در گفت وگو با جماران؛
دلفی، سفیر پیشین ایران در فرانسه: تروئیکای اروپایی به دنبال کانال تماس با ایران هستند/ قطعنامه شورای حکام هشدار به تهران درباره بازگشت قطعنامه های شورای امنیت ملل متحد است/ آمریکا با سیاست اروپا در تصویب قطعنامه همراه بود
در دولت سیزدهم علاوه بر این که در کانال مربوط به گفت و گوهای برجام رابطه میان ایران و اروپا تقریبا به بن بست رسید در مسیر دوجانبه با اروپا هم تا جایی که امکان پذیر بود کانال های گفت و گو بسته شده است و این چشم انداز خوبی را برای دو طرف ایجاد نمی کند. اروپا به یک تعبیر همسایه خاورمیانه است و این مجاورت برای اروپا مهم است. ایران یک کشور صاحب نفوذ در خاورمیانه است و می توانیم در بسیاری از روندها تاثیرگذار باشیم و اروپا می داند که اگر با ایران در تماس مداوم نباشد نمی تواند به اهداف خود در این منطقه برسد.
پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: بریتانیا، آلمان و فرانسه در نشست روز چهارشنبه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی موفق به کسب ۲۰ رای موافق و تصویب قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران شدند. اقدامی که تا این لحظه با واکنش شفاهی تند و تیز جمهوری اسلامی ایران و تعهد تهران به اقدام متقابل رو به رو شده است. تا پیش از تصویب این قطعنامه گفته شده بود که ایالات متحده با صدور این قطعنامه در این دور از نشست شورای حکام مخالف است، چرا که آن را تشدید تنش بی مورد با تهران در روزهای پر التهاب منطقه و البته قرار گرفتن واشنگتن در ماه های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری می داند. با این همه سخنان تند و تیز نماینده ایالات متحده در آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره تهران پیش از تصویب این قطعنامه نشان داد که کاخ سفید هم در این مسیر همراه با متحدان اروپایی خود است.
چرا کشورهای اروپایی ها در این مقطع به دنبال چنین قطعنامه ای رفتند؟ آیا این اقدام و نامه ای که متعاقب آن به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارسال شد در حقیقت بسترسازی اروپا برای فعالسازی مکانیسم ماشه تا پیش از تاریخ اکتبر ۲۰۲۵ و انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ است؟ آیا سیاست جمهوری اسلامی ایران در پیشبرد مذاکرات غیر مستقیم با امریکا و فراموش کردن رایزنی های دیپلماتیک دو و چندجانبه با اروپا به بن بست خورده است؟
در این باره با ابوالقاسم دلفی، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در فرانسه و کارشناس سیاست خارجی گفت و گو کردیم:
در چند روز اخیر شاهد صدور قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی بودیم . ابتکار تدوین و پخش این قطعنامه برای رای آوردن در صحن شورا سه کشور اروپایی بودند. فکر می کنید چرا اروپایی ها در این مقطع زمانی اقدام به صدور قطعنامه علیه ایران کردند؟
قطعنامه ای که با ابتکار سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب شد، سومین قطعنامه این سه کشور است که آخرین مورد آن در سال 2022 به تصویب رسید. اروپایی ها از آن زمان تاکنون به سراغ اقدام مشابه علیه ایران نرفته بودند، تا این نشست اخیر شورای حکام.
تروئیکای اروپایی با تدوین و به تصویب رساندن قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران در شورای حکام این فضای هشدار را ایجاد کردند که به طرف فعال سازی «مکانیسم ماشه» یا همان «اسنپ بک» تا تاریخ اکتبر سال 2025 میلادی حرکت می کنند. هدف از این افزایش فشار هم متقاعد کردن تهران به ایجاد کانال برای تماس و گفت و گو با اروپا است. متأسفانه تمام کانال های جمهوری اسلامی ایران با اروپا تقریبا بسته شده است.
