجار دوم بر مبنای نوع عکس العمل ما اگر بدون تدبر و تعمق صورت گیرد، محقق می شود.

پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس که در میانه جنگ غزه به منظور شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیس جمهور و رئیس دولت چهاردهم به ایران سفر کرده بود، حوالی ساعت ۲ بامداد ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ (۳۱ ژوئیه ۲۰۲۴) در محل اقامت خود در یکی از آسایشگاه‌های جانبازان در شمال تهران به همراه یکی از محافظانش (وسعیم شعبان) ترور شد و به شهادت رسید.

منابع اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران تا لحظه تنظیم و انتشار این گفت وگو درباره نحوه ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در خاک کشور توضیح رسمی نداده اند با اینهمه به سختی می توان عامل  این حمله را جز رژیم اسرائیل و شخص بنیامین نتانیاهو دانست که از ۷ اکتبر تاکنون وعده از میان بردن فرماندهان و رهبران حماس را داده بود.

شهادت اسماعیل هنیه روند جنگ غزه را پیچیده تر از قبل کرده و به نظر نمی رسد که دیگر بتوان به آسانی از حصول آتش بس میان حماس که حالا رهبر سیاسی و مذاکره کننده ارشد خود را از دست داده و رژیم اسرائیل که با هدف گسترش دامنه جنگ دست به چنین عملیاتی زد، سخن گفت.

حمید رضا دهقانی پوده، سفیر سابق ایران در قطر و کارشناس ارشد مسائل منطقه  در گفت و گو با جماران از اهداف شخصی بنیامین نتانیاهو برای هدف قرار دادن اسماعیل هنیه در این مقطع زمانی و در خاک ایران سخن گفته و تاکید دارد که پاسخ حتمی تهران و گروه های مقاومت به این ترور باید در راستای خنثی سازی اهداف نخست وزیر رژیم اسرائیل باشد:

 

  اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در حالی ترور شد که دور جدیدی از تلاش ها برای برقراری آتش  بس در نوار غزه در جریان بود و البته شهادت او در تهران و پس از برگزاری مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید، پرسش هایی را درباره علت این اقدام رژیم اسرائیل در فضای عمومی مطرح کرده است. چرا در این مقطع زمانی و چرا در تهران؟

نخستین نکته این است که الزاما نمی توانید دلیل یا توضیحی منطقی یا حتی قابل قبول از نظر عده ای برای  اقدام های تروریستی رژیم صهیونیستی پیدا کنید. ماهیت این رژیم از بدو پیدایش و پس از آن تاکنون به گواه تاریخ، همواره با ترور همراه بوده است. به ویژه در طول ماه های اخیر سبعیت، درنده خویی و ذات تروریستی این رژیم بر همه ملت های جهان آشکار شده است. بنابراین زمان انجام یک اقدام برای چنین رژیمی در درجه چندم اولویت است و اصلی ترین فاکتوری که این رژیم هنگام ترور در نظر میگیرد امکان سنجی انجام آن است.

 

به هرحال با ترور اسماعیل هنیه در تهران به دنبال اهداف ویژه و یا ارسال پیام خاصی بوده است.

بله، به نظر می  رسد که رژیم صهیونیستی در این اقدام خود به چند موضوع توجه داشته است:  این رژیم در غزه به بن بست رسیده  و امکان تحقق هدفی که خود در ابتدا اعلام کرده بود مبنی بر پیروزی کامل بر حماس را از دست داده است. وضعیت سیاسی پیش روی بنیامین نتانیاهو تیره و تار است و او تلاش می  کند تا با چنین اقداماتی بتواند آینده محتوم سیاسی در انتظار خود را به نحوی تغییر دهد.

در تحلیل باید میان وضعیت رژیم صهیونیستی و بنیامین نتانیاهو تفاوت قائل شویم. رژِیم صهیونیستی هر چه به تجاوزهای خود در غزه ادامه بدهد بیشتر در این گرداب غرق می شود، ولی نتانیاهو علیرغم اینکه در مخمصه ای که خود درست کرده گرفتار شده، اما جز ادامه و در صورت امکان توسعه دامنه جنگ، راه دیگری برای عبور از این وضعیت پیش  روی خود نمی  بیند.  اگر از زاویه وضعیت نتانیاهو به این پرونده نگاه کنیم می بینیم که او راهی جز ادامه این روند تجاوزکارانه ندارد. رژیم صهیونیستی با  پایان این جنگ، دچار یک بازخواهی از چرایی شکل گرفتن 7 اکتبر و دلایل تطویل جنگ می  شود و نتیجه این تحقیقات چیزی جز آینده سیاسی تیره و تار برای شخص نتانیاهو که پیش از جنگ هم با اعتراض های عمومی روبه رو بود، نخواهد بود.

