کدخبر: ۱۶۳۱۸۲۳ تاریخ انتشار:

در یادداشتی در المیادین؛

علی لاریجانی: ما در آستانۀ یک تحول بزرگ منطقه‌ای قرار داریم؛ این شرایط یک فرصت‌هایی برای ایران به همراه دارد/ بحران وجودی برای اسرائیل علاج‌پذیر نیست؛ بعید است که کشورهای منطقه خود را به یک خر لنگ ببندند/ یک آراستگی در رفتار امنیتی ایران را شاهدیم

علی لاریجانی، مشاور رهبر انقلاب و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی نوشت: وضع فعلی را با گذشته مقایسه کنید. این وضعیت بحران وجودی برای اسرائیل علاج‌پذیر نیست. حال به یک محلل نیاز است و غربی‌ها می‌دانند که این گره به دست کشورهای منطقه حل می‌شود. بعید است که کشورهای منطقه اینقدر بیهوش باشند که خود را به یک خر لنگ ببندند. لذا این هم شدنی نیست. بنابراین سرازیری اسرائیل یک بعد داخلی دارد و یک بعد خارجی. کانون تحول آتی منطقه نیز به همین موضوع مربوط است.

به گزارش جماران؛ علی لاریجانی، مشاور رهبر انقلاب و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در یادداشتی با عنوان «چگونه مقاومت اسلامی ائتلاف‌های کاغذی اسرائیل را باطل کرد؟» در المیادین نوشت:

زمانی آقای کسینجر را در نیویورک دیدم. او به من گفت «اگر ما بخواهیم با شما رابطۀ استراتژیک برقرار کنیم، شما آماده‌اید؟» من گفتم «ما اینک رابطه‌ای نداریم؛ شما می‌گویید رابطۀ استراتژیک؟ چرا این سؤال را می‌پرسید؟» گفت «چون بعد از جنگ جهانی ما خودمان روی نقشه جای کشورها را مشخص کردیم، جز دو کشور: ایران و مصر. شما بودید و تمدن داشتید و ادامه دارید. بقیه را ما خودمان درست کردیم، لذا چاره‌ای نداریم با این دو کشور رابطه‌ای ایجاد کنیم».

ایران در شرایط فعلی در یک موقعیت بسیار مهمی است. نه فقط ایران، که شرایط منطقه همین‌طور است. برای فهم حوادث اخیر فلسطین، و آنچه از مهرماه تا به امروز اتفاق افتاده و ادامه دارد، باید از اتفاقات جزیی فاصله بگیریم و از موضع وسیع‌تری شرایط را نگاه کنیم. باید اتفاقات را به‌طور یک زنجیرۀ به‌هم‌پیوسته بنگریم. ما در آستانۀ یک تحول بزرگ منطقه‌ای قرار داریم. این شرایط یک فرصت‌هایی برای ایران به همراه دارد.

بیایید به یاد بیاوریم که وضعیت اسرائیل قبل از طوفان‌الاقصی چگونه بود. این رژیم با زدوبندهای حقیرانه‌ای که با برخی از کشورهای منطقه داشت عملاً تصور می‌کرد جایگاه تثبیت‌شده‌ای برای خود رقم زده و امنیت پایداری را برای خود به وجود آورده. کشورهای حقیری هم بودند که برای ارتباط‌گیری با این رژیم به صف شده بودند. چند عملیات تروریستی هم در ایران مرتکب شد که می‌خواست اثبات کند در جایی ایستاده‌ام که به هر جایی که بخواهم دست‌اندازی می‌کنم و کسی متعرض من نمی‌شود. ظاهراً غربی‌ها هم این شرایط را پذیرفته بودند. اما تحولات و توازن قوای منطقه‌ای به شیوه دیگری رقم خورد که در اینجا به مهمترین ابعاد آن می‌پردازیم:

بعد از عملیات طوفان‌الاقصی، ثبات ساختگی رژیم شکننده شد. به همین خاطر، فرماندهان در آن ساعات ابتدایی حتی جلسه تشکیل ندادند. بلکه سنتکام در اردن وارد عمل شده و فرماندهی را در دست گرفت. صهوینیست‌ها تا این‌مقدار روحیه‌شان را از دست داده بودند. بعد هم مشاهده شد که مسئولان غربی در حکم یک مانور وحشت دیپلماتیک به رژیم سفر کردند تا زخم واردشده را التیام بدهند. وقتی هم شروع کردند، تصورشان این بود طی چند هفته طومار حماس را در هم می‌پیچند. همه کمک کردند. در آخرین مورد سنای آمریکا ۲۶ میلیارد دلار کمک به رژیم را تصویب کرد. اما با گذشت زمان مشخص شد بخش عملیاتی نیروهای حماس باقی است و رژیم در این زمینه هم موفق نشد