پیش از ورود جدی تر به بحث ایران و اروپا، گزارش های مستدلی وجود دارد مبنی بر اینکه ایالات متحده ابتدا مخالف صدور قطعنامه بوده و سپس با شرط تعدیل متن قطعنامه با آن موافقت کرده است. فکر می کنید ملاحظه های امریکا در این مقطع چیست و آیا باید این مخالفت اولیه واشنگتن را جدی گرفت؟
ایالات متحده در یک بازی سیاسی ابتدا این فضاسازی را انجام داد که با قطعنامه علیه ایران در این دور از نشست شورای حکام موافق نیست. پس از اینکه خبرسازی هایی در این زمینه انجام شد، مشخص شد که آمریکا با تروئیکای اروپایی در این مسیر همراه است و هرچند که گفته شد متن قطعنامه به خواست واشنگتن تعدیل شده، اما در نهایت قطعنامه با مفادی که مدنظر آمریکا و اروپا بود با 20 رای موافق به تصویب رسید. هدف از صدور این قطعنامه افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران و حرکت به سمت مسیری بود که بتوانند تا تاریخ اکتبر 2025، که زمان انقضا قطعنامه 2231 است، کاری برای متوقف کردن پایان رسمی تحریم های شورای امنیت علیه ایران کنند. در این نکته که آمریکا با قطعنامه همراه است تردیدی وجود ندارد و فضاسازی های اولیه هم بخشی از بازی و اهدافی بود که برای خود در منطقه و البته مذاکره دوجانبه غیرمستقیم با ایران پیش می برند.
آمریکا در مذاکره با ایران در درجه اول به دنبال مسائل مربوط به اتباع خود است و بعد از آن هم بحث های مربوط به منطقه که اگر بتوانند مسائل منطقه ای را با آرامش بیشتری تا دوران انتخابات که ماه نوامبر جاری است طی کنند .
آمریکا در منطقه بازی خود را پیش می برد. اکنون که ما هم به واسطه جنگ غزه در بحث های منطقه ای به شدت درگیر شده ایم، مذاکرات ایالات متحده با عربستان سعودی به منظور تسهیل روند عادی سازی رابطه ریاض با اسرائیل ادامه دارد. علیرغم اینکه برخی در ایران تصور کرده و شاید هنوز هم این تصور را دارند که جنگ غزه روند نزدیکی اعراب خلیج فارس و اسرائیل را بر هم زد، ولی این روند همچنان در دستور کار قرار دارد. احیاء روند عادی سازی با تضمین امنیتی که آمریکا به عربستان خواهد داد، هنوز هم ممکن است. باید توجه داشت که به نتیجه رسیدن این روند و قرار گرفتن منطقه در شرایط حرکت به سمت بحث های جدی تر درباره تشکیل دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین می تواند شرایط حاکم بر منطقه را کاملا تغییر بدهد.
تروئیکای اروپایی روز گذشته در نامه ای به شورای امنیت مفاد آنچه «نقض تعهدات هسته ای ایران» می خوانند را به علاوه تاریخ نقض قطعنامه ۲۲۳۱ که اکتبر ۲۰۲۵ است به این شورا یادآوری کردند. این اقدام همانطور که شما هم اشاره کردید هم می تواند ادامه پازل مهیا شدن برای فعالسازی مکانیسم ماشه باشد و هم تحت فشار قرار دادن تهران برای مذاکره تا پیش از این تاریخ. فکر می کنید چه مسائلی بخصوص در حوزه اختلاف های غیرهسته ای باعث این رویکرد تند تروئیکا شده است؟
درباره اروپا باید به این نکته توجه داشت که اروپا از مدتها پیش به این جمع بندی رسیده بود که ایران و ایالات متحده در حال رایزنی های پشت پرده با یکدیگر هستند. آنها به خوبی آگاهی داشتند که هر چند خروجی رایزنی های غیرمستقیم ایران و آمریکا چشمگیر نیست، اما دو طرف تلاش می کنند در سایه همین گفت و گوها برخی مشکلات و اختلاف نظرها با یکدیگر را مدیریت کرده و یا بعضا کاهش بدهند. به زبان ساده آنها اطلاع داشتند که بدون اطلاع اروپا، پخت و پز هایی در رابطه دوجانبه ایران و آمریکا و تحولات منطقه ای در حال انجام است. نکته قابل توجه برای اروپایی ها این است که این تحولات در آستانه انتخابات آمریکا در ماه نوامبر 2024 صورت می گیرد و اگر این گفت و گوها میان تهران و واشنگتن به جمع بندی برسد ممکن است روندی را برای تغییرات در منطقه در چهارسال آینده ایجاد کند. بنابراین، اروپایی ها از مدتها پیش ناظر این تحولات و گفت و گوها میان ایران و آمریکا بودند.