 

اقدام به هدف قرار دادن اسماعیل هنیه و تخریب روند برقراری آتش بس و آزادی اسرای اسرائیلی در اختیار حماس در شرایطی رخ داد که ایالات متحده به عنوان اصلی ترین حامی سیاسی، نظامی و اطلاعاتی اسرائیل وارد فضای سنگین رقابت های انتخاباتی شده و برقراری این آتش بس ولو موقت می  تواند کارت برنده ای برای دموکرات ها باشد، اما همزمان نتانیاهو امید بسیاری به پیروزی ترامپ در این رقابت ها و دریافت چراغ سبز بیشتر برای تداوم جنگ دارد. فکر می کنید این تحول تا چه اندازه در تصمیم اسرائیل برای از میان برداشتن اسماعیل هنیه تاثیرگذار بوده است؟

 بله، ایالات متحده آمریکا به عنوان اصلی ترین حامی رژیم صهیونیستی  در وضعیت استثنایی به سر می برد . جو بایدن، رئیس جمهور فعلی که قرار بود در انتخابات نوامبر برای دور دوم شرکت کند، از ادامه رقابت ها انصراف داده و معاون او ،کامالا هریس قرار است احتمالا به عنوان نامزد حزب دموکرات معرفی شود. از آن سو دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق هم خود را آماده کرده که به عنوان  نامزد جمهوری خواهان در رقابت های ریاست جمهوری پیش روی این کشور شرکت کند. تمامی نظرسنجی ها قبل از کناره گیری جو بایدن نشان دهنده برتری ترامپ بود. با کناره گیری بایدن و حمایت دموکراتها به خصوص چهره های مهم این حزب مانند باراک و میشل  اوباما و بیل و هیلاری کلینتون از نامزدی کامالا هریس، این وضعیت دگرگون شده و فاصله میان دو نامزد این انتخابات در نظرسنجی ها به هم نزدیک شده است. این احتمال وجود دارد که ترامپ نتواند دوباره راه خود را به کاخ سفید باز کند.

در چنین شرایطی نتانیاهو که منتظر بود با روی کار آمدن ترامپ، جنگ را با خیال آسوده ادامه دهد در شرایط مبهمی قرار گرفته است. احتمالا با پیروزی کامالا هریس، نتانیاهو نمی تواند آنچه را که در صورت پیروزی ترامپ انتظار داشت، به دست آورد. بنیامین نتانیاهو در چنین شرایطی برای به حداقل رساندن آسیب های ناشی از وضعیت سیاسی در ایالات متحده برای جایگاه خود، علیرغم عرف معروف و رایج و البته با بهره برداری از جایگاه ویژه ای که اسرائیل در سیاست داخلی آمریکا دارد به کنگره این کشور رفته و در آنجا سخنرانی کرد و دیدارهایی هم در حاشیه با مقام های آمریکایی داشت.

بنابراین، می توان گفت که یکی دیگر  از اصلی ترین عوامل انتخاب زمان فعلی این است که وضعیت امریکا هم به نحوی است که توصیف شد. تا پیش از کناره گیری بایدن از رقابت ها، بازگشت ترامپ به کاخ سفید برای نتانیاهو امری تقریبا مسلم بود. هرچند که بایدن هم برای او  کم نگذاشت، اما تفاوت میان ترامپ و سایر روسای جمهور امریکا در شکل حمایت از رژیم صهیونیستی محسوس است.

 

هنوز  به پاسخ این سوال نرسیده ایم که چرا در تهران؟

پیامی که بنیامین نتانیاهو از انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور ایران گرفته بود این است که سیاست رئیس جدید دولت این است که با دوراندیشی و عقلانیت در حوزه سیاست خارجی، تلاش  های جاری اسرائیل برای تهدیدسازی دوباره از ایران را خنثی کند و اهرم امنیتی سازی پرونده ایران در سطح بین  المللی را از او بگیرد.  بنابراین، شاید زمان و مکان مناسبی را پیدا کرده و با توجه به توانمندی که این رژیم در ترور و اقدام خرابکارانه دارد دست به این اقدام در تهران و پس از مراسم تحلیف ریاست جمهوری زد.

تا پیش از پیروزی مسعود پزشکیان انتظار و پیشبینی نتانیاهو این بود که ایران رویکرد نه چندان باز در روابط بین المللی را ادامه خواهد داد و همین وضعیت فرصتی طلایی برای او و پیشبرد پروژه ایران هراسی و تهدیدسازی از تهران خواهدبود. شعارهای انتخاباتی مسعود پزشکیان در حوزه سیاست خارجی به علاوه رای مردم و پس  از آن حمایت های مقام معظم رهبری از رئیس جمهور منتخب و همراهی و همبستگی که سران قوا و مجموعه نظام در این مسیر از خود نشان دادند، نتانیاهو را به این جمع بندی رساند که باید با اقدامی جنایتکارانه به ظن خود معادله جاری در تهران را به هم بزند. او به دنبال این است که جمهوری اسلامی ایران  را درگیر جنگ با ایالات متحده کند و خود و رژیم صهیونیستی را از مخمصه ای که در آن گرفتار شده، رهایی ببخشد.

