رادیو صدای روحانیت چگونه شکل گرفت؟/واکنش امام نسبت به آن چه بود؟
برای مبارزانی که در نجف پیگیر کارهای نهضت امام خمینی بودند، فرصتی فراهم شده بود که صدای خود را به گوش جهانیان برسانند. این فرصت راه اندازی رادیویی به نام صدای روحانیت بود که مرحوم دعایی به روایت ایجاد آن و واکنش های امام پرداخته است.
به گزارش خبرنگار جماران، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی در سخنرانی ای که در جمع اعضای ادوار پیشین انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز پیش و پس از انقلاب، داشت، سخنان مفصل و جالب توجهی را درباره سلوک رفتاری امام بیان کرده بود و به برخی شایعات در خصوص ایشان پاسخ داد.
شاید کسانی که سنی نزدیک به نیم قرن داشته باشند و در دوران پیروزی انقلاب، به حد بلوغ و سن بالایی رسیده باشند یادشان باشد که در جریان پیروزی انقلاب، یک جنبه از فعالیت هایی که صورت می گرفت، جنبه های تبلیغی کار بود. علاقه مندان حضرت امام(س) سعی می کردند از امکانات و فرصت هایی که می توانست پیش بیاید، استفاده کنند و آرمان های امام(س)، اهداف و بیانیه های امام(س) را، حتی سخنرانیهای ایشان را منعکس کنند و انتشار بدهند. یکی از آن فرصت هایی که پیش آمد، در قبل از انقلاب بهره گیری از امواج رادیویی بود. قبل از انقلاب امکانی که امروز، به راحتی و به وفور وجود دارد و شما از طریق امکانات مجازی و اینترنت به راحتی هر نوع پیامی را در هر موقعیت و به هر کیفیتی می توانید عرضه کنید، آن موقع این امکانات، وجود نداشته است. امکانات تکثیر به راحتی امروز وجود نداشت. امکانات تماس به جز تلفن به راحتی وجود نداشت. موبایل وجود نداشت و اگر یک موج رادیویی در اختیار جریانی قرار می گرفت، غنیمت بسیار بالا و فوق العادهای بود. در یک فرصت این چنین، به فرزند شهید حضرت امام(س) حاجآقا مصطفی، پیشنهاد می شود که اگر شما در مسیر تبلیغ آرمان های نهضت و آرمان های حضرت امام(س) بخواهید از موج رادیویی استفاده کنید، امکانش وجود دارد.
مرحوم حاج آقا مصطفی، به دوستانی که پیشبینی می کرد که آنها توانایی استفاده از این امکانات را داشته باشند، پیشنهاد را عرضه کرد. طبیعتاً این پیشنهاد از ناحیه کسانی عرضه می شد که با رژیم حاکم بر ایران مسأله سیاسی داشتند و در تضاد بودند. آنها به خاطر فعالیت های علیه رژیم شاهنشاهی آن موقع، حاضر بودند امکاناتی را در اختیار مخالفان رژیم قرار بدهند و استفاده از این امکانات، ممکن بود ریسک تلقی شود و به عنوان بهره گیری از امکانات دشمن و آب به آسیاب دشمن ریختن تلقی شود. وقتی این پیشنهادِ عرضه شده از ناحیه حاج آقا مصطفی اتفاق افتاد، مخاطب این نگرانی را داشت که آیا امام(س) راضی هستند به این بهرهگیری و استفاده یا خیر؟ طبیعتاً پیشنهاد کسب اجازه از حضرت امام(س) مطرح شد که اگر امام(س) اجازه بفرمایند، ما از این امکان بهره خواهیم گرفت. مرحوم حاجآقا مصطفی استدلال منطقی زیبایی را ارائه داد. فرمود: این امکان همان گونه که شما یادآوری می کنید، ریسک دارد. ممکن است در آینده متهم شویم که با دشمن همکاری کرده ایم و آب به آسیاب دشمن ریخته ایم و به عنوان یک حرکت ضد ملی و ضد میهنی تلقی شود. بنابراین، تبعاتش ـ اگر با اجازه امام باشد و با اطلاع امام باشد ـ طبیعتاً دامن امام را هم می گیرد. ما فداکاری می کنیم و از این امکان به دلیل تشخیص خود که برای منافع انقلاب خواهد بود استفاده می کنیم. اگر با موفقیت توأم بود و مورد استقبال واقع شد، طبیعتاً امام هم وقتی مطلع بشوند تأیید می کنند، اما اگر تأیید نشود و در این عمل موفق نباشیم و اتهاماتی دامن ما را بگیرد، بگذاریم امام مصون باشد از این مسأله. و به حق، ایشان اطلاع نداشته باشند. با این استدلال استفاده از آن امکان شروع شد. و از موج رادیویی صدای فارسی رادیو بغداد، بهرهگیری شد. ابتدا در همان بخش فارسی رادیو بغداد حدود بیست دقیقه تا نیم ساعت وقتی را اختصاص دادند به جمعی از روحانیون و برنامه ای تحت عنوان نهضت روحانیت در ایران شروع شد. البته بعدها، این بهره گیری توسعه پیدا کرد و این امکان وسیعتر شد و به صورت موجی مستقل درآمد و آن صدای روحانیت مبارز ایران بود. در مجموع این بهرهگیری متناوباً هفت سال طول کشید. در این هفت سال گاهی تعطیل می شد و گاهی دومرتبه آغاز می شد. دو ماه از آغاز این برنامه گذشته بود که، امام(س) مطلع شدند و اطلاع ایشان از این ناحیه بود که مخالفان بهره گیری از رادیو و علاقه مندان رژیم شاه به امام خرده گرفتند و اعتراض کردند که دوستان شما از امکانات دشمن علیه میهن استفاده می کنند و به نام شما برنامه های شما و اهداف تان و اعلامیه ها و سخنرانی های شما را پخش می کنند. امام اطلاع نداشتند. در ابتدا از فرزند خود مرحوم حاج آقا مصطفی استفسار کردند و ایشان گفتند؛ بله، چنین پیشنهادی به ما شده است و ما بنای بر بهرهگیری داشتیم و چون نگران بودیم که تبعات منفی داشته باشد، خواستیم که شما اطلاع نداشته باشید تا دامن شما مصون باشد از تبعات احتمالی این بهرهگیری. فلانی هم مجری این برنامه است. امام(س)، فلانی را که من باشم خواستند. فرمودند من می خواهم ببینم برنامه هایی که شما تهیه می کنید و اجرا می کنید، چیست. آن ایام فراغت داشتیم و برنامه هایی را که بنده اجرا می کردم بازنویسی می کردیم.