نکته دومی که برای اروپا بسیار مهم است این است که آنها برخلاف آمریکایی ها در روابط با جمهوری اسلامی ایران، پرونده بسیار حساسی به نام اوکراین دارند. اروپا در این پرونده مانند آمریکا فکر نمی کند. ایران با اروپا، به خصوص با فرانسوی ها، در طول جنگ اوکراین تبدیل به دو طرف متخاصم شده اند. آخرین مورد این تنش هم تحریم هایی بود که شورای اروپا با ابتکار فرانسوی ها درباره تحریم تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران به بهانه کمک پهپادی ایران به روسیه در جریان جنگ اوکراین وضع کرد.
رویکرد اروپا نسبت به ایران در بحث های منطقه ای تفاوتی با رویکرد آمریکا دارد که این اختلاف و تفاوت هم به پرونده رابطه ایران و اروپا اضافه می شود.
نکته آخر هم تحولات منطقه از جنگ غزه تا موشک هایی که ایران در جریان عملیات «وعده صادق» مستقیما به خاک سرزمین های اشغالی(اسرائیل) پرتاب کرد و تحولات در روابط آمریکا و عربستان است. در همه این معادله هایی که جمهوری اسلامی ایران یک بازیگر اصلی و به اصطلاح یک طرف میدان است، اروپا با جمهوری اسلامی ایران هیچ نقطه مشترکی ندارد و حتی اختلاف های جدی هم وجود دارد.
اگر به اتفاقی که چند روز پیش در پاریس، پایتخت فرانسه رخ داد و یک ایرانی دستگیر شده توجه کنید متوجه می شوید که اروپا در حال تغییر رویه است. فرانسه پس از آنکه شاهد تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا و آزادسازی وجه ایران از کره جنوبی در قالب این توافق بود و دید که مذاکرات و رایزنی های پاریس با تهران برای آزادی شهروندانش راه به جایی نمی برد، ظاهرا در حال تکرار الگوی آمریکا برای فراهم سازی مبادله زندانیان میان دو کشور ایران و فرانسه است. البته این رویکرد جدید پاریس، تحلیل من از رفتار اخیر فرانسه است و باید قراین بیشتری برای قطعی دانستن آن پیدا کنیم. این بدان معنا است که کانال های گفت و گو میان ایران و این کشورهای اروپایی چنان بسته شده که حتی درباره اتباع فرانسوی که در ایران زندانی هستند ، و پیش از این در موارد مشابه مذاکراتی میان دو طرف و آزادی افراد صورت می گرفت، با یکدیگر گفت و گو نداریم.
بنابراین با این تحلیل می توان گفت که تنها دغدغه اروپا در تدوین و تصویب این قطعنامه مباحث اشاعه هسته ای نبوده و به دنبال پیغام رسانی به تهران در باب گفت و گوهای سیاسی به تعویق افتاده هم بودند؟
دقیقا، آنچه که در پیگیری قطعنامه شورای حکام علیه ایران توسط اروپا می توان دید این است که اروپایی ها علاوه بر مسائل هسته ای به دنبال ابعاد سیاسی رابطه با ایران در منطقه هم هستند و این را با زبان بی زبانی می گویند.
در دولت سیزدهم علاوه بر این که در کانال مربوط به گفت و گوهای برجام رابطه میان ایران و اروپا تقریبا به بن بست رسید در مسیر دوجانبه با اروپا هم تا جایی که امکان پذیر بود کانال های گفت و گو بسته شده است و این چشم انداز خوبی را برای دو طرف ایجاد نمی کند. اروپا به یک تعبیر همسایه خاورمیانه است و این مجاورت برای اروپا مهم است. ایران یک کشور صاحب نفوذ در خاورمیانه است و می توانیم در بسیاری از روندها تاثیرگذار باشیم و اروپا می داند که اگر با ایران در تماس مداوم نباشد نمی تواند به اهداف خود در این منطقه برسد.
متاسفانه علیرغم این حقایق، چشم اندازی نمی توان برای بهبود رابطه ایران با اروپا دید. نوع رابطه جمهوری اسلامی ایران با چین و روسیه و رویکرد نگاه به شرق ایران به گونه ای است که امکان رابطه همزمان و هم تراز با اروپا برای تهران وجود ندارد. این در حالی است که در سایه یک رابطه متوازن می توان با حفظ غرب و هم شرق با هر دو طرف کار کرده و منافع ملی کشور را تامین کرد.