 

فکر می کنید تا چه اندازه این ادعا که حمله اخیر به قلب تهران بدون هماهنگی آمریکا بوده، قابل پذیرش است؟ به هرحال از یک سو ما می دانیم که واشنگتن از ۷ اکتبر تاکنون همه تلاش خود را برای عدم گسترش دامنه جنگ  کرده و از سوی دیگر هم بعید است که اسرائیل برای انجام چنین عملیاتی که تبعات ان می  تواند دامن امریکا را بیش از همه در منطقه بگیرد، بدون هماهنگی اقدام کرده باشد؟

این امر ثابت شده ای است که رژیم صهیونیستی بدون همکاری، همراهی و اجازه گرفتن از ایالات متحده دست به اقدام های بزرگی در حد جنگ و یا ترورهایی در این حد نمی زند. اما در اینجا نکته ای را هم باید در نظرداشته باشیم، رژیم صهیونیستی برای فرار از این اجازه گرفتن دست به اقدام  هایی می  زند تا رفتار خود را در چارچوب «دفاع مشروع» مطرح کند. طبیعی است که نه استناد به دفاع مشروع و نه اضطراری بودن مقابله از سوی این رژیم برای جهانیان مقبول است، اما برای اینکه بتواند رهبران آمریکا را مجاب کند که من این اقدام را در این چارچوب انجام دادم، دست به اقدام های دیگری می زند. آنچه تحت عنوان عملیات مجدل شمس رخ داد در این چارچوب قابل تعریف است.

 

فکر می کنید ایران و حزب الله لبنان به سمت چه نوع واکنشی در پاسخ به این حمله خواهند رفت؟

یکی از اصلی ترین استراتژی های پاسخ این است که شما طرف مقابل را در نوع و نحوه پاسخ به شمول زمان و مکان در ابهام قرار دهید. اصل پاسخگویی مسلم است، اما جزئیات کمی و کیفیت آن متکی به برنامه ای است که ایران و گروه های مقاومت خواهند داشت.

نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که هرگونه پاسخ و عکس العمل باید با هدفی که رژیم صهیونیستی و نتانیاهو از این اقدام داشتند مقابله کند و آن را ناکام بگذارد. اگر هدف این بوده که در درجه اول روابط ایران با دنیا را که امید بهبود آن با دولت جدید می رود مورد خدشه قرار دهد، اگر هدف او کمک به نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا بوده که با ادامه سیاست های جنگی نتانیاهو همراهی خواهد کرد، اگر هدف او  گسترش جنگ و کشاندن پای آمریکا به جنگ در منطقه بوده و اگر هدف او تطویل جنگ به منظور به تعویق انداختن سقوط سیاسی خود بوده، نوع پاسخ ایران و گروه های مقاومت باید همه این اهداف را ناکام بگذارد.

به نظر می رسد اینگونه عملیات های تروریستی به صورت انفجار بمب های دو زمانه است؛ یکی انفجار اول که همان ترور و به شهادت رساندن مجاهد شهید هنیه بود و انفجار دوم بر مبنای نوع عکس العمل ما اگر بدون تدبر و تعمق صورت گیرد، محقق می شود. بنابراین، به صورت خلاصه باید گفت در هر گونه پاسخی باید علاوه بر پاسخ به عملیات، ضرورت دارد به اهداف نیز پاسخ داد و پاسخ به عملیات، نباید به گونه ای باشد که در راستای اهداف نتانیاهو و اسرائیل باشد.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم این است که باید  علل سیاسی، امنیتی و نظامی پیدایش این ضربات را جستجو کنیم و برای جلوگیری از آن در آینده برنامه ریزی کنیم.

 

تأثیر این ترور بر مذاکرات طولانی برای برقراری آتش بس در غزه را چه می دانید؟

قطعا خواسته ها و مطالبه  های  مقاومت فلسطین و حماس پس از شهادت اسماعیل هنیه با پیش از آن متفاوت خواهد بود.  قطعا آنها در هرگونه توافق یا معامله که قرار است برای آتش بس صورت بگیرد و طی آن تبادل اسرا انجام شود، مطالبه های بیشتری را مد نظر دارند.

در اینجا باید نکته ای را هم درباره شهادت اسماعیل هنیه بگویم،  برای فردی که سالیان درازی از عمر خود را در میدان جهاد سپری کرده و شاهد شهادت بسیاری از اعضای خانواده و دوستان و همرزمان خود در مقاومت فلسطین بوده، مرگی به غیر از شهادت بسیار کم بود. خون  بسیاری از فرماندهان و فرزندان ملت بزرگ ایران در کمک به مظلوم و مخالفت با ظالم برای آزادی فلسطین و قدس در سرزمین های اطراف فلسطین بر زمین ریخته شد، اما هرگز تصور نمی کردیم که خون رهبر یکی از بزرگ ترین گروه های مقاومت در راه آزادی فلسطین در سرزمین ما جاری شود.  این اتفاق حس همدردی و همراهی را میان دو ملت ایران و فلسطین بیش از پیش کرد.

مشاهده خبر در جماران