سه ماه برنامه ها را بازنویسی کرده بودم و در دفتری نگاه میداشتم، بعد از آن به دلیل اشتغالات زیاد و گرفتاری ها و آمد و رفت هایی که داشتیم مجال و فرصتی نشد که بازنویسی شود. دیگر بازنویسی نمی شد. آن موقع هم امکانات وسیع امروزی نبود که ما مثلاً CD تهیه کنیم و متن نوار را ضبط کنیم و نگهداری کنیم و در آرشیو داشته باشیم. قربتا الیالله پیش می رفتیم و راه را هموار می کردیم. من متن مطالبِ آن چند ماهی را که نوشته بودم به محضر امام(س) بردم. ایشان سه روز بعد مرا خواستند. فرمودند من این برنامه ها را مطالعه و مرور کردم و در مجموع مثبت است و من تو را دعا می کنم. اما دو تا تذکر دارم و مایل هستم که این نکات را رعایت کنی. اول اینکه دروغ نگویی و سعی کن راست بگویی و مبالغه نکنی. دوم اینکه فحش ندهی و ناسزا نگویی. صرف افشاگری و بیان واقعیات موجود و حاکم بر کشور، خودش افشاگر است و می تواند مفید باشد و مورد استفاده همه باشد. من حساس شدم که آن نکاتی که ایشان خلاف واقع می دانند و به اصطلاح دروغ است، چیست؟! ایشان اشاره به مطلبی کردند که جسارتاً آن را توضیح می دهم. آن مطلب یک گزارش تحلیلی بود که اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در امریکا تهیه کرده بود و به قلم مرحوم شهید چمران بود و هنوز هم مرحوم چمران از امریکا به لبنان نیامده بود و این جزوات را فرستاده بود. تحلیل جریان پانزده خرداد بود. وقایع پانزده خرداد بعد از اصلاحات ارضی زمان شاه بود. شاه مدعی بود که مخالفت روحانیت و مرجعیت و به خصوص مخالفت پیشوای نهضت یعنی امام(س)، به دلیل فئودال بودن، مالکیت داشتن و صاحب زمین بودن و مسائلی از این قبیل است! ما (رژیم شاه) زمین ها را تقسیم کردیم و کشاورزان را صاحب زمین کردیم، ولی اینهایی که صاحب زمین، باغ و ملک هستند، برآشفتند و اعتراض کردند. مرحوم چمران در این جزوه تحلیلی نوشته بود که پیشوای این نهضت یک وجب زمین هم ندارد و او کسی نیست که به خاطر اراضی شخصی اش مخالفت کرده باشد. امام(س) فرمودند این مطلب واقعیت ندارد، ما زمین داریم و در خمین اراضی ای هست که به ما ارث رسیده است و در اختیار اخوی من است. اخوی روی آن زمین کشاورزی می کند و البته درآمد این کشاورزی و محصول آن صرف نیازمندان فامیل می شود. اگر در فامیل هم نیازمندی نباشد، صرف فقرای محل میشود. اما آنگونه نیست که من زمین نداشته باشم و من مالک هیچ زمینی نباشم. راست بگویید. گفتم: من اطلاع نداشتم و این مسأله متعلق به فلان جزوه است. راجع به فحش و ناسزاها هم آنموقع یک افشاگری از جریانات دربار داشتیم که مربوط به مفاسد موجود در دربار بود. خاندان پهلوی، خاندان آلوده و کثیفی بودند، بهخصوص اشرف، خواهر دوقلوی شاه، خیلی فاسد بود. و کسانی که سنی از آنها گذشته باشد، و مطالعه تاریخی داشته باشند، می دانند میزان فحشا و فساد حاکم بر این خاندان در چه حد بوده است. در این راستا، وقتی آن مفاسد نقل می شد، تعابیری هم در کنارش بود! به هرحال این نکته خیلی آموزنده ای بود که امام(س) فرمودند: در تبلیغاتِ به حق خود سعی کنید راست بگویید و دروغ نگویید و دوم اینکه فحش ندهید. این نکته، تذکر و آموزش شخصی من بود که خودم دریافت کردم و فکر می کنم که بیانش برای کسانی هم که علاقه مند به آن بزرگوار هستند، زیبا و آموزنده باشد.
این مطلب پیش از این در سایت جماران منتشر شده بود.
مشاهده خبر در جماران