در درک اهداف اصلی اروپا در تصویب قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران در شورای حکام باید توجه داشت که اتفاق یا تغییر خاصی در سطح برنامه هسته ای ایران رخ نداده است. اگر بحث افزایش درصد غنی سازی باشد که نکته جدیدی نیست، بنابراین باید به دنبال انگیزه دیگری گشت که من همانطور که در سوال اشاره کردید آن را در رابطه سیاسی میان دو طرف می بینم.
زمانی که می گویید کانال های رابطه با اروپا بسته شده است، منظور شما دقیقا چیست؟ به هر حال ما ظاهر روابط دیپلماتیک با اروپا را داریم. مرحوم امیرعبداللهیان رایزنی هایی با وزرای خارجه کشورهای اروپایی و شخص جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا داشتند و رایزنی های البته بسیار تخفیف یافته علی باقری با انریکه مورا، معاون جوزپ بورل هم در جریان بوده است.
رابطه با اروپا در زمان اجرایی شدن برجام ( 14 ژوئن 2015) تعریفی برای خود داشت. این تعریف این بود که اتحادیه اروپا شریک اول تجاری ایران در سطح بین المللی بود. علیرغم اینکه پیش از آن هم به دلیل بحث های هسته ای و تحریم ، مناسبات دوجانبه بی مشکل نبودند. حصول برجام و اجرایی شدن آن برای یک دوره کوتاه، نشان داد که ظرفیت روابط دوجانبه حتی در حوزه سیاسی هم بسیار بالا است. ما شاهد بودیم که در مدت کوتاه چهار پنج ماه پس از حصول برجام، بیشتر روسای دولت های اروپایی به تهران سفر کردند. برای اولین بار در تاریخ روابط ایران و اروپا سه کمیسر اروپایی یعنی کمیسر خارجی، اقتصادی - انرژی و مهاجرت با هم به ایران سفر کردند.
به هر حال پس از برجام سطح روابط میان ایران و اروپا به حدّی رسید که حرکت به سمت اینکه اروپا شریک اول تجاری ایران شود آغاز شد. در آن مقطع کشورهای اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان دوباره به کانال مناسبات با ما بازگشتند و ایتالیا و اسپانیا هم کشورهای دیگری بودند که در این زنجیره نزدیک شدن دوباره به ایران قرار گرفتند. رفت و آمدها در سطح روسای جمهور و وزرای خارجه و اقتصادی میان ایران و کشورهای اروپایی آغاز شد . دستور کار در کشورهای اروپایی این بود که ایران به عنوان هاب انرژی و تامین کننده منابع انرژی اروپا مدنظر این کشورها قرار بگیرد. اروپا همواره در تامین انرژی به خصوص از سمت روسیه دچار مشکلاتی بود و به همین دلیل به دنبال جایگزین هایی می گشت.
در آن دوره روابط در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، تجاری، فرهنگی، توریسم و غیره تنظیم شد. امروز که ما در حال صحبت کردن هستیم از هیچ کدام از این روابط خبری نیست. در سه سال اخیر در دولت سیزدهم به غیر از تماس های معمول در موضوعات موردی تماس دیگری میان دو طرف وجود نداشته است. به عنوان نمونه اگر امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه چند بار با مرحوم رئیسی مکاتبه تلفنی داشته عمدتا بحث اتباع فرانسوی جز موضوعات اصلی این مکالمه بوده است. ماهیت تماس های وزرای خارجه دو طرف نیز کم و بیش مشابه بوده است. در واقع هیچ کدام از این ارتباط ها و تماس هایی که در سه سال اخیر انجام شده در چارچوب «برنامه روابط دوجانبه ما و اروپا» نبوده است.