از سوی دیگر باید توجه داشت که حجم خشونت، علی‌رغم تبلیغات گسترده برای سرپوش‌گذاری، انکارنشدنی شده و فشار افکار عمومی علیه رژیم بسیار شدت یافته است. دانشگاه‌ها یک مورد مهم از این فشارهای افکار عمومی است. این اتفاق سران رژیم را به وحشت انداخت که مبادا این فشارها حمایت‌ غربی‌ها را متوقف کند. چون بالاخره نسل z غرب مخالف سیاست‌های رژیم‌اند و این رژیم را به هراس انداخته است.

همچنین نوع مقاومت مردم فلسطین در این صحنه قابل تامل است. با همۀ جنایت‌های رژیم تا کنون، این مردم سرپا ایستاند. این ‌همه تلاش برای مهاجرت‌دادن فلسطینی‌ها به جایی نرسیده است. این ضربۀ مهلک دیگری به اسرائیل بود. یعنی عملاً نسلی به وجود آمد که شهید داده، جانباز داده، زخمی داده و خانه و کاشانه‌شان از دست رفته است. پس این نسل نیز نفرتش از اسرائیل بیشتر شد. لذا الآن برخی طرح دو دولت را مطرح کردند. این طرح قبلاً بود، ولی اسرائیل زیر بار نمی‌رفت. حالا غربی‌ها این طرح را دوباره مطرح کردند.

نکتۀ دیگر نیز حضور نیروهای مقاومت در منطقه است. این نیروها به‌عنوان یک واقعیت مهم در منطقه حضور دارند و نمی‌شود کشورهای منطقه این‌ها را نادیده بگیرند. یمنی‌ها فقیرند، اما شجاعت لازم برای تحول را دارند. این‌ها نشان دادند قادر هستند که ائتلاف‌های کاغذی را باطل کنند و جلوی کشتی‌های آمریکایی و اسرائیلی ایستادند. همین‌طور حزب‌الله و مقاومت عراق.

در عین حال نباید از به‌هم‌ریختگی اقتصادی و سیاسی داخل اسرائیل چشم پوشید. یعنی حجم فشارهای اقتصادی به اسرائیل نشان داد که این وضع قابل ادامه‌دادن نیست. اسرائیل برای اینکه از این چنبره خارج شود، به کنسولگری ایران حمله کرد. این حمله این بود که یا ایران پاسخ می‌دهد یا نمی‌دهد. اگر پاسخ ندهد، دوباره موازنۀ قبلی را برقرار می‌کرد. اگر ایران پاسخ بدهد، جنگ فراگیر می‌شود و غزه فراموش می‌شود. تصور نمی‌کردند که ایران طوری عمل کند که هم عملیاتش ناجح باشد و هم جنگ فراگیر نشود. ایران بسیار درست عمل کرد. عملاً اسرائیل در پاسخ‌دادن گیر کرد. یک لطمۀ حیثیتی جدید هم خورد. حالا اسرائیل هم بحران داخلی دارد و هم در جهان بی‌اعتبار شده است.

وضع فعلی را با گذشته مقایسه کنید. این وضعیت بحران وجودی برای اسرائیل علاج‌پذیر نیست. حال به یک محلل نیاز است و غربی‌ها می‌دانند که این گره به دست کشورهای منطقه حل می‌شود. بعید است که کشورهای منطقه اینقدر بیهوش باشند که خود را به یک خر لنگ ببندند. لذا این هم شدنی نیست.

بنابراین سرازیری اسرائیل یک بعد داخلی دارد و یک بعد خارجی. کانون تحول آتی منطقه نیز به همین موضوع مربوط است. اگر شما مهرماه سال ۱۴۰۲ را با امروز مقایسه کنید، سمت‌وسوی تحولات محسوس می‌شود و این یک موضوع مهم است. اینجا یک آراستگی در رفتار امنیتی ایران را شاهدیم. ایران و مسئولان ایران شرایط کشور را حفظ کردند و هم امنیت ملی ایران را حفظ کردند. این فرصتی است که باید از این شرایط صیانت کرد و آن را پایدار کرد.

مشاهده خبر در جماران