شاید پرسش مهم تر این باشد که آیا اساسا برنامه ای یا نقشه راهی برای این رابطه در دولت سیزدهم تعریف شده بود؟
خیر، مسأله همین است که هیچ برنامه ای برای رابطه ما و اروپا در این چند سال گذشته از دولت سیزدهم تنظیم نشده بود. از میان سه کشور اصلی اروپایی موسوم به تروئیکا در دو کشور ما تا مدتها سفیر نداشته و نداریم. سفیر جمهوری اسلامی ایران در فرانسه چند ماه قبل عازم محل ماموریت شد و هنوز در لندن هم پس از سه سال سفیر نداریم. وضعیت سفرای ما در برخی دیگر از کشورهای اروپایی نیز به همین شکل است. فقدان روابط فعال و معنادار در مناسبت های ما با کشورهای اروپایی به این معنا است که هیچ تحرکی در این رابطه وجود نداشته باشد و حجم روابط و مناسبت های اقتصادی ما در پایین ترین سطح ممکن قرار دارد
به هرحال فاکتور خروج آمریکا از برجام و ناتوانی اروپا در وفای به تعهدات برجامی را هم نباید در وضعیت به وجود آمده در رابطه میان دو طرف کم اهمیت دانست؟
قطعا تحریم ها یکی از عواملی بودند که روابط اقتصادی را به شدت محدود کردند اگرچه اروپایی ها ،علیرغم اینکه در ایران ادعا می شود که هیچ کاری پس از خروج امریکا از برجام انجام ندادند، چندان منفعل هم نبودند. طبیعتا اروپایی ها کم کاری هایی داشتند، اما آنها هم ملاحظه های خود را دارند و ادعا می کنند که براساس ملاحظه های خود نتوانستند انتظارهای ایران را برآورده کنند. بی شک تحریم و قطع مناسبات بانکی معضل دیگری بود که ما را در بحث رابطه دو جانبه با اروپا محدود کرده بود.
نکته دیگر این است که اگر بخواهیم صادقانه سخن بگوییم باید اذعان کنیم که از روز اول مشخص بود که مذاکرات احیای برجام به سرانجام که رفع تحریم ها علیه ایران باشد، نخواهدرسید. اگر قرار بود مذاکرات به نتیجه برسد در دو تا سه مقطعی که جمع بندی و حاصل جمع مذاکرات به نقاط نسبتا قابل قبولی برای طرفین رسیده بود، این توافق احیا می شد.
در کل باید بگویم که در مناسبات ما و اروپا، چه در حوزه برجام و چه در سطح رابطه دو و چندجانبه با کشورهای اروپایی و اروپا در چندسال اخیر تحرکات ویژه ای رخ نداده است. در برخی موارد اروپایی ها برای پیشبرد رابطه دوجانبه با ایران تلاش هایی هم کردند که از جانب جمهوری اسلامی ایران مسیر بسته بود.
چرا فکر می کنید از جانب ایران این مسیر بسته بوده است؟ هرچند که شعار دولت سیزدهم در اولویت قرار دادن رابطه با همسایگان بوده اما سیاست اعلامی آن بهبود رابطه با غرب هم بود و حتی در آخرین مورد در بحث شورای حکام می بینیم که چین ، روسیه و ایران در یک بیانیه مشترک از مهیا بودن برای احیای برجام حداقل سخن می گویند.
آنچه که ما اعلام کردیم این است که سیاست نگاه به شرق در اولویت است و اگر به سوابق نگاه کنیم می بینیم که روس ها و چینی ها که دو عضو دائم شورای امنیت هستند و از روز نخست هم در مذاکرات هسته ای ایران حضور داشتند از همان ابتدا چندان موافق بهبود رابطه ایران و غرب در سایه برجام نبودند. دولت سیزدهم طبق سیاست های اعلامی و اعمالی روابط با غرب را در کلیت آن و با اروپا به شکل اخص در اولویت قرار نداده و با توجه به این واقعیت می توان گفت که این سیاست تامین کننده منافع مردم نیست و نخواهد بود.
شما در سخنان خود به نگرانی اروپا از مذاکرات میان ایران و امریکا اشاره کردید. به نظر می رسد که در جانب ایران می توان از یک رویکرد جدید در دولت سیزدهم سخن گفت با این محوریت که ما در جریان خروج امریکا از برجام در میدان عمل شاهد بی عملی و وابستگی اروپا به امریکا بودیم. پس این بار می توانیم مذاکره با امریکا را پیش برده و اروپا به تبع آن در مرحله نهایی در مسیر مدنظر قرار خواهد گرفت. به زبان ساده ما ترجیح دادیم ابتدا سنگ بزرگ را با آمریکا از میان برداریم.
اینکه ما به سمت مذاکرات غیر مستقیم با ایالات متحده رفتیم امر جدیدی نیست و به دولت سیزدهم هم اختصاص ندارد. ما همواره به دلیل نبود رابطه دیپلماتیک مستقیم با آمریکا، در مقاطع مختلف تاریخ چهل ساله پس از انقلاب با آمریکایی ها به طور غیرمستقیم و از طریق کانال واسطه و در برخی موارد هم به شکل مستقیم(در عراق و اجلاس بن افغانستان و برجام) در موضوعات موردی مذاکره کرده ایم.
نکته ای که به نظر من جدید است این است که محور ایران، چین و روسیه به این باور رسیده که شرایط سیاسی فعلی آمریکا و دولت دموکرات ها تأمین کننده آمال، آرزوها و اهداف این کشورها نیستند.
روس ها و شخص ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور این کشور چه درباره اوکراین و چه در روابط دوجانبه و مسائل مربوط به ناتو، چینی ها به دلیل منازعه هایی که در بخش مسائل اقتصادی با امریکا دارند و ما هم به دلایل مشخص با دموکرات ها به اهداف مدنظر نرسیدیم. البته درباره جمهوری اسلامی ایران باید گفت که در یک مورد حصول برجام در دوره دموکرات ها و خروج آمریکا از آن در دوره جمهوری خواهان رخ داد و در این حوزه دونالد ترامپ آسیب بسیاری به ایران وارد کرد.
انتخابات دور اول ریاست جمهوری ترامپ نشان داد که روس ها در این انتخابات دخالت داشته اند. بنابراین، می توان گفت که این بار نیز روس ها به دنبال این هستند که از دل انتخابات آمریکا دموکرات ها به عنوان پیروز نهایی خارج نشوند. چینی ها هم چندان از بازگشت دونالد ترامپ ناراضی نیستند و شاید جمهوری اسلامی ایران هم در برخی موارد با جمهوری خواهان راحت تر پیش برود.
بنابراین شما معتقد هستید که نوع رابطه ما با روسیه و چین به گونه ای تعریف شده که نمی توان در کنار آن با توجه به اختلاف های میان این دو با اروپا و گام هایی که بعضا از سوی ما برداشته شده، از رابطه ای متوازن با غرب هم برخوردار شد؟
بله، ما میان رابطه متوازن با غرب و شرق، رویکرد فقط به شرق را انتخاب کردیم. همزمان که تعهداتی در قبال شرق برای خود تعریف کردیم به نوعی متعهد هم شدیم که از نزدیک شدن به غرب پرهیز کنیم و هر کجا که می توانیم با تضادهای روشن با غرب زندگی کنیم. تنها در یک مورد ببینید که اتهام های وارد و البته تثبیت شده به جمهوری اسلامی ایران در مسأله کمک به روسیه در جنگ اوکراین، چه هزینه هنگفتی را بر ایران تحمیل کرده و می کند.
شما تجربه سالها کار کارشناسی در حوزه اروپا وزارت خارجه و البته پست اجرایی به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در پاریس را داشتید. فکر می کنید اکنون که کشور در آستانه انتخابات و تشکیل دولت جدید قرار گرفته، دولت چهاردهم باید چه نقشه راهی را برای تنش زدایی از رابطه با اروپا تعریف کند؟
رابطه جمهوری اسلامی ایران با اروپا به دلیل اتفاق هایی که در سه سال اخیر رخ داده و پیچیدگی هایی که پیش آمده، بسیار سخت و شکننده شده و می توان گفت که اکنون از مشکلات عدیده رنج می برد. به نظر من برای تغییر این روند باید از ساده ترین آنها شروع کنیم که می تواند بحث اتباع دو تابعیتی یا اتباع زندانی دو طرف باشد. این موضوع هم برای اروپا و هم برای ایران بسیار مهم است.
از این منظر می توانیم کانال گفت و گو را با اروپا باز کنیم. باز کردن این کانال با اروپا و گفت و گو در سطوح مشخص درباره موضوعات موردی می تواند سرآغازی برای باز کردن سایر پرونده ها باشد. پرونده هایی مانند بحث لبنان با فرانسوی ها و بحث خاورمیانه یا سایر کشورهای اروپایی . ما باید به دنبال ایجاد کانال گفت و گو و ارتباط موثر با کشورهای اروپایی باشیم. اینکه سفارتخانه ما در یک کشور سه سال گذشته را بدون سفیر گذرانده باشد، کانال موثر محسوب نمی شود.
مشاهده خبر در